دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت اول :
روایت تهران
دویدم و دویدم
دویدم و دویدم
سر کویی رسیدم
دو تا خاتونی دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نون داد
نون رو خودم خوردم
آب را دادم به زمین
زمین به من سبزه داد
سبزه را دادم به بزی
بزی به من پشکل داد
پشکل را دادم به نانوا
نانوا به من آتش داد
آتش را دادم به زرگر
زرگر به من قیچی داد
قیچی را دادم به درزی
درزی به من قبا داد
قبا را دادم به ملا
ملا به من کتاب داد
کتاب را دادم به بابا
بابام دو تا خرما داد
یکیش خوردم کرمو بود
یکیش خوردم تلخ بود
رفتم به بابام گفتم ،
یک خرما دیگر خواستم
زد تو کلام ، کلام افتاد تو باغچه
سرم پرید تو طاقچه
رفتم به خانه قاضی
جستم سه تا نیم غازی
یکیش را دادم شکمبه
یکیش را دادم به پنبه
یکیش را دادم به دنبه
آتش به پنبه افتاد
گربه به دنبه افتاد
سگ به شکمبه افتاد
پیرزنی که آنجا بود
کِرّی به خنده افتاد
--------------------------------------------------------
پی نوشت
درزی = خیاط
منبع : متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت دوم
روایت خمین
دویدم و دویدم
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتون بدیدم
یکیش خاتون پاشا بید
یکیش ترک تماشا بید
یکیش به مو نون داد
یکیش به مو او داد
نون خودم خوردم
اونِ دادم به تی تی
تی تی به مو پشکل داد
پشکل دادم به تندیر
تندیر به مو گرده داد
گرده دادم به قرآن خوان
قرآن خوان به مو قرآن داد
قرآن دادم به بابام
بابام به مو خرما داد
گفتم یکی دیّیه به مو بده
زد بغل گوشم
کلام رفت در خُنِی قاضی
رفتم بیارمش
سه تا پیل سیاه پیدا کردم
یکیش دادم شکمه
یکیش دادم به دمه
یکیش دادم به پمه
سگ به شکمبه افتاد
گربه به دمه افتاد
آتش به پمه افتاد
حاجی اُمد سیلش کنه
افتاد و دندنش شکست
گفت چه کنم چکار کنم
یه من گوشت کباب کنم
بار خر قاضی کنم
بخورم و رقاصی کنم
متل ما به سر رسید
قلاغه به خنش نرسید
--------------------------------------
تی تی = بز
تندیر = تنور
گرده = نان
پیل = پول
پمه = پنبه
سیلش کنه = نگاهش کنه
دندنش = دندانش
قلاغه = کلاغه
خنش = خانه اش
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت سوم
روایت یزد
دویدم و دویدم
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتونی دیدم
یکیش آبُم داد
یکیش نونُم داد
نونِشا خوردم
آبشا دادم به کُرتُک
کُرتُک به من علف داد
علف دادم به گیدُک
گیدُک پشکل به من داد
پشکل دادم به تنور
تنور به من کماچ داد
کماچ دادم به ملا
ملا کتاب به من داد
کتاب دادم به خدا
خدا کلید هفت در بهشت به من داد
این درا وا کردم هیچ که نبود
اون درا وا کردم هیچ که نبود
در سوم که وا کردم
دیدم مرغ و خروس داشتن آش خمیر می خوردن
گفتن بسم الله ، گفتم نوش جان
گفتن بسم الله ، گفتم نوش جان
بار سوم گفتن بسم الله
یکی لقمه برداشتم هیچی نگفتن
لقمه دوم که برداشتم هیچی نگفتن
لقمه سوم که برداشتم نِشک زدن به دستم
کُلام افتید بالا بونشون
رفتم بردارم دیدم کیسه اشرفی افتیده
یکیش دادم آتیش گرفتم
یکیش دادم پنبه خریدم
یکیش دادم سگ خریدم
یکیش دادم گربه خریدم
یکیش دادم شکمبه خریدم
یکیش دادم طولی خریدم
آتیش به پنبه افتید
سگ به شکمبه افتید
گربه به طولی افتید
ماما پیرک به چاه افتید
------------------------------
کُرتُک = زمین
گیدُک = بز
نشک = نوک
کُلام = کلاهم
افتید = افتاد
طولی = روده گوسفند
مام پیرک = پیرزن
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت چهارم
فرنق خمین
رفتم به باغی
گندم برشته
تخته نوشته
بابام بُولاغی
چشم و چراغی
رفتم به باغی
دیدم قِلاغی
سنگی زَدُم به گوشش
گوشش خین اُمَد
خینش چکید به چالَه
چاله به مو علف داد
علف دادُم به تی تی
تی تی به مو پشکل داد
پشکل دادُم به نونوا
نُونوا به مو گِردَه داد
گرده دادم به آخوند
آخوند به مو قرآن داد
قرآن دادم به خدا
خدا هفت تا پسر کاکل زری به مو داد
هفت تا پسر کاکل زید را اُوُردیم
دو تاش هِشتیم این طاقچه
دوتاش هشتیم اون طاقچه
دو تاش هشتیم لابقچه
یکیش هشتیم صندوقچه
همه را خدا ببخشه
رفتیم پیش خدا ، گفتیم کَمِمون است ، یکی دیگر بمون بده
زد بغل گوشمان ، کلاهمان رفت در خُنَی قاضی
رفتیم پیش قاضی و گفتیم کلاهمان بده بریم بازی
قاضی گفت اگر کلاهت را می خواهی باید در خُنَی مونِ پارو کنی .
قدمان از هفت جا بستیم و در خنی قاضی را جارو پارو کردیم .
سه تا پیل سیاه جستیم ، پیلانِ اُوردیم
یکیشه دادیم به پنبه
یکیشه دادیم به دنبه
یکیشه دادیم شکمبه
آتش افتاد به پنبه
سگ چسبید به شکمبه
گربه هم چسبید به دنبه
متل ما به سر رسید
قلاغه به خنه اش نرسید
----------------------------------------------
قِلاغ = کلاغ
خین = خون
تی تی = بز
گرده = نوعی نان محلی
هشتیم = گذاشتیم
لابقچه = لای بقچه
خنی = خانه
جستیم = پیدا کردیم
پیلان = پول ها
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت پنجم
روایت چهار محال
رفتم به باغی
گندم برشته
تختش نوشته
بابا بولاغی
چشمون چراغی
رفتم به باغی
دیدُم قلاغی
سرش بریدُم
خینش چکیدُم
خینش دادُم به موری
موری به مو گندم داد
گندم دادُم به نونوا
نونوا به مو نونی داد
نونِ دادُم کاعلی
کاعلی به مو علف داد
علف دادم به گامون
گامون به مو شیر داد
شیرَکِه گربه خورده
کاکا زداغش مرده
--------------------------------------
قلاغی = کلاغی
خینش = خونش
موری = مورچه ای
کاعلی = کاکا علی
گامون = گاومان
منبع متل ها و افسانه های ایران
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت ششم
فیروزآباد میبد یزد
رفتم در باغ درشِکِسّه
رفتم در باغ در شکسه
دیدم علی قلییُک سر پا نشسه
گفتم علیقلی چرا سرپا نشسی
گفت دسِ دلُم نکُن ، تِغارم شکسه
سنگی زدم به گوشش
گوشش او خُونُگ دراومد
او خُونُگدادم به کُرتُگ
کُرتُگ به من علف داد
علف دادم به گیچی
گیچی به من پشگل داد
پشکل دادم به نونوا
نونوا به من کُپُگ داد
کپگ دادُم به ملا
ملا به من کتاب داد
کتاب و دادُم به خدا
خدا هفتاکِلی باغُم داد
با اولیش وا نشد
با دومیش وا نشد
با سومیش وا نشد
با چهارمیش وا نشد
با پنجمیش وا نشد
با ششمیش وا نشد
با هفتمیش وا شد
رفتم تو باغ
دیدم خروسُگ داره پلو می پزه ،
مرغُگ داره خیاطی مُکُنه
چوری اُگ داره جارو مُکُنه
کفترُگ داره آو می پاشه
خروس گفت بفرما !
گفتم نوش جون
دوباره گفت بفرما !
گفتم نوش جون
دوباره گفت بفرما !
رفتم پیش ؛
لُخمه اول ورداشتم هیچی نگفت
لُخمه دوم هیچی نگفت
لُخمه سوم ورداشتم نِشک زد پشت دستم
گفتم هِش
گفت مادر پیرت کنج بهشت
رفتم تو بهشت ، دیدم پیرَ ، مادرُم دارن خرما بَخش مُکُنن
یکی مشتگم دادن ، نسوندم
دو تا مشتگم دادن نسوندم
سه تا مشتگم دادن نسوندم
یکی جوآلُم دادن نسوندم
پیَرُم دِلِش جوش اومد ، تَس زد تو کَپُم
کلام افتید بالَی بون مَچّد
رفتی بالَی بون مچّد ، کلام وردارم
دیدم پر اشرفی شده
یکیش دادم شکمبه اِسوندم
یکیش دام توله اسوندم
یکیش دادم پنبه اسوندم
یکیش دادم آتیش اسوندم
یکیش دادم گربه اسوندم
یکیش دادم ننه پیرُک خریدم
یکیش هم دادم شکر خریدم
آتیش به پنبه افتید
سگ به شکمبه افتید
گربه به توله افتید
ننه پیرُک تک افتید
چار دست و پاش هم افتید
---------------------------------------------------
شِکِشه = شکسته
نشسّه = نشسته
خُونُگ = حنک
کُرتُگ = زمین و باغچه کوچک
گیچی = بز
کُپُک = نانی محلی ، کوچک و کلفت
کِلی = کلید
وا = باز
مُکُنه = می کند
چوری اُگ = جوجه کوچک
آو = آب
لُخمه = لقمه
نِشک = نوک یا منقار
هِش = کلمه ای که برای راندن ماکیان به کار برند
پیرت = پدرت
بَخش مُکُنن = تقسیم می کنند
نسوندم = نگرفتم
جوآلم = کیسه ای شبیه گونی که از نخ بافند و برای حمل گندم و آرد به کار برند
تَس = سیلی
کَپُم = دهنم
بالَی بون مچّد = بالای بام مسجد
اِسوندم = گرفتم
توله = روده گوسفند و بچه سگ
تک افتید = تنها افتاد
هم افتید = درهم رفت
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت هفتم
روایت گرمسار
رفتم به باغ پسته
دویدم و دویدم
خسته ، خسته ، خسته
رفتم به باغ پسته
دیدم کلاغ نشسته
سنگی زدم به گوشش
تپه خونی افتاد
جاش علف دراومد
علف دادم به بره
بره پشکل خوبیم داد
پشکل دادم به نونوا
نونوا نون خوبیم داد
نون دادم به سقا
سقا آب خوبیم داد
آب دادم به جوجه
جوجه تخم خوبیم داد
تخم دادم به عطار
عطار شمع خوبیم داد
شمع بردم به پیری
امیری ! دعا کردم نمیری
------------------------------------------
تپه خونی = قطره خون
پیر = امامزاده
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده : سیر احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت هشتم
روایت مسجد سلیمان
متل دونم چه متل
متل دونم چه متل
گُندِ حسن سرِ تل
حسن رفته گویاری
خینش ریسست به چاله
چاله سوزی دراره
سوزین دادم به بز
بز پشکل به مو داد
پشکل دادم به نونوا
نونوا نونی به مو داد
نونو دادم به ملا
هونش نشون مو داد
سر تخت مرتضی
بی بی یلا نشسه بیدن
پر قو به سرسون بید
زیاله و زواله ، زینه گِگوم رسیدم
چادر زرینش کشیدم
----------------------------------------------------
تل = تپه
گویاری = گاویاری
خینش = خونش
ریسست = ریخت
سوزی = سبزی
هونش = خانه اش
بی بی یلا = زنان بزرگان
بیدن = بودند
سرسون = سرشان
زیاله و زواله = این طرف و آن طرف
زینه گِگوم = زن برادرم
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت نهم
روایت کته سر ( یکی از روستاهای خمام رشت )
ها دیدم و ما دیدم
ها دیدم و ما دیدم
دو جفت تورنگ بدیدم
تورنگ به من آب داد
آبا بردم بیجاره
بیجاره مرا علف داد
علفا دادم سیاگابه
سیا گابه مرا شیر داد
شیرا دادم خدا ره
خدا به من عقل داد
پیر زناکا نه مرده داد
--------------------------------------------
ها و ما = لفظ بی معنی ، جهت رعایت وزن جمله آمده است
تورنگ = پرنده ای است به اندازه خروس که در جنگل ها و باغ های گیلان فراوان و از دسته حلال گوشتان است
آبا = آب را
بیجاره = مزرعه برنج
سیا گابه = گاو سیاه
خدا ره = خدا را ، به خدا
پیر زناکا نه = پیرزنان را
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت دهم
روایت همدان
ای طرف چا ورجستم
ای طرف چا ورجستم
او طرف چا ورجستم
تاسولم افتاد به چا
چا بشم آب داد
آبه دادم به زمین
زمین بشم علف داد
علف دادم به بره
بره بشم پشکل داد
پشکل دادم به ننوا
ننوا بشم گرده داد
گرده را دادم به آقا
آقا بشم قرآن داد
قرآن دادم به آخوند
آخوند بشم خرما داد
گفتم یکی دیه بده
زد ، کلام رفت در خانی قاضی
شد دو تا نیم قاضی
یکیشه ای قاضی ورداشت
یکیشه او قاضی ورداشت
های پمّه های پّه آنجه که شهر قمِّ
جو بکارین گندمه
اسبت کجا بَوَندَم
بالای جو و گندم
ا کوری چشم مردم
-------------------------------------------
ای طرف = این طرف
چا = چاه
ورجستم = پریدم
او طرف = آن طرف
تاسولم = ابزاری که با آن از چاه آب می کشند
بشم = به من
ننوا = نانوا
گرده = نان
دیه = دیگر
خانی = خانه
یکیشه = یکی از آن را
پمّه = پنبه
بَوَندَم = ببندم
ا = از ، به
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت یازدهم
روایت مشهد
سرما خوردم و لرزیدم
سرما خوردم و لرزیدم
به زیر زمی خزیدم
زمی به مو آب دا
آبه دادم به ناهال
ناهال به مو بلگ دا
بلگه دادم به بزک
بزک به مو پشکل دا
پشکل دادم به زمی
زمی به مو گندم دا
گندمه دادم آسیا
آسیا به مو آردک دا
آردک دادم به تغار
تغار به مو خمیرک دا
خمیرک دادم به تنور
تنور به مو کلچی دا
کلچه ره دادم به خالو
خالو به مو خرمای دا
خوردم شیرینک بو
شمردم چهل و یک بو
گفتم خالو جان یکه دگه
خالو زد بیخ کلم
کلم به حصار افتید
دستام د منار افتید
پاها دِ چنار افتید
بچم به مزار افتید
رفتم کلمه وردرم ، یک قاز یافتم
رفتم دستامه وردرُم ، دو قاز یافتم
رفتم پاهام وردرم ، سه قاز یافتم
رفتم بچمه وردرم ، چار قاز یافتم
یک قاز دادم به پمبه ، یک قاز دادم شکمبه ، بک قاز دادم به دمبه
رفتم به خُنَه هَمسیه آتیش بیرم
وخت اُمدم دیدم
آتیش به پمبه افتیده
سگ به شکمبه افتیده
گربه به دنبه افتیده
به سگ گفتم : چخ چخ
گفت : برو گم شو کله ، پخ پخ
به گربه گفتم : پیش پیش
گفت : دُمَنِت پر نخود کیشمیش
------------------------------------------
زمی = زمین
مو = من
دا = داد
بلگ = برگ
کلچی = کلوچه
خالو = دایی
بو = بود
دگه = یکی دیگر
کلّم = کله ام ، سرم
افتید = افتاد
دِ منار = در منار
کلمه وردرم = کلاهم را بردارم
قاز = کمترین واحد پول ، پشیز
همسیه = همسایه
خُنَه = خانه
وخت = وقتی
کیشمیش = کشمش
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده دکتر احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت دوازدهم
روایت جهرم
دادم داد
دعا کردم به الله
الله به من بارون داد
جو ریختم به صحرا
صحرا به من علف داد
علف دام به کَرَّه
کَرَّه به من پشکل داد
پشکل دادم به نونوا
نونوا به من کماچ داد
کماچ دادم به آخوند
آخوند به من قرآن داد
قرآن دادم به الله
الله مراد من داد
------------------------------------------
کَرَّه = بچه گوسفند ، بره
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت سیزدهم
روایت سنگسر سمنان
دادم داد
سنگو بِشو دارویی گِنِه ( سنگ به درخت خورد )
داری مَدِه وَلگو هادِ ( درخت به من برگ داد )
ولگو دِ بِبَه میشویی ( برگ هایش را به میش دادم )
میشو مده دمبه هاد ( میش به من دنبه داد )
دمبه بِبَه الله ای دِ ( دنبه را به خدا دادم )
الله یَم مده گَنوم هاد ( خدا هم به من گندم داد )
گنوم دِ بِبَه آروونی دِ ( گندم را به آسیابان دادم )
آروونی مده آرتو هاد ( آسیابان به من آرد داد )
آرتو بِبَه وُ اوی دِ ( آرد را به آب دادم )
اویم مده حَمیر هاد ( آب هم به من خمیر داد )
حَمیر دِ بِبَه کَلووی دِ ( خمیر را به اجاق دادم )
کَلو مده کُلّو هاد ( اجاق به من کلوچه داد )
کَلّو دِ بِبَه نَه نَی دِ ( کلوچه را به مادرم دادم )
نَه نَی مده جوجو هاد ( مادرم به من شیر داد )
منبع متل های و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت چهاردهم
روایت کهنوج کرمان
دادم داد
قصیده سَکُل مَکُل
گاوی کشتم سرِ پل
مگسو اومد مهمون شد
تیری زدُم پنهون شد
گوشتا دادُم به مردُم
مردُم به مو گندم دادند
گندم دادُم به آسو
آسو به مو آرت داد
آرتو دادُم به کاسه
کاسه به مو خمیر داد
خمیر دادُم به تنور
تنور به مو کُرسو داد
کُرسو دادُم به چوپون
چوپون به مو تازه داد
تازه دادم به ملا
ملا به مو قرآن داد
قرآن دادُم به خدا
خدا به مو شفا داد
--------------------------------------
قصیده = قصه
سکل مکل = کوچک موچک
گوشتا = گوشت را
آسو = آسیا
آرت = آرد
کاسه = ظرفی که در آن خمیر می گیرند
کرسو = نان است محلی و گرد
تازه = شیر
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت پانزدهم
روایت روح افزاء دماوند
آستونک تا بَه تا
مارَم مَنَه گندم هادا
گندم هادام اِسیّو
اسیّو مَنَه آرد هادا
آرد هادام لوئک
لوئک مَنَه خمیر هادا
خمیر هادام کِلا
کِلا مَنَه نون هادا
نون هادام باغَبون
باغَبون مَنَه عَلَف هادا
علف هادام گوئک
گوئک منه شیر هادا
شیر هادام غَزغُن
غَزغُن منه ماست هادا
ماست هادام ملا
ملا منه داعا هادا
داعا هادام خدا
خدا منه یک پیت خرما هادا
یکی هادام محمود
یکی هادام احمد
یکی هادام منصور
یکی که خودم ما خواستیم بَخُورَم
قَلاجَک توک بَزُ بَبُرد
-----------------------------------------------
آستونک = قصه کوتاه یا متل
مارم = مادرم
منه = مرا
هادا = داد
هادام = دادم
اسیو = آسیاب
لوئک = تست
کلا = تنور
گوئک = گاو
غزغن = دیگ
داعا = دعا
ماخواستم = می خواستم
قلاجک = کلاغک
توک = نوک
بز ببرد = بزد و ببرد
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت شانزدهم
روایت نیشابور
اوسنه بَلَدُم سِه گیزی
اوسَنَه بَلَدُم سه گیزی
مِنجَک زَردُم دی گیزی
رَفتُم به زیر زیمی
دیدُم یک نهال
نهال رَ آب دایُم بار دایُم
نهال به من بلگکی داد
نهال رَ دادُم به گیدی
گیدی به من پشگلی داد
پشگل رَ دادم به تنور
تنور به من کُلچَی داد
کلچه ر دادم به بابام
بابام به من خرمایی داد
خرما ر خوردم شیرینک ( بو )
دَنَ شه شُمَردُم چلِیَک ( بو )
گفتم بابا بابا یکی دیگرم بده
زد از بخِ کَلَّم
کلَّم به حصار افتاد
دست هام به مزار افتاد
پاهام پی کوی خار افتاد
رفتم پی کلم
یک پول یافتم
رفتم پی دستهام
یک پول یافتم
رفتم پی پاهام
یک پول یافتم
یکی ر دادم شُگُمبَه
یکی ر دادم به پُنبَه
یکی ر دادم به دمبه
گربه به دمبه افتاد
آتیش به پنبه افتاد
سگ به شگمبه افتاد
هَچخ ، هَبُف ، هَپیشت
-------------------------------------
اوسنه = متل ، افسانه
سه گیزی = سه گزی
منجک = زنبور
دی گیزی = نیش زد
رَ = را
زیمی = زمین
دایم = دادم
بلگکی = برگ کوچک
گیدی = بزغاله
کلچی = کلوچه
شیرینک = شیرین بود
دن شه = دانه هایش را
چل یک = چهل و یک
بخ کلم = بیخ کله ام
حصار = زیارتگاهی در نزدیگی نیشابور
هچح = صدایی برای دور کردن سگ
هپف = فوت کردن و خاموش کردن آتش
هپیشت = صدایی برای دور کردن گربه
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : دویدم و دویدم (به روایت های گوناگون )
روایت هفدهم
برگردان از لهجه تاتی به فارسی
کَجَلَه کَجَلَه مان بَه تِه چیچ بِکاردَه
ای زاغ ای زاغ من به تو چه کرده بودم
ای زاغ ای زاغ من به تو چه کرده بودم
رفته بودی برای درخت گفته بودی
درخت به تو برگ داده بود
برگ داده بودی به گوسفند
گوسفند به تو شیر داده بود
شیر را به مادربزرگ داده بودی
مادربزرگ برای تو کلوچه درست کرده بود
کلوچه را به ملا داده بودی
ملا به تو درس داده بود
درس را به خدا داده بودی
خدا به تو عمر داده بود
به مادربزرگ هم مرگ داده بود
منبع متل ها و افسانه های ایرانی
گردآورنده سید احمد وکیلیان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان