کلمات مشابه انگلیسی با معانی متفاوت

سلام[golrooz]

یکسری کلمات در انگلیسی شباهت زیادی یا در نوع نوشتار یا در تلفظ دارن که باعث میشه گاهی در ترجمه کردنشون اشتباه کنیم

تاپیک مشابه نتونستم پیدا کنم اگر بود هم ببخشید زحمت مدیر بخش زیاد میشه[nadidan]

ممنون میشم شما هم همکاری کنید[cheshmak]


**************

اول هم خودم شروع میکنم



except .... به جز - استثنا

expect....... انتظار داشتن - چشم داشتن

accept..... پذیرفتن - قبول کردن

aspect...... سیما- منظر -جنبه- ظاهر

escape ..... فرار کردن- رهایی جستن - گریز

scape ......فرار - فرار کردن

respect ..... احترام گذاشتن

device.....وسیله - ابزار

devise..... اختراع کردن - درست کردن - تعبیه کردن

advice...... توصیه - نصیحت - اندرز - مشورت - مصلحت

advise .... مشاوره کردن - پند دادن - نصیحت کردن رایزنی کردن

sight....بینایی

insight.....بینش

slight....اندک

سلام / خیلی ممنون بابت ایجاد تاپیک[golrooz] / خوراک کنکوره ها [nishkhand]

با اجازه

Experince ---------> تجربه / تجربه کردن

Experiment ---------> آزمایش

Explanation ---------> توضیح / شرح

Exploration ---------> اکتشاف / کاوش / تحقیق

Expression ---------> حالت چهر / اصطلاح

extent .... مقدار - حد - اندازه

extend...... توسعه یافتن - عمومیت دادن - طول دادن

intend.... قصد داشتن - در نظر داشتن - خیال داشتن

tend.....گرایش داشتن - متمایل بودن - میل کردن - نگهداری کردن

سپاس از یاس - 90 گرامی بابت تاپیک مفیدشون . [golrooz]
دو کلمه هستن که تلفظشون یکی هست و هر دو night خونده میشن اما در معنا فرق دارن
knight ------> شوالیه
night -------> شب

sheep = گوسفند
ship = کشتی
ــــــــــــــــــ
bet = شرط
bat = خفاش
ـــــــــــــــ
coat = کت
cot = برانکار
ــــــــــــــ
darling = عزیز - گرامی
dialling = شماره گرفتن

سلام...

بیابان=desert و دسر=dessert

مردن=die و رنگ کردن=dye

تاثیر گذاشتن=affect و اثر=effect

اجازه گرفته=allowed و با صدای بلند=aloud

محراب=altar و تغییر کردن، دادن=alter

برهنه=bare و تحمل کردن=bear

نامطبوع=coarse و دوره= course

کشمش= currant و کنونی= current

شورا= council و مشورت= counsel

دوگانه= dual و جنگ تن به تن=duel

خودنمایی= flaunt و تمسخر=flout

رسماً= formally و قبلاً= formerly

آرام= quiet و کاملاً= quite

سبک= lightening و روشن شدن= lightning

شل= loose و از دست دادن=lose
بادبان= sail و فروش= sale

دوختن=sew و بذرپاشی= sow

آرامش= peace و تکه= piece

شخصی= personal و کارکنان= personnel

ساکن= stationary و نوشت افزار= stationery

کمر= waist و تلف کردن= waste

هوا= weather و آیا= whether

loud = صدای بلند
load = بار
ـــــــــ
wait = صبر
wet = رطوبت
ـــــــــ
bat = خفاش
but = اما
ــــــــ
saw = اره
so = پس
ـــــــ
note = یادداشت
not = خیر ، نه
ـــــــ
fear = ترس
veer = تغییر جهت
ــــــ
sweet = شیرین
sweat = عرق
ــــــ
whine = گله - شکایت
wine = شراب
ــــــ
suite = آپارتمان
sweet = شیرین
ــــــ
son = پسر
sun = آفتاب
ـــــ
won = پرنده
one = یک

این سایت هم جالب اومد به نظرم ، گفتم بزارم توی تاپیک شاید مفید واقع بشه .
تلفظ تمام نماد ها(فونتیک ها) انگلیسی رو داره .
http://www.uiowa.edu/~acadtech/phone.../frameset.html

infraction........ تخلف - نقض قوانین - شکستن

infarction ..... انفارکتوس

infract ..... نقض کردن - تخلف کردن - شکستن - خرد کردن

infarct...... دچار انفارکتوس - ناحیه ای که به علت وقفه یا نرسیدن خون مرده(طب)

infer....... استنباط کردن - حدس زدن - اشاره کردن بر - استنتاج کردن و نتیجه گیری کردن

inference .... نتیجه - استنباط

refrence...... مرجع

trust ...... اعتماد داشتن - مطمئن بود - امانت گذاشتن

thrust...... فشار آوردن - چپاندن - فرو کردن - پیش راندن

feminine ...... زنانه - دخترانه

famine ..... قحطی - نایابی - خشکسالی

revise .... بازنگری کردن - تجدید نظر کردن

revive .... زنده شدن - زنده کردن - به زندگی برگشتن - به زندگی برگرداندن

survive .... زنده ماندن - باقی بودن - جان بدر بردن - سپری کردن

این کلمات تلفظ تقریبا مشابه دارن

casual..... اتفاقی - تصادفی - موقتی - گهگاهی

usual ..... عادی - معمول - همیشگی - مرسوم

unusual ..... غیرمعمول - غیرعادی - غریب

intend ....قصد کردن - در نظر داشتن - خیال داشتن

intent .... قصد - نیت - غرض - منظور

intense ..... سخت شدید - زیاد - قوی

patent...... گشوده - باز - به ثبت رساندن - جواز - حق انحصاری اختراع

patient ..... بیمار - مریض - شکیبا - صبور

patio ...... پاسیو - حیاط خلوت - ایوان

patiot ..... میهن دوست - میهن پرست - هم میهن

create .....خلق کردن - آفریدن - ایجاد کردن - ساختن

creature ... موجود زنده


***********

tempt ...... تهییج کردن - وسوسه کردن

attempt ..... تلاش کردن - سعی کردن

recline ...... لَم دادن - دراز کشیدن

reclaim ...... احیا کردن - اصلاح کردن - نجات دادن - پس گرفتن


***************

habit ...... عادت

inhabit ..... ساکن جایی بودن - در جایی به سر بردن

botch..... کار خرابی - کار سرهم بندی - سَنبَل کردن - خراب کردن

batch .... گروه - دسته - مجموعه - سری - مقدار


**********

slender ....... باریک و بلند - باریک اندام - سست و ناچیز

slander ....... افترا (زدن) - تهمت (زدن)

comprise ...... در بر داشتن - شامل بودن

comparison ..... مقایسه - تطبیق - سنجش

compare...... مقایسه کردن - سنجیدن - برابر کردن

effort ...... سعی - تلاش

effect .... نتیجه - اثر - عملی کردن - اجرا کردن

affect .... متاثر کردن - اثر - نتیجه - وانمود کردن

perfect ..... کامل

alert ..... گوش به زنگ - هشیار - آگاه - اعلام خطر - آماده باش

alter..... تغییر یافتن - دگرگون کردن - دستکاری کردن

alternate ..... تعویض کردن - به نوبت انجام دادن - عوض و بدل کردن - یدکی

rival ....... رقیب - هماورد - حریف

arrival ...... ورود - دخول - زمان رسیدن - زمان حضور

wary ..... هشیار - محتاط - مراقب - هشیارانه - محتاطانه

aware ..... آگاه - با خبر - مطلع


*************


compel ..... مجبور کردن - وادار کردن

complete ...... تکمیل(کردن) - کامل - تمام - به انجام رساندن

shreik ...... جیغ - داد - فریاد

shrink ..... کوچک شدن - آب رفتن - کاهش یافتن - جمع شدن


**************

pierce ..... شکافتن - سوراخ کردن - رخنه کردن در - به عمق چیزی پی بردن

piece ..... تکه - جزء - تکه کردن

natural .....طبیعی

neutral .... خنثی - بدون بار - بی طرف - بی اثر

convince....... متقاعد کردن - قانع کردن

convict.....محکوم کردن - مجرم - مقصر شناخته شده

*****************

rivet..... با میخ محکم کردن - پرچ کردن - پرچین کردن

river ..... رودخانه

praise .... ستایش - نیایش - پرستش - تحسین (کردن) - ستودن

phrase ..... عبارت - اصطلاح .... تعبیر کردن - کلمه بندی کردن

**************

qualify..... صلاحیت داشتن - واجد شرایط بودن

quantify ..... کمیت را معلوم کردن - کیفیت چیزی را معلوم کردن - محدود کردن - واجد شرایط شدن

widow ...... بیوه (زن)

widower ...... بیوه (مرد)

nominate..... منصوب کردن - کاندید کردن - معرفی کردن

dominate ..... چیره شدن - حکمفرما بودن - تسلط داشتن

****************

dilution ...... رقیق شدن / کردن - رقیق سازی

dilation ..... اتساع - گشادی - تاخیر

commence .... آغاز شدن / کردن

commend .... ستودن - ستایش کردن

command .... فرمان - دستور

morality ..... سیرت - اخلاقیات - اخلاق

mortality .... مرگ و میر - تلفات

morbidity .... حالت مرضی - بیماری - ناخوشی

be بودن
bee زنبور عسل
ـــــــــــ
blew انفجار
blue آبی
ـــــــــ
buy خرید
by همراه با
ــــــــ
deer آهوی کوهی
dear عزیز ، گرانقدر

fair منصفانه
fare کرایه
ــــــــ
grate میله آهنی
great خوب
ـــــــ
hare خرگوش
hair مو
ــــــ
here اینجا
hear شنیدم

intentionally ...... عمداً - دانسته

internationally ...... بین المللی


***********

این دو کلمه شاید شبیه نباشن اما خودم همیشه قاطیشون میکنم اونم بی دلیل[nadanestan]

inferiority ..... پستی - مادونی - حقارت

priority ...... اولویت

weird غریـــبه ، مرموز
wired سیمدار
ـــــــ
weight وزن
wait صبر
ــــــ
whole کامل
hole سوراخ

take part ..... سهیم شدن - شرکت کردن - دخالت کردن

take apart ..... مجزا کردن - جدا کردن

**********

terrible .... وحشتناک - ترسناک - هولناک

treble ..... سه برابر( کردن) - سه لا

blare .... عر و عر کردن - نفیر

bleat ..... بع بع کردن (صدای گوشفند و غیره)

blast..... صدای وزش - ترکیدن - منفجر شدن

expanse ..... پهنه - گسترده

expand .... منبسط کردن / شدن - گسترده شدن - توسعه یافتن

expend .....صرف کردن - هزینه کردن - خرج کردن

expense ... پرداخت - هزینه - مبلغ - اجرت

strip ..... رشته - باریکه - برهنه کردن - در آوردن

stripe ..... راه راه - نوار - نوع - گونه

***********

twin.... دو تا - جفت - دوقلو - زوج - دوگانه

twine ..... به هم بستن - بافتن - نخ تابیده - ریسمان