song!
:d
نوع: ارسال ها; کاربر: SK8ER_GIRL; کلمات کلیدی:
song!
:d
در حدی بلد نیستم که بخوام ایراد از کسی بگیرم ولی حضور تو جمعتون مایه ی افتخاره.
هدیه ای پر از محبت (یك داستان واقعی)
http://www.persian-star.net/1387/11/06/%2813%29.jpg
یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود...
شبي كه همسرم از من خواست با يه خانوم ديگه برم بيرون!!!
ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلكه در دل حس میشوند.لطفا به این ماجرا كه دوستم برایم روایت كرد توجه كنید.
...
تو را گريه کردم تا ديگر در قاموس چشمانم نباشي تا ديگر يادم دلت را عذاب ندهد ولي سوزش دلم مي گويد : تو هنوز در کنج
اين ويرانه جا داري
چرا نمي توانم تو را از ياد تنهايي هايم پاک کنم ؟
چرا...
بگذار گریه کنم برای عاطفه ای که نیست
و دنیایی که انجمن حمایت از حیوانات دارد
اما انسان پا برهنه و عریان میدود
بگذار گریه کنم برای انسانی که راه کوره های
مریخ را شناخته است اما هنوز!
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست
در عشق تو بی جسم همی باید زیست
از من اثری نماند این عشق زچیست؟
چون من همه معشوق شدم عاشق کیست؟
در مكتب ما رسم فراموشى نيست
درمسلك ماعشق هم آغوشى نيست
مهرتو اگربه هستى ماافتاد
هرگز به سرش خيال خاموشى نيست
تو درخت روشنایی ، گل مهر برگ و بارت
تو شمیم آشنایی ، همه شوق ها نثارت
سلام.من دارم فرانسه میخونم و لازم دونستم یه تذکر بدم.اونم اینکه تمام حروفی که تو آموزشها ((ق)) نوشته شده باید ((غ)) تلفظ بشن.
مثلا merci رو مغسی میخونن.
ممنون از توجهتون!
در چشم سیه داشت نهان برق نگاهی
کز گرمی آن تا سحر افروخته بودم!
آن شب که نگه بر نگهش دوخته بودم
از دیده ی وی راز دل آموخته بودم
آن شب که نگه بر نگهش دوخته بودم
از دیده ی وی راز دل آموخته بودم
در چشم سیه داشت نهان برق نگاهی
کز گرمی آن تا سحر افروخته بودم!
در آستانه صبحیم و آفتاب شدن
دوباره شرم حضورت دوباره آب شدن
جدایی ما سالها گذشت
یادت از من جدا نگشت
معنای زندگی در پهنه ی عشق تو بود
افسوس سرنوشت تو را از من ربود
حالا بی تو سرده روزگار
از تو تنها خاطراتی به یادگار
نام تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو در هم شکست توبه و پیمان من
شد دل بیچاره خون چاره دل هم تو ساز
زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من
بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من...
شاید هنوز
به عبور رهگذری غریب از کوچه های متروک باشد
شاید هنوز
امیدی به تابش برقی در چشم های همسایه باشد
شاید هنوز
قاصدکی به سوی دست های من پرواز کند
ببین !!!!!!!
دست هایم هنوز به...
مگر ، آن نازنين عياروش لوطي ؟
شكايت مي كند ز آن عشق نافرجام ديرينه
وز او پنهان به خاطر مي سپارد گفته اش طوطي ؟
كدامين شهسوار باستان مي تاخته چالاك
فكنده صيد بر فتراك روي جاده ي نمناك ؟
تو مثل لاله پيش از طلوع دامنه ها
كه سر به صخره گذارد،
غريبي و پاكي
تو را ز وحشت توفان به سينه مي فشرم
عجب سعادت غمناكي!
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقتیست که هر شب به تو می اندیشم
به تو ، آری به تو ، یعنی به همان منظر دور
سلام.به نظر من که کاملا اشتباهه به زندگی یکی که هنوز فرصت داره پایان بدن.فرصت که میگم منظورم صرفا خوش و خرم زندگی کردن نیست.لا اقل ما مسلمونا میدونیم که تا آخرین نفس فرصت جبران اشتباها و توبه هست.ما...
در انتظار شبم
در انتظار جایی خلوت
آرام
که بعد از یک روز شنیدن طعنه هایت
صدای نفس هایت را ستایش کنم
تو همیشه تویی
حتی اگر من نباشم!
عشق باید از زمین تا آسمان
عشق باید در نگاه مردمان
مثل گندم ،مثل نان
روی دست این و آن
عشق باید در میان سفره مان
تازه از راه رسیده بودم
پر از غربت سالهایی که با خویش زمزمه می کردم
پر از خستگی هایی که بر دوش می کشیدم
آسمان صاف و بی نهایت بود
و چشمان خسته من پر از حس دلواپسی
جاده ها پر از حس همیشگی
و من...
آنکه ميگويد دوست ات مي دارم
خنياگر ِ غمگيني ست
که آوازش را از دست داده است.
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
هزار کاکُلي شاد