پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
خواهرم چندتا سوال داشت ، از جایی جواب نگرفت ، من شما رو معرفی کردم که بپرسـه ... ممنـون :)
با عرض سلام !!
خب چند تا سوال مربوط با هم هست ...
اول اینکـه کلا معصـوم ینـی چـی؟فقط ینی مرتکب گناه نشن؟
پیامبرا هم مث امام ها معصومن؟(5 پیامبر دارای کتاب و شریعت)
و اینکه امام ها "و پیامبرا" که معصوم هستن ارادی معصومن یا غیر ارادی؟!
ینی دانسته گناه نمیکنن یا کلا نمیتونن گناه کنن؟
اگه ارادی بوده به جز 14معصـوم کس دیگه ای میتونه معصوم باشه؟
حالا اگه پیامبرا هم معصومن و آدمای معمولی نمیتونن معصوم باشن(اگه میتونن که هیچی)
چرا آیه قرآن داریم که : بگو من بشری هستم مثل شما ! منظورش از مثل شما فقط انسان بودن هست؟!
حالا اگه 5تا پیامبر صاحب کتاب معصوم هستن ، ینی از اول عمرشون گناه نکردن ، پس ینی چی که میگن برگزیده شدن؟!
چرا میگن فرستاده های "برگزیده شده" ؟ درحالیکه اگه معصوم باشن ینی از اول اومدن که پیامبر باشن
و چند تا سوال دیگه هم دارم اگه لطف کنید و به اینا جواب بدید اونا رو هم میپرسم
اگه کتابی در این باره میدونید هم ممنون میشم معرفی کنیــد ..
با تشکـر :)
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
ممنون از تعاریفی که ارائه دادید !
اما مگر من بحثم بر روی تعریف بود ؟
شما اگر در این مورد خواستید بحثی کنید به قول مهندس بازرگان روایتی پیاده شده از ضبط صوت نقل کنید وگرنه این تعاریف براساس همان روایات سینه به سینه هست
این طور هم که پیداست بر اساس تعاریف شما کسی که تغییر عقیده داد در صورتی حق حیات دارد که حرفی از اعتقاداتش نزند و این به طور قطع مخالف با آموزه های اسلامی ست
مطمئنا شما حق دارید روشنفکر دینی را به میل خود تعریف کنید
اما روشنفکر دینی کسی ست که با اطلاعاتی که کسب کرده است و به جایگاه اظهار نظر رسیده باشد بتواند بی تعصب از بیرون دین را نظاره کند و نقد کند تا معارف شناخته تر و تحریفات مشخص شود !
روایت وحی منزل نیست ؛ بسیار روایتی وجود دارد که با عقل و قرآن در تضاد است و همان طور که پیامبر فرمودند هر آن چیزی که از من شنیدید در صورتی که با قرآن و عقل همسو بود از من بپذیرید
این که شما بخاطر حرف نداشتن یا نادیده گرفتن هر چیزی بگید ربطی نداشت که نشد بحث. شما داشتید بر اساس تعاریف استدلال می کردید بنده تعاریف رو آوردم که مخاطب هم بتواند فکر کند..
بنده تمام مطلب رو بیان نکردم بلکه لینک اصلی رو هم قرار دادم که اگر کسی واقعا جویای علم و حقیقت هست (نه اینکه فقط حرف بزند و اهل پژوهش و تحقیق نباشد و بخواهد حرفی بزند که ..) برود و مطالعه کند تا بیشتر و دقیق تر یاد بگیرد و مسلما برداشت ناقصی که شما از این تعاریف کردید منتسب به بنده نخواهد بود.
-------------
واقعا این نقل قول شما از ایشان و تمسک شما به این حرف بیشتر بنده رو متاسف می کند
و بیشتر نشان می دهد که چقدر نگاه ایشان به دین و اصول آن و مبانی دینی سطحی و از روی ناآگاهی بوده است ؛
همین قرآنی که آقای بازرگان اشاره می کنند که اساس اسلام است:
خود همین قرآن مگر از ضبط صوت برای ما پیاده شده؟ مگر اینکه برای آقای بازرگان قرآن از روی ضبط صوت پیاده شده است و ما خبر نداریم که مورد قبول است اما روایات نه!
همان مسائلی که در تایید قرآن و صحت آن وجود دارد در مورد روایات اهل بیت علیهم السلام هم وجود دارد.
اگر از شیوه و مبنای روایی شیعه (به عنوان مثال)اطلاع کافی داشته باشید، متوجه می شوید که برای اینکه بشود به روایتی عمل کرد از فیلتر های متعدد مبنایی عبور می کند تا به مقام استناد برسد.
پیشنهاد می کنم در امور تخصصی دینی به شخصی که متخصص و اهل فن در این زمینه نیست استناد نکنید. مهندس بازرگان علم و عملشون در جای خودش مطرح است. اما در امور دینی و مبنایی دین اسلام نماینده و صاحب نظر نیستند بلکه برخی از افکارشون هم با مبانی اسلامی در تضاد هست که دوست ندارم اینجا این حرف رو ادامه بدم.
اهل بیت علیهم السلام طبق آیات قرآن معصوم هستند. کلام و عمل و تاییدشان مثل قرآن حجت است. اما راه شناخت درست از نادرست قوی و .. هم در دین بیان شده است که جای هیچ شک و شبهه ای را در عمل و استناد به روایات باقی نمی گذارد.
----------
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
من بحثم بر روی منطق و ضرورت عقلی بود و نیازی به استناد ندارد
این لینک های پشت سر هم که درباره ی اینکه چرا قرآن به عربی نازل شده است ؟ چرا ربطی به حرف بنده دارد
من هدف از این پسته رو متوجه نمیشم
این لینک ها بخاطر تببین بیشتر موضوع است که علاوه بر شما کسانی که بحث رو دنبال می کنند بتوانند در فضای بحث ها قرار بگیرند . شما هم کاملتر ابعاد موضوع بحث رو بشناسید.
استدلال عقلی و منطقی شما برای زمان خاصی است که ذیلا بیشتر توضیح میدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
منظور این است اگر بخواهیم بین این دو یکی را انتخاب کنیم ( فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است) که
قرآن را فارسی بخوانیم یا عربی
مطمئنا فارسی ارجعیت دارد چرا که قرآن برای فهم و دانش نازل شده نه اینکه طوطی وار خوانده شود
این حرف شما که گفتید قرآن برای فهم و دانش نازل شده درست و اینکه مسلما مهم عمل به قرآن است که بنده هم اشاره کردم حتی اگر سواد خواندن هم نداشته باشیم! که بحث شود عربی بخوانیم یا فارسی.
برادر گرامی در شرایط خاص مثل محدودیت وقت خداوند هم دستورات خودش رو آسان کرده و سخت نگرفته.
اینکه نمی شود ما برای شرایط خاص استدلال کنیم بعد حکمش رو برای همه شرایط و زمانها قابل عمل بدونیم.
مثلا در شرایط خاص (مثل کمبود وقت) خداوند وضو را واجب ندانسته و حکم به تیمم کرده و خیلی بحث های دیگر. خوب آیا می شود بگیم همیشه تیمم به جای وضو صحیح است؟!
مسلما نه.
بله اگر اصل حرف شما اینست که اگر قرار است به قرآن عمل بشود و فهمیده بشود ، همان ترجمه رو بخوانیم و عمل کنیم. نه اینکه کل قرآن رو بخوانیم و یک آیه هم عمل نکنیم . این حرف کاملا درست است.
ولی اینکه بخواهیم در کنار این حرف درست عربی بودن قرآن رو طوری نادیده بگیریم که انگار هیچ مزیتی ندارد این خلاف حرف اهل بیت علیهم اسلام است چرا که همین متن عربی خواندنش حتی بدون نفهمیدن برکات دارد (تصور نشود که عمل به قرآن رو هیچ فرض کردیم نه.. عمل سرجای خودش)
نگاه کردن به آن برکات دارد
شنیدن آن برکات و ثواب دارد.
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
...آلوین...
خواهرم چندتا سوال داشت ، از جایی جواب نگرفت ، من شما رو معرفی کردم که بپرسـه ... ممنـون :)
با عرض سلام !!
خب چند تا سوال مربوط با هم هست ...
اول اینکـه کلا معصـوم ینـی چـی؟فقط ینی مرتکب گناه نشن؟
پیامبرا هم مث امام ها معصومن؟(5 پیامبر دارای کتاب و شریعت)
و اینکه امام ها "و پیامبرا" که معصوم هستن ارادی معصومن یا غیر ارادی؟!
ینی دانسته گناه نمیکنن یا کلا نمیتونن گناه کنن؟
اگه ارادی بوده به جز 14معصـوم کس دیگه ای میتونه معصوم باشه؟
حالا اگه پیامبرا هم معصومن و آدمای معمولی نمیتونن معصوم باشن(اگه میتونن که هیچی)
چرا آیه قرآن داریم که : بگو من بشری هستم مثل شما ! منظورش از مثل شما فقط انسان بودن هست؟!
حالا اگه 5تا پیامبر صاحب کتاب معصوم هستن ، ینی از اول عمرشون گناه نکردن ، پس ینی چی که میگن برگزیده شدن؟!
چرا میگن فرستاده های "برگزیده شده" ؟ درحالیکه اگه معصوم باشن ینی از اول اومدن که پیامبر باشن
و چند تا سوال دیگه هم دارم اگه لطف کنید و به اینا جواب بدید اونا رو هم میپرسم
اگه کتابی در این باره میدونید هم ممنون میشم معرفی کنیــد ..
با تشکـر :)
سلام . خواهش می کنم لطف دارید.
نقل قول:
اول اینکـه کلا معصـوم ینـی چـی؟فقط ینی مرتکب گناه نشن؟
معصوم ؛ یعنی کسی که دارای عصمت است یعنی دارای قدرتی که او را منع می کند.
(عصمت و معصوم از کلمه عصم گرفته شده که به معنای مانع یا منع است)
پس عصمت در برابر گناه یعنی اینکه این قدرت مانع از ارتکاب گناه می شود.
آن عصمتی که درباره 14 معصوم مورد نظر است اینست ؛ یعنی از هر گونه خطا و اشتباه (چه عمدی و چه سهوی) و فراموشی و ترک اولی (یعنی انجام کار خوب در مقابل کار بهتر یا ترک کار بهتر) دور هستند.
نقل قول:
پیامبرا هم مث امام ها معصومن؟(5 پیامبر دارای کتاب و شریعت)
پیامبران هم معصوم هستند اما نه مثل 14 معصوم.
عصمت دو گونه است: خاص و عام
خاص: همان که در مورد 14 معصوم گفته شد که بالاترین حد عصمت است.
عام: در این نوع عصمت ، شخص فقط در برابر گناه خود داری می کند و در مرتبه دوم عصمت قرار داد. طبق نظر برخی از اهل فن ترک اولی و سهو در آنها راه دارد.
نقل قول:
و اینکه امام ها "و پیامبرا" که معصوم هستن ارادی معصومن یا غیر ارادی؟!
ینی دانسته گناه نمیکنن یا کلا نمیتونن گناه کنن؟
اگه ارادی بوده به جز 14معصـوم کس دیگه ای میتونه معصوم باشه؟
ارادی معصوم هستند. یعنی لذت گناه و معصیت و اثراتش رو می دانند و قدرت بر انجام آن دارند اما بخاطر شناختی که از گناه و آثار و .. دارند مرتکب آن نمی شوند.
به جز 14 معصوم دیگران هم می توانند مراتبی از عصمت رو داشته باشند باتوجه به شناخت و تلاشی که دارند مثلا عصمت در گفتار.. در چشم .. در گوش.. در خوردن .. در معامله ... در خلوت ... در قضاوت و ..
اما در حد معصومین نه. چون آنها دارای حد اعلای عصمت هستند.
نقل قول:
حالا اگه پیامبرا هم معصومن و آدمای معمولی نمیتونن معصوم باشن(اگه میتونن که هیچی)
چرا آیه قرآن داریم که : بگو من بشری هستم مثل شما ! منظورش از مثل شما فقط انسان بودن هست؟!
همونطور که گفتم انسانها می توانند تلاش کنند و مراتب عصمت رو در خودشون پرورش بدهند اما به حد اعلای عصمت نه.
مقدمه: این نکته را بدانید که خداوند از انسانها (غیر از 14 معصوم) عصمت در حد اعلای ان را نمی خواهد. بلکه به اندازه توان و قدرت و شناختی که پیدا می کننداز آنها دوری از گناه و اشتباه و ... را می خواهد.
پس این تصور پیش نیاید که خداوند از ما چیزی خواسته که خودش آنرا فقط به 14 نفر داده .
اما 14 معصوم با توجه به اینکه امامان و پیشوایان ما هستند نیاز به حد اعلای این عصمت دارند تا حجت خداوند بر همه مردم تمام شود.
در مورد آیه آخر سوره کهف که خداوند می فرماید ای پیامبر به مردم بگو: من بشری هستم مثل شما که به من وحی می شود..
منطورش اینست که شما ای انسان ها می توانید راه صلاح را پیدا کنید و طی کنید و به خدا برسید اما هر کس به اندازه ی خودش.
و توقع نداشته باشید که مثل پیامبر باشید بلکه خداوند از شما عمل صالح و شرک نداشتن به خداوند را خواسته است...
که در آخر همان آیه اشاره می کند:
فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا
یعنی هر کسی می خواهد به خداوند برسد باید عمل صالح انجام دهدو نسبت به خداوند شریکی قائل نباشد..
و در تایید حرف شما این نکته هم شاید منظور آیه باشد که اگر خداوند پیامبری از جنس مردم نمی فرستاد (مثلا از ملائکه می بود) مردم می گفتند او چون از ملائکه است می تواند خوب باشد و گناه نکند و ما پیامبری از جنس خودمان را می خواهیم.. لذا خداوند با این بیان به مردم می فهماند که ما از شما فقط به اندازه توانتان می خواهیم و مطمئن باشید که می توانید..
لا یکلف الله نفسا الا وسعها خداوند هیچ کسی را بیشتر از توانش مکلف نکرده است.
نقل قول:
حالا اگه 5تا پیامبر صاحب کتاب معصوم هستن ، ینی از اول عمرشون گناه نکردن ، پس ینی چی که میگن برگزیده شدن؟!
چرا میگن فرستاده های "برگزیده شده" ؟ درحالیکه اگه معصوم باشن ینی از اول اومدن که پیامبر باشن
معنای معصوم بودن پیامبران رو توضیح دادم. البته پیامبر خاتم پیامبر اسلام از 14 معصوم هستند که نوع عصمتشان با 4 پیامبر دیگر اهل کتاب فرق داشته و در حد اعلای آن است.
برگزیده شدن بخاطر ویژگیهای متعددی هست که یکی اش پاک زندگی کردن است
پیامبران صاحب کتاب بعد از سپری کردن مدتی از عمرشان و خوب و پاک زندگی کردنشان بوده است که به نبوت رسیده اند.
مثلا پیامبر اسلام آنقدر پاک زندگی کرده بود که همه او را به امانت داری و پاکی و راستگویی می شناختند
پس ویژگی های فردی در برگزیده شدن خیلی موثر بوده است. میزان عقل و تفکر و نوع برخورد و عملی که داشته اند..
در پیامبران گذشته می بینید بعضی از اعمالشان موجب عکس العملی از سوی خداوند می شده است. مثلا وقتی حضرت یوسف علیه السلام بعد از 40 سال در حالی که پیامبر خدا بود پدرش حضرت یعقوب را دید کمی در ادای احترام تعلل کرد و خداوند نور نبوت را از فرزندان و خاندان او برداشت و در صلب بنیامین قرار داد..
و بعد از اینکه به پیامبری مبعوث می شده اند بخاطر شناخت هایی که خداوند به آنها می داده است قدرت عصمت در آنها بیشتر و بیشتر می شده است.
-----------
یک نمونه دیگر:
وقتی حضرت ابراهیم را خداوند علاوه بر مقام نبوت به مقام امامت هم رساند ، حضرت از خداوند در مورد نسل خودش سوال کرد که آیا پیامبری در نسل من هم هست:
خداوند پاسخ داد: که عهد من (مقام نبوت و امامت) به ظالمین نمی رسد.
یعنی عملکرد شخص قبل از نبوت خیلی مهم است و با توجه به انتخاب و اراده ای که می کند آینده خود را رقم میزند.
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.
---------------
کتاب رو هم به زودی معرفی می کنم
موفق باشید
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
این که شما بخاطر حرف نداشتن یا نادیده گرفتن هر چیزی بگید ربطی نداشت که نشد بحث. شما داشتید بر اساس تعاریف استدلال می کردید بنده تعاریف رو آوردم که مخاطب هم بتواند فکر کند..
بنده تمام مطلب رو بیان نکردم بلکه لینک اصلی رو هم قرار دادم که اگر کسی واقعا جویای علم و حقیقت هست (نه اینکه فقط حرف بزند و اهل پژوهش و تحقیق نباشد و بخواهد حرفی بزند که ..) برود و مطالعه کند تا بیشتر و دقیق تر یاد بگیرد و مسلما برداشت ناقصی که شما از این تعاریف کردید منتسب به بنده نخواهد بود.
-------------
واقعا این نقل قول شما از ایشان و تمسک شما به این حرف بیشتر بنده رو متاسف می کند
و بیشتر نشان می دهد که چقدر نگاه ایشان به دین و اصول آن و مبانی دینی سطحی و از روی ناآگاهی بوده است ؛
همین قرآنی که آقای بازرگان اشاره می کنند که اساس اسلام است:
خود همین قرآن مگر از ضبط صوت برای ما پیاده شده؟ مگر اینکه برای آقای بازرگان قرآن از روی ضبط صوت پیاده شده است و ما خبر نداریم که مورد قبول است اما روایات نه!
همان مسائلی که در تایید قرآن و صحت آن وجود دارد در مورد روایات اهل بیت علیهم السلام هم وجود دارد.
اگر از شیوه و مبنای روایی شیعه (به عنوان مثال)اطلاع کافی داشته باشید، متوجه می شوید که برای اینکه بشود به روایتی عمل کرد از فیلتر های متعدد مبنایی عبور می کند تا به مقام استناد برسد.
پیشنهاد می کنم در امور تخصصی دینی به شخصی که متخصص و اهل فن در این زمینه نیست استناد نکنید. مهندس بازرگان علم و عملشون در جای خودش مطرح است. اما در امور دینی و مبنایی دین اسلام نماینده و صاحب نظر نیستند بلکه برخی از افکارشون هم با مبانی اسلامی در تضاد هست که دوست ندارم اینجا این حرف رو ادامه بدم.
اهل بیت علیهم السلام طبق آیات قرآن معصوم هستند. کلام و عمل و تاییدشان مثل قرآن حجت است. اما راه شناخت درست از نادرست قوی و .. هم در دین بیان شده است که جای هیچ شک و شبهه ای را در عمل و استناد به روایات باقی نمی گذارد.
----------
من تعجب میکنم که شما چگونه متن بولد شده ی من را نقل قول از آیت الله سید محمد جواد غروی را نادیده میگیرید و سپس اینطور وانمود میکنید که این حرف کاملا مخلوق تفکر بازرگان است و سپس هم بازرگان را مورد هدف قرار می دهید
مطمئنا قرآن از ضبط صوت (با مفهوم کنایه ای مد نظر ایشان) بوده است ؛ چرا که در قرآن نمی گوید از فلان کس شنیدم که پدرش به فلان کس در مورد فلان کس دیگر نقل قولی شنیده است
من کاملا در حرف های شما بحثی نمی بینم ممنون که تعاریف را بیان میکنید اما مطلبی که من قرار دادم کاملا با همین تعاریف در تضاد است !
من حرفی را نقل قول کردم ؛
منطق می گوید اگر حرفی اشتباه است خب غلط بودنش را اثبات کن ؛ اگر درست است درست بودنش را قبول کن ؛ اگر نیازمند به پژوهش است خب حداقل به عنوان نظر شخصی فرد مقابل در نظر بگیردش
که صحبت های شما مصداق هیچ کدوم نبود
فکر میکنم برای فهمیدن تفاوت میان عالم دینی و روشنفکر دینی کتاب اجتهاد و نظریه انقلاب دائمی اثر شریعتی گویای این مطلب باشد که روشنفکران دینی جلو تر از زمان و اندیشه های گاها متعصب زمان خود بوده اند
کلا علم از هر نوعی منحصر به گروه و حزب خاصی نیست !
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
این لینک ها بخاطر تببین بیشتر موضوع است که علاوه بر شما کسانی که بحث رو دنبال می کنند بتوانند در فضای بحث ها قرار بگیرند . شما هم کاملتر ابعاد موضوع بحث رو بشناسید.
استدلال عقلی و منطقی شما برای زمان خاصی است که ذیلا بیشتر توضیح میدم
ببخشید مگر استدلال عقلی و منطقی (که خودتان میفرمایید) ظرف و زمان خاصی دارد ؟!
اگر موردی از نظر عقل نهی بشود هزاران سال دیگر هم نهی شده می ماند
نفرمایید زمان ؛ بفرمایید برای فرهنگ و مردم غیر عربی ست ؛
من که نگفتم قرآن از این به بعد فارسی فقط چاپ بشود ! موضوع سر چیز دیگری ست
نقل قول:
برادر گرامی در شرایط خاص مثل محدودیت وقت خداوند هم دستورات خودش رو آسان کرده و سخت نگرفته.
اینکه نمی شود ما برای شرایط خاص استدلال کنیم بعد حکمش رو برای همه شرایط و زمانها قابل عمل بدونیم.
مثلا در شرایط خاص (مثل کمبود وقت) خداوند وضو را واجب ندانسته و حکم به تیمم کرده و خیلی بحث های دیگر. خوب آیا می شود بگیم همیشه تیمم به جای وضو صحیح است؟!
مسلما نه.
بنده هم اگر توجه کرده باشید گفتم در زمان و فرهنگ ما که زبان مان عربی نیست ؛ یا مردمی که زبان غیر عربی دارد این مسئله وجود دارد
بعد هم گفته ی بنده را به این سوق ندهید که برداشت شود گفته ام عربی بد است ! دوستی در مورد ارجعیت صحبت کرد من هم نظرم را دادم
نقل قول:
عربی بودن قرآن رو طوری نادیده بگیریم که انگار هیچ مزیتی ندارد این خلاف حرف اهل بیت علیهم اسلام است چرا که همین متن عربی خواندنش حتی بدون نفهمیدن برکات دارد
زبان وسیله است نه هدف ؛ موضوع مهم همین جاست
من نمی دانم دیگر چگونه می شود امری که عقل با استدلال در آن اشتباه می بیند را می شود توجیه کرد با منابعی که خودشون جای روشنگری دارند و با این عنوان مغلطه آمیز که عقل ناقص است (نه با استدلال ) کنار گذاشت !
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
من تعجب میکنم که شما چگونه متن بولد شده ی من را نقل قول از آیت الله سید محمد جواد غروی را نادیده میگیرید و سپس اینطور وانمود میکنید که این حرف کاملا مخلوق تفکر بازرگان است و سپس هم بازرگان را مورد هدف قرار می دهید
مطمئنا قرآن از ضبط صوت (با مفهوم کنایه ای مد نظر ایشان) بوده است ؛ چرا که در قرآن نمی گوید از فلان کس شنیدم که پدرش به فلان کس در مورد فلان کس دیگر نقل قولی شنیده است
من کاملا در حرف های شما بحثی نمی بینم ممنون که تعاریف را بیان میکنید اما مطلبی که من قرار دادم کاملا با همین تعاریف در تضاد است !
من حرفی را نقل قول کردم ؛
منطق می گوید اگر حرفی اشتباه است خب غلط بودنش را اثبات کن ؛ اگر درست است درست بودنش را قبول کن ؛ اگر نیازمند به پژوهش است خب حداقل به عنوان نظر شخصی فرد مقابل در نظر بگیردش
که صحبت های شما مصداق هیچ کدوم نبود
فکر میکنم برای فهمیدن تفاوت میان عالم دینی و روشنفکر دینی کتاب اجتهاد و نظریه انقلاب دائمی اثر شریعتی گویای این مطلب باشد که روشنفکران دینی جلو تر از زمان و اندیشه های گاها متعصب زمان خود بوده اند
کلا علم از هر نوعی منحصر به گروه و حزب خاصی نیست !
متن بولد شده ی شما رو بنده همون وقت دیدم و برای اینکه بحث تخصصی بود نخواستم اینجا ادامه پیدا کند. برای همین لینک مربوط رو هم گذاشتم که مطالعه بشود.
این لینک : (هم عناوین بحث ها در اون هست هم منابع):
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
متنی که از ایشان نقل کردید در مورد اینست که حکم قتل مرتد در قرآن نیست و .. اگر به لینکی که در این باره دادم رجوع می کردید مفصل بحث قتل رو ملاحظه می کردید . بنده در این باره اصلا اظهار نظر نکرده بودم.
-------
حرف آقای بازرگان با حرف آیت الله غروی خیلی فرق دارد برادر. هر کدام اثر خاص خودش را دارد. خیلی چیزها برحرف آقای بازرگان مترتب می شود که مخالف ضروریات و مبانی ماست.
بنده توضیح دادم که کنار گذاشتن روایات خلاف سنت پیامبر و مبانی دینی است. و اینکه راه بررسی صحت و سقم روایات بصورت کامل و فنی و حساب شده در دسترس همه علمای شیعه وجود دارد.
یک سوال مهم: اگر نقل قول کردن به صحت یک چیز لطمه وارد می کند پس چرا شما در متن هایتان نقل قول می کنید؟
حتما پاسخ می دهید که مطمئن هستید یا کتابش را دیده اید یا .. و اینکه خودتان هم اعتراف کردید که منطق می گوید اگر حرفی درست است اثبات کن و اگر اثبات شد قبول کن.
خوب در روایات هم همین است. هر نقل قولی معتبر نیست. ملاک های خاص و سخت گیرانه ای وجود دارد. جرح و تعدیل هایی وجود دارد. در باب بررسی روایات علمی به نام رجال و درایه وجود دارد. همین طور نیست که گتره ای روایات را قبول کنند یا رد کنند. علم رجال به بررسی شخصیت ها می پردازد خیلی هم دقیق کار می کند. علم درایه به بررسی سندها و مستندات و محتوا ها می پردازد و این علم هم خیلی دقیق است.
و این رو هم بدانید روایاتی که انتساب آنها به حضرات معصومین (علیهم السلام) می رسد بدانها عمل می شود آنهم به شرط اینکه با قرآن منافاتی نداشته باشد.
روایات صحیحه جزء لاینفک دین ماست و نمی توان آنها را نادیده گرفت. چون پیامبر و اهل بیت ع قرآن ناطق هستند . من واقعا ازتون می خوام که این لینک رو مطالعه کنید
http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93131
نقل قول:
بخشی از مطالبی که در این لینک است: همچنین تعبیرهای «لِسانُهُ النّاطِقُ»، ما زبان ناطق خداوند هستیم،[3] «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ»[4] «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»[5] «النّاطِقُ عَنِ القُرانِ»[6] و نظایر آن که درباره امام علی(ع) و دیگر پیشوایان معصوم(ع) در روایات آمده است، می فهماند که آنان مفسر واقعی قرآن، مظهر علم الهی و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند چنان که به مناسبت های مختلف روایات گوناگونی درباره تفسیر، تأویل و غیر آن اظهار فرموده اند. از این روست که شیعیان به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرآن ناطق می گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح می باشند.
------------------
در مورد مطالعه کردن کتاب دکتر شریعتی؛ شما برای اثبات مدعایتان به کسی پناه می برید که خودش جزء همان کسانی است که شناخت او از دین اسلام کافی و کامل نیست. و به عنوان یک روشنفکر دینی مطرح نیست. شاید از نظر شما ایشان روشنفکر باشند اما در واقع اینطور نیست. مطالب خلاف واقع و مخالف مبانی دینی در آثار و تفکر ایشان هم وجود دارد. البته مطالب خوب هم وجود دارد.
هرچند این حرف درست است که روشنفکران دینی از زمان خودشان جلو بوده اند اما با یک حرف کلی نمی توان خط مشی یک نفر را اثبات کرد و اینکه گفت فلانی ها هم روشنفکر هستند پس آنها اززمان جلوترند و نتیجه اش هم اینست که هر کسی مخالف اینها حرفی بزند از متعصبین است این استدلال دور از منطق است.
-------------------
اینکه می فرمائید علم از هر نوعی منحصر به گروه خاصی نیست؛ از یک جنبه درست است از جنبه ی دیگر هم غلط!
درست است چون همه حق دارند از علوم بهره مند شوند و به اندازه درک و فهم خود از آن نقل کنند و بفهمند و بیان کنند
غلط است چون وقتی علمی تخصصی شد فقط کسانی می توانند اظهار نظر کنند که متخصص در آن زمینه باشند. (اینکه دیگر بدیهی است)
بله در علوم عقلیه هر کسی به اندازه عقل خودش می تواند استدلالی داشته باشد اما مهم اینست که چه مبانی و چه اصولی را مبنای استدلال خود قرار می دهد. یعنی صرف عقلانی بودن یک استدلال منجر به این نمی شود که حتما مورد قبول همه واقع شود. بلکه باید مبانی عقلی و پایه های استدلال و اصولی که بر انها تکیه شده است نیز مورد قبول باشد. پس کسانی که اشراف کامل به مبانی دینی و اصولی اسلام دارند مسلما در استدلال هم قوی تر خواهند بود تا کسانی که فقط سعی می کنند بر مبنای تفکر خودشان استدلال کنند و اسم آن را تفکر عقلانی بگذارند.
--------------------------
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
ببخشید مگر استدلال عقلی و منطقی (که خودتان میفرمایید) ظرف و زمان خاصی دارد ؟!
اگر موردی از نظر عقل نهی بشود هزاران سال دیگر هم نهی شده می ماند
استدلال عقلی اگر بر مبنای زمان و شرایط خاص در نظر گرفته شود ، اعتبارش هم طبق همان شرایط و زمان خواهد بود این که دیگر نیاز به بحث ندارد واضح است.
آن مواردی که از نظر عقل نهی می شود و هزاران سال هم نهی شده باقی می ماند برای قواعد عقلی ئی است که مخالف آن اثبات نشده است. شما یک مطلبی را شنیده اید اما از حد و حدود آن کاملا آگاه نیستید
مبانی علوم عقلی
شرایط استدلال عقلی
مستقلات عقلی
غیرمستقلات عقلی
و خیلی مباحث دیگر که در این زمینه مطرح است . همینطور با یک جمله نمی توان همه را بیان کرد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
نفرمایید زمان ؛ بفرمایید برای فرهنگ و مردم غیر عربی ست ؛
عزیز من؛ شما حرف از زمان زدید:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
منظور این است اگر بخواهیم بین این دو یکی را انتخاب کنیم ( فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است) که
قرآن را فارسی بخوانیم یا عربی
مطمئنا فارسی ارجعیت دارد چرا که قرآن برای فهم و دانش نازل شده نه اینکه طوطی وار خوانده شود
و بنده هم طبق همان پاسختان را بصورت کامل دادم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Majid_GC
بنده هم اگر توجه کرده باشید گفتم در زمان و فرهنگ ما که زبان مان عربی نیست ؛ یا مردمی که زبان غیر عربی دارد این مسئله وجود دارد
بعد هم گفته ی بنده را به این سوق ندهید که برداشت شود گفته ام عربی بد است ! دوستی در مورد ارجعیت صحبت کرد من هم نظرم را دادم
درست است دقیقا شما حرف از زمان زدید و برای آن هم شرط تعیین کردید که : (فرض کنیم وقت محدود است و فقط اجرای یکی مقدور است)
بنده هم بر همین مبنا پاسخ شما را دادم اگر دوباره مطالعه بفرمائید.
نظر شما متین. و اینطور نبوده است که بخواهم گفته ی شما را به سمت و سوی خاصی سوق بدهم فقط تلاشم این بوده است که جامع الاطراف سخن بگویم.
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
1- یک فردی به کره ماه سفره کرده به کدام سو باید نماز بخواند؟[tafakor]
2- مگر زمین کربلا زمین حاصل خیزی نبود زمین حاصل خیز هم اگر مقداری از آن را بکنی به آب میرسی چرا امام حسین و 72 یارش برای رسیدن به آب اینکار را نکردند؟
و...
پاسخ : شبهات اعتقادی و دینی خود را مطرح کنیدـ خواهشا-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
متن بولد شده ی شما رو بنده همون وقت دیدم و برای اینکه بحث تخصصی بود نخواستم اینجا ادامه پیدا کند. برای همین لینک مربوط رو هم گذاشتم که مطالعه بشود.
این لینک : (هم عناوین بحث ها در اون هست هم منابع):
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
--------------------------
متاسفانه در لینک قرار داده شده ی شما هیچ بحث تخصصی صورت نگرفته است و صریحتا اذعان دارد که فردی که تغییر عقیده داده است باید تظاهر به عقاید مسلمانان کند
نقل قول:
حرف آقای بازرگان با حرف آیت الله غروی خیلی فرق دارد برادر. هر کدام اثر خاص خودش را دارد. خیلی چیزها برحرف آقای بازرگان مترتب می شود که مخالف ضروریات و مبانی ماست.
بنده توضیح دادم که کنار گذاشتن روایات خلاف سنت پیامبر و مبانی دینی است. و اینکه راه بررسی صحت و سقم روایات بصورت کامل و فنی و حساب شده در دسترس همه علمای شیعه وجود دارد.
لطفا تند برخورد نکنید !!!!
بازرگان در کجای حرفش گفته است باید روایات کنار گذاشته شود ؟!
تفکر درباب صحت و موقعیت و حکمت یک سخن کنار گذاشتن آن است !
تهمت زدن آسان است و نادرست است که بخواهید افراد را با تفکرات خود نقد و خدشه دار کنید و البته سوال است که چقدر با تفکرات شان آشنا هستید !
نه اینکه چون لباس شان شخصی ست شما بتوانید به نگاه مطلوب تان دیگران را نظاره کنید
نقل قول:
یک سوال مهم: اگر نقل قول کردن به صحت یک چیز لطمه وارد می کند پس چرا شما در متن هایتان نقل قول می کنید؟
حتما پاسخ می دهید که مطمئن هستید یا کتابش را دیده اید یا .. و اینکه خودتان هم اعتراف کردید که منطق می گوید اگر حرفی درست است اثبات کن و اگر اثبات شد قبول کن
بله ؟
شما از کجای صحبت هام همچین برداشتی کردید ؟
لطفا اگر جایی مبهم بود بفرمایید بهتر منظورم را بیان میکنم نه اینکه یک دفعه بر مبنای فرض محتمل ادامه ی داستان را بچینید
نقل قول:
در مورد مطالعه کردن کتاب دکتر شریعتی؛ شما برای اثبات مدعایتان به کسی پناه می برید که خودش جزء همان کسانی است که شناخت او از دین اسلام کافی و کامل نیست. و به عنوان یک روشنفکر دینی مطرح نیست. شاید از نظر شما ایشان روشنفکر باشند اما در واقع اینطور نیست. مطالب خلاف واقع و مخالف مبانی دینی در آثار و تفکر ایشان هم وجود دارد. البته مطالب خوب هم وجود دارد.
یعنی شما ادعا میکنید که کسانی که از تیپ مد نظر شما هستند کاملا به حقایق دست یافته اند ؟
یعنی شما برای اینکه کتابی را بخوانید حتما باید پشت اسمش القاب باشد تا چشمان تان اجازه ی خواندن بدهد ؟
شما اصلا متوجه شدید من چه چیزی را گفتم بخوانید ؟ این رفتار عجولانه نشانه ی چیست ؟
شریعتی در آن کتاب اتفاقا به این مورد اشاره میکند که زیر هیچ قرداد وطن فروشانه امضای علمای دینی نیست اما امضای روشنفکر هست
پیش داوری نکنید ! شما که از من انتظار دارید لینک هایی که ارائه می دهید بخوانم شما هم کمی ارزش بابت نوشته هایم ن داشته باشید و حداقل بدانید در مورد چه چیزی سخن می گویید !
اینکه چه کسی مسلمان واقعی و با معرفت تر است کارم ن و شما نیست ! بزارید این قضوات کردن رو بزاریم به عهده ی خدا !
نقل قول:
درست است چون همه حق دارند از علوم بهره مند شوند و به اندازه درک و فهم خود از آن نقل کنند و بفهمند و بیان کنند
غلط است چون وقتی علمی تخصصی شد فقط کسانی می توانند اظهار نظر کنند که متخصص در آن زمینه باشند. (اینکه دیگر بدیهی است)
بله کاملا بدیهی ست و مشکل هم همین جاست که بعضی فکر می کنند برای اینکه کسانی حق داشته باشند در مورد معارف اسلام اظهار نظر کنند حتما باید در حوزه ثبت نام کرده باشند !
برادر این چه حرفی ست ! تخصص در زمینه های عقلی که مکتب رفتن ندارد در مورد علم رجال و درایه بله حتما آموزش دیدن می خواهد اما این هم به این معنی نیست که شناخت اسلام فقط منوط به داشتن این مهارت هاست که هرکس می تواند در هرجا به آن دست پیدا کند
نقل قول:
بله در علوم عقلیه هر کسی به اندازه عقل خودش می تواند استدلالی داشته باشد اما مهم اینست که چه مبانی و چه اصولی را مبنای استدلال خود قرار می دهد. یعنی صرف عقلانی بودن یک استدلال منجر به این نمی شود که حتما مورد قبول همه واقع شود. بلکه باید مبانی عقلی و پایه های استدلال و اصولی که بر انها تکیه شده است نیز مورد قبول باشد. پس کسانی که اشراف کامل به مبانی دینی و اصولی اسلام دارند مسلما در استدلال هم قوی تر خواهند بود تا کسانی که فقط سعی می کنند بر مبنای تفکر خودشان استدلال کنند و اسم آن را تفکر عقلانی بگذارند.
متاسفانه فلسفه درست کردن برای یک چیز و جدا کردن انسان ها به اینکه آن ها عقل دارند فقط و عده ای دیگر عقل دارند با وحی رسیده بهشان (وفقط آن عده توانسته اند به آن برسند ) کاری ست که می شود در باره ی هر حرفی درست کرد اما واقعیت چه ؟!
واقعیت را بروید در تاریخ ببنید که آیا دسته بندی شما در مورد افرادی این چنین در تاریخ صادق بوده است ؟! یا فقط دسته بندی هست برای توجه نکردن به سخنان آنان
حال که فقط از دریچه ی رجال و درایه می توان سخن گفت و نه عقلی
شما لطفا بفرمایید این مطلب را بخوانید بنده هم قسمت های مهم ش را می آورم و بعد ادامه دهید
http://www.ayazi.net/index.php/2012-...01-15-18-31-19
1- على رغم فراوانى آياتى كه درباب ارتداد رسيده، هرگز در آنها اشاره اى به حكم ارتداد نشده و تنها عقوبت اخروى و آثار منفی معنوی ارتداد در این دنیا (توبه، آيه 74.) و فرجام اهداف و انگيزه و قدرت تأثير مرتدان بیان شده وهمانطور که بیان شدن حکمی در قرآن مهم است، بیان نشدن آن معنا و مفهوم دارد و از قبیل اجمال و تفصیل نیست که گفته شود، اصل مجازات بیان شده، اما خصوصیات آن نیامده و مانند حکم نماز است[63]. بدون شك در عصر پيامبر موارد بسيارى مرتد بوده كه پيامبر حكم به قتل آنها نكرده است. حتى نسبت به بسيارى از منافقان با آنكه بارها شهادت به كفر، اعراض از حق و تكذيب پيامبر داده بودند، حكم به قتل نداده است. به عنوان نمونه چند آيه از اين موارد كه صريحاً به كفر و عدم ايمان آنها اشاره مى كند و دروغ گويى آنها را برملا مى كند، اشاره مى شود. اما با همه اينها نه در قرآن و نه در سيره پيامبر نيامده است كه در مورد منافقان احكام ارتداد جارى گرديده باشد.
و آيات بسيار ديگرى كه در مورد منافقان وارد شده و صريحاً ارتداد آنها را بازگو كرده است. با اين همه نه در تاريخ اسلام و نه در اين آيات اشاره نشده كه پيامبر دستور قتل آنان را به خاطر تغيير دين داده باشد. لذا مى توان گفت، مسئله حكم ارتداد موضوعش تغییر عقیده نبوده و همان حکم ارتدادی هم تابع شرايط و مصالح و خصوصياتى زمانى بوده است و اگر حكم مرتد مانند سرقت، زنا، شرب خمر و مواردى از اين قبيل بوده، بايد بدون استثنا جارى مى شده، در حالی که پيامبر در مواردی از آن صرف نظر کرده، و باید ایشان در برابر حكم الهى خاضع بوده و با قاطعيت آن را اجرا مى كرده است.
2- در روايات بيشتر به مجازات ارتداد پرداخته شده، و معناى ارتداد كمتر توضيح داده شده و حتى اين معنا بيان نشده كه ارتداد به چه چيزى تحقق پيدا مى كند. گویی ماهیت ارتداد با آنچه در قرآن گفته شده و در عصر نزول اشاره به مصادیق می شده، روشن بوده است. به همين دليل مستند فقها در باب کیفر ارتداد، رواياتى است كه به احكام مرتدان اشاره مى كند.
3- در این روایات مسئله ارتداد با تعبیرهای مختلفی، مانند:«رغب»، «رجع»، «کفر» و «ارتد» ذکر شده که معلوم نیست این چهار کلمه از قبیل نقل به معنا بوده، و یا مرادف هم تلقی شده است.به همين دليل مفسران و فقها كمتر به اين نكته توجه كرده اند كه کفر انکار جاحدانه و رجعت معنایی بیشتر از ارتداد می دهد و لذا باید معنای ارتداد را از خود قرآن و ملابسات تاریخی و فضاشناسی عصر نزول بگیرند و از خود نپرسیده اند که آيا ارتداد تنها وانهادن دين و عقيده است، و این وانهادن مربوط به قلب است که اختیاری نیست و چیزی که اختیاری نباشد، کیفر تعیین کردن بر آن بر خلاف عقل است و رئیس العقلا حکمی بر خلاف آن صادر نمی کند از این رو، وانهادن دين با خصوصيات و شرايطى بوده است كه در عصر نزول به آنها اشاره می شده و در ذهنیت مسلمانان قرار داشته، تا از آن نتیجه کیفر تغییر عقیده گرفته شود و مفهومی بر اجبار در دین، تلقی گردد.
4- بدون شك اگر كسى بخواهد درباره مرتد تحقيق كند، بايد اضافه بر بررسى آيات و روایات ارتداد، باید آیاتی که دلالت بر نفی اکراه در دین آمده را هم بررسی کند: (مانند: بقره: 256؛ یونس: 99) و آیاتی که صفت جباریت و سیطره جویی را از پیامبر نفی کرده (سوره ق: 45 غاشیه: 22) و آنها را از نظر دور ندارد. زیرا مفهوم این آیات این است که چه در حدوث و چه در بقا، اجبار و اکراهی نیست و قید کردن عدم اجبار به مقام حدوث، یعنی در اصل ایمان آوردن بر خلاف اطلاقات و عمومات ادله و خلاف ملاک حکم و در کل روایات معارض با این آیات است.
5- در بررسی روايات به شرايط تاريخى و موقعيت حكم مرتد و شأن نزول آيات و عصر تأسیس دین که بسا متفاوت از شرایط دیگر است، باید توجه شود؛ چنانکه قرآن در باره اسیر گرفتن از مشرکین در هنگام نبرد و شرایط عدم استقرار چنین حکمی را بیان می کند: «ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ». (انفال:67). هيچ پيامبرى را سزاوار نيست كه [براى اخذِ سَربها از دشمنان] اسيرانى بگيرد، تا (آنگاه كه) در (سر) زمين (خويش دشمن را) از توان بيندازند. ومواردی دیگر در تاریخ اسلام وجود دارد که پیامبر به خاطر شرایط تأسیس ناچار به سخت گیری بودند، در حالی که مثلاً در فتح مکه نهایت مدارا را با دشمن داشتند. این مسئله در تمام انقلابها وجود دارد که در روزهایی که نظام مستقر نشده، احتیاط در جانب سخت گیری می دانسته اند. البته نمونه هایی از این دست حتی در عهد پیامبر وجود داشته و در سيره پيامبر موردى پيدا نشد كه فردى تغيير عقيده داده باشد و به دشمن نپيوسته باشد. در تمام موارد ـ كه بعدها به برخى از موارد آن اشاره مى شود ـ اضافه بر تغيير عقيده، همكارى با دشمن و توطئه چينى بر عليه مسلمانان در آنان محرز بوده است. به اين جهت نمى توان به اين روايات - صرف نظر از وثاقت و تأييد صحت آنها- برای تغییر عقیده تنها استناد كرد و آنها را دليل بر حكم ارتداد به مفهوم متعارف آن دانست
.
نکته دیگر آنکه مجازات مجرمان و متخلفان در طول تاریخ از سختی به نرمی به اندازه رشد انسانیت و درجه کمال جوامع منتهی شده است. اگر در شریعت موسی نافرمانی در تعطیل نکردن شنبه یا توهین به پدر قتل بوده[65]، یا در اسلام مجازات هایی چون از کوه پرتاب کردن، سنگسار کردن، سوزاندن، و در شهر به حیوان بستن، و گرداندن، امری متعارف بوده، اما تدریجاً چنین مجازاتی قبیح شناخته شده و زوال یافته و مردم مجازات هایی از این دست را بر نمی تابند و این کیفرها، به جای آنکه موجب پیشگیری از جرم شود، برای مجرم رقت قلب و ایجاد دلسوزی را به همراه می آورد و تشدید خشونت و جرم می کند. 6- همچنین در بررسی روايات به شرايط تاريخى و مسائل سیاسی که پس از فوت پیامبر گرامی(ص) بوجود آمد و کسانی به این اتهام که حاضر به بیعت و همراهی به خلیفه نشدند و به مانعان زکات معروف گردیدند، و موضوع ارتداد با گستره معنایی و با مفهومی سیاسی در احادیث اهل سنت بکار گرفته، نباید غافل شد و این نکات و بهره برداری های دوران اموی از موضوع ارتداد را برای سرکوب مخالفان حکومتها نباید فراموش کرد.