سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
سلام
من میخوام راجب موضوعی صحبت کنم که در جمله زیر خلاصه میشه :
هر چی ادم خادم تر و محبت کننده باشه بی قرب تره و انتظارات ازش بیشتر میشه.
خب شاید متوجه نشده باشین بذارین بیشترباز کنم موضوع رو.
یک مثال بزنم:
پارسال دایی بنده دراثرسرطان حنجره فوت کردن و من هم چون دوسش داشتم تو فاتحه اش سنگ تموم گذاشتم و چای وخرما و مراسمات مختلف (3-7-40-سالگرد و.....) رو چرخوندم و سعی بر دلداری دادن به بقیه کردم و و و که مثلا ناراحت نشن و... اینهمه غرور جووونی خودمو فراموش کردم وهرچی گفتن رو بدون چون و چرا قبول کردم. با اینهمه کار به نیت خوب و کمک به بقیه (منت نمیزارم هاااا چجون هنوزم معتقدم در برابر محبت های داییم کم کردم) کم کم احساس کردم بقیه دیگه اینها رو وظیفه ذاتی من میدونستن و کارهای خودشونو به من میدادن انجام بدم(با پر رویی)و اینکه اعتبار وقربم کم شده و به جای اینکه منو به عنوان یه ادم خاکی و کمک کننده در مواقع غم بشناسن به عنوان نوکر وبرده میشناختن منم دیگه کفری شده بودم و اون جمله معروف رو که میگه:
http://www.mardoman.net/files/hope/6.jpg
با قدرت تمام دیگه حتی یک قند کوچولو روجابجا نکردم و با قدرت زدم تو ذوقشون که من اینکارا رو برای خوبی انجام دادم ولی شما دارین از این نیت خوب استفاده ی سوء میکنین. کم کم اون مسخره بازیهای فامیل رو خاتمه دادم و بهشون نشون دادم که وقتی خوبی میکنیم وظیفم نیست و کسی بیخود کرده سوء استفاده کنه. ونتیجه گرفتم بیخودی خدمت صادقانه نکنم.
حالا شما نظرتونوبگین و تجربیات خودتونو به اشتراک بزارین تا استفاده کنیم
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
منم کااااااااااااااااملا با این نظرت موافقم. واقعا همینه.والا قبلنا اینجوری نبود ولی الان به یکی محبت بدون منت میکنی فکر میکنن وظیفته ولی اگه حتی یه کار کوچیکو منتشو بزاری هی هم بگی یه عمر ازت تشکر میکنن!!!!!!!!!!! زمونه بدی شده....
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
سلام
من این احساسو در برابر دوستانم تو دانشگاه دارم به طوری که هر کاری براشون انجام میدم که بیشتر به هم نزدیک بشیم نتیجه عکس میدهاما در عوض اونی که بهشون توجه نمی کنه بیشتر مورد توجه هست
نمیدونم چی بکم[tafakor][tafakor][tafakor]
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
داداش شاید باورت نشه منم یه قضیه دارم عین تو.
یادم هشت سال پیش داییم با خانواده می رفتن مکه منم به اندازه ای به داییم علاقه داشتم که واقعآ همه فامیل مونده بود.حدود هزار خورده ای مهمون اومده بود منم میوه و شیرنی پخش میکردم.انقدر دویده بودم سه تا پیرهن عوض کردم چون خیس اب شده بودن.
کاری به اینا ندارم دایی بود اونم بهم علاقه داشت پشتمم همیشه عین شیر وامیستاد.حرفایی که به خانواده نمی تونستم بگم با داییم در میان می گذاشتم اما بقیه چش دیدن مارو و این همه محبت نداشتن .نمی دونم بهش چیا گفتن یا چیا خوروندن روزی شد که ..................
از اون روز به بعد حتی خونه اون فک و فامیلا نمیرم چه برسه کمک کردن.
بقول خودت:هر چی ادم خادم تر و محبت کننده باشه بی قرب تره و انتظارات ازش بیشتر میشه.
از قدیم گفتن دایی جماعت فامیل نمیشه[nishkhand][nishkhand][nishkhand]
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
خب به نظر من این مسئله طبیعیه و نیازی به اینهمه ناراحتی نداره
با رفتارامون باید رفتار بقیه رو نسبت به خودمون نورمال کنیم
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
سلام به آقا مهدی
قبول دارم که بعضی مواقع رفتار افراد باعث دلسردی آدم تو انجام کارها و حتی پشیمونی میشه ولی باید ببینیم که هدف از انجام اون کار چیه.اگه هدف برا ما ارزش داشته باشه نباید به این جور چیزا اهمیت بدیم.میدونم خیلی سخته ولی واقعیته.
من خودم هم تو اکثر این مواقع خیلی شاکی میشم ،شاید کار ها رو انجام بدم ولی آخرش کلی داد بی داد میکنم ولی خودم آخرش که فکر میکنم میبینم من که کار رو برا اونا نکردم که حالا از اونا توقع داشته باشم.سعی میکنم تا اونجایی که جا داشته باشه بی اعتنا باشم
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
سلام ...من کارخودمو میکنم ...هرکیم ازم توقع بیجا داشته باشه ....خیلی رک بهش میگم توقع شما زیاده لطفا از توقع خودتون کم کنین......
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سید مرتضی
سلام به آقا مهدی
قبول دارم که بعضی مواقع رفتار افراد باعث دلسردی آدم تو انجام کارها و حتی پشیمونی میشه ولی باید ببینیم که هدف از انجام اون کار چیه.اگه هدف برا ما ارزش داشته باشه نباید به این جور چیزا اهمیت بدیم.میدونم خیلی سخته ولی واقعیته.
من خودم هم تو اکثر این مواقع خیلی شاکی میشم ،شاید کار ها رو انجام بدم ولی آخرش کلی داد بی داد میکنم ولی خودم آخرش که فکر میکنم میبینم من که کار رو برا اونا نکردم که حالا از اونا توقع داشته باشم.سعی میکنم تا اونجایی که جا داشته باشه بی اعتنا باشم
سلام به سید خودمون
ببین این حرف شما درسته اما بحث من این نیست که مثلا کسی از من تشکر کنه یا انتظاری داشته باشم که در صورت عدم اون ناراحت بشم بلکه بحث اینه که سوای تشکر و..... ازادم سو استفاده میشه و ادم دیگه از خوبی کردن پشیمون میشه. کلا فرد سبک میشه و به جای اینکه اون کار خوب جلوه کنه کم کم نوکری کردن برای بقیه و از خودگذشتگی به بخشی از وظایف شخص تبدیل میشه در نتیجه دیگه کارهایبعدی شخص هم فقط وظیفه جلوه میکنه نه لطف.
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
نتیجۀ اخلاقی که از تجربه های دوستان میشه گرفت: هر وقت مهمونی رفتین،دست به سیاه و سفید نزنید...[bamazegi]
به نظرم هرکسی از این تجربه ها توی زندگیش داره مثلا من ی دوستی داشتم توی زمان دبیرستان که خیلی هواشو داشتم طوری که همۀ مدرسه حتی معاون و مدیر و مشاور میدونستن،خیلی دوسش داشتم،(یکم هم نمیتونس از پس خودش بربیاد)این دوست ما یک ویژگی ای داشت این بود که خیلی دقیقه نودی بود،طوری ک توی پیش دانشگاهی من ی سری از مسایلو بهش یادآوری میکردم،خلاصه اینکه ی سری از کارها شد وظیفه.همه میدونن ی بچه پیش دانشگاهی مشکلات خودشو داره،حالا ما علاوه بر کارای خودمون باید کارای اونم انجام میدادیم،از ثبت نام آزمونای آزمایشی و دانشگاه آزاد بگیییییییییییر تا .............آخرشم بعد قبولی تو دانشگاه،دُمشو گذاشت رو کولشو رفت،انگار نه انگار....بد دوره ،زمونه ای شده مادر....واسه کسی بمیر که برات تب کنهsh_omomi37
پاسخ : سو استفاده در اثر خدمت ومحبت زیاد.نظر شما؟؟ درد مشترک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahdi42
سلام به سید خودمون
ببین این حرف شما درسته اما بحث من این نیست که مثلا کسی از من تشکر کنه یا انتظاری داشته باشم که در صورت عدم اون ناراحت بشم بلکه بحث اینه که سوای تشکر و..... ازادم سو استفاده میشه و ادم دیگه از خوبی کردن پشیمون میشه. کلا فرد سبک میشه و به جای اینکه اون کار خوب جلوه کنه کم کم نوکری کردن برای بقیه و از خودگذشتگی به بخشی از وظایف شخص تبدیل میشه در نتیجه دیگه کارهایبعدی شخص هم فقط وظیفه جلوه میکنه نه لطف.
منم موافقم.
راستش ادم بعدش احساس می کنه به عنوان یه ابزار بهش نگا میشده.