پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
تو لیست دوستام خیلیا هستن البته تو دنیای مجازی اونقدر, سردن شایدم حوصله ندارن که گاهی میخوام دوباره بهشون پیغام دوستی بفرستم [taane]تو واقیتم همینطوره اونقدر طرف سرده که دلت میخواد دوباره بری خودتو بهش معرفی کنی تا شاید یادش بیفته دوست بودیم شاید دوباره همدیگرو بهتر بشناسیم ههههههههههههی خدا [afsoorde][afsoorde][afsoorde]خووووب منم انتظار ندارم هرکسی مشکل خودشو داره خوب این یه دردودل بود نمیدانم کدام بیشتر درد داشت فراموش شدن یا فراموش کردن ولی دیگه دارم فراموش میکنم که فراموش شدم [afsoorde][afsoorde][afsoorde][afsoorde]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز که رفتم بخیه دندونمو بکشم داشتم به این فکر میکردم که
دندون اگه به موقع دربیاد،شادی رو هم با خودش میاره.بچه کوچیکو همه خوششون میاد که دندون درآورده.دیگه میتونه غذا رو بجوه.
اما اگه بی موقع در بیاد،میشه عذاب،میشه سوهان روح،دیگه نمیشه هیچ غذایی خورد،
چرا؟
مگه همون دندون خوب نبود؟
مشکلش چیه پس؟
خدایا کمک کن که هیچی رو ازت بی موقع و بی وقت نخوایم...
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
تووت فرنگی
سلام خآنوم .
بله [shaad]
قطعاً این لطف شماست .
خیلی ازین اتفاق خوشحالم چون حس میکردم همه فقط کپی میکنند
منم شهامتشو پیدا کردم ی مطلب از خودم بزارم اگر چه افکار من خیلی منفیه ولی دوست دارم نظرتونو بدونم ادامه بدم یا نه /
گذشته هامان ب انتظار فردای روشن تلف شد
اکنون هم ک در برزخ دنیا گیر کرده ایم
آینده هم همچنان مجهول و دریغ از شعاعی نور در آن
و من گیج و مات این که...!!
پایان قصه چه خواهد شد ..؟
شاید هم من ب پایان رسیده باشم و بیخبرم...؟!
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
b_r
خیلی ازین اتفاق خوشحالم چون حس میکردم همه فقط کپی میکنند
منم شهامتشو پیدا کردم ی مطلب از خودم بزارم اگر چه افکار من خیلی منفیه ولی دوست دارم نظرتونو بدونم ادامه بدم یا نه /
گذشته هامان ب انتظار فردای روشن تلف شد
اکنون هم ک در برزخ دنیا گیر کرده ایم
آینده هم همچنان مجهول و دریغ از شعاعی نور در آن
و من گیج و مات این که...!!
پایان قصه چه خواهد شد ..؟
شاید هم من ب پایان رسیده باشم و بیخبرم...؟!
به عقیده ام مهم نیست دیگران چه بگویند که منفی است یا نه ... مهم است با نوشتن حس خوبی به تو دست بدهد ...و خوشحال شوی ..
نوشتن خوب است ..
و هر کسی در اندازه خود می تواند بهترین باشد و زیباترین ها را قلم بزند ..
من در حدی نیستم که بخواهم نظری بدهم و تایید کنم زیرا خودم در انتظار این هستم که کارگاه های شعر بروم و ضعف هایم برطرف شود و اگر شما تازه شروع به نوشتن کرده اید خوب است ... و من حس کردم که نهایت حال خود را در این نوشته آورده اید ... و این تنها حس من از نوشته شما است ..
اگر خود متوجه شدید که خیلی مستعد نوشتن هستید ادامه دهید تا به اوج آرامش برسید .. نوشتن از هر چیزی بهتر است به خصوص وقتی از راه یادگیری طی شود .
موفق باشید خانوم.[shaad]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
تووت فرنگی
به عقیده ام مهم نیست دیگران چه بگویند که منفی است یا نه ... مهم است با نوشتن حس خوبی به تو دست بدهد ...و خوشحال شوی ..
نوشتن خوب است ..
و هر کسی در اندازه خود می تواند بهترین باشد و زیباترین ها را قلم بزند ..
من در حدی نیستم که بخواهم نظری بدهم و تایید کنم زیرا خودم در انتظار این هستم که کارگاه های شعر بروم و ضعف هایم برطرف شود و اگر شما تازه شروع به نوشتن کرده اید خوب است ... و من حس کردم که نهایت حال خود را در این نوشته آورده اید ... و این تنها حس من از نوشته شما است ..
اگر خود متوجه شدید که خیلی مستعد نوشتن هستید ادامه دهید تا به اوج آرامش برسید .. نوشتن از هر چیزی بهتر است به خصوص وقتی از راه یادگیری طی شود .
موفق باشید خانوم.[shaad]
بله نوشتن رو دوست دارم
بیشتر یه دلنوشته ست تا شعر
ممنونم ک وقت گذاشتید[golrooz]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
همه چیز مرموزه
حس نسبتا خوبی دارم خدا کنه همه چیز خوب پیش بره
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
گربه ی مسکین... اگر پر داشتی
تخم گنجشک از جهان بر داشتی
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
به نام الله
دیگه نوبت من شد...
بچه ها من لحظات واقعا خوبی رو داشتم اینجا و لحظاتی به همون مقدار سخت...
خب دیگه قسمت بود که من با بدترین حالت برم از اینجا و دوستم ندارم کسی ناراحت بشه
فقط از همه میخوام منو ببخشن
عمرا عمرا عمرا قسم میخورم اینجا نذارم پامو دیگه
اینجا....اینجا پیش داوری زیاده مسائل حاشیه ای زیاده اون جمع صمیمی که من عضوش بودم دیگه وجود نداره
واقعا تحت فشارم و عذر میخوام از همه اما دیگه نمیتونم
همتونو میسپارم دست خدای بزرگ
موفق باشید