-
گونه های در حال انقراض
سلام دوستان
میخوایم در اینجا گونه های در حال انقراض رو بررسی کنیم
شاد باشید[golrooz]
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پلنگ برفی (نام علمی: Uncia uncia) گربهسانی است که در کوههای مرتفع آسیای میانه، هیمالیا و تبت زندگی می کند.
این حیوان را متعلق به سرده uncia (اونسیا) می دانند که در زیر خانواده پلنگیان (شامل گربهسانان بزرگ همچون ببر و شیر و پلنگ) قرار میگیرد. اونسیا (یا اونس) در زبانهای لاتین و فرانسه باستان و انگلیسی به معنای " کوچک " است که به گربههای کوچکی چون سیاهگوش گفته میشد. سرده اونسیا تنها یک عضو دارد که پلنگ برفی است.
پلنگهای برفیدر مقایسه با گربههای بزرگ مانند ببر و شیر کوچکترند. بر روی پوست آنها روزتهای (خالهای رز شکل) تیره رنگ وجود دارد. ویژگیهای پلنگ برفی به گونهای متناسب با نواحی سرد و کوهستانی است: وزن آنها بین ۲۷ تا ۵۴ کیلوگرم و درازای آن ۷۵ تا ۱۳۰ (به طور میانگین ۹۰) سانتیمتر میباشد (برای تحرک آسانتر) و موهای آنها انبوه و بلند با رنگ زرد دودی و مایل به قهوهای برای دفع سرما) است. گوشهای این جانور برای دفع کمتر گرما، گرد و کوچک است و دم بلند به تعادل آن کمک میکند. پوزه کوچک، پیشانی برجسته و سوراخهای بینی بزرگ حیوان نیز با استنشاق هوای سرد و سنگین سازگاری یافتهاند. از دیگر ویژگیهای این پلنگ که در سایر گربههای بزرگ مشاهده نشده باید به صدای جیغ مانند (به سبب نداشتن خشکنای) و چشم سبز کمرنگ اشاره نمود.
هر چند برآورد میشود که ۳۵۰۰ تا ۷۰۰۰ قلاده در طبیعت و ۶۰۰ تا ۷۰۰ قلاده از این گربهسان در باغ وحش وجود دارد، به سبب خوی مرموز این گربه، به طور دقیق مشخص نیست که چه تعداد از آن در طبیعت یافت میشود.
منبع:http://www.google.com/url?sa=t&rct=j...58187178,d.bGE
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
فلامینگو یا مُرغ آتشی پرندهای است از راستهٔ بالآتشیسانان
فلامینگو پرندهای است با پاهای دراز و منقاری منحنی و گردنی بلند خمیده، آبچر بابدنی بسیار کشیده و پر و بالی به رنگهای سفید و صورتی است.
در پروازها باها و گردنش کشیده و قدری پائین تر از سطح بدن قرار میکیرد. بالهایش ترکیب زیبائی از رنگهای سرخ و سیاه است. پرنده نابالغ قهوهای مایل به خاکستری چرک است. فلامینگو به آرامی راه میرود ودر حالیکه سر ومنقار خودرا در آب کم عمق فرو برده تغذیه میکند. فلامینکو از ۹۰/۰ تا ۵/۱ متر بلندی دارد. بیشتر فلامینگوها حلزون وگیاهان آبی را میخورند. این پرندگان بصورت دست جمعی و در دستههای چند هزارتایی زندگی میکنند.
راستهای بالآتشیسانان که فلامینگو به آن تعلق دارد از پرندگان آبزی و بزرگجثه هستند که غذا را از منقار خمیده و صافیمانند خود میگذرانند.
زیستگاه
مردابهای ساحلی کم عمق. ماندابهای حاصل طغیان دریاچهها، لجنزارها و غیره به سر میبرند.
تغذیه
رژیم غذایی فلامینگو سخت پوستی به نام آرتمیا میباشد.
پراکندگی در ایران
در دریاچهٔ ارومیه و در تابستان در فارس به سر میبرند و ممکن است در خوزستان زاد و ولد کنند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%...86%DA%AF%D9%88
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پاندا نوعی خرس است که در نواحی مرکزی و جنوب غربی چین زندگی میکند. پاندا به سادگی توسط لکههای سیاه روی گوش و دور چشم و دور بدنش قابل شناسایی است. این حیوان هرچند در راسته زیستی گوشتخوارسانان قرار دارد اما ۹۹٪ رژیم غذایی آن را گیاه بامبو تشکیل میدهد. پانداهایی که در اسارت نگهداری میشوند غذاهایی مانند عسل، تخم پرندگان، ماهی، مرکبات، موز، برگ گیاهان و سیب زمینی را هم مصرف میکنند.
پاندا امروزه فقط در چند کوهستان مرکزی چین عمدتاً در ایالت سیچوآن و در حد کمتری در شاآنشی و گانسو زندگی میکنند. پانداها زمانی در نواحی کمارتفاعتر هم زندگی میکردند اما با پیشرفت زمینهای زراعی و همزمان از بین رفتن جنگلها و برخی از عوامل دیگر پانداها به مناطق مرتفع پناه آوردند.
نسل این جانور به شدت در معرض تهدید است. بر اساس گزارشها ۲۳۹ پاندا در چین در باغ وحش و ۲۷ پاندا نیز در باغ وحشهای بیرون از چین میزیند. همچنین تخمین زده میشود حدوداً ۱٬۵۹۰ پاندا در طبیعت زندگی میکنند اما یک مطالعه بر اساس تحلیلهای ژنتیکی تخمین زده که بین ۲٬۰۰۰ تا ۳٬۰۰۰ پاندا میتواند در طبیعت وجود داشته باشد و گزارشهایی نیز نشان میدهند که پانداهای موجود در طبیعت در حال ازدیاد میباشند. اما اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست اعتقاد دارد این گزارشها برای بیرون آوردن نام پاندا از جانوران در معرض خطر انقراض کافی نیست.
در حالی که همچنان اژدها اثر ملی و تاریخی چین است در این اواخر پاندای بزرگ نیز به یک علامت و مشخصه برای چین تبدیل شده است. تصویر خرس پاندا روی بسیاری از سکههای نقره و طلا و پلاتین مربوط به چین مدرن حک شده و حتی تمبر با عکس و اسم خرس پاندا منتشر شده است. حالت خوردن گیاه بامبو توسط خرس پاندا به یک نماد صلحجویی در مقابل شکارچیان تبدیل شده است. گفته شده خرس پاندا یک حیوان اهلی و آموزشپذیر است و حمله آن به انسان اغلب به خاطر آزار و اذیتی بوده که از انسان به آن رسیده تا به علت خوی وحشی خود جانور.
طبقهبندی جانورشناختی پاندا تا مدتها مورد بحث بود چرا که این حیوان مشخصات خرسها و راکونها را همزمان در خود دارد. اما تحقیقات مولکولی جدید اثبات کرده که پاندا قطعاً نوعی خرس است و نزدیکترین خویشاوند زنده آن خرس عینکی بومی آمریکای جنوبی است.
تغذیه
با اینکه پاندا در رده حیوانات گوشتخوار است اما خوراک غالب این حیوان گیاه و بهویژه گیاه بامبو است. با این وجود سیستم گوارشی پاندا ویژهٔ خوردن گوشت است و نمیتواند به خوبی سلولز گیاهی را هضم کند. در نتیجه انرژی و پروتئین کمی از خوردن بامبو بدست میآورد. پانداها به طور معمول روزانه ۹ تا ۱۴ کیلوگرم بامبو مصرف میکنند و به علت فقر ارزش غذایی بامبو برای خرسهای پاندا، آنها مجبورند شکمشان را کاملاً پر کرده و تا آنجا که میتوانند بخورند. پانداها بسیار دقت میکنند تا انرژیشان بیهوده تلف نشود و به این ترتیب از گذشتن از شیبهای تند و یا عکسالعملهای زیاد نسبت به سایر خرسها پرهیز میکنند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...da_closeup.jpg
در باغ وحش
پانداها از زمان دودمان هان در باغ وحش نگهداری میشدند، سیما شیانگرو نویسنده چینی آن دوران اشاره کرده است که پاندا باارزشترین حیوانی بوده که در باغ امپراتور در شیآن نگهداری میشده است.
در مقالهای در نشریه نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۶ عنوان شد که هزینه نگهداری پاندا از دیدگاه اقتصادی ۵ برابر از گرانترین حیوان بعد از آن یعنی فیل بیشتر است.
برای دیدن اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه کنید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پلنگ ایرانی (نام علمی: Panthera pardus saxicolor) بزرگترین یا یکی از بزرگترین زیرگونههای پلنگ است که بومی غرب آسیا است.
این زیرگونه پلنگ در فهرست «گونههای در خطر انقراض» آییوسیان قرار دارد.
جمعیت
شمار پلنگهای ایرانی بالغ در سراسر کشورهای محل زیست آن کمتر از ۸۷۱ تا ۱۲۹۰ قلاده برآورد میشود. تازهترین برآوردهای ملی به این شرح است: ۵۵۰ تا ۸۵۰ در ایران، ۲۰۰ تا ۳۰۰ در افغانستان، ۷۸ تا ۹۰ در ترکمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در ارمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در آذربایجان، ۳ تا ۴ در قراباغ، حداکثر ۵ درگرجستان، حداکثر ۱۰ در قفقاز شمالی فدراسیون روسیه و حداکثر ۵ قلاده در ترکیه.
ایران مهمترین زیستگاه پلنگ در خاورمیانه است و جمعیت مناسب پلنگ در این کشور امکان بقای گروههای کوچک این حیوان در قفقاز، شرق ترکیه و احتمالاً ترکمنستان را از راه مهاجرتهای بینمرزی افزایش میدهد. با این حال تراکم جمعیتی پلنگ در ایران بسیار پایین است و ۰٫۰۶ تا ۰٫۱ قلاده در هر ۱۰۰ کیلومترمربع برآورد میشود.
وضعیت حفاظتی
اصلیترین تهدید پیشروی بقای این حیوان جداشدن زیستگاهها و قطع ارتباط ژنتیکی گروههای مختلف این حیوان است که معمولاً به تشکیل گروههای بسیار کوچک منجر شدهاست. بهطوریکه در همه قلمرو زیستی این حیوان هیچ گروه جمعیتی وجود ندارد که دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ پلنگ بالغ باشد.
کاهش طعمه بر اثر شکار انسانها، گسترش زیربنایی، مزاحمتهای انسانی و از میان رفتن زیستگاه (شامل چیدن گیاهان و قارچهای خوراکی، ساخت معدن، جادهسازی، جنگلزدایی، آتشسوزی و چرای دام) عواملیست که منجر به تکهتکهشدن زیستگاههای حیوان شدهاست. بحران اقتصادی پس ازفروپاشی شوروی و کاهش نظارت بر مناطق حفاظتشده باعث شد تا با شکار بیرویه حیوانات سمدار در آسیای میانه و قفقاز و همچنین فعالیتهای اقتصادی در نواحی محل زندگی پلنگ جمعیت انواع بز کوهی، گوسفند وحشی، مرال، شوکا که طعمههای اصلی پلنگ میباشند، به شدت کاهش پیدا کند و این امر تأثیر منفی بر جمعیت این حیوان بگذارد. گراز تنها شکار پلنگ است که جمعیت آن در سالهای اخیر کاهش چندانی نداشتهاست.
شکار مستقیم این حیوان ممکن است بهعنوان تروفه (شکار افتخاری)، برای فروش پوست (به ویژه در افغانستان)، تیراندازی برای حفاظت از حیوانات خانگی (به ویژه در ایران و ترکمنستان) و کشتن به محض مشاهده (بیشتر در قفقاز و شرق ترکیه) صورت گیرد. این موارد شایع نیست ولی با توجه به جمعیت کوچک این حیوان تأثیر قابل توجهی بر ادامه حیات گروههای کوچک این حیوان دارد. بهویژه در قفقاز که پلنگها در تعدادی ناچیز در مناطقی گسترده پراکندهاند و از بین رفتن حتی یک عدد از آنها ثبات جمعیتی را برهم میزند، به همین دلیل حتی در مناطقی که از نظر شکار غنی هستند، همچون جنوب ارمنستان، تعداد واقعی پلنگها بسیار کمتر از چیزی است که با توجه به تعداد حیوانات شکار آن میتوان حدس زد.
در تهران در سال ۱۹۹۸ یک انجمن غیر دولتی به نام «انجمن حفاظت از پلنگ ایرانی» ایجاد شده که کوششهایی را در این زمینه انجام میدهد. این انجمن به کوشش علی عقیلی، عضو اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست شکل گرفته است.
طعمه
غذای پلنگ با توجه به منطقهای که در آن زندگی میکند متفاوت است. بخش عمده رژیم غذایی پلنگ ایرانی از شکار سمداران میانجثه همچون بز کوهی(کل و بز)، انواع گوزن به ویژه مرال، گوسفند وحشی (قوچ و میش)، انواع غزال به ویژه آهوی گواتردار ایرانی، و گراز تأمین میشود. در کنار آن از شکارهای کوچکتری نظیر موش، خرگوش و تشی و گوشتخواران کوچکتر مانند روباه و شغال در کنار انواع پرندگان و خزندگان طعمه او میگردند. در ایران شکار اصلی این جانور کل و بز است و محل زندگی پلنگ نیز تا حد زیادی با محل زندگی کل و بز همسانی دارد. مشخصات این پلنگ در اکثر نقاط ایران یافت می شود اما اندازه های ان ها با هم تفاوت دارند مثلا پلنگ هایی که در نیمه ی غرب ایران زندگی می کنند با پلنگ هایی که در نیمه ی شمالی زندگی می کنند نفاوت جثه و اندازه ی بسیاری با هم دارند . در کل طول پلنگ ایرانی از 110 شانتی متر تا 200 سانتی متر هم می رسد و یابیش تر از ان . وزن این پلنگ حدود 45 تا 100 کیلو است و اندازه ی ان از پا تا شانه نیز 47 تل 75 سانتی متر است
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%...A7%D9%86%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
خرس سیاه آسیایی (یا خرس سیاه تبتی یا خرس ماه یا خرس یقهدار) گونهای خرس در اندازه متوسط است که روی قفسهٔ سینهاش لکه سفیدی به علامت Vنقش بستهاست. این خرس بهخوبی برای زندگی بر روی درخت انطباق یافته و در مناطق وسیعی از جنوب آسیا، شمال شرق چین، خاور دور روسیه و ژاپن میزید.آییوسیان این حیوان را در فهرست گونههای در خطر انقراض و در ردهٔ آسیبپذیر قرار دادهاست که بیشتر بهدلیل جنگلزدایی و شکار این حیوان برای استفاده از برخی اعضای بدن اوست. خرس سیاه شباهت ریختشناسانه بسیار زیادی با خرسهای ما قبل تاریخ دارد و برخی دانشمندان وی را نیای دیگر گونههای امروزین خرس میدانند. خرس سیاه هرچند بیشتر گیاهخوار است اما رفتاری پرخاشگرانه نسبت به انسان دارد و حملهٔ بدون هشدار این حیوان به آدمی بارها گزارش شدهاست.
خرس سیاه آسیایی شبگرد است و بر خلاف دیگر همنوعان خود خواب زمستانی ندارد. عمر آن حدود ۲۵ است و ۱۲۰ تا ۱۸۰ سانتی متر طول و ۵۰ تا ۱۷۰ کیلوگرم وزن دارد و علاوه بر مواد گیاهی، از حیوانات و حشرات، مهره داران کوچک، نوزاد پستانداران و گاهی اوقات دام اهلی تغذیه میکند. این خرس معمولاً در اواخر تابستان جفت گیری میکند و پس از حدود هفت ماه دو توله میزاید.
زیستگاه آن در ایران
کوهستانهای شهرستان نیکشهر در جنوب سیستان و بلوچستان (ایران) یکی از زیستگاههای اصلی این خرس محسوب میشود و رویشگاههای پراکنده درختچه داز و زیتون واقع در بلوچستان شامل مناطق کوهستانی مهرستان، نیک شهر، قصرقند، لاشار، آهوران و رشته کوه بیرک از مهم ترین مناطق زندگی خرس سیاه بلوچی است. این خرس در گویش مردم بلوچ با نامهای «مَم» و «هرس» شناخته میشود.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%...A7%DB%8C%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
گاندو یا تمساح پوزهکوتاه (نام علمی: 'Crocodylus palustris') نوعی کروکودیل بومی شبهقاره هند و مناطق اطراف است که در کشورهای هند، بنگلادش،پاکستان، ایران، سریلانکا و برمه زندگی می کند. گاندو تنها کروکودیل بومی پاکستان و ایران و بزرگترین خزنده این دو کشور، و همچنین پرشمارترین کروکودیل در کشور هندوستان است.
تغذیه
گاندو گوشتخوار است و رژیم غذایی متنوعی شامل انواع ماهیها، خزندگان و پستانداران دارد. در واقع بیشتر مهرهدارانی که به آبهای محل زندگی گاندو نزدیک میشوند ممکن است به درون آب رفته و خوراک این تمساح شوند. حتی گاهی آهوی سامبار ۲۲۵ کیلویی و گاومیش اهلی ۴۵۰ کیلویی را شکار کردهاست. آنها حتی توانایی نبرد با ببر بر سر شکار را دارند و پیروزی هر یک از دو گونه دیده شدهاست. گاه نیز گاندوها طعمهٔ ببر شدهاند. اما عادت آدمخواری در این کروکودیل منحصر یک مورد شکار یک کودک ۶ ساله در ایران میشود. بهندرت حملههای خفیفی نیز در حد گاز گرفتن دست و پا مشاهده شده که با توجه به تعداد بسیار کم احتمال میرود نوعی اشتباه در تشخیص شکار باشد. در کل وجود گاندو در برکهها و استخرها تهدیدی برای مردم محلی نمیباشد به طوری که حتی بچهها در این برکهها شنا کرده و زنان با آسودگی خاطر در کنار برکهها به شستن ظرف و لباس میپردازند.
با توجه به تحرک پائین و خونسرد بودن مصرف غذای آن بهطور متوسط روزانه ۵/۱ تا ۲ کیلوگرم گوشت است.
گاندو در ایران
به گاندو در ایران، تمساح ایرانی نیز گفته میشود. زیستگاه اصلی این تمساح ۳۸۰ هزار هکتار مساحت دارد که بخشی از آن در چابهار و بخش دیگر آن درشهرستان ایرانشهر قرار دارد. این مناطق با نام منطقهٔ حفاظت شدهٔ گاندو تحت حفاظت سازمان محیط زیست ایران قرار دارند. بیشتر این تمساحها در برکههای میان راسک و باهوکلات و باتلاقهای دلگان و کلانی (در جنوب استان سیستان و بلوچستان) متمرکز هستند. تعداد این گونه در ایران حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ رأس برآورد میشود.
مشخصات
این تمساح دارای پوزهای پهن است که فک بالایی ۱۹ دندان و فک پایینی ۱۵ دندان دارد. در قسمت پشت سر و در ناحیه گردن دو جفت صفحه شاخی بزرگ دیده میشود. دارای پاهای کوتاه بوده و پنج انگشت منتهی به ناخنهای بلند در پاهای جلوئی و چهار انگشت منتهی به ناخنهای کوتاه تر در پاهای عقبی دیده میشود. رنگ عمومی بدنش زیتونی تا قهوهای بوده و شکمی بدون فلس و به رنگ سفید متمایل به زرد دارد.
میانگین اندازهٔ این کروکودیل در نرها ۳ متر و مادهها ۲٫۴۵ متر است. البته نرهای مسن ممکن است بسیار بزرگتر شده و به ۴ تا ۵٫۵ متر طول و ۵۵۰ کیلوگرم وزن برسند. البته گاندوهای ایران بهندرت به ۳ متر میرسند و بزرگترین گاندو مشاهده شده ۳٫۶ متر طول داشتهاست. دم این حیوان که نیمی از طول بدن آن را تشکیل میدهد، آنقدر قدرتمند است که میتواند استخوان بدن پستاندار بزرگ جثهای را با ضربهای قوی خرد کند و آروارههای وی آنچنان محکم است که میتواند بزرگترین استخوانها را بهراحتی خرد کند. از ویژگیهای دیگر گاندو اسید معدهٔ بسیار قوی است که این جانور را قادر به هضم اشیاء سخت و سفت میکند و همچنین وجود پردهای بنام Veium Pahatinum در بدن این تمساح که راه ورود آب به معده را حتی در زمانی که دهان حیوان باز است، میبندد.
جفتگیری و تخمگذاری
فصل جفتگیری گاندو در اسفندماه و تخمگذاری آن در ماه خرداد است. گاندو با کندن گودال عمیقی در مکانی که از رطوبت کافی برخوردار باشد، حدود ۲۰ تا ۳۵ تخم میگذارد. ۶۰٪ تخمها پس از ۶۵ روز تبدیل به نوزاد میشوند. تولهها با طولی برابر ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر به دنیا میآیند. تغذیهٔ نوزادان از حشرات و لارو آنها،دوزیستان و لارو آنها و بچهماهیها است، تنها ۵ تا ۱۰٪ نوزادان به سن بلوغ در ۵ تا ۱۰ سالگی میرسند و بقیه خوراک پرندگان شکاری و ماهیخوار، روباه،شغال، سگ، و بزمجه میشوند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%...86%D8%AF%D9%88
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
سنجاب بلوچی یا سنجاب راهراه بلوچی (نام علمی: Funambulus pennantii) که به نامهای سنجاب راهراه، هردک و سنجاب نخلینیز خوانده میشود، جوندهای است از خانوادهٔ سنجابیان که در مناطقی از ایران، هندوستان، نپال، بنگلادش و پاکستان یافت میشود.
مشخصات
مشخصهٔ اصلی سنجاب بلوچی، داشتن راههایی پهن و تیرهرنگ بر روی سطح پشتیش است که در زمینهای سفید رنگ قرار گرفته و اهالی سیستان و بلوچستان آن را جای دست خدایان بر پشت این جانور میدانند. شکم جانور نیز سفیدرنگ بوده و دم آن ترکیبی از موهای سفید و تیره است.
طول سر و بدن سنجاب بلوچی بین ۱۳۳ تا ۱۴۴ میلیمتر بوده و دم آن ۱۴۵ تا ۱۸۵ میلیمتر طول دارد. اندازهٔ پاهای جانور بین ۳۲ تا ۳۷ میلیمتر و گوشهایش ۱۳ تا ۱۸ میلیمتر است.
زیستگاه و تغذیه
سنجاب بلوچی بر روی درختان زندگی میکند و در ایران تنها در قسمتهای جنوب شرقی بلوچستان و در منطقهٔ حفظتشدهٔ باهوکلات، دره سرباز و باغ تیسچابهار دیده میشود. آنها معمولاً در کنار یکدیگر بوده و در بالا و میان شاخ و برگ درختان لانه میسازند و درون لانهشان را با علفهای نرم و برگ درختان میپوشانند.
سنجاب بلوچی روزگرد است و از دانهها، جوانهها، میوه و پوست درختان تغذیه میکند. همچنین حشرات و تخم پرندگان، دیگر خوراک این جانور را تشکیل میدهند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%...B1%D8%A7%D9%87
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
لاکپشت سبز (نام علمی: Chelonia mydas) نوعی لاک پشت است که در آبهای گرمسیری از خلیج فارس و دریای عمان تا اقیانوسهای آرام و اطلس زندگی میکند. از نظر طبقه بندی «آییوسیاِن» در گونههای در حال انقراض قرار دارد. این گونه از لاکپشتها برای زیستبوم مفید هستند و به عنوان موجودات پاککننده زیستبوم دریا به شمار میروند و آلودگیهای سواحل را از بین میبرند.
زاد و ولد
۱۲۰ تخم در هر تخمگذاری میگذارند که از این بین حدود ۲ درصد به بلوغ میرسند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%...B3%D8%A8%D8%B2
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
گراز یا خوک وحشی اورآسیا نوعی خوک است که نیای بیشتر خوکهای اهلی بهشمار میرود. این حیوان بومی بیشتر مناطق شمالی و مرکزی اروپا، نواحی مدیترانهای (از جمله کوههای اطلس در شمال آفریقا) و بیشتر مناطق آسیا است.
شکل ظاهری
بدن گراز بسیار متراکم است، سر بزرگ و پاها نسبتاً کوتاه است. خز او از موهای زبر و ضخیم و بلندی است که در پشت سر و گردن تا شانه و تا وسط بدن بلندتر است. رنگ آن از خاکستری تیره تا سیاه و قهوهای متغیر است.اما در نواحی مختلف تنوع رنگی زیادی مشاهده میشود به طوری که گرازهای مایل به سفید در آسیای میانه دیده شدهاند. گرازها در بچگی روشنتر همراه با خطوط قهوهای هستند اما با بالا رفتن سن این خطها کمرنگ تر شده و در بزرگسالی خاکستری یا قهوهای تیره میشوند.
گرازهای نر بزرگسال از ۱۰۰ تا ۱۵۰ سانتیمتر طول دارند و ارتفاعشان از شانه تا زمین به ۹۰ سانتیمتر میرسد. میانگین وزنشان بین ۶۰ تا ۷۰ کیلوگرم میباشد. با این وجود تفاوت وزن در میان گرازها زیاد است گزارشهایی از شکار گراز به وزن ۱۵۰ کیلوگرم و حتی گزارشی از یک نمونه فرانسوی در سال ۱۹۹۹ به وزن ۲۲۷ کیلوگرم نیز شده است. گرازهای کوههای کارپات به وزن ۲۰۰ کیلوگرم ثبت شدهاند و این در حالی است که گرازهای روسی و رومانیایی میتوانند به وزن ۳۰۰ کیلوگرم نیز برسند.
دندانهای آنها میتواند برای دفاع و جنگیدن و حفر زمین به کار آید. عاجهای یک نر بزرگسال حدوداً ۲۰ سانتیمتر میشود که به ندرت بیش از ۱۰ سانتیمتر آن بیرون از دهان میآید.اما در مواردی استثنایی طول عاج به ۳۰ سانتیمتر نیز رسیده است که در بیرون از دهان به شکل خمیده و به طرف بالا آمده است. در جنس ماده دندانها کوتاهتر است و به طور استثنایی در مادههای مسن به صورت خم شده درآمدهاند.
عادات
گرازهای نر معمولاً در گروهای ۲۰ عددی زندگی میکنند اما گروهایی بالای ۵۰ گراز نیز دیده شده است. مادهها نیز معمولاً در گروهای ۳ الی ۴ عددی همراه با فرزندانشان هستند.نرها در این گروهها نیستند و فقط ۲ یا ۳ بار در سال و مواقع جفت گیری پیدایشان میشود.
آنها تقریباً هر چیزی را که قابل خوردن باشد میخورند از قبیل غذاهای گیاهی مانند ریشه و ساقه و برگ و دانههای مختلف و غلات و حبوبات و میوهجات و غذاهای حیوانی چون حشرات و لارو آنها و بیمهرههای کوچک و حتی جوندگان و لاشه حیوانات بزرگ. گرازهای نر چون بدنشان بافت چربی ندارد که گرمشان کند زمین را با عاجهایشان میکنند و در آن میخوابند. اما بچهها چون قدرت حفر زمین را ندارند در کنار هم جمع میشوند. در صورتی که به آنها حمله شود یا احساس خطر کنند میتوانند به خوبی از خود دفاع کنند. نرها با حرکت سر خود از پایین به سمت بالا و با استفاده از دندانهای تیز خود زخمهای بدی به دشمن وارد میکنند و مادهها که دندانها بزرگ ندارند با دهان بزرگ خود گاز میگیرند. البته این حملات معمولاً برای انسان کشنده نیست اما انسان را بسیار بد زخمی میکند. گرازها لانه اشان را در کنار آب میسازند و در طول روز در لانه میمانند اما هنگام بارندگی و وقوع سیلاب گرازها لانه را ترک میکنند.
تولید مثل
در مناطق سردسیر گرازها در اواسط زمستان جفت گیری میکنند اما در مناطق گرمسیری زودتر از آن این کار را میکنند.در طول مدت جفت گیری چند نر و چند ماده با هم میگردند(۳ الی ۵ عدد)در طول دوره جفتگیری گرازها به نسبت قبل بسیار کمتر غذا میخورند و بیشتر آب مینوشند. قبل از زایمان ماده از چوب خشک و علوفه برای خود لانه میسازد. دوران حاملگی این حیوان ۴ ماه میباشد که در پایان این دوران ۸ الی ۱۲ بچه بدنیا میآورد. بچهها در نوع ماده در ۱۸ ماهگی و در نوع نر کمی زودتر آماده جفت گیری میشوند.
دشمنان طبیعی
گراز یکی از مهمترین منابع غذایی ببر در مناطقیست که هر دوی این حیوانات در آن حاضرند. ببرها معمولاً دستههای گراز را تعقیب کرده و یکی از اعضای مریض یا ضعیف را شکار میکنند. ببرها گراز را در مسافتهای طولانیتری نسبت به دیگر طعمههای خود تعقیب میکنند، اما معمولاً از درگیری با گرازهای نر بالغ میپرهیزند. در موارد بسیاری گرازها برای دفاع از خود زخمهای کاری به ببرها وارد کردهاند که منجر به مرگ آنها شدهاست.
گرگ دیگر شکارچی مهم گراز در برخی مناطق است. گرگها بیشتر به سراغ بچه گرازها میروند، هرچند شکار گراز بالغ نیز در ایتالیا، شبهجزیره ایبری و روسیهگزارش شدهاست. البته در درگیری با گرازهای بزرگسال نیز گرگ بهجای حمله مستقیم با یک ضربه گردن وی را زخمی میکند تا گراز از خون ریزی شدید ضعیف شده و بعد حمله نهایی را هنگامی که گراز بی جان شده بود انجام دهند. در برخی مناطق شوروی سابق یک گله گرگ در هر سال به طور میانگین ۵۰ تا ۸۰ گراز را طعمه خود میکند. در برخی مناطق ایتالیا که گراز و گرگ همبوماند، درصد بالای شکار گراز توسط گرگ باعث شده تا گرازها رفتاری تهاجمی را نسبت به گرگها و سگهای اهلی از خود بروز دهند.
کفتار راهراه نیز گهگاه از گراز تغذیه میکند. البته گویا فقط سه زیرگونهٔ بزرگتر ساکن شمال غرب آفریقا، خاورمیانه و هند توانایی کشتن گراز را دارند.
بچه گرازهای کوچک برای چندین گونهٔ دیگر نیز شکار مهمی به شمار میروند. از جمله مارهای بزرگ همچون پایتون مشبک، پرندگان شکاری بزرگ و بسیاری ازگربهسانان وحشی. بالغها با توجه به اندازه، قدرت و توانایی دفاعیشان عموماً هدف حمله قرار نمیگیرند هرچند آنها نیز ممکن است شکار پلنگهای بالغ،خرسهای بزرگ (عمدتاً خرس قهوهای) و تمساحهای بالغ شوند. تمامی شکارچیان گراز شکارچیان فرصتطلب اند و از یک فرصت مناسب برای ربودن بچه گراز استفاده می کنند. گرازهایی که به خارج از زیستگاه طبیعی خود وارد شدهاند (مثل قاره آمریکا و استرالیا) ممکن است در رأس هرم غذایی قرار گیرند، اما در برخی نقاط دیگر شکارچیانی مشابه شکارچیان حاضر در زیستگاه بومیشان یعنی اوراسیا آنها را شکار می کنند.
رابطه با انسان
گراز بر اثر فعالیتهای انسانی به بسیاری از نقاط دیگر دنیا از جمله قاره آمریکا و استرالیا وارد شده و امروزه این حیوان در تمامی قارههای جهان (جز قطب جنوب) و بسیاری از جزایر اقیانوسی زندگی میکند.
اهلیسازی این حیوان در نقاط مختلفی از زیستگاههای خود از جمله جنوب شرق آسیا، خاور دور و آسیای صغیر آغاز شد. در دورانهای اولیه گراز وحشی یکی از منابع غذایی اصلی جوامع شکارچی بود و هنوز هم یکی از هدفهای مهم برای شکار تفریحی است. شکار بیرویه نسل این حیوان را در بسیاری از مناطق از جمله بریتانیا، اسکاندیناوی، بخشهایی از شمال آفریقا، شمال ژاپن و بخشهای بزرگی از شوروی سابق بر انداخت. اما هنوز هم این گونه پراکندگی بالایی دارد و در بسیاری از نقاط جمعیت زیادی دارد. از آنجا که این حیوان ممکن است به مزارع آسیبهای جدی وارد کند در بسیاری از کشورها یک آفت شمرده شده و حمایتی از آن در خارج از مناطق حفاظت شده صورت نمیگیرد یا شکار آن آزاد است.
انقراض این حیوان در بریتانیا احتمالاً در قرن سیزدهم صورت گرفت اما در سالهای اخیر خوکهای اهلی و گرازهای گریخته از اسارت به طبیعت این کشور بازگشتهاند. در سوئد هم نسل این حیوان دوباره احیا شدهاست. در دانمارک آخرین گراز در اوایل قرن نوزدهم شکار شد. آخرین گراز وحشی لیبی در سال ۱۸۸۰ مشاهده شد، در سال ۱۹۰۰ نسل این حیوان در تونس، سودان و مصر هم منقرض شده بود. البته در ایران فراوانی زیادی دارد.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%B2
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
دُرنا یا کُلَنگ([nishkhand]) پرندهای است از خانواده درنایان (Gruidae).
درناها پرندگانی هستند بزرگ، با پاها و گردن دراز، دم نسبتاً کوتاه، بالهای دراز و منقاری بلند و کلفت، ظاهر شبیه لکلک، شاهپرهای ثانوی داخلی بالهای آنها خیلی بلند شده، روی دم را میپوشاند. در پرواز گردن وپاهای خودرا کشیده نگه میدارد. گلههای آنها هنگام مهاجرت دریک خط به شکل هفت پرواز میکنند. نر وماده آنها همشکل هستند. روی زمین آشیانه میسازند. این پرنده را در هنگام پرواز میتوان از مرغ ماهیخوار، حواصیل تشخیص داد. بزرگترین درنا در آمریکای شمالی بسر میبرد. این پرنده حدود ۵/۱ طول دارد وبلندی قامتش از ۵/۱ تا ۲/۱ میباشد. بالهای گستردهاش از ۸/۱ تا ۲ متر است. بالهایش سفید باخط سیاه میباشد. درناها، زمستانها را در جاهای گرم وتابستانها را در نواحی سرد میگذرانند.
از گونههای درنا میشود به درنای سیبری (Grus leucogeranus) اشاره کرد.
تغذیه
درناها، گیاهان کوچک، حشرات، قورباغهها، کرمها، خزندگان وماهیان کوچک، وتخم جانوران آبی را میخورند.
جفت گیری
گروههای درناها هنگام فصل جفت گیری، گرد میآیند وبه رقص میپردازند. درناها هنگام رقص با هیجان میرقصند. در اوقات دیگر درناها روی یک پا میایستند. این پرنده دربوته زارها یا مردابها بسر میبرند. هر درنای ماده در فصل یک تخم میگذارد.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D9%86%D8%A7
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
گیلانشاه خالدار ( گیلانشاه نو ک باریک)
مشخصات ظاهری: این پرنده، 39 سانتیمتر طول دارد و اندکی کوچکتر از گیلانشاه است ( تقریبا هم اندازه ی گیلانشاه ابروسفید است). با این تفاوت که منقار کوچکتر ، باریکتر و کاملا تیره و بیشترین انحنای آن در نوک منقار است. پرو بال روشن تر، روتنه خاکستری نخودی با لکه های فراوان قهوه ای و دمگاه سفید است که مثلث سفید آن از دمگاه گیلانشاه کوچکتر دیده می شود. زیر تنه سفید با خال های قهوه ای تیره در شکم و سینه، زیر شکم دو دم سفید نخودی که فاقد لکه است. پاها سیاه و سر فاقد رگه های تیره و روشن همانند گیلانشاه ابرو سفید است. همچنین خال های روی سینه و شکم ، مجزار از یکدیگرند و مانند گیلانشاه و گیلانشاه ابرو سفید، رگه های طولی مشخصی را تشکیل نمی دهند و راه راه های دم کاملا واضح نیست .صدا: صدای این پرنده در پرواز شبیه گیلانشاه است، با این تفاوت که کوتاه و شدید، شبیه«کور- نی ی» شنیده می شود.زیستگاه: این پرنده در نواحی باتلاقی ، سواحل شنی، گلی دریا با پوشش علفی و ساحل دریاچه های آب شیرین به سر می برد. در ایران، در ساحل دریای خزر، به تعداد بسیار اندک؛ و زمستان ها، در سواحل خلیج فارس و در یای عمان، به تعداد اندک دیده می شود.حفاظت: جمعیت این پرنده، در سال های اخیر، کاهش چشمگیری پیدا کرده است.به نحوی که در سطح جهانی در خطر انقراض قرار گرفته است. بنابراین، ابتدا تعیین پراکندگی حضو آن در ایران، از الویت برخوردار بوده و سپس اقدامات ویژه ی حفاظتی برای حفاظت از زیستگاه های این پرنده و نیز جلوگیری از هرگونه شکار آن ضرورت تام دارد.
http://www.irandeserts.com/file/imag...c149846b33.jpg
منبع:http://www.irandeserts.com/content/%...%8C%DA%A9_.htm
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
اطلاعاتی درمورد گیلانشاه جهت تکمیل:
اين پرنده نادر محل زادو ولدش در سيبري است. از آنجا به ايران و سپس به آفريقا مهاجرت ميکند. با اين تفاسير کشور ما يکي از مناطق خوب براي مسير عبور اين پرنده است. متاسفانه گيلانشاه خالدار بيش از 5 سال است که در ايران ديده نشده است و اين احتمال وجود دارد که منقرض شده يا بسيار کم شده است. گيلانشاه خالدار "Slender-billed Curlew" از نادرترين و ناشناخته ترين پرندگان غرب پالئارکتيک (مانند اروپا،آفريقاي شمالي وخاورميانه) است.اين گونه براي اولين بار توسط لوئيس ژ-پ ويلوت پرنده شناس فرانسوي در سال 1817 در مصر شناسايي شد. بر اساس مدارک موجود در اواخر قرن گذشته، جمعيت فراواني از اين پرنده وجود داشته و هنوز در اولين دهههاي قرن گذشته نيز به طور منظم مشاهده و گزارش شده است. اين پرنده به طور جدي در سطح جهاني در خطر انقراض مي باشد و اکنون جمعيت جهاني آن احتمالاً کمتر از 50 قطعه مي باشد و به همين دليل از سوي کنوانسيون حفاظت از گونههاي مهاجر (کنوانسيون بن) گونهاي در خطر انقراض و نيازمند به حفاظت معرفي شده است. همچنين در فهرست هاي ضميمه شماره 1 کنوانسيون منع تجارت بين المللي گونههاي در معرض خطر " "CITES و ضميميه شماره 2 کنوانسيون حفاظت از گونههاي مهاجر"CMS" قرار گرفته است. شواهد قاطع و مستند به طور عمده انسان را به واسطه شکار مفرط، تخريب تالاب هاو استپ ها، مسئول کاهش جمعيت گيلانشاه خالدار معرفي مي نمايد. چنانچه اين گونه منقرض شود اين اولين مورد انقراض پرنده در اروپا بعد از سال 194است. يعني زماني که آخرين آوک بزرگ ناپديد شد.
http://www.iranian-birds.com/picture...dae/Curlew.jpg
منبع:http://www.google.com/url?sa=t&rct=j...58187178,d.bGE
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
باکلان (نامهای دیگر: آبقنبل[nishkhand]، قرهغاز، دارغاز) گونهای پرنده از جنس باکلانها∗، خانوادهٔ باکلانیان (Phalacrocoracidae). تیرهای باکلانیان دارای ۴۰ گونه است. جانوران این تیره پرندگانی آبزی از راستۀ مرغسقاسانان هستند به رنگ سیاه صیقلی و گردن بلند که انگشتان پاهایشان با پردهای به هم متصل شده است.
از گونههای بومی ایران میتوان به باکلان گلوسیاه و باکلان کوچک اشاره کرد.
باکلانها از مرغان دریایی میانجثه تا بزرگجثه هستند. اندازه آنها از باکلان کوتوله∗ که ۴۵ سانتیمتر طول و ۳۴۰ گرم وزن دارد آغاز میشود تا باکلان بیپرواز∗ که ۱۰۰ سانتیمتر طول و ۵ کیلوگرم وزن دارد. البته باکلان عینکی∗ که بهتازگی منقرض شده با میانگین وزن ۶٫۳ کیلوگرم از همه دیگر گونهها بزرگتر بود.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%...84%D8%A7%D9%86
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
دُرّاج (Francolinus francolinus) از پرندههایی است که به دلیل خوش گوشتی بسیار شکار می شود و در خطر انقراض قرار دارد. کبکنجیر و پور نام های دیگر آن در فارسی است. این پرنده یه زیرگونه ی ایرانی دارد که در منطقه ی زیدون استان خوزستان و به ویژه روستای لنگیر سفلی زیست می کند و با بی توجهی مسئولان اداره کل محیط زیست استان خوزستان در خطر انقراض قرار دارد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._noir_MHNT.jpg
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AC
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
کوکَر یا باقِرقِره یا سنگخوارک نام ۱۶ گونه پرنده از تیره کوکرسانان است که در شمال، شرق و جنوب آفریقا و ماداگاسکار، خاورمیانه، هند،آسیای میانه و شبهجزیره ایبری زندگی میکنند.
کوکر پرندهای است دانهخوار، که در نگاه اول به کبک و بلدرچین شبیهاست و در پرواز نیز به کبوتر میماند اما از نظر پرنده شناسی دارای خانوادهایمستقل با نام کوکریان (Pteroclididae) است. برخی محققان کوکرها را در راستهٔ مستقل (Pteroclidiformes) قرار میدهند، برخی آنها را در راستهٔکبوترسانان (Columbiformes) قرار داده و برخی دیگر آنان را به سلیمسانان (Charadriformes) مرتبط میدانند.
ویژگیهای ظاهری
چهارده و به تعریفی دیگر شانزده گونه کوکر در جهان وجود دارند که اندازه آنها معمولا بین ۲۵ تا ۳۵ سانتی متر و وزنشان نیز بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ گرم است. رنگ بین انواع کوکرها نیز از نوعی به نوع دیگر متفاوت است و در شش نوع آن رنگ پرها و تا حدودی «وزن کوکر نر» با ماده بسیار تفاوت دارد اما در دیگر کوکرها نر و ماده آن بسیار شبیه به هم هستند. کوکر عموما پرندهای مهاجر است که در بیابانها و دشتهای نیمه بیابانی و خشک زندگی میکند و در دو فصل بهار و پاییز به سرزمینهایی بسیار دور دست مهاجرت میکند.
گونهها
هفت گونه از کوکرها در ایران زندگی میکنند که از میان آنها کوکر شکمسیاه معروف به باقرقره بیشترین پراکندگی را دارد و از نظر جثه نیز بزرگترین گونه کوکر است. باقرقره تقریبا در تمام مناطق ایران به جز نواحی ساحلی شمال و جنوب زندگی میکند.
طبق نظرات پرندهشناسان و نیز دوستداران طبیعت در رای گیری مجله پرنده شناسی خاورمیانه «کوکر طلایی نر» زیباترین پرنده موجود در خاورمیانه شناخته شدهاست.
موسم تخم گذاری
در فصل بهار برای جفتگیری و تخم گذاری به بوته زارهای نیمه بیابانی و سرزمینهای گرمی که پوشیده از گیاهان بوتهای و دانه دار است پروازمی کند. «کوکر ماده» در هر فصل بهار «دو» تا «سه» تخم میگذارد و هر دو کوکر نر و ماده به نوبت روی تخمها و در لانهای که به روی زمین و در میان بوتههای دانه دار ساختهاند میخوابند. انداز تخمها حدود یک سوم تا نصف اندازه تخم یک مرغ محلی است و زمینهای به رنگ شیری پررنگ با خالهایی قهوهای دارد. جوجهها بعد ۱۸ تا ۲۱ روز از تخم بیرون میآیند و بعد از پنج ماه قادر به پرواز هستند.جوجههای نر و مادهٔ نابالغ تا زمانی که به سن پرواز نرسیدهاند رنگ پرهایشان شبیه به هم است و از یکدیگر قابل تشخیص نیستند.
زیستگاهها
- زیستگاههای پاییزی وزمستانی:
مغولستان، ازبکستان، قرقیزستان، بخشهایی از شرق روسیه و سراسر ترکیه زیستگاههای پاییزی و زمستانی کوکر (قطا) است.
- زیستگاههای بهاری وتابستانی:
عربستان سعودی، کویت، عراق، هند، پاکستان، فلسطین، ایران، سوریه، امارات متحده عربی، سلطنت عمان، تونس، مراکش، و اسپانیا مهمترین زیستگاه بهاری و تابستانی آن هستند.
مهاجرت کوکرها
کوکرها به هنگام مهاجرت بخصوص در فصل بهار معمولا در گلههایی سه تا هشت هزارتایی پرواز میکنند اما پس از ورود به مناطق گرمسیری وبیابانی به گروههای متعدد و کوچکتری تقسیم میگردند. کوکرهایی که وارد ایران میشوند در همه جای کشور به استثناء مناطق جنگلی شمالاستان هرمزگان، جنوب فارس و بخشهایی از کرمانشاه و کردستان و آذربایجان به زمین نشسته و لانه سازی میکنند. در کشور پادشاهی عمان این برنده حفاظت شدهاست، مسئولین حفاظت محیط زیست برای جلوگیری از شکار کوکر (قطا) بطور جدی میکوشند. در سال ۱۹۸۹ میلادی بفرمان فرمانروای عمان سلطان قابوس بن سعید هرگونه شکار برندکان بطور قطعی ممنوع شدهاست، وهرکس خلاف آن عمل کند مجازات و جریمه میشود. محبوب ترین منطقه برای کوکرهای مهاجر دشت صحرای دهنا در عربستان سعودی، و جلگهٔ وادی بنی خالد در سلطنت عمان در فصل بهار که از ماه ژانویه هر سال آغاز میشود. که پوششی از بوتهها و گیاهان دانه دار میروید، که غذای اصلی و مورد علاقه کوکرها را تشکیل میدهند. به دلیل باتلاقی بودن ساحل رودخانهٔ وادی بنی خالد، کوکرها ترجیح میدهند از برکههایی که در بیابانهای این اطراف و دشتها ایجاد شدهاند آب بنوشند و این کار را بصورت دسته جمعی انجام میدهند. کوکرها برای رسیدن به برکههای آب شیرین گاه تا ۱۲۵ کیلومتر در روز پرواز میکنند. «قطا» یا «کوکر» پرندهای بسیار کم جرات است و با دیدن انسان به شدت وحشت میکند. به علاوه مانند گنجشک به هیچ عنوان با قفس خو نمیگیرد و خانگی نمیشود. به همین دلیل اگر آنرا در قفس کنید با دیدن اولین انسان آنچنان پر میزند و خود را به در و دیوار میکوبد تا خونین و مالین شود و بیفتد و بمیرد.تنها اندک کسانی که با آنها به مهربانی رفتار میکنند و طرز غذای آنها را میدانند میتوانند کمی آنها را خانگی کنند.ولی هیچ جایی محیط باز زندگی برای آنها نمیشود.چنانکه با پرواز کوکرهای مهاجر آنانی که در قفسند صدایی هم آهنگ با آنها مثل (قطا قطا) یا صدای (کَرکَر) سر میدهند، و این نشان از دلبستگی آنها به پرواز دارد.
حمایت از این پرندهٔ زیبا
در همه کشورهایی که در آن کوکر زندگی میکند تحت حمایت شدید دولت و مردم قرار دارد. خیلی از دولتها عکس کوکر را روی تمبرهای پستی چاپ کردهاند. در سلطنت عمان در دهٔ سال ۱۹۸۱ میلادی به مناسبت ( فصل الربیع ) یعنی فصل بهار تمبری را با تصویر کوکر منتشر کرد. در کشور اسپانیا در جشن بسیار باشکوه فرهنگ و هنر اسپانیا که ظاهرا هر ساله در شهر «تالاورا» برگزار میشود. در غرفههای صنایع دستی روی همه تولیداتشان و محصولات هنری و فرهنگی آنان تصاویر کوکر طلایی نقش بستهاست.از روسری زنانه گرفته تا بادبزنهای دستی. علت آن نیز چنین است: دشتهای اطراف شهر «در نزدیکی بارسلونا» در فصل بهار میزبان کوکرهای طلایی هستند و مردم ما این پرنده را نشانه زیبایی و حاصلخیزی میدانند و به عنوان هویت و نشانه شهر کوچکمان پذیرفتهاند و بسیار دوستشان میدارند.
در فرهنگ عرب
کوکر یکی از مشهورترین پرندههای بادیه است مخصوصاً در منطقهٔ خاورمیانه. در دشتها وپایه کوههای سلطنت عمان این پرنده با مجموعههای بسیار بزرگ دیده میشود. (أسراب) مجموعههای سی صدتاهی و حتی هفت صد تاهی طلایی رنگ در نگار آب دانها و چشمهها دیده میشود. این پرنده بی نظیر در فصل بهار به دشت گستردهٔ بین «جده حراسیس» و رمال آل وهیبه در صحرای پهناور منطقه شرقی کوچ میکند و تاثیری گذاری آن بر منطقه باعث شده که نوعی فرهنگ و تفریح در بین تمام ساکنین بوجود آید.طلایی بودن این پرنده هم از نظر رنگ و زیباایست و هم از نظر اهمیت طلایی آن برای این مناطق است.
«قطا» یا «کُوکَر» چند نوع هستند، و در نزد عامت مردم به (الصَیَاح) معروف است. بمعنای (فریاد زدن)، چونکه این پرنده با صدای (قطا قطا) یا (کَرکَر) مینالد. بنا براین آن را (کوکر) و به عربی (قطا) نامیده شدهاست. در واقع «کوکر» نر مجموعهای هنرمندانه از درهم آمیختن رنگین کمانی از رنگهای:سرخ زعفرانی، سرخ جگری، سبز یشمی، زرد طلایی، زرد آجری، قهوهای روشن، سفید برفی و سیاه زاغی، خاکستری روشن و نیز نارنجی پررنگاست. ماده آن نیز با سینهای سفید و پشتی زرد رنگ همراه با خطوط راه راه سیاه و سفید و زرد آجری زیبایی خاص و چشمگیر خودش را دارد. کوکر پرندهای است (کند راه)، یعنی هنگام راه رفتن به کندی حرکت میکند. (سرب) مجموعدهای از پرندهٔ قطا (کوکر) در نزدیکی غدیر آب مینشینند، وآهسته آهسته به طرف آب میروند تا اینکه به غدیر آب برسند، بدین سبب گروهی از عربهای پیشین راه رفتن بعضی خانمهای ناز دار وکرشمه جو، به راه رفتن (قطا) تشبیه نموده اند.
کوکر همچنین جزو پرندگان پر صداست و چه به هنگام پرواز و چه در وقت دانه چینی و جفت گیری با صدایی شبیه به غو غو کردن به نحو دلنشینی آواز میخواند و روح دشت و صحرا شاد میکند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%...82%D8%B1%D9%87
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
زنگولهبال (نام علمی: Tetrax tetrax) پرندهای بزرگ از خانوادهٔ هوبرگان و تنها گونهٔ پرندگان زنگولهبال است. زیستگاه این پرندگان مرکز و جنوب اروپا تا غرب و مرکزآسیا است. پرندگان اروپای جنوبی اغلب ساکن هستند ولی دیگر گروهها در زمستان به سرزمینهای جنوبیتر مهاجرت میکنند. جمعیت زنگولهبالها به دلیل نابودی محدودهٔ زیستی و تولید مثلیشان روبهکاهش است و در وضعیت نزدیک به تهدید نسل قرار گرفتهاند.
مشخصات
زنگولهبال ۴۵ سانتیمتر طول داشته و گشودگی بالهایش به ۹۰ سانتیمتر میرسد. پرهای قسمت بالایی بدن پرندهٔ نر بالغ و آماده به جفتگیری قهوهای و پرهای شکمیش سفید رنگ بوده و سری خاکستری با نوار گردنیای سیاه رنگ با حاشیههای سفید دارد. پرندهٔ ماده و نر ناآماده برای جفتگیری این نقوش گردنی را ندارند و پرهای بخش پایینی بدن پرندگان ماده تیرهتر از نرهاست. پرندگان نابالغ نیز از نظر ظاهری شبیه به زنگولهبالهای ماده هستند.
زیستگاه و تغذیه
زنگولهبالها بویژه در زمستان به صورت گروهی زندگی میکنند. زیستگاه آنها دشتهای سرسبز و کشتزارهای دستنخورده با پوشش گیاهی بلند و مناسب برای پنهان شدن است. این پرنده کند رو بوده و به هنگام احساس خطر به جای پرواز کردن شروع به دویدن میکند.
زنگولهبال همهچیزخوار است و از دانهها، حشرات، جوندگان و خزندگان تغذیه میکند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%...A8%D8%A7%D9%84
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پلیکان یا مرغ سقا نوعی پرنده است از خانواده مرغسقاییان (Pelecanidae). پلیکانها پرندگان آبزی بزرگ با منقار بزرگاند که میتوانند برای انباشتن طعمه آن را متورم کنند.
بزرگترین عضو از خانواده مرغسقاییان پلیکان پا خاکستری به شمار میرود که در ایران نیز یافت میشود.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%...A9%D8%A7%D9%86
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
اطلاعاتی در مورد پلیکان سفید جهت تکمیل:
پلیکان سفید
مشخصات ظاهری: این پرنده، 155 سانتی متر طول دارد. اندازه ی منقارش 29 تا 47 سانتیمتر و فاصله ی دو بالش 270 تا 330 سانتیمتر است. پرنده ای بسیار بزرگ ، سنگین وسفید رنگ است . درفصل تولید مثل کاکل کوتاه و مجعدی در پشت سرش پدیدار شده و پر و بالش به رنگ سفیدمایل به صورتی دیده می شود.منقارش دراز و تقریبا زرد متمایل به نارنجی است. کیسه ی گلوییش آویخته و پاهایش به رنگ قرمز نارنجی است. رنگ پرنده ی نابالغ قهوه ای است که به تدریج به سفید چرکی تغییر پیدا می کند . پروازش آرام و همراه با بالبازروی های کوتاه مدت است. در هنگام پرواز، لبه ی عقبی بال هایش در سطح زیرین سیاه رنگ است. در گروه ، اغلب به شکل منظم در یک خط و یا دایره مانند پرواز کرده و از ماهی تغذیه می کند.صدا: این پرنده؛ تنها هنگا تولید مثل، در آشیانه ، صدایی از گلو خارج می کند.زیستگاه: این پرنده، در آب های وسیع شور و شیرین، باتلاقی و سواحل به سر می برد.پرنده ی مهاجری است و در سراسر ایران دیده می شود و در دریاچه ی ارومیه؛ فارس و دریاچه ی هامون تولید مثل می کند. به صورت مهاجر عبوری در شمال شرق نیز دیده شده است.حفاظت: این پرنده؛ در زمره پرندگان حمایت شده است و به حفاظت از محل های تولید مثل نیاز دارد.
http://www.irandeserts.com/file/imag...18ae446f4f.jpg
منبع:http://www.irandeserts.com/content/%...B%8C%D8%AF.htm
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
مطالب تکمیلی درمورد پلیکان سفید:
پلیکان بزرگ سفید (Pelecanus onocrotalus) که به نامهای پلیکان سفید شرقی یا پلیکان سفید نیز شناخته میشود یک پرنده از خانواده پلیکان است. محل زندگی آن از جنوب شرق اروپا تا سراسر آسیا و آفریقا در باتلاقها و دریاچههای کمعمق است.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%...81%DB%8C%D8%AF
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
اطلاعاتی درمورد پلیکان پا خاکستری جهت تکمیل
پلیکان کاکُلی یا پلیکان پاخاکستری (Pelecanus crispus) گونهای از تیرۀ مرغسقاییان و راستۀ مرغسقاسانان است که پرندهای بزرگ است و جنس نر آن بزرگتر از جنس ماده است؛ رنگ آن سفید نقرهای و پرهای آن مجعد است که در ناحیۀ پشت گردن به سمت عقب انحنا دارند محل زندگی آن از جنوب شرقی اروپا تا هند وچین است. این پلیکان در دریاچههای کمعمق زندگیکند و لانهاش را از گیاهان میسازد
این پرنده بزرگترین پلیکان و حتی از بزرگترین پرندگان به شمار رفته و طول آن ۱۷۰–۱۹۰ سانتیمتر (۶۷-۷۵ اینج) و وزن آن ۱۱–۱۵ کیلوگرم (۲۴-۳۳ پوند) و تنها طول بال آنها ۳ متر (۱۰ پا) غذای این پرنده ماهی و پرندگان کوچک است.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%...AA%D8%B1%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پلیکان خاکستری (پلیکان پا خاکستری)
مشخصات ظاهری: این پرنده؛ 170 سانتی متر طول دارد و اندکی از پلیکان سفید بزرگتر است. رنگش سفید چرکی است و فاقد کاکل است. اما پرهای پشت سرش اندکی بلند ومجعد است و رنگ روشن صورتی در پر و بالش مشاهده نمی شود. پاهایش خاکستری سربی است و در زیر بال هایش،سیاهی دیده نمی شود. روتنه اش اندکی حالت نقره ای رنگ دارد و لکه ی بزرگ زرد رنگی در پایین گلویش مشاهده می شود. در اطراف چشمانش حلقه ی خاکستری ، شبیه رنگ پاهایش دیده می شود. پرنده ی نابالغ، قهوه ای کمرنگ و شبیه پرنده ی نابالغ پلیکان سفید است.صدا: صدای این پرنده شبیه پلیکان سفید و به صورت «هیس – هیس» یا پارس کردن شنیده می شود.زیستگاه: این پرنده در دریاچه شور و شیرین ، سواحل و باتلاق ها به سر می برد. در ایران، زمستان ها فراوان است و به تعداد اندک در دریاچه ی بختگان و پریشان و به ندرت در دریاچه ی هامون تولید مثل می کند. در جزیره ی قشم نیز دیده شده است.حفاظت: این پرنده در سطح جهانی در خطر بوده و در ایران ، در زمره ی پرندگان حمایت شده است وبه حفاظت کامل از زیستگاه های تولید مثل نیاز دارد.
http://www.irandeserts.com/file/imag...b5f272f85f.jpg
منبع:http://www.irandeserts.com/content/%...%B1%DB%8C_.htm
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
ببر سیبری (Panthera tigris altaica) یا ببر آمور یکی از زیرگونههای ببر است که در گذشته در بخشهای وسیعی از شرق و مرکز آسیا و شرق روسیهمیزیست اما امروزه تنها در منطقهٔ حفاظت شدهای در شرق سیبری زندگی میکند. ببر سیبری با ۳۰۰ کیلوگرم وزن بزرگترین زیرگونهٔ ببر و بزرگترین گربهسانزندهٔ جهان است. ببر منقرضشده مازندران (ببر خزر) نزدیکترین نوع ببر به ببر سیبری است و مطالعات ژنتیکی جدید حکایت از آن دارد که این دو را حتی میتوان یک زیرگونه محسوب کرد.
ببر سیبری در دهه ۱۹۳۰ در آستانه انقراض قرار داشت و تعداد آنها تنها به بیست تا سی ببر کاهش یافته بود. اما این حیوان به طرزی باورنکردنی از انقراض قریبالوقوع رهایی جست و جمعیت آن تا سال ۲۰۱۰ به حدود ۳۶۰ ببر رسید. ببر سیبری با توجه به همین افزایش جمعیت از سال ۲۰۱۰ از ردهٔ «به شدت در معرض خطر» خارج شده و در یک رده پایینتر یعنی «در خطر انقراض» قرار گرفته است. ببرهای سیبری تنوع ژنتیکی بسیار پائینی دارند که این به دلیل دورههای کاهش شدید جمعیت این حیوان است.
تازهترین مطالعات ژنتیکی بر روی میتوکندری دیانای به جای مانده از ببرهای مازندران و نمونههای زنده ببر سیبری نشان داده که نیای ِ مشترک این دو نوع ببر در شرق چین میزیسته و سپس از مسیر راه ابریشم-گانسو وارد آسیای میانه شده و بعداً گروهی از آنها به سوی شرق سیبری و منطقه آمور رفته و ببر سیبری امروزین را شکل دادهاند.
محل سکونت ببرهای سیبری در قسمت جنوبی شمال شرق روسیه در کنار رودخانه آمور و مرز روسیه با چین و کره شمالی است. تعداد کمی از ببر سیبری در چین هم سکونت دارند اما این جمعیت کوچک نمیتواند مستقل از جمعیت روسی به حیات خود ادامه دهد. یعنی بقای این ببرها در چین وابسته به جابجایی ببرها در طول مرز چین و روسیه است. مشخص نیست که آیا هنوز هم این ببر در کره شمالی حضور دارد یا در آنجا کاملاً منقرض شدهاست.
ببر سیبری مانند دیگر انواع ببر حیوانی قلمروطلب است و معمولاً در محدودهای بین ۶۴ تا ۶۴۰ کیلومتر مربع زندگی میکند.
وزن و اندازه
بر اساس اندازهگیریهای محققان «پروژه ببر سیبری» در منطقه سیخوته-آلین از نمونههای زندهگیریشده طول بدن ببرهای سیبری بین ۱۷۸ تا ۲۰۸ سانتیمتر برای نرها با میانگین ۱۹۵ سانتی و بین ۱۶۷ تا ۱۸۲ سانتیمتر در مادهها با میانگین ۱۷۴ سانتیمتری بوده است. میانگین طول دم در نرها ۹۹ و در مادهها ۹۱ سانتیمتر بوده است. طول بزرگترین ببر نر ۳۰۹ سانتیمتر و دور سینه آن ۱۲۷ سامتیمتر بود. این اندازهگیریها نشان میدهد که ببر سیبری بدنی طویلتر ازببر بنگال و شیر آفریقایی دارد. ببر سیبری با ارتفاع ۱۱۲ تا ۱۲۰ سانتیمتر در ناحیه شانه به طور میانگین حدود ۵ تا ۱۰ سانتیمتر بلندتر از ببر بنگال است.
بر اساس تحقیقات جدید میانگین وزن ببرهای سیبری نر ۳ سال به بالا حدود ۱۷۶ کیلوگرم و ببرهای ماده ۱۱۷.۹ کیلوگرم است. در مه ۲۰۱۱ یک ببر نر با وزن ۲۰۷ کیلوگرم اندازهگیری شد که سنگینتر نمونه در تحقیقات سالهای اخیر بوده است. البته به نظر میرسد که ببرهای سیبری در گذشته به طور میانگین بزرگتر بودهاند و وزن نرهای آنها به طور میانگین ۲۱۵ کیلوگرم و مادهها ۱۳۷ کیلوگرم برآورد شده است. در گذشته ببرهای سیبری با وزنهایی تا ۳۱۸ کیلوگرم هم اندازهگیری شدهاند. بزرگترین ببری که در یک منبع اطمینانآور به آن اشاره شده حدود ۳۵۰ سانتیمتر در مسیر انحنای بدن معادل ۳۳۰ سانتیمتر در خط مستقیم طول داشته است. در برخی کتابها به ببرهای بزرگتر حتی با وزن ۳۸۴ کیلوگرم هم اشاره شده اما این گزارشها توسط منابع قابل اعتماد تایید نشدهاند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...o-Muenster.jpg
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%...A8%D8%B1%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
کفچهنوک صورتسیاه با نام علمی Platalea minor پرندهای آبچر از راستهٔ سقائیان، تیرهٔ اکراسان و سردهٔ کفچهنوکان است که محدودترین پراکندگی را در مقایسه با دیگر کفچهنوکها داشته و در عینحال تنها گونه از این پرنده است که در حال حاضر جزو گونههای در خطر انقراض محسوب میشود. این پرنده که زمانی یکی از گونههای متدوال در زیستگاه خود بوده امروزه تنها در نواحی ساحلی شرق آسیا در چند جزیرهٔ صخرهای واقع در غرب کره شمالی و سه ناحیهٔ زمستانگذرانی در هنگ کنگ، تایوان و ویتنام و مناطقی در مسیر مهاجرت آن مشاهده میشود.
جمعیت
جمعیت جهانی کفچهنوک صورتسیاه که بر اساس جمعیت زمستانی این پرنده در تجمعگاههای شناخته شدهٔ آن در فاصلهٔ سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ محاسبه گردید در حدود ۲۸۸ عدد تخمین زده شده بود. اما با تلاشهایی که برای محافظت از نسل این پرنده صورت گرفت جمعیت جهانی آن از سال ۲۰۰۶ به این طرف رو به افزایش گذاشته و در آمارگیریهای انجام شده جمعیت کل این پرنده در سال ۲۰۰۶ در حدود ۱۶۷۹، در ۲۰۰۸ درحدود ۲۰۶۵ و در ۲۰۱۰ درحدود ۲۳۴۶ قطعه پرنده تخمین زده شده است. طبق آمارگیریهای انجام شده جمعیت این پرنده در کرهٔ شمالی از ۳۰ پرنده تجاوز نمیکند بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که کولونی دیگری از کفچهنوکهای صورتسیاه در جایی احتمالاً در شمالشرقی چین، بهطور مثال در جزایر لیائونینگ در نزدیکی کره وجود دارد که هنوز کشف نشده است.
تهدید
به گمان بسیاری تخریب زیستگاههای این پرنده بهمنظور بهرهبرداریهای کشاورزی و صنعتی یکی از مهمترین عواملی است که حیات کفچهنوک صورتسیاه را تهدید میکند. همچنین وقوع جنگ کره در فاصلهٔ ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ نیز ممکن است خود یکی از عوامل منفی تأثیرگذار بر جمعیت این پرنده باشد زیرا این پرندگان در آن زمان از لانهسازی و جفتگیری در کره جنوبی اجتناب کرده بودند. در ژاپن نیز که این پرنده زمانی در فصل مهاجرت زمستانی بهوفور یافت میشد اینک تعداد آنان چنان کاهش پیدا کرده که در سالهای اخیر شاید تعداد کفچهنوکهای صورتسیاه زمستانگذران در ژاپن به ۵ عدد هم نرسد.
برنامههای حفاظتی
کفچهنوک صورتسیاه در هنگ کنگ در فهرست گونههای حفاظتشده قرار دارد و یک چهارم جمعیت جهانی این پرنده را میتوان در فصل مهاجرت در باتلاقهای مای پوی این منطقه مشاهده نمود. در حال حاضر در کرهٔ شمالی نیز از جمعیت این پرنده بهخوبی مراقبت شده و جزایر زیستگاه آن را منطقهٔ محافظتشده با رفت و آمد محدود اعلام کردهاند. با این حال هنوز عوامل تهدیدکنندهٔ دیگری بویژه در مناطق زمستانگذرانی این گونه از کفچهنوکها وجود دارد. زمینهای تجمعگاههای زمستانی این پرنده در تایوان بهشدت برای ساخت و سازهای صنعتی خواهان دارد و در ویتنام نیز این قبیل مناطق علیرغم آنکه بر اساس کنوانسیون رامسر جزء مناطق حفاظتشده به شمار میروند اما به مزارع پرورش میگو بدل شدهاند.
در هنگ کنگ نیز حضور ماهیگیران و جمعکنندگان صدف عامل مزاحمی برای کفچهنوکهای صورتسیاه بوده تا نتوانند به جمعآوری غذا در زمانی پایین بودن مد بپردازند. همچنین افزایش مستمر جمعیت کشورهای خاور دور خود میتواند در آینده به مشکلی اساسی برای بقای این پرنده تبدیل شود.
کفچهنوک صورتسیاه در کرهٔ جنوبی بهعنوان نماد طبیعی شمارهٔ ۲۰۵ آن کشور شناخته میشود.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%...8C%D8%A7%D9%87
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
اوریکس (به عربی: «مها عربي» يا «غزال عربي») که از این حیوان در متون فارسی میانه با نام «خر بُز» (buz-xar)یاد شده است، از خانواده گاوسانان بوده از گونههای در حال تهدید به انقراض به شمار میروند که زیستگاه این حیوانات کشورهای حوزه خلیج فارس میباشد.
اوریکسها که به زبان عربی بنام «مها عربی» یا «غزال عربی» و به زبان رومانی «اوریکس» خوانده میشوند.
اوریکس دارای مشخصاتی همچون طول ۱۴۰ الی ۱۸۰ سانتیمتر، وزن ۱۰۰ الی ۱۲۰ کیلوگرم، طول شاخ ۷۰ الی ۷۵ سانتیمتر و طول عمر حدود ۲۰ الی ۲۵ سال میباشد.
http://images.nationalgeographic.com...59_600x450.jpg
منبع مطلب:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%...8C%DA%A9%D8%B3
منبع تصویر:http://www.google.com/url?sa=i&rct=j...89086735187878
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
لاکپشت سرخ یک لاکپشت دریایی است.
لاکپشتهای سرخ غالباً تا ۳۶۰ کیلوگرم رشد میکنند و ۱٫۱ متر طول مییابند. رنگ آن قرمز قهوهای است و شناختهشدهترین گونه لاکپشت دریایی میباشد. این لاکپشت از گونههای در حال انقراض بوده و ۹۰ هزار از آن باقیمانده است. لاک پشت سرخ خزندهٔ ملی ایالت کارولینای جنوبی است. طول عمر این لاک پشت ها حتی از ۳۰ سال هم فراتر می رود و اغلب قادرند ۵۰ سالگی را هم پشت سر بگذارند. در محیط طبیعی بین ۳۰ تا ۶۲ سال عمر می کنند.لاک پشت های سرخ گوشت خوار هستند. از نرم تنان ، سخت پوستان ، ماهی ها ، ماهیان ژله ای و سایر حیوانات دریائی که اندازه ای کوچک تا متوسط داشته باشند تغذیه می کنند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%...B3%D8%B1%D8%AE
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
اورانگوتان تنها سردهٔ باقیمانده از کپیهای بزرگ در منطقهٔ آسیا است. آنها در زمرهٔ باهوشترین نخستیسانان هستند، و از انواع ابزار پیچیده سود جسته، و هر شب نیز با استفاده از شاخ و برگ درختان، لانهای مخصوص خواب میسازند. آنها معمولاً تهاجمی نیستند و بیشتر به صورت منزوی به جستجوی غذا میپردازند. آنها بزرگترین جانوران موجود درختی هستند که بازوهای درازتری نسبت به دیگر کپیهای بزرگ دارند. رنگ موی آنها معمولاً قرمز مایل به قهوهای و یا به رنگ معمول دیگر کپیهای بزرگ یعنی سیاه است.
اورانگوتان بومی اندونزی و مالزی بوده، و در حال حاضر تنها در جنگلهای بارانی جزیرههای بورنئو و سوماترا یافت میشود. ولی سنگوارههایی از آن در جاوه،شبهجزیرهٔ تای-مالای، ویتنام و چین یافت شدهاست. در حال حاضر تنها دو گونه از این سرده باقی ماندهاست، که هر دو در خطر انقراض هستند: اورانگوتان بورنئویی و اورانگوتان سوماترایی (در خطر بالای انقراض).
ریشهشناسی
واژهٔ اورانگوتان در زبان مالایی به معنی «مرد جنگل» است. اورانگ (مرد) + اوتان (جنگل).
طبقهبندی
کالبدشناسی و فیزیولوژی
قد یک اورانگوتان در حالت ایستاده ۱.۲ تا ۱.۵ متر است. به طور متوسط وزنشان ۳۳ تا ۸۲ کیلو است.[۲] نرها میتوانند به ۱۱۰ کیلو یا بیشتر هم برسند. دست اورانگوتانها شبیه دست انسانها است؛ آنها چهار انگشت و یک انگشت شست دارند. پای آنها هم چهار انگشت و یک شست پای بزرگ دارد. آنها میتوانند هم با دستها و هم با پاها اجسام را نگه دارند. درازای دست بزرگترین نرها به ۲ متر میرسد.
اورانگوتانها بدنی حجیم و بزرگ، گردنی ضخیم، و بازوانی بسیار دراز، و پاهایی کوچک و خمیده دارند، و فاقد دم هستند. بیشتر بدن آنها با موی قهوهای مایل به قرمز پوشیده شده، و رنگ آن در میان گونهها متغیر است. برای مثال اورانگوتان سوماترایی پوششی روشنتر و کمپشتتر دارد.
اورانگوتانها در طبیعت میتوانند تا ۵۰ سال زندگی کنند. در اسارت عمرشان اندکی طولانیتر است.
تغذیه
میوه ها ۶۵ تا ۹۰ درصد رژیم غذایی اورانگوتانها را تشکیل میدهند. به ویژه میوههای شیرین و چرب ترجیح داده میشوند. انجیر از میوههای رایجی است که استفاده میکنند، چون جمعآوری و هضم آن آسان است. همچنین آنها حشرات کوچک و جانوران کوچک (مثل پرندگان و پستانداران کوچک) هم میخوردند. اورانگوتانها حتی برای نوشیدن آب شاخههای درخت را ترک نمیکنند، و از آبی که در سوراخ بین شاخهها جمع شده استفاده میکنند.
استفاده از ابزار و فرهنگ
مانند دیگر کپیهای بزرگ، اورانگوتانها از جملهٔ باهوشترین نخستیها هستند.از دههٔ ۱۹۶۰ میلادی استفادهٔ شامپانزهها از ابزار شناخته شده بود. استفاده از ابزار در میان اورانگوتانها هم توسط بیروت گالدیکاس مشاهده شدهاست.
ارتباط
پژوهشی در سال ۲۰۰۸ بر روی دو اورانگوتان در باغ وحش لایپزیگ نشان داد که اورانگوتانها نخستین گونهٔ غیرانسان هستند که «معاملهٔ حسابشده» در آنها رواج دارد. به این شکل که آنها سود و ضرر هزینهٔ تبادل هدیه را در طول زمان حساب میکنند.
اورانگوتانها، همچون دیگر کپیها مانند شامپانزه و گوریل اصواتی خندهمانند در هنگام ارتباط فیزیکی مانند دنبال هم دویدن و قلقک از خود بروز میدهند.
وضعیت حفاظت
گونهٔ سوماترایی اورانگوتان در معرض خطر جدی است. گونهٔ بورنئویی نیز در معرض خطر قرار دارد.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%...AA%D8%A7%D9%86
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
انواع اورانگوتان ها:
1.اورانگوتان بورنئویی با نام علمی Pongo pygmaeus گونهای از اورانگوتان بومی جزیرهٔ بورنئو است. این گونه به همراه گونهٔ کوچکتر اورانگوتان سوماترایی به تنهاسردهٔکپیهای بزرگ بومی آسیا تعلق دارد.متوسط عمر اورانگوتان بورنئویی در حیات وحش ۳۵ تا ۴۰ سال، و در اسارت تا ۶۰ سال است. نرها به طور متوسط ۷۵ کیلوگرم (۱۰۰-۵۰ کیلوگرم) وزن و ۱.۴-۱.۲ قد، و مادهها به طور متوسط ۳۸.۵ کیلوگرم (۵۰-۳۰ کیلوگرم) وزن و ۱.۲-۱ متر قد دارد.
طبقهبندی
مدارکی دال بر وجود جریان ژنی میان دو جمعیت جداافتادهٔ جغرافیایی اورانگوتان بورنئویی و سوماترایی تا همین اواخر وجود دارد. گونههای اورانگوتان سوماترایی و بورنئویی حدود ۱.۷ - ۱.۵ میلیون سال پیش از هم جدایی یافتهاند. این واقعه پیش از جدایش جغرافیایی دو جزیره (بورنئو و سوماترا) رخ دادهاست. با وجود اینکه دوری دو گونهٔ اورانگوتانها نسبت به دوری شامپانزهٔ معمولی و بونوبو بیشتر است، این دو گونه تا ۱۹۹۶ زیرگونه بهشمار میآمدند نه گونهٔ مجزا.
بومشناسی
اورانگوتان بورنئویی در جنگلهای پهنبرگ گرمسیری و زیر استوایی در نواحی پست بورنئو تا ارتفاع ۱۵۰۰ متری کوههایش زندگی میکند. آنها در بلندیهای مختلف درختان بهسر میبرند و برای یافتن درختان پربار گاه مسافتهای طولانی را میپیمایند. رژیم غذایی آنها از میوه، جوانه، پوست درخت و تخم پرندگان تشکیل یافتهاست. آنها همچنین حشره میخورند ولی نه به اندازهٔ اورانگوتان سوماترایی. آنها گاهی در حین استفاده از نیزه برای گرفتن ماهی هم دیده شدهاند.
اورانگوتان بورنئویی نسبت به نوع سوماترایی زمان بیشتری را روی زمین میگذارند. احتمال داده میشود که این به دلیل نبود جانوران شکارچی بزرگ در بورنئونسبت به جزیرهٔ سوماتراست که شکارچیانی چون ببر سوماترا دارد.
رفتار و تولید مثل
اورانگوتان بورنئویی منزویتر از اورانگوتان سوماترایی است. دو یا سه اورانگوتان که قلمروهای نزدیک دارند شاید برای مدت زمانهای کوتاهی با هم ارتباط برقرار کنند. نرها و مادهها معمولاً فقط برای جفتگیری نزدیک هم میآیند.
اورانگوتانهای تازهمتولدشده هر سه تا چهار ساعت پرستاری میشوند، و تا چهار ماهگی شروع به دریافت غذاهای نرم از لبهای مادرشان میکنند. در یک سال اول زندگی نوزاد با گره زدن انگشتان از شکم مادرش آویزان میشود. نوزادان تا هشت تا نه سالگی کنار مادرشان میمانند و به نسبت دیگر کپیها دورهٔ خردسالی طولانیتری دارند.
وضعیت حفاظت
اورانگوتان بورنئویی از اورانگوتان سوماترایی متعارفتر است. تنها ۷۵۰۰ اورانگوتان سوماترایی باقیمانده، ولی جمعیت وحشی اورانگوتان بورنئویی ۴۵۰۰۰ است. اورانگوتانها به طور روزافزونی در اثر تخریب زیستگاه و شکار غیرقانونی در معرض خطر هستند.اورانگوتانهای کوچک برای فروش به عنوان حیوان خانگی گیر انداخته میشوند و معمولاً مادر آنها به علت اینکه جدا کردنشان از فرزند سخت است کشته میشوند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%...88%DB%8C%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
2.اورانگوتان سوماترایی یکی از دو گونهٔ موجود اورانگوتانها است. این گونه تنها در جزیرهٔ سوماترای اندونزی یافت شده و از اورانگوتان بورنئویی کوچکتر و کمیابتر است. اورانگوتان سوماترایی تا ۱.۴ متر قد و ۹۰ کیلوگرم در نرها رشد میکند. مادهها کوچکترند، و به طور متوسط تا ۹۰ سانتیمتر قد و ۴۵ کیلوگرم وزن میرسند.
رفتار
در مقایسه با اورانگوتان بورنئویی، اورانگوتان سوماترایی میوهخوارتر و به ویژه حشرهخوار قهاری است. میوههایی که ترجیح داده میشود انجیر و جک فروت است. همچنین تخم پرندگان و مهرهداران کوچک را هم میخورد.این گونه اورانگوتان وقت بسیار کمتری روی خوردن دیوارهٔ درونی پوست درختان میگذارد.
دوره زندگی
اورانگوتان سوماترایی از نوع بورنئویی اجتماعیتر است. گروههایی از این اورانگوتانها برای تغذیه از میوههای درخت انجیر جمع میشوند. نرها معمولاً از برخورد با دیگر نرها اجتناب میکنند. تجاوز رایج است. نرهایی که هنوز کاملاً بالغ نشدند سعی میکنند با هر مادهای جفتگیری کنند، ولی اغلب موفق نمیشوند چون مادههای بالغ میتوانند از خود دفاع کنند. مادههای بالغ نرهای بالغ را ترجیح میدهند.
وضعیت
اورانگوتان سوماترایی مختص جزیرهٔ سوماترا و به ویژه شمال جزیرهاست. در طبیعت، اورانگوتانهای سوماترایی اغلب در شمالیترین نقطهٔ سوماترا در استان آچهمیزیند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%...A7%DB%8C%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
اکسولوتل (به انگلیسی: Axolotl)، جانوری دوزیست است که به ماهی راهروندهٔ مکزیکی نیز معروف است. اکسولوتل کاملاً وابسته به آب است. این جانور میتواند قسمتهای آسیبدیده بدنش را احیا کند یا در صورت قطع شدن آن اعضاء دوباره آنرا اضافه کند.
اکسولوتل خویشاوندی نزدیکی با سمندر مکزیکی دارد. سمندر در خشکی زندگی میکند ولی اکسولوتل به به آب وابستهاست. هر دوی آنها شش دارند ولی بیشتر از روش آبشش دمیدن میکنند. اکسولوتل توانایی شگفتی در زمینه بازسازی اندامها بریدن شده دارد او میتواند اندامهای بزرگ تن خود را مانند دل را هم بازسازی کند. این جاندار هر دو سه روز یک بار به خوراک نیاز دارد. اکسولوتل لارو وزغ، تارپایان نرم و ماهیان کوچک را میخورد و میتواند گوشت چرخ کرده خام را هم بخورد. اکسولوتل بیشتر خاکستری و قهوهای است. سرپرست به رنگهای زر، سپید و سیاه نیز یافت میشود.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%...88%D8%AA%D9%84
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
اطلاعاتی جهت تکمیل بحث اکسولوتل:
اکسولوتل ( Axolotl ):
عجیب ترین آبزی دنیا ؛ آبزی که می خندد و دست و پا دارد
نام علمی: اکسولوتل( Axolotl )
نام عمومی: ماهی راه رونده مکزیکی
راسته: دوزیستان
دمای مطلوب: 14- 20 درجه سانتیگراد
رفتار: پرخاشگر؛ با هیچ ماهی دیگری نباید نگهداری شود
حداکثر اندازه: 40 سانتیمتر
حداکثر عمر: 15 سال
اکسولوتل ( Axolotl ) مخلوق کوچک و ناشناخته که محبوبیت زیادی بعنوان یک حیوان خانگی دارد. این حیوان به “ماهی راه رونده مکزیکی” مشهور است، اکسولوتل همانند قورباغه و وزغ واقعا دوزیست است. معمولا تولید مثل دوزیستان با تولید تخم و تبدیل تخم به لارو و بعد بالغ شدن همراه است درحالی که اکسولوتل در تمامی عمرش لارو باقی میماند و اگر رشد کند بالغ نمی شود.
اکسولوتل خویشاوندی نزدیکی با سمندر مکزیکی دارد، سمندر در جزیره زندگی میکند اما اکسولوتل کاملا وابسته به آب می باشد. هر دو آنها دارای شش میباشند اما تنفس اصلی آنها بیشتر از آبشش است که در طول بدن و در میان پوستشان قرار دارد.اکسولوتل فقط هر دو یا سه روز یکبار نیاز به غذا دارد. غذای آنها تشکیل شده از بچه قورباغه(لارو قورباغه)، حشره نرم، کرم و ماهیان کوچک همچنین گوشت خام چرخ کرده را نیز میتوانند بخورند.
آکواریومی که شامل اکسولوتل باشد باید حداقل 15 تا 20 سانتیمتر عمق و بین 14 تا 20 درجه سانتیگراد دما داشته باشد. هیچ ماهی دیگری نباید در آکواریوم باشد چون ازطرف اکسولوتل مورد حمله قرار گرفته، خورده یا زخمی میشود، همچنین اگر تعداد زیادی اکسولوتل در تانک باشد حتما با هم درگیر میشوند.
اگر شما یک اکسولوتل دارید که پایش را از دست داده است نگران نباشید چون دوباره پایش رشد میکند! اکسولوتل در ترمیم اعضاء بدنش در بین مخلوقات معروف است، آنها میتوانند قسمتهای آسیب دیده بدنشان را احیا کنند یا در صورت قطع شدن آن اعضاء دوباره آنرا اضافه کنند. دم، پوست و هر عضو عمده بدنشان مثل قلب، جکر و کلیه قابل ترمیم یا اضافه شدن است.
اکسولوتل بیشتر طوسی و قهوه ای است ولی به رنگهای طلایی آلبینو (طلایی شفاف) ، سفید شفاف، سیاه شفاف و خالدار نیز یافت می شود.اکسولوتل میتواند بین 20 تا 40 سانتیمتر رشد کرده همچنین بین 10 تا 15 سال عمر کند.
http://sinac.ws/wp-content/uploads/2...ith-hands2.jpg
منبع مطلب:http://worldfish.blogfa.com/category/121
منبع عکس:http://www.google.com/url?sa=i&rct=j...89094841877920
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پلنگ آمور (Panthera pardus saxicolor) یا پلنگ منچوری یکی از زیرگونههای پلنگ بومی خاور دور روسیه، شبهجزیره کره و شمال شرقی چین است.
نسل این حیوان در چین و کره از میان رفته و تنها جمعیت بسیار کوچکی از آن در روسیه در مرز چین و کره شمالی باقی مانده که بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۷ تعداد آنها فقط ۱۴ تا ۲۰ پلنگ بالغ و ۵ یا ۶ توله پلنگ است. همین شمار اندک نیز با خطراتی چون توسعه شهرها، ساخت راههای تازه، شکار، بهرهبرداری از جنگلها و تغییرات آب و هوایی روبرویند. از همین رو این حیوان بر لبهٔ پرتگاه انقراض قرار گرفتهاست.
وزن جنس نر پلنگ آمور ۳۲ تا ۴۸ کیلوگرم است و بهندرت نرهایی با وزن ۶۰ تا ۷۵ کیلوگرم دیده شدهاند. مادهها کوچکترند و ۲۵ تا ۴۳ کیلو وزن دارند. مهمترین شکارهای این جانور دو نوع گوزن سیکا و شوکا در کنار خرگوش و گورکن است.
حدود ۳۰۰ پلنگ آمور در باغ وحشهای روسیه، اروپا و آمریکای شمالی موجود است. این پشتوانه ژنتیکی مناسب امکان بقای نسل این حیوان در اسارت و اجرای برنامه رهاسازی در طبیعت را فراهم کردهاست.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%...85%D9%88%D8%B1
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
فیل ماهی یا بلوگا (Huso huso)، از راسته تاسماهیان، بزرگترین ماهی دریای خزر است. زیستگاه اصلی این آبزی دریای خزر و دریای سیاه است و گهگاه دردریای آدریاتیک هم دیده شده و هماکنون در فهرست گونههای بهشدت در معرض خطر انقراض دارد. خاویار آن گرانترین نوع خاویار است. نمونههایی از آنها با وزنی در حدود ۱۴۰۰ کیلوگرم و سنی بیش از ۱۰۰ سال صید شده است. هر دو یا سه سال یکبار تخم ریزی میکند و بین ۱۴ و ۱۷ سالگی بالغ میشود. طول آن از یک و نیم متر تا بیش از چهار متر است. رکورد صید آن در ایران ۱۲۵۰ کیلوگرم بوده است که از آن ۲۳۰ کیلوگرم خاویار طلایی، که گرانترین نوع خاویار است، استحصال شد.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%...A7%D9%87%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
کاکاپو ( به زبان مائوری : kākāpō به معنی طوطی شب ) نام پرندهای است که بومی جزیره نیوزلند میباشد . این پرنده پرواز نمیکند و بر روی زمین و معمولاً در شب به بیرون از لانه خود میآید . این پرنده بشدت در معرض انقراض قرار دارد به طوری که همکنون چیزی در حدود شصت و پنج عدد از این پرنده وجود دارد . در گذشته به علت اینکه هیچ دشمن طبیعی نداشت تعداد آنها زیاد بود ولی همکنون و پس از ورود اروپاییان که با خود حیواناتی همانند سگ و گربه آوردهاند نسل این حیوانات در خطر انقراض قرار دارد . این پرنده معمولاً تنها زندگی میکند . این پرنده در هنگام شب به ارتفاعات کوهستان میرود و در طول مسیر خود چالههای کم عمقی حفر می کند.کاکاپو داخل این چالهها می نشیند و به کمک کیسه هوایی که در سینه دارد صدای بسیار بلند و پر حجمی تولید می نماید.این صدا در تمام کوهستان و درههای آن پیچیده و باعث جذب طوطی ماده می گردد.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%...A7%D9%BE%D9%88
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
کَرکَسِ کالیفُرنیا یک گونه از پرندگان بومی آمریکای شمالی است. اکنون این کرکس فقط در منطقه گرند کنیون، زایون و کوهستانهای غربی کالیفرنیا یافت میشود.
از این گونه فقط ۳۳۶ قطعه مانده است.
کَرکَسِ کالیفُرنیا یک گونه از پرندگان بومی آمریکای شمالی است. اکنون این کرکس فقط در منطقه گرند کنیون، زایون و کوهستانهای غربی کالیفرنیا یافت میشود.
از این گونه فقط ۳۳۶ قطعه مانده است.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%...86%DB%8C%D8%A7
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
کرگدن جاوهای (Rhinoceros sondaicus) گونهای از خانوادهٔ کرگدنها است. این کرگدن بومی آسیا است. این حیوان طولی در حدود ۳/۱ تا ۳/۲ متر و ارتفاعی در حدود ۱/۴ تا ۱/۷ متر دارد.شاخ این حیوان در حالت عادی اندازهای کمتر از ۲۵ سانتیمتر دارد، که کوچکتر از سایر گونههای کرگدن هاست.
زمانی پراکندگی کرگدن جاوهای دامنهٔ وسیعی از جزایر اندونزی تا آسیای جنوبی و هند و چین را شامل میشد. هم اکنون این گونه در معرض خطر انقراض جدی قرار دارد. فقط دو دسته جمعیت آنها در طبیعت یافت میشود و در باغ وحشها جمعیتی از آنها وجود ندارد. این حیوان نادرترین پستاندار بزرگ روی کره زمین است.
این حیوان در طبیعت میتواند ۳۵ تا ۴۰ سال عمر داشته باشد. زیستگاه اصلی این حیوان جنگلهای بارانی و زمینهای مرطوب است. کرگدنهای جاوهای اغلب به صورت فردی زندگی میکنند. بالغها به غیر از انسان دشمن دیگری در طبیعت ندارند. این حیوان اغلب از انسانها دوری میکند، ولی دیده شده که در هنگام احساس خطر حمله کند. در مورد این گونه به نسبت سایر کرگدنها مطالعهٔ کمتری صورت گرفتهاست.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%...8C%D8%A7%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
لاکپشت پوزه عقابی (Eretmochelys imbricata) گونهای لاکپشت دریایی است که بهشدت در معرض خطر انقراض قرار دارد. پوزهٔ این لاکپشت برای بیرون کشیدن غذای اصلیش یعنی اسفنج دریایی از لابهلای مرجانها به شکل منقار عقاب درآمده و از همین رو به لاکپشت پوزه عقابی یا منقار کوتاه موسوم گشتهاست.
این لاکپشت به طور گستردهای برای استفاده از گوشت در کشورهایی چون چین و ژاپن صید میشود، استفاده از لاک آن برای ساخت وسایل تزئینی سابقه طولانی دارد و در برخی مناطق از جمله ایران هم تخمهای این خزنده را از شن بیرون کشیده و میخورند. البته در کشورهای عضو معاهده تجارت بینالمللی گونههای در معرض خطر شکار و خرید و فروش این لاکپشت و محصولات به دست آمده از آن ممنوع است.
طول لاکپشت پوزه عقابی ِ بالغ به یک متر میرسد و وزن میانگین آن حدود ۸۰ کیلوگرم است.
تخمگذاری
تخمها و نوزادان این لاکپشت منبع غذایی غنی برای انواع گوناگونی از گوشتخواران، پرندگان، خزندگان، ماهیها و حتی حشرات و ویروسها است. اما با گذر زمان و بزرگتر شدن بچه لاکپشتها آمار مرگ و میر رو به کاهش گذاشته تا جایی که در سنین بزرگسالی تنها کوسه قادر به شکار این لاکپشت است.
وزن تخم لاک پشتهای پوزه عقابی ۲۶ تا ۳۱ گرم، قطر آن حدود ۴۳ میلیمتر و حجم تخمها نیز حدود ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر مکعب است. تخمگذاری این لاک پشت هر ۲ تا ۳ سال یک بار در دو مرحله به فاصله دو هفته تکرار میشود و در هر مرحله لاکپشت مادر ۴۰ تا ۱۵۰ تخم میگذارد. لاکپشتهای ماده به احتمال بسیار زیاد همیشه برای تخمگذاری به زادگاه خود باز میگردند. این حیوان در سن بالای ۳۰ بالغ میشود و تصور میرود عمر آن حدود ۳۰ تا ۴۰ سال باشد.
اهمیت برای انسان
شکار برای استفاده از گوشت و لاک از عوامل اصلی کاهش جمعیت این حیوان است، هرچند در بسیاری از کشورها شکار آن غیر قانونی است. گوشت این حیوان از ۵۰۰ سال پیش از میلاد در چین از غذاهای لذیذ به شمار میرود هرچند به دلیل نوع تغذیه این حیوان ممکن است برای انسان سمی باشد. همچنین سابقهٔ استفاده از لاک این حیوان برای ساخت لوازم تزئینی به یونان و روم باستان میرسد. بیشترین مصرف لاک این حیوان مربوط به ژاپن است، تا سال ۱۹۹۴ که دولت ژاپن واردات لاک این حیوان را ممنوع کرد، هر سال حدود ۳۰ تن لاک ِ لاکپشت پوزه عقابی به این کشور وارد میشد.
تصویر این لاکپشت بر روی اسکناسهای ۲۰ بولیواری ونزوئلا و ۲ ریسی برزیل نقش بستهاست.
لاکپشت پوزه عقابی در ایران
لاکپشت پوزه عقابی یکی از ۴ لاکپشت دریایی است که در خلیج فارس مشاهده شده و یکی از دوگونه لاکپشت دریایی است که در سواحل ایران تخمگذاری میکند. بیشترین زادآوری لاکپشتهای دریایی در ایران به این گونه مربوط میشود، البته در سالهای اخیر زادآوری این گونه به جزایر نخیلو و امالکرم در استان بوشهر و جزایر قشم، شیدور، هندورابی، هنگام و هرمز در استان هرمزگان محدود شدهاست. تعداد موارد حضور این لاک پشت در سواحل ایران حدود هزار تخمگذاری در سال برآورد میشود.
با این که در ایران مصرف گوشت لاکپشت و تجارت لاک آن مرسوم نیست اما خوردن و فروش تخم لاکپشت به دلیل اعتقاد به ارزش غذایی و دارویی بسیار رایج است. بهطوریکه گاه برای جمعآوری تخمها لاکپشت ِ مادر را با چرخ دستی به گوشهای میرانند یا گاهی دیده شده در اطراف لانهای که لاک پشت مادر در حال تخمگذاری است، گروهی از مردم حلقه زده و منتظر پایان تخمگذاری هستند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%...A7%D8%A8%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی (نام علمی: Acinonyx jubatus venaticus) یک زیرگونهٔ بهشدّت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاده از آن در ایران یافت میشود.
این جانور در مناطق بیابانی در سطح منطقه زندگی میکرد و سالهاست که نسل آن در معرض نابودی کلی قرار دارد. نتایج جدیدترین تحقیقات نشان میدهد که بین ۷۰ تا ۱۰۰ یوز پلنگ در چهار منطقه خوارتوران در شهرستان شاهرود، نایبندان در طبس و درهانجیر در بافق وجود داشته باشد. شهرستانهای زرند،نائین و جاجرم نیز نقاط دیگری است که احتمال حضور یوز در آنان میرود. این تخمین نتیجه نقشه برداری زمینی است که توسط بیش از ۱۲۰۰۰ دوربین دید در شب که در مکانهای مختلف کار گذاشته شده بود. همچنین در خرداد ماه سال ۱۳۹۱ در منطقه حفاظت شده درونه شهرستان بردسکن یک قلاده یوزپلنگ آسیایی مشاهده و تصویربرداری شد.
زیستگاه
در حدود ۲۰۰۰ سال پیش یوزها در اکثر نقاط آسیا حضور داشتند اما الان منحصر به نواحی دور افتادهای در بیابانهای ایران شدهاند. یوزها در سرزمینهای باز و علفزارها، دشتهای کوچک، مناطق نیمه بیابانی و سایر مناطقی که میتوان در آن شکار یافت زندگی میکنند. یوز پلنگها را در ایران میتوان در مناطق کویری پیدا کرد که شامل قسمتهایی از استانهای کرمان، خراسان، سمنان، یزد و تهران و مرکزی میشود. همچنین احتمالاً یوزپلنگها در مناطق خشک بلوچستانپاکستان که هنوز شکار یافت میشود وجود دارند. زیستگاههای یوز در ایران به علت پیشروی بیابانها و تبدیل شدن بخشی از زمینهای زیستگاه به زمینهای کشاورزی و مسکونی شدن بخشی دیگر و همچنین از بین رفتن مراتع توسط دامهای اهلی و در نتیجه کاهش تعداد آهو و گوزن که از منابع غذایی یوزها هستند کاهش یافتهاست.
یوز ماده مانند یوز نر محدوده خاصی را تصرف نمیکند و این به آن علت است که مادهها در میان زیستگاههای مختلف در حرکت میباشند و این اهمیت حفظ زیستگاهها را گوشزد میکند. در ایران یوزها پیشتر در کویرها بودند اما به خاطر اینکه در بیابان توسط شکارچیان بسیار راحت شکار میشدند به مناطق مرتفع تر و نیمه کوهستانی پناه بردند و اکنون بیشتر در این نواحی و درهای خشک میان کوهها دیده میشوند.
نام
یوز کلمهایست زبان فارسی که از دیرباز در اشاره به این حیوان بهکار میرفتهاست. یوز از بن مضارع یوزیدن به معنای جستن آمدهاست و بهجهت شباهت ظاهری این حیوان با پلنگ امروزه بیشتر با نام یوزپلنگ شناخته میشود.
چیتا واژهایست هندی که از واژه سانسکریت چیتراکا به معنی «خالخالی» وارد انگلیسی شده و گاهی در فارسی نیز بهکار میرود.
در زبانهای دیگر نامهای گوناگونی برای این حیوان بهکار رفتهاست. در زبان عربی یوز را "فهد" مینامند درحالیکه در افغانستان به آن "تازی پرنگ" (فارسی دری) و "تازی پلنگ" (پشتو) گفته میشود. در پاکستان نیز در زبان براهوئی به آن "یوز" گفته میشود. در زبان سواحیلی نیز که در شرق آفریقا رایج است نام "دوما" را برای این جانور بکار میبرند.
شکل ظاهری
یوزپلنگ سریعترین حیوان روی خشکی است و سرعتش میتواند به ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسد اما تا چند صد متری بیشتر نمیتواند با این سرعت بدود. پوستی نخودی رنگ و با خالهای سیاه و گرد و کوچک دارد، و موهایش زبر و کوتاهاست. این حیوان اندامی کشیده دارد و اندازه بدن یک یوز بالغ ۱۱۲ تا ۱۳۵ سانتیمتر با دمی به اندازه ۶۶ تا ۸۴ سانتیمتر است و وزنش میتواند از ۳۴ تا ۵۴ کیلوگرم باشد. کلاً نرها بزرگتر از مادهها هستند. خطی به نام خط اشک از گوشه چشم این حیوان تا گوشه لبش امتداد یافتهاست که این خط در نوع ایرانی ضخیم تر از نوع آفریقایی است.
تغذیه
یوزها، غزالها و گوزنهای کوچک را شکار میکنند. در ایران بیشتر شکارشان آهو و جبیر و قوچ و میش ٬بز و کل و حتی خیلی وقتها خرگوش و دیگران حیوانات از قبیل حتی روباهها و شغال را شکار میکنند کلاً هر حیوانی را در بیابان بیابند میتوانند شکار کنند. دیده شده که یوز پلنگ بز و گوسفند را نیز شکار کردهاست اما به ندرت پیش میآید که به حیوانات اهلی حمله کند و معروف نیست که به انسانها نیز حمله کرده باشد. یوز پلنگها در ایران به فلات مرکزی محدود شدهاند. مهمترین علتی که باعث کاهش شکارهای اصلی این حیوان از قبیل قوچ و میش شده از بین رفتن چراگاهها به علت چرا بیش از اندازه حیوانات اهلی میباشد. همچنین از دیگر علل تهدید کننده جمعیت این حیوان در ایان استخراج معادن در زیستگاههای این جانور است.
روش شکار کردن یوزها به این صورت است که ابتدا با احتیاط به طعمه نزدیک میشوند و یک فاصله ۱۰۰ تا ۲۰۰ متری را با آن حفظ میکنند٬و پشت ناهمواریهای زمین ٬بوتهها یا دیگر پوششها خود را پنهان میکنند و ناگهان حمله میکنند. سرعت یوز در مسافت کوتاه بسیار قابل توجهاست و از هر شکار یا حتی حیوان شکارچی سیعتر است. حتی یوز از یک سگ شکاری و یک کانگورو بسیار سریعتر است. اما این سرعت را نمیتواند در مسافت طولانی حفظ کند. یک سگ شکاری نمیتواند از یک گوزن هندی سبقت بگیرد اما ژنرال مک آلیستر دیدهاست که یک یوز یک گوزن نر سیاه را در حالی که از فاصله ۳۶۰ متری به سمتش دویده شکار کردهاست.
اما در ایران چون یوزها طعمههایشان بیشتر در مناطق نیمه کوهستانی زندگی میکنند دیگر به این صورت شکار نمیکنند بلکه در آبشخورها کمین کرده تا از غفلت طعمه استفاده کنند. در ایران به علاوه حیوانات بومی که شکار یوز میشوند دیده شده در شمال کشور حتی از گیاهان مانند انجیر وحشی نیز تغذیه کردهاند.
سیر تاریخ تکامل
یوزپلنگ زمانی در عربستان و هند و تمام ایران و مرکز آسیا و افغانستان و پاکستان محدود بود و در ایران و شبه قاره هند که بسیار زیاد بود. یوزپلنگها تنها گربه سانانی هستند که میتوانند اهلی شده و برای شکار آموزش بینند. گفته شده امپراتور مغول هندوستان ٬اکبر شاه، حدود ۱۰۰۰ قلاده یوزپلنگ در یک زمان داشتهاست. چیزی که در بسیاری از نقاشیها و مینیاتورهای ایرانی و هندی نشان داده شدهاست، محدودههایی برای نگهداری یوز پلنگ در تعداد زیاد است. نگهداری این حیوان بسیار پیچیدهاست: به طور مثال میزان باروری این حیوان در اسارت بسیار پایین است و نرخ مرگ و میر در میان تولههای این حیوان به علل ژنتیکی بسیار زیاد است و همچنین این حقیقت که ماده در این حیوان انتخاب کننده جفت است و نمیتوان دو یوز نر و ماده را در کنار هم گذاشت تا خودشان جفت شوند چون ممکن است با هم جفت گیری نکنند و ماده، نر را نپسندد. و این عوامل باعث شده میزان تولید مثل این حیوان در اسارت بسیار پایین باشد. دانشمندان به یک حقیقتی در باره یوزها پی بردهاند و آن این است که بدن تمام یوزها از یک سیستم ایمنی کاملاً مشابه بهره میبرد و در واقع یک بیماری کشنده میتواند همه یوزها را به طور مشابه از پای در آورد و هیچ یوزی ار آن جان سالم به در نبرد. و این مشابهت در زنهای ایمنی بدن به خاطر پیوند خوردن یوزها در ۱۲۰۰۰ سال پیش است که باعث شباهت ژنی آنها به همدیگر گردیدهاست. در واقع بوجود آمدن یک نمونه قوی در آینده غیرقابل پیش بینی است.
در گذشته، زیستگاه یوز پراکندگی وسیعی از شبه جزیره عربستان تا هندوستان و ترکمنستان داشتهاست. اما در قرن اخیر بر اساس اطلاعات موجود نسل یوز آسیایی جز در ایران در سایر کشورها منقرض شدهاست: عراق ۱۹۲۹، کویت ۱۹۴۲، هند ۱۹۴۷، قزاقستان ۱۹۷۰، پاکستان ۱۹۷۲، ترکمنستان ۱۹۷۳، عربستان ۱۹۷۳، امان۱۹۷۷.
در ابتدای قرن ۲۰ یوز در بسیاری از نواحی در آستانه انقراض قرار داشت و آخرین ادله عینی از یوز در هندوستان مربوط به سه عکس است که در سال ۱۹۴۷ گرفته شدهاست. در سال ۱۹۹۰ به نظر میرسد که یوز تنها در ایران باقیمانده باشد. در سال ۱۹۷۰ برآورد شده بود که ۲۰۰ یوزپلنگ در ایران وجود دارند. اما اخیراً زیست شناس ایرانی هرمز اسدی تخمین زدهاست که تعداد یوزها در ایران بین ۵۰ تا ۶۰ قلاده باشد و از این تعداد نیز بیشترشان در بیابانهای مرکزی ایران و بقیه در نواحی خشک بین مرز ایران و پاکستان هستند. در مناطقی که یوزها زندگی میکنند محلیها گفتهاند که بیش از ۱۵ سال است که آنها را ندیدهاند.
نگهداری
بعد از انقلاب حفظ حیات وحش در ایران اهمیت خود را از دست داد و یوزپلنگها همراه غزالها شکار میشدند و در نتیجه تعدادشان به سرعت رو به افول نهاد. و در نتیجه اقدامات بعد از انقلاب در ایران اکنون این جانور در لیست جانوران در معرض خطر انقراض قرار گرفتهاست. بعضی بررسیهای آقای اسدی در سال ۱۹۹۷ نشان دادهاست اگر میخواهیم نسل یوز در ایران هم منقرض نشود باید یک اقدام عاجل در مورد افزایش جمعیت غزالها و حفظ زیستگاه آنها انجام دهیم.
دشمن طبیعی یوز، سگ گله و پلنگ است. برخلاف تصور اکثر مردم، یوزها حیوانات آرامی هستند و هرگز به دامهای اهلی حمله نمیکنند. ورود دام به زیستگاه یوز از تهدیدات اصلی زندگی یوزپلنگ است، علاوه بر اینکه سگ گله ممکن است به یوز حمله کند، چوپانان هم به محض رویارویی با این حیوان با تصویر احتمال حمله یوز به دامها، حیوان را با تیر یا سنگ میزنند.
از سوی دیگر، با توجه به اینکه وجود آب در زیستگاه اصلی یوز که دشتهای باز و تپه ماهورهای واقع در مناطق استپی و بیابانی است، یک موهبت محسوب میشود، دام و بخصوص شتر وقتی سر آبشخور یا چشمه میآیند، آن را اشغال میکنند و دیگر نه یوز و نه طعمههایش به آنجا نمیروند. در نتیجه طعمههای یوز مهاجرت میکنند یا میمیرند و به دنبال آن زندگی یوز هم تحت تاثیر قرار میگیرد.
گفتنی است که غذای اصلی این حیوان را آهو، جبیر، قوچ و میش، کل و بز و خرگوش تشکیل میدهد که امروزه به دلیل شکار بیرویه شکارچیان غیرمجاز مجهز به خودروها و موتورسیکلتهای قدرتمند صحرایی، جمعیت آنها نیز به شدت در حال کاهش است.
تهدیدات
تغییرات زمینی تأثیرگذارترین عامل در اکوسیستم یوزپلنگ میباشد. آزار اذیت از طرف انسان، کاهش زیستگاهها و پراکنده شدن زیستگاهها، گسترش بیابانها و شکار منابع غذایی یوزپلنگها مثل غزالها و مخصوصا شکار حیوانات برای سرگرمی یا برای تجارت از علل کاهش نسل این حیوان بودهاست. بر طبق گزارش سازمان محیط زیست کشور این کاهش مخصوصا در بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱ بودهاست.
اکنون یوزپلنگها در تعداد بسیار کم و در نواحی پراکنه زیست میکنند و این غلظت کم جمعیتی به خاطر کاهش جمعیت قوچ و آهو به علت از بین رفتن مراتع و همزمان با آن آزار و ادیت یوزها از سوی انسان میباشد.
از جمله دیگر عوامل تهدید کننده زیستگاه یوزپلنگها در ایران، احداث جاده از وسط منطقه حفاظت شده کوه بافق است که به رغم تلاشها هنوز این پروژه متوقف نشده است.
زغال سنگ، مواد مخدر و یوز پلنگ: زغال سنگ، آهن و مس سه فلزی هستند که در سه استان در ایران و میان زیستگاههای یوز پلنگ یافت شدهاند. تخمین زده میشود در دو منطقه زغال سنگ بافق و آهن نایبند بیشتر جمعیت یوزپلنگها بیرون از منطقه حفاظت شده باشند. خود استخراج معدن تهدیدی برای یوزها نیست. بلکه خطر اصلی به خاطر احداث جاده برای این معدن و رفتوآمد انسان در این جاده باعث نزدیکی بین انسان و یوز میشود و دسترسی انسانها را به یوز در مخصوصا بیرون از مناطق حفاظت شده افزایش میدهد. در مرز ایران و افغانستان و پاکستان هنوز گذرگاههایی وجود دارد که تبهکاران مسلح و قاچاقچیان مواد مخدر از آن طریق مواد مخدر را در مرکز و غرب ایران پخش میکنند٬آنها باید باید برای این کار از میان زیستگاههای یوز گذر کنند و یوزها مخصوصا در بیون از مناطق حفاظت شده تلفات بسیاری میدهند. سه کشور ایران ٬افغانستان و پاکستان نمیتوانند کاری اساسی ترتیب دهند. این اطلاعات بر طبق تحقیقات آقای اسدی در سال ۱۹۹۷ بودهاست اما اکنون اطلاعات موثقی در دسترس نیست.
تلاش برای حفظ یوزپلنگ آسیایی
پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، با همکاری برنامه توسعه سازمان ملل و سازمان حفاظت ازمحیط زیست در سال ۲۰۰۱ شروع به کار کرد. برای کار مطالعاتی و حفاظتی، ۵ منطقه انتخاب شد که گمان میرفت ۸۰ درصد یوزهای ایران در آن مناطق پراکندهاند. پارک ملی توران، پارک ملی کویر در استان سمنان، منطقه حفاظت شده بافق و پناهگاههای حیاتوحش دره انجیر و نایبندان در استان یزد.
آمار موجود از یوز آسیایی
با اینکه آمار یوز آسیایی را در ایران گاهی بین ۵۰ تا ۶۰ قلاده و در کل، کمتر از ۱۰۰ قلاده عنوان کردهاند، این اعداد را "حدس کارشناسی" می دانند. چرا که یوزپلنگ حیوانی به شدت مخفی کار و فراری از انسان است، به راحتی خود را در طبیعت استتار میکند و گستره زیستگاهش بسیار وسیع است. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا آمارگیری از این گونه کاری بسیار مشکل شود. بهترین روش آمارگیری از یوز در ایران را استفاده از دوربین تلهای عنوان میکند. دوربینهای تلهای نوعی از دوربینهای اتوماتیک هستند که با عبور حیوان از جلوی چشمی دوربین، فاصلهای ۱۵ متری را عکس میگیرند. در واقع این دوربینها حضور حیوان را هم بواسطه تغییر شدت نور دریافتی در لحظه عبور درمییابند و هم از روی درجه حرارت بدن حیوان. ابتدا گذرگاههای یوز را از روی ردپای حیوان مشخص کرده، سپس دوربینهای تلهای را در آنجا کار گذاشته میشود. خالهای روی بدن یوز، مانند اثر انگشت انسان، منحصربهفرد است. بنابراین از روی عکسها، تعداد یوزها را در آن فاصله، مشخص کرده و با انجام کارهای آماری جمعیت یوز آن ناحیه را تخمین میزنند.
کار آماری انجام شده بر اساس تعداد یوزهای ثبت شده در زیستگاههای استان یزد برآورد ۸ تا ۱۲ یوز در این ایستگاهها را نشان میدهد و میتوان با حدود اطمینان ۹۵٪ از حضور ۹ تا ۱۸ یوز در این منطقه سخن گفت. برآوردهای پیشین جمعیت ۳۳ تا ۴۸ پوزپلنگ را برای استان یزد تخمین میزد. جمعیت کل یوزپلنگ ایرانی نیز در برآوردهای قبلی در سال ۱۳۷۶، تعداد ۵۰ تا ۱۰۰، در سال ۱۳۸۳ جمعیت ۵۰ تا ۶۰، و در سال ۱۳۸۷ تعداد ۷۰ تا ۱۰۰ یوزپلنگ ایرانی تخمین زده شده بود.
پروژه برآورد جمعیت یوزپلنگ ایرانی در استان یزد از دی ماه ۱۳۹۰ تا فروردین ماه ۱۳۹۱ به همت پروژه حافظت از یوزپلنگ ایرانی، انجمن یوزپلنگ ایرانی، و انجمن پنترا انجام شده و طی آن جمعا ۱۰۰ دستگاه دوربین تلهای در زیستگاههای بافق، دره انجیر، آریز و سیاهکوه در این استان کار گذاشته شد و برای رسیدن به نتایج نهایی باید کار در زیستگاههای میاندشت، عباسآباد، نایبندان، راور، خارتوران و پارک ملی کویر نیز انجام شده و مجموع نتایج گردآوری شود.
نصب گردنبند ردیاب برروی یوز
ژانویه سال ۲۰۰۷، پروژه رادیوتله متری و نصب گردنبندهای ردیاب روی یوزآسیایی برای نخستین بار به صورت عملی آغاز شد. طرف ایرانی این پروژه سازمان حفاظت محیط زیست، دفتر برنامه توسعه سازمان ملل (یو ان دی پی) در ایران و پروژه حفاظت از یوز آسیایی و طرف خارجی آن هم انجمن حفاظت از حیات وحش آمریکا (دبلیو سی اس) است. گردنبند ردیاب (جی. پی. اس کولار) شامل یک فرستنده و گیرنده رادیویی و قطعهای برای تنظیم زمان بازشدن قلاده است. هدف از نصب این ردیاب بدست آوردن اطلاعاتی در مورد زیستگاه، توقف گاه، مسیرهای رفتوآمد و مهاجرت یوز است. این گردنبندها، آنتن زمینی دیگری دارد که اگر از یک فاصلهای به گونه نزدیک تر شویم، بدون دسترسی مستقیم به گردنبند، اطلاعات توسط امواج (یو. اچ. اف) به دستگاهی زمینی منتقل میشود و از کل این اطلاعات، میتوان به رفتارشناسی این حیوان پی برد. وزن این گردنبدها ۲۸۰ گرم است. محدودیت زمانی این گردنبند باتری آن است که جی پی اس آن تا دوسال میتواند فعال بماند. گردنبندها طوری تنظیم میشوند که بعد از گذشت ۱۸ ماه، خودبهخود باز میشوند و از روی سیگنالهایی که میفرستد، جای آنها شناسایی میشود. برای گرفتن یوز در محل گذر آنها، تلههایی گذشته میشود که مجهز به فرستنده سیگنال هستند. به محض اینکه حیوان در این تلهها میافتد، تیم به محل مورد نظر رفته و دامپزشک تیم اقدام به بیهوش کردن یوز میکند. نمونه برداری از خون و بافت حیوان، نصب گردنبند و جاگذاری میکروچیپی در پشت گردن یوز از اقدامات بعدی است. بعد از آن از دارویی برای به هوش آوردن حیوان استفاده میشود تا حیوان، بیهوش در طبیعت نماند و خطراتی تهدیدش نکند.
در تاریخ
یوزپلنگ آسیایی از دیرباز مورد توجه انسانها بوده است و از آنجا که به سادگی اهلی میشود، در شکار طعمههایی چون غزال به انسانها کمک می کرده است. در میان آثار باستانی، مهری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد در میانرودان این جانور را در حالی که قلادهای بر گردن دارد در کنار مربیش به تصویر میکشد. شاهان آشوری از یوزها برای شکار بهره میگرفتند. در سوریه و فلسطین، جنگجویان صلیبی از شکار آهو توسط یوز سخن به میان آوردهاند. گزارش شده است که یکی از شاهان سده پانزدهم میلادی در ارمنستان گلهای از یوزها به شمار صد عدد از این جانوران داشت.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%...A7%DB%8C%DB%8C
-
پاسخ : گونه های در حال انقراض
آرُوانا (Arowana) یا زباناستخوانی گونهای ماهی از خانواده استخوانزبانان است.
آروانا معمولاًَ تا ۶۰ سانتیمتر رشد میکند ولی تا ۱ متر هم ممکن است در خارج از آکواریوم رشد کنند.
انواع
1- آروانای نقرهای (آروانای سیلور)2- آروانای آسیایی (آروانای آسیایی طلایی- آروانای آسیایی قرمز- آروانای آسیایی نقرهای)3- آروانای خالخالی4- آروانای کوتوله (آروانای شمالی)5- آروانای آفریقایی6- آروانای مشکیآروانا قرمز
پر طرفدارترین نژاد آروانا های آسیایی ، خانواده آروانا های قرمز محسوب میشود که به چندین زیر گونه و نژاد مختلف تقسیم میشود.آروانا چیلی رد یا قرمز چیلی ، آروانا سوپر رد یا قرمز بی نهایت ، آروانا قرمز خونی ، آروانا نارنجی و ... از زیر گونه های آروانا قرمز محسوب میشوند که در مارکت های گوناگون و متفاوتی هستند.آروانا سوپر رد
با نام انگلیسی Super Red Arowana قرمز ترین زیر گونه آروانا های قرمز محسوب میشود.بدنی کشیده تر و باریک تر به نسبت سایر گونه های آروانا دارد و قرمزی آن شفاف تر و پر رنگ تر است.آروانا سوپر رد بسیار سریع تر از آروانای رد چیلی یا چیلی رد رنگ میگیرد و مناسب علاقهمندان کم صبر تر است.آرواناچیلی رد
با نام انگلیسی Chili Red Arowana گران قیمت ترین نژاد آروانا قرمز است و رکورد گران ترین آروانا متعلق به فروش این ماهی می باشد.زادگاه این ماهی در اندونزی و جزیره کالیمانتان می باشد.آروانا چیلی رد نسبت به سوپر رد بدنی پهن تر و فین های بلند تری دارد و در زمان بلوغ بسیار با شکوه و با وقار میشود. نسبت به آروانا سوپر رد دیرتر رنگ میگیرد و در اوج رنگ بدنش نارنجی خیلی خیلی پر رنگ میشود.ارزش این ماهی در اندونزی به حدی است که مجازات هایی نظیر حبس های طولانی مدت برای قاچاقچیان آن در نظر گرفته شده است. تنها راه تشخیص خلوص نژاد و مرغوبیت یک آروانا قرمز چیلی رد کم سن و کوچک ، خرید از فارم های معتبر و با اسم و رسم میباشد و در غیر این صورت ، تشخیص کیفیت آن نیاز مند تجربه بسیار بالا در تکثیر و بزرگ کردن آروانا قرمز است.خلق و خو
از نظر رفتاری علاقهمند به مبارزه با آرواناهای همتای خود است – علاوه بر این آروانا یک ماهی جهنده است، یعنی اگر در آکواریوم خود میخواهید آروانا نگهداری کنید حتماً باید آکواریومتان درب داشته باشد زیرا آرواناها از داخل آب به بیرون میپرند و میتوانند پرشهای بلند و حیرت آوری انجام دهند. با افزایش اندازهشان، توانایی و احتمال پرش آنها نیز افزایش مییابد. از یک سرپوش سنگین برای آکواریومتان استفاده کنید چرا که آنها به راحتی میتوانند با یک ضربه به سرپوش آن را لق کنند و به کناری بزنند.
آرواناها تمام مدت در حرکت هستند که احتمالاًَ بخاطر جستجو برای غذاست و یا حتی برای طلبیدن حریف. معمولاًَ رفتار مثبتی را از خود بروز میدهند. از ترساندن آنها بپرهیزید و تانک جدا شده بچه ماهیها را از آنها دور نگاهدارید. یک آروانای بالغ به راحتی میتواند تانک را بشکند.
شرایط و محل نگهداری
دکور
رفتار آرواناها در یک تانک خالی (آکواریوم فاقد دکور) بسیار ناراحت مینماید. ممکن است صدماتی هم به قسمتهایی از بدن خود بزنند ولی رویهم رفته رفتارشان در تانک دکور شده بسیار آرام تر است.گیاهان
در اضافه کردن گیاهان زنده و طبیعی به تانکتان آزادی کامل دارید چرا که آروانا گیاهخوار نیست. ممکن است با ضربهای، گیاهان را سست کند ولی مطمئناًَ تصادفی است نه عمدی. گیاهان را در دو انتهای تانکتان قرار دهید.محل امن
مخفی نمیشود ولی کمی به دکور آکواریوم علاقهمند است.شرایط آب
آب تمیز ضروری است.همزیستی
میتوانید این ماهی را با سیکلیدهای کوچکتر نگاهدارید. البته نه در اندازهای که برای بلعیدن توسط آروانا مناسب باشند. همچنین میتوانید آنها را با اسکارهای کوچک و گلدفیشهای بزرگ نگاهدارید. اگر سیچلایدهای شما رفتارهای خشونت آمیزی از خود بروز میدهند - همانند زمانی که برای تولید مثل آماده شدهاند - باید سیکلیدهای مهاجم را جابجا کنید. ضمناًَ نوع شنای سیکلیدها که خیلی نزدیک به سایرین حرکت میکنند میتواند به پولکهای آروانای شما صدمه بزند.دما: بین ۷۵ تا ۸۰ درجه فارنهایت / ۲۳ تا ۲۶ درجه سانتیگراد
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%...A7%D9%86%D8%A7