داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم.
ناراحت شد و گفت: اجازه بده خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشه.
کار هر روز صبحش بود، کار هر روز یک فرمانده لشگر... (شهید همت)
http://www.shiaupload.ir/images/1433...4125986280.jpg