پاسخ : اختلال هویت جنسی ( ts )
درمان ترانس ***وال
دکتر تلافیان درباره درمان این بیماران خاطرنشان کرد: پس از تشخیص اختلال مزبور توسط یک تیم متشکل از روانشناس و روانپزشک، رفتار درمانی فرد مبتلا به صورت شش ماه مداوم، «هر دو هفته یک بار» انجام و تلاش می شود، وی در همان نقش جنسی که از نظر فیزیولوژیکی و جسمی دارد، باقی بماند، اما اگر پس از گذراندن این دوره «رفتار درمانی» بیمار متقاعد نشد در نقش جنسی که قرار دارد، باقی بماند، آن گاه توسط پزشکی قانونی مجوز عمل تغییر جنسیت برای او صادر می شود.
دکتر کاهانی نیز در این مورد معتقد است: درمان این نوع بیماران آزمون زندگی واقعی است، به طوری که طی مدت انجام این آزمون از بیمار درخواست می شود برای مدت یک تا دو سال به طور تمام وقت در نقش جنس مقابل زندگی کند، یعنی هم در محیط کار و هم در محیط تحصیل در نقش جنس مقابل باشد. در این دوره بیمار به صورت آشکار آرزوی خود برای تعلق به جنس مقابل را به اعضای خانواده و دوستان نشان می دهد، زیرا این مسأله موجب بروز اضطراب در بیمار شده و احساس طرد شدن در بسیاری از امور زندگی خود را تجربه می کند و در عمل تغییر جنسیت نیز افشای این مسأله می تواند آسیب رسان باشد، بویژه اگر فرد مبتلا متأهل و صاحب فرزند نیز باشد.
دکتر کاهانی در ادامه می افزاید: مسلماً درخواست بیمار برای تعلق به جنس مقابل فشار زیادی بر اعضای خانواده تحمیل می کند، اما اگر اعضای خانواده اش او را درک و از خواسته اش حمایت کنند، همدلی آنها در کاهش تعارض و اضطراب بیمار بسیار مفید خواهد بود.
سید محمد حبیبی؛ روانشناس بالینی، نیز در مورد این اختلال می گوید: اختلال هویت جنسی، اختلالی کاملاً شناخته شده، و در طبقه بندی اختلالات روانی گنجانده شده است، اما ویژگیهای این بیماران به گونه ای است که مخصوصاً دختران از اظهار آن احساس ناراحتی کرده و نمی توانند آن را مطرح کنند، اما در هر صورت آنان اطلاعات کاملی در مورد این مسأله به دست می آورند، به ویژه دخترهای تحصیل کرده و دانشگاهی که از طریق مراجعه به مراکز مشاوره این احساس و تعارضاتی را که با آن مواجه هستند را عنوان و برای درمان آن اقدام می کنند.
به گفته این روانشناس، این اختلال از دوران کودکی آغاز شده و از همان ابتدا افراد مبتلا، علاقه شدیدی دارند که در قالب نقش جنس مخالف باشند. به عنوان مثال اغلب این افراد از همان دوران کودکی یعنی در سنین مهد کودک و پیش دبستانی، تمایل به پوشیدن لباسهای جنس مخالف دارند و معمولاً لباسهایی بین دو پوشش را انتخاب می کنند.
همچنین گرایشهای جنسی این افراد در دوران راهنمایی - اوایل نوجوانی- شروع می شود، یعنی ضمن این که با همجنسهای خودش سر و کار دارد، از بعضی همکلاسیهایش خوشش می آید، اما این موضوع را مطرح نمی کند، ولی اذیت می شود و از این احساس فوق العاده در رنج و عذاب است، به طوری که حتی ممکن است دیگران نیز متوجه چنین احساسی شوند، با این حال این افراد نسبت به اخلاقیات بسیار پایبند هستند. از همین رو دوره هایی از تعارض و اضطراب را می گذرانند که دوره های بسیار سخت و غیر قابل تحملی است.
حبیبی در ادامه می افزاید: تعارضات روحی- روانی این افراد در دوره دبیرستان نیز ادامه دارد به طوری که اگر جرأتش را داشته باشند، این موضوع را با خانواده خود مطرح می کنند و متأسفانه در برخی موارد، از خانواده طرد می شوند.
به گفته این روانشناس، در زندگی این دخترها و پسرها نکات مشترک زیادی مشاهده می شود و آنان تجارب تلخ مشابهی را تجربه کرده اند، زیرا عنوانهای بد زیادی به آنها داده اند. بعضی از خانواده ها با این چنین فرزندانی حتی برخورد فیزیکی هم دارند و ناخواسته آنان را وادار به فرار از خانه و خانواده و آواره کوچه و خیابان می کنند، چه بسا ممکن است افراد مزبور توسط مأموران انتظامی دستگیرشوند، از آن جایی که اکثر افراد درباره این اختلال اطلاعی ندارند، متأسفانه این بیماران را خواه یا ناخواه دچار مشکلاتی می کنند و برچسبهای اشتباهی به آنان می زنند و متأسفانه مشکلات آنان را چند برابر می کنند.
واژگونی کامل هویت جنسی!
پروفسور بهرام میر جلالی، جراح و فوق تخصص g.r.s درباره این اختلال معتقد است: این پدیده یک بیماری محسوب نمی شود، بلکه یک ناهماهنگی روحی و جسمی است که می توان آن را «روان دگر جنسی» و یا همان ترانس ***والیسم نامید، که یک واژگونی کامل هویت جنسی می باشد.
یعنی آگاهی و اطمینانی که فرد از جنس خودش پیدا کرده، دقیقاً برعکس واقعیتهای ژنتیک، آناتومیک و فیزیولوژیکی اوست. مثلاً؛ فردی که باید مرد باشد تمام خصوصیات روانی و تمایلات ذهنی او زنانه است یعنی تمام خواسته ها و رفتارش از کودکی دخترانه بوده است.
به گفته پروفسور میر جلالی، چنین فردی بدنش را متعلق به خودش نمی داند و اطمینان دارد که طبیعت درباره او اشتباه کرده است. به طوری که یک ناهماهنگی کامل بین روح، روان و جسم او حاکم است. البته تعدادی از این ناهماهنگیها همیشه در تمام جوامع وجود داشته و دارد، به طوری که از لحاظ آماری بین 2 تا 6 نفر برای هر 100 هزار نفر تخمین زده می شود.
اگر کوششها بی ثمر باقی ماند...!
پروفسورمیر جلالی، اظهار می دارد: تشخیص اختلال هویت جنسی فقط در کار و تخصص روانپزشکان است که باید این اشخاص را از اختلالات جنسی دیگر تفکیک و تاریخچه زندگی وی را به خوبی بررسی کنند. همچنین تمام سعی خود را بر این داشته باشند که فرد مزبور بدن و جسم خود را قبول کند و از این واژگونی هویت جنسی رهایی یابد، اما اگر این کوششها بی ثمر باقی ماند، بهتر است صلاحیت عمل تغییر جنسیت را یک روانپزشک با تجربه در امور اختلالات جنسی تعیین کند، تا از این طریق آخرین درمان صورت گیرد.
وی در ادامه می افزاید: گر چه این عمل یک جراحی منطقی نیست و عمل منطقی ترانس ***وال، عملی است که تغییراتی در آن مرکز جنس و جنسیت که در مغز این افراد وجود دارد صورت گیرد تا هویت واژگون شده آنان را به شکل مطلوب و هماهنگ با جسمشان درآورد، اما به دلیل این که چنین اقدامی فعلاً میسر نیست، به ناچار از جراح درخواست می شود که بدن شخص مذکور را تا آن حدودی که ممکن است از راه جراحی تغییر جنسیت و هورمون درمانی با هویتی که او از خود دارد، هماهنگ سازد
تولدی دوباره
بنا به گفته پروفسور میر جلالی، این عمل بسیار مشکل فقط یک شبیه سازی است، به طوری که این اشخاص قادر به باروری نیستند و برای پیدا کردن شرایط دلخواه خود همواره باید تحت درمان هورمونی باشند و با عوارض این عمل بسازند، و از همه مهمتر این که احتیاج به یک متخصص روان درمانگر جنسی و روانپزشک دارند.
با وجود این مشکلات عمل جراحی برای «s.t»ها «تولدی دوباره» است، یعنی فرار از زندان جسم خود، زیرا آنان بعد از عمل تغییر جنسیت راحت تر زندگی و تعادل بیشتری برای سازگاری اجتماعی پیدا می کنند. ضمن این که از تعارضی که قبلاً دچار آن بوده اند نجات می یابند. البته این مزایا در صورتی حاصل می شود که افراد مذکور از حمایتهای لازم خانوادگی برخوردار بوده و تبدیل به مجموعه ای از بیماریهای عصبی و روحی- روانی نشده باشند.
نقش خانواده در ایجاد آرامش
دکتر کاهانی، هم می گوید: هنوز در عملکرد خانواده بر روی این بیماران اطلاعات زیادی موجود نیست، ولی پژوهشهای علمی متفاوتی انجام شده که بر نقش خانواده و محیطی که اختلال هویت جنسی در آن به وجود آمده، رشد یافته و شکل گرفته تأکید کرده است، بنابراین حمایت خانوادگی و پذیرش فرد «ترانس ***وال» از سوی خانواده در موفق بودن درمان، حتی درمان جراحی تغییر جنسیت بسیار مفید و مؤثر است، چون در هر حال این افراد دچار مشکلات فردی، اجتماعی و خانوادگی عدیده ای هستند.
این متخصص پزشکی قانونی در مورد مشکلات فردی «ts»ها به درگیری و تناقض جسم و روان آنان اشاره می کند و می گوید: مشکلات خانوادگی که آنان دچارش هستند، عدم قبول چنین نقص و عیبی است. همچنین به دلیل وجود دیدگاههای فرهنگی، اجتماعی و جنبه های تعصبی والدین مقاومت به خرج می دهند، که حتی منجر به ضرب و شتم و راندن چنین افرادی از کانون خانواده می شود.
وی در مورد مشکلات اجتماعی «S.T»ها نیز معتقد است: انزوا و طرد اجتماعی این افراد موجب اخراج از مدرسه، آزار و اذیت توسط همسالان، سوءاستفاده افراد خاطی در جامعه، ناامیدی، احساس پوچی و در نهایت افسردگی شدید و عوارض ناشی از آن می شود.
دکتر کاهانی تأکید می کند: به طور حتم اگر مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی ذکر شده از طریق درمان روانی و خانوادگی، آگاه ساختن مردم از این پدیده به عنوان یک بیماری و درمان روانی، آزمون زندگی واقعی و سپس عمل جراحی برطرف نشود، به هیچ عنوان نمی توانیم آرامش واقعی را در فرد مزبور ایجاد کنیم.
اعظم طیرانی / قدس شماره 5447