سلام من یه کانال میزنم اونایی که تمایل دارید عضو گروه تلگرام مون بشی بیایید به این کانال
اینطوری ارتباطمون با هم راحت تر میشه
- - - به روز رسانی شده - - -
سلام من یه کانال میزنم اونایی که...
نوع: ارسال ها; کاربر: مهشاد ولی; کلمات کلیدی:
سلام من یه کانال میزنم اونایی که تمایل دارید عضو گروه تلگرام مون بشی بیایید به این کانال
اینطوری ارتباطمون با هم راحت تر میشه
- - - به روز رسانی شده - - -
سلام من یه کانال میزنم اونایی که...
سلام
چه خوبه برگشتن به سایتی که دوستان قدیمی و کلی خاطرات گذشته توشون تکرار میشه
یه زمان چقذرررر شلووووغ...
سلام به دوستان قدیمی
چرا انقدر سایت خلوت شده؟؟؟
پس چرا دیگه بچه های قبلی نیستن؟؟
پس خانوم الماس پارسی کجا رفته؟؟؟
چرا هیچ خبری ازکسی...
دوست عزیز چیزهایی مشابه روح و جن وجود دارن
منبع انگلیسی که نه ولی منبعی برای اثبات روح و جن داریم که به هیچ وجه در نادرست بودن این منبع شک و شبهه ای وارد نیست و اون اسمش قرانه البته اگه اعتقاد...
سرم را نه ظلم مي تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط براي بوسيدن دست هاي تو خم مي شود پدرم
آ . . . ه
گاهی با یک نفر قهر می کنی بی هوا دلت فریاد می کشد
پشیمان می شوی...
نه روی بازگشت داری
نه غرورت اجازه می دهد...
و چه مظلومانه این دل ها،
در پیچ و خم کوچه های خودخواهی نفس،...
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
می گویند : شاد بنویس...!!
نوشته هایت درد دارند...!!
و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!!
گوشه ی خیابان شاد میزد...!!
اما با چشمهای خیس...!
نیمه شب بود
برف می بارید
پیر مرد
به سوراخ های کفش های کهنه ی نوه اش
خیره شده بود
و خدا را شکر می کرد
که فردا مدرسه تعطیل است...
آدمها...
آدما همیشه تو یه سنی درگیر یه آدم شدن که فکر کردن بدون اون نمیتونن زندگی کنن بعد ها متوجه میشن دقیقا با همه میتونن زندگی کنن جز اون!
خــــــــــداونـــــــــــــــدا امضا کن به یکتایی ات قسم کم آورده ام!!!! باز کنم نامه را.... استعفای من است از زمینت.از آدمهایت اینجا کسی مرا دوســـــــــــــت نـــــــــــدارد
غباری در بیابانی
……………..
نه دل مفتون دلبــــــندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
داغ تنهایی
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم
سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد
چند گویم من از جدایی ها(حمید مصدق)
هان چه حاصل از آشنایی ها
گر پس از آن بود جدایی ها
من با تو چه مهربانی ها
تو و بامن چه بیوفایی ها
من و از عشق راز پوشیدن
تو و با عشوه خودنمایی ها
در...
هرگز(حمید مصدق)
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
هرگز هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مراغصه این هرگز کشت
تمنا(حمید مصدق)
کاش آن اینه ای بودم من
که به هر صبح تو را می دیدم
می کشیدم همه اندام تو را در آغوش
سرو اندام تو با آن همه پیچ
آن همه تاب
آنگه از باغ تنت می چیدم
گل صد بوسه ناب
کاش مي دانستم دنيا با همه وسعتش بي تو جايي براي ماندن ندارد.
اشک چشمانم هر شب سراغت را از کوير گونه هايم مي گيرد.
اي که ديدگانم از دل تنهايي تو الفباي اشک ريختن را آموخته اند و
...
اندوه تنهايي
پشت شيشه برف مي بارد
پشت شيشه برف مي بارد
در سكوت سينه هم دستي
دانه ي اندوه مي كارد
میتونی دوش اب سرد بگیری و یا خنک کننده روی پوستت بذاری و انتی هیستامین مصرف کنی
راستی ممکنه بخاطر ورزش یا گرمی هوا یا نیش حشره یا دارو یا رنگ غذا یا تخم مرغ یادست زدن به حیوون یاعفونت باشه...دیگه...
تو این 24 ساعته از کرم استفاده کردی؟یا سیب زمینی خوردی؟
دوستم پر کشید و رفت....
بدترین خبری بود که بهم رسید
خدایا چرا انقدر راحت داری نابودم میکنی
باتشکر دوست گرامی اما متاسفانه متن از بنده نیست و منبعی هم برای این دلنوشته ندارم که ذکر کنم
آری رفتنت را بی من ببین...
می روی آرام آرم و رد پایت را بر روی ویرانه های دلم به یادگار می گذاری
تقصیر من بود
تقصير من بود که سراغ سايه را از خورشيد ميگرفتم و
سراغ تو را از وسعت دور...
آب میخواهم سرابم میدهند
عشق میورزم عذابم میدهند
خود نمیدانم کجا رفتم به خواب
از چه بيدارم نکردی آفتاب؟
خنجری بر قلب بيمارم زدند
بيگناهی بودم و دارم زدند
سنگ را بستند و سگ آزاد شد
يک شب...
اولین روز دبستان بازگرد,
شادی آن روزهایم بازگرد,
بازگرد ای خاطرات کودکی,
بر سوار اسب های چوبکی,
خاطرات کودکی زیبا ترند,
یادگاران کهن مانا ترند,
درس های سال اول ساده بود,
آب را بابا به...