آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
آقایی برازنده نامی چون رضاست،
مهربان است و رئوف،
بلند نظر است و صبور،
راضی است و رضا به رضای حق.
یا امام رضا
دریاب دردی را که بندهاش توان درمانش را ندارد ...
دعا و تکثیر این مطلب از ما
شفا دهندش شمای دوست
نگاه نگران مادر و چشمهای پر از دلهره پدر حکایت از دردی کهنه دارد. صورتهای رنگ پریده و خسته این دو نفر نشان میدهد بیخوابی و چشم انتظاری، جزئی جدایی ناپذیر از زندگی فقیرانه آنهاست؛ زندگی که با دردها و گریهها و اشکهای دختر پنج ساله آنها رنگ غم و اندوه به خود گرفته است. زخمهای کهنه معصومه دختری که به واقع معصوم است، سکانسهایی نه چندان دلچسب از فیلم زندگی خانواده قاسم بریسم را رقم زده است که بی شک تنها تصور آن و نه دیدنش برای خیلی از مردم سخت و غیرقابل تحمل باشد.
دیدن دختری که هر روز رشد میکند و قد میکشد اما با زجری کشنده، دختری که بازی کردن و خندیدن را مثل خیلی از دخترکان روستای دوسلق شهرستان شوش دوست دارد ولی توان آن را ندارد، شاید زجرآورترین صحنههای زندگی را برای مادری تشکیل میدهد که دوست دارد دخترش همانند سایر هم سن و سالانش بخندد، بازی کند و حرفهای شیرین و با نمک بر زبان جاری کند.
حکایت این گزارش، زندگی غم انگیز معصومه بریسم دختری شش ساله از شهرستان شوش است که با یک بیماری ناشناخته و از همان دوران نوزادی دست و پنجه نرم میکند به گونهای که هم اکنون بدن این دختر همیشه خونی و زخمی است.
در حالیکه برای خیلی از ما تنها یک زخم کوچک، آه از نهادمان بلند میکند، معصومه پنج سال از زندگی کودکانه خود را در حالی پشت سرگذاشته که پوست بدنش خود به خود همیشه در حال جدا شدن بوده و این وضع یک زندگی کابوسوار را برای معصومه رقم زده و خنده را از لبان وی گرفته است.
مادرش که نشان میدهد سختی روزگاری که با این دختر پنج ساله پشت سرگذاشته، ضربات عمیقی به چهرهاش وارد کرده است در توصیف وضع معصومه می گوید:
دخترم دوست دارد بدون لباس باشد زیرا لباسها بعد از چند ساعت به تنش میچسبند و باعث درد شدید وی میشوند و بعد از مدتی جدا کردن آنها از بدنش مثل کندن پوست یک انسان از بدنش عذابآور میشود.
پدرش قاسم که نگاه کردن به صورتش میتواند تلخکامی ایامی که با زخمها و گریههای دخترش بر او گذشته را تداعی کند، یک روز کار میکند و چند روز بیکار است که در سالهای اخیر حتی در تامین مخارج اولیه زندگی خود و خانوادهاش نیز مانده چه برسد به این که بتواند هزینههای سرسام آور درمان دخترش را تامین کند.
وی می گوید، خیلی سخته ببینی دخترت و پاره تنت جلوی چشمانت از زخمیهایی که خود به خود روی بندش ظاهر میشود، زجه بزند ولی نتوانی برایش کاری بکنی. ببینی مادرش شب و روز دعا میکند ولی کاری از دستمان برنیاید. زندگی ما با قحطی لبخند و خنده مواجه شده است.
وی ادامه می دهد، تاکنون به پزشکان فراوانی مراجعه کردهایم که گفتهاند بیماری دخترم ناشناخته است. حتی یک بار معصومه را به تهران نیز بردهایم که گفتهاند این بیماری لاعلاج است. راستش را بخواهید وضع زندگی ما به گونهای نیست که بتوانیم این مخارج سرسام آور را تامین کنیم به همین دلیل اکنون امیدمان به خداست که به دخترمان یک زندگی عادی ببخشد و خنده را بر لبان مادرش بنشاند.
پدر معصومه عنوان میکند، برخی مردم میگویند که پزشکان متخصصی در تهران هستند که توانایی درمان دخترم را دارند ولی دست ما به آنها نمیرسد چون توانایی این کار را نداریم و این ناتوانی، عذاب و ناراحتی من را بیشتر میکند.
قاسم این را هم میگوید که همین حالا هم شرمنده زن و بچهام هستم زیرا هرچه دارم برای درمان معصومه فروختهام و دیگر جایی برای درآمدزایی نیست.
وقتی میخواهم با معصومه صحبت کنم تا بتوانم ناراحتیش را بیشتر درک کنم، فقط یک چیز را از او میشنوم. گریه، گریه و گریه و در نهایت دیدن چشمانی پر از اشک...
فرماندار شوش هم در این خصوص می گوید:
از وضع آنها اطلاع داریم چند بار به آنها کمک شده ولی امکان درمان برای آنها میسر نشده است به هر حال این بیماری ظاهرا به گونهای است که از بین 4.5 میلیون نفر، یک فرد به آن مبتلا میشود آن هم به گونهای که پوست بدن فرد بدون دخالت عاملی، از بدن جدا میشود.
عبدالرضا سعیدینیا در خصوص زندگی خانواده معصومه میگوید، زندگی سختی دارند و در روستایی به نام دوسلق زندگی می کنند که 70 کیلومتر با شوش فاصله دارد. فکر میکنم حتی رفت و آمد در این شهر نیز هزینهای هنگفت را به خانواده قاسم بریسم تحمیل میکند.
وقتی عکاس به پدر و مادرش میگوید که قصد دارد از بدنش عکس بگیرد و باید پیراهنش را بالا بزنیم مادرش با گریه میگوید، نمیشه. لباس به بدنش چسبیده است. اما اصرار ما باعث میشود مادر برخلاف میل باطنی دست به چنین کاری بزند تا با صحنههایی دردآور مواجه شویم. مادر میگوید هر وقت میخواهم لباسهایش را از بدنش جدا کنم، معصومه تا حد مرگ، درد میکشد و گریه میکند.
معصومه را در حال زجه زدن در حین ملاقات پدر و مادرش با استاندار خوزستان برای اولین بار دیدم. همه افرادی که در آنجا بودند تحت تاثیر بیماری دخترک قرار گرفته بودند و من با خود فکر میکنم که این درد و رنجی که معصومه بابت این زخمهای بی درمان تحمل میکند ممکن برای بچههای هر کدام از ما رخ دهد. پس به شکرانه سلامتی فرزندانمان که میتوانیم با دیدن لبخندشان، تا اوج خوشبختی پرواز کنیم و با دیدن دویدنشان گل از گلمان بشکفد باید امثال معصومه بریسم را دریابیم.
بر همین اساس شماره کارت 6273533100563938 نزد بانک تجارت به نام قاسم بریسم برای کمک به این دختر اعلام میشود. هم چنین هموطنان برای دریافت اطلاعات بیشتر از وضع این دختر شش/7 ساله می توانند با شماره 09163344202 به نام علی نواصر نیز تماس بگیرند.
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
خدا انشاالله شفاش بده
برای سلامتیش 10 تا صلوات بفرستید
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
هرچی حال خوب داشتم امروز همه رو گرفت الان داغون شدم
ایشالله که سریعتر رسیدگی بشه و خوب بشن
ولی چقدر دیر به سراغشون رفته اند
بنده خدا 6سال رنج کشیده
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
حالم حسابی گرفته شده ،از ته دلم از خدا میخوام این بچه ی معصوم رو شفا بده،دردناکترین موضوع در زندگی پدر و مادری دیدم درد کشیدن فرزندشون هست زمانیکه نتونن براش کاری کنن،الهی که به زودی زود معصومه شفا پیدا کنه،و به خوبی زندگی کنه،آمین
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
ای بابا اشک چشمامون در اوردی////
خدایا به حرمت اقا امام رضا قسمت میدم این بچه شفا بده. وهمه بیماران شفا بده..
ای طفل معصوم. هنوز پاک...
ازت التماس میکنیم. شفاش بده. امین
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
خیلی دردناکه..
اللهم صل عل محمد و آل محمد وعجل فرجهم
اللهم اشف کل مرضانا
انشاالله به زودی حالش خوب بشه و زندگی کردن رو تجربه کنه..
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
خدایا به داده و نداده ات شکر...
خدایا نا امیدی رو در ما راه ندادی شکر....
خدایا امید رو در ما راه دادی شکر...
تو این روزای امید ما به اونیه که ضامن آهو میشه...
یا امام رضا به اسمش که معصومه هست و معصوم کمکش کن...
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
انشاالله به زودی بهتر بشه و بتونه به زندگی اتی بپردازه اقااااااااااااااااااااااا اااااای روحانی شما هم رو حانی را دریاب
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
عجب روزگاریه
آدم منقلب میشه
چقدر مادر و پدر این کودک زجر می کشن
بین این همه آدم چرا این کودک معصوم آخه ؟
واقعا ناراحت کنندس
آدم متاثر میشه
ما هم انسان هستیم ، باید به هم نوع خودمون کمک کنیم
بیاید هر چقدر که در توانمون هست به این خانواده کمک کنیم
و از خدا برای این کودک خواستار بازیابی سلامت رو داشته باشیم
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
قدر سلامتی مون رو بدونیم امید وارم که ادم هایی که توان کمک علمی و مالی دارن بهشون کمک کنن
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
این مطلب رو
پرینت گرفتم
و به چن تا از افسران خشک ارتش نشون دادم
قسم میخورم اشک از چشماشون سرازیر شد
چقدر بده
هم میهنت...
پاسخ : آقــای روحانــی معصومـه را دریابیـد/ 13عـکـــس
خیلی دردناکه وقتی یه قسمتی از بدنت زخم میشه
حالا این بیچاره....
چه قدر واسش سخته الان که بچه هست شاید فقط درد این بیماری براش زجر آور باشه فردا که بزرگ شد و واسه خودش یه خانومی شد
اونوقت نگاه و رفتار بقیه دردناک تر از این زخم هاست براش...http://www.pic4ever.com/images/129fs3647527.gif