http://aloneboy.com/pic/mataleb/matn...i%20shodei.jpg
ای کاش گفته بودی…
ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای
من خودم عاشق بودم…
درکت می کردم…
نمایش نسخه قابل چاپ
http://aloneboy.com/pic/mataleb/matn...i%20shodei.jpg
ای کاش گفته بودی…
ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای
من خودم عاشق بودم…
درکت می کردم…
برای دل مـن همیشه “تــو” خواهــــی ماند…
حتی اگر مخاطبـــــــ تمامـــــــ
این نوشته هایمــــ ” او ” شونــــد.
چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند ، کسانی که دورم میزدند ...
- - - به روز رسانی شده - - -
چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند ، کسانی که دورم میزدند ...
- - - به روز رسانی شده - - -
چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند ، کسانی که دورم میزدند ...
خدا سر کسی نیاره بازیچه بودنو...
مرسی
من مانده ام و یک برگه سفید!!!
یک دنیا حرف نا گفتنی!!!
و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درد دل من در این کاغذ کوچک
جا نمی شود!!!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی
می کند!
و برگ سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام , کنار آن قطره
یک قلب کوچک می کشم !
و , وقت تمام است!!!
برگه ها بالا...
تــنهایــی یعنی ؛ ذهنم پــر از تو ،
خــالی از دیگراناست ...
اما کنارم خــالی از تو ، پــر از دیگران
است.......
چه ساده گمانم بود نیمه ی قلبمی...ولی رفتی با همیارم نیمه جانم...
خدایا .. من همانی هستم ...
که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد ..
و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه
دعاهای عجیب و غریب می کند
و چشم هایش را می بندد و می گوید
من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را
مستجاب کنی
http://persian-star.net/1390/7/06/love/15.jpg
همانی که گاهی لج می کند
و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود
و کلی روزه نگرفته دارد
همانی که بعضی وقت ها ...
پشت سر مردم حرف می زند
گاهی بد جنس می شود
البته گاهی هم خود خواه
حالا یادت آمد من کی هستم...
خدایا می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکنددلی از زنده بودنم
و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم
همیشه دیگران را ببخش؛ نه به خاطر اینکه آنها سزاوار ببخش اند؛
بلکه تو سزاوار آرامش هستی ...
دعـــا میکردمـــ...
زکــــاتــ این عشــــق اشــــک نـــبـــاشـــد....
زکـــات کــــه هیـــچ.. کـــــفـــــاره اش اشــک شــــد.
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم؛من صبورم اما؛بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم؛بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب؛و چراغی که تو را، از شب متروک دلم دور کند می ترسم؛من صبورم اما؛آه، این بغض گران صبر نمی داند چیست ..
http://s3.picofile.com/file/7453251498/yek_charkh.jpg
دوچرخه دیده بودم ...
سه چرخه هم دیدم ...
چهار چرخه هم دیدم ...
اما هیچ وقت نمیدانستم که یک چرخه هم وجود دارد!!!
به چشمای معصومش دقت کردی؟می ترسه همون یه چرخه رو هم ازش بگیرن.گاهی وقت ها باید دردت بیاید تا بفهمی درد چیست
دلم حضور مردانه می خواهد؛
نه اینکه مرد باشد، نه ...!
مردانه باشد : حرفش، قولش، فکرش، نگاهش، قلبش؛
و آنقدر مردانه که بتوان تا بینهایتِ دنیا؛
به او اعتماد کرد، تکیه کرد ...
آدمایی هستن که
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم ...
وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده،
راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون حیوونکی نپره ...
اگه یخ ام بزنن، دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون ...
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه
همونایین که براتون حاضرن هر کاری بکنن
اینا فرشتن ...
تو رو خدا اگه باهاشون می رید تو رابطه، اذیتشون نکنین...
تنهاشون نزارین، داغون می شن !
همینها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند
مثل آن راننده تاکسیای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی.
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی،
دستپاچه رو بر نمیگردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند.
آدمهایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می دهند، گاهی بغلشان می کنند.
دوست هایی که بدون مناسبت کادو می خرند،... مثلا می گویند
این شال پشت ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتر یادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی
آدمهایی که از سر چهار راه، نرگس نوبرانه می خرند و با گل می روند خانه.
آدمهای پیامکهای آخر شب، که یادشان نمی رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند،
آدمهای پیامکهای پُر مهر بی بهانه، حتی اگر با آن ها بدخلقی و بی حوصلگی کرده باشی.
آدمهایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی می زنند که مثلا تو را می خوانم و بعد از هر یادداشت غمگین،
خطهایی می نویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی آوردند.
آدمهایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را با لبخند تعارف می کنند که غریبگی نکنی.
آدمهایی که خنده را از دنیا دریغ نمی کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می زنند و روی جدول لی لی می کنند.
همینها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند برای زندگی کردن
مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظهی قبل از رها کردن دست،
با نوک انگشتهاش به دستهایت یک فشار کوچک می دهد… چیزی شبیه یک بوسه
وقتی از کنارشون رد میشی بوی عطرشون تو هوا مونده
وقتی بارون میاد دستاشون رو به آسمونه
وقتی بهشون زنگ میزنی حتی وقتی که تازه خوابیدن
با خوشرویی جواب میدنو میگن خوب شد زنگ زدی باید بلند میشدم
وقتی یه بچه میبینن سرشار از شورو شوق میشن و باهاش شروع به بازی کردن میشن
آره همین ها هستند که هم دنیا رو زیبا میکنن هم زندگی رو لذت بخش تر
وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها را می خورد
وقتی می میرد مورچه ها او را می خورند
یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد
اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیو نها درخت کافی است
زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند
در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید
شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد
زمان از شما قدرتمندتر است
پس خوب باشیم و خوبی کنیم که دنیا جز خوبی را بر نمی تابد
گاهی احساس آخرین بیسکوئیت باقی مانده در یک بسته را دارم
تنها خرد شده و از همه بدتر
او که مرا میخواست دیگر سیر شده بود !!!!
روزگارا: تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
هیچ جمله ای و شعری قشنگ نیست مگر آنکه نشانی از تو در آن داشته باشد .
حال هرکس که می خواهد آن را سروده یا نوشته باشد.
من آن می پسندم که نشانی از خانه ات می پرسد و به رمز می نمایاند؛
" خانه ی دوست کجاست ... "
گاهی فکر میکنی که چون سر کار میری پس داری کوه میکنی و هنر کردی به مادر و خواهرت یا اگه متاهل باشی به همسرت نگاه میکنی و میگی خوش بحالشون که خونه دار هستند و گرفتاری های کاری ندارن ...
روزی که جمعه هست خونه باش و به مادر و خواهرت یا همسرت اجازه نده دست به سیاه و سفید بزنند و خودت تمام کارهای خونه رو انجام بده ...
مطمئن باش نظرت درمورد آسون بودن کارهای خونه عوض میشه
ممکنه حتی همین یکروز کار خونه باعث بشه فیلسوف بشی، یا هر چیز دیگه ای
و شاید بتونی فی البداهه این جمله رو بگی :
کار خونه سخت نیست اگه یکی دیگه غیر خودت بخواد انجامش بده ...
قاب کن بزن روی دیوار تا هر روز که میای خونه یادت بمونه
باید دستشون رو بخاطر زحماتشون هر روز بوسید ...
" همه ما هزاران آرزو داریم!
لاغرتر شویم، بزرگتر شویم، پول بیشتری داشته باشیم، اتومبیل بهتری سوار شویم، یک روز تعطیل، یک گوشی موبایل جدید، ملاقات با زن یا مرد رویاهایمان و...
ولی یک بیمار مبتلا به سرطان تنها یک آرزو دارد و آن اینست که از شر سرطان خلاص شود! " بیایید برای سلامتی شان دعا کنیم و اگر از دستمان برمیاد چه از لحاظ مالی و چه از نظر معنوی کمکشون کنیم ...
دسته گل هایی که با سرطان دست و پنجه نرم می کنند نیازمند حمایت من و شما هستند ... به شکرانه اینکه سالم هستیم و به رسم معرفت باید کاری کرد ...
به حکم انسان بودن و نه ترحم ...
خدایا به همه ی مریضها ، شفای عاجل عطا کن ...
الهی آمین
نیاز نیست انسان بزرگی باشیم ... " انسان بودن " خود ، نهایت بزرگی است .
می توان ساده بود ولی انسان بود
به همین سادگی ...
مهم نیســـــت که از بیــــــرون چه طـــــــور به نظــــــــر میام!
کسایـــــــــــی که درونم رو می بینند ؛
برام کـــــــــافیند ...
واسه اونـــــــایی که از روی ظاهــــــــرم قضاوت می کنند ،
حرفی ندارم !
همون بیرون بمونند واسشـون
کافیــــــــــــه ... !!!
می نویسم از تواز تو ای شادترین ای تازه ترین
....نغمه عشق
تو که سبزترین منظره ای
تو که سرشارترین عاطفه را
.نزد تو پیدا کردم
وتو که سنگ صبورم بودی
در تمام لحظاتی که خدا
....شاهد غصه و اندوهم بـــود
!بـــه تو می اندیشم
!بـــه تو می بالم
و از تو می گیرم
هر چه انگیزه درونم دارم
من شباهنگام
آن دم که تو را نزد خود می بینم
بهترین آرامش
برترین خواهش و احساس نیاز
....در دلم می جوشد
!روزها می گذرد
.عشق ما رو به خدایی شدن است
رو به برتر شدن از هر حسی
.که در این عالم خاکی پیداست
دوســــــــــــتت می دارم
.....از همین نقطه خاکی
تا عرش
دوســــــــــتت می دارم
.....از زمین تا به خدا
باﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ، ﻣﻲ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ...
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻛﻮ؟
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻛﻮ؟
ﺁﻥ ﺩﻝ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﻛﻮ؟
...ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻛﻮ؟
ﻓﺼﻞ ﺧﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﻲ ﻛﻮ؟
ﻳﺎﺩﺕ ﺁﻳﺪ ﺭﻭﺯﺑﺎﺭﺍﻥ،ﮔﺮﺩﺵ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺩﻳﺮﻳﻦ؟
ﭘﺲ ﭼﻪ ﺷﺪ ﺩﻳﮕﺮ،ﻛﺠﺎﺭﻓﺖ؟
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺭﻧﮕﻴﻦ،
ﺩﺭ ﭘﺲ ﺁﻥ ﻛﻮﻱ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ،
ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﻮ،ﺁﺭﺯﻭیی ﻫﺴﺖ؟
ﻛﻮﺩﻙ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺩﻳﺮﻭﺯ؟
ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﻏﻢ ﻫﺎﻱ ﺍﻣﺮﻭﺯ،
ﻳﺎﺩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ،
ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺮﺑﺎﺩ
اینجا پائیز است آنجا را نمیدانم..
هیچگاه افتادن برگهای زرد درختها را اینگونه بر روی سر خود، زیبا احساس نکرده بودم،..
گویا جشنی است از تکرار خاطرههای دور من،..
اینک که مینویسم باز دارم مسیر تکراری هر روز خود را قدم میزنم
اما حسی میگوی
...د تورا پیدا خواهم کرد..،
برای لمس احساس پائیزی تو چقدر امروز و فردا میکنم..
ای قشنگترین آرزویم..دیگر تورا در تازه ترین آرزو میجویم..
شکل زیبایی گرفته شهر..
زردی اینجا رنگ عاشقیست..
میدونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه؟
لبخندی که بی اراده روی لبهای یه عاشق نقش میبنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه:دوستت دارم...
وقتی برگهای پاییز رو زیر پاهات له میکنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه میکردن...
رسم زمونه:تو چشم میذاری ...من قایم میشم...اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی....
خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا
ميسوزونه گاهي قلبو زهر تلخ بعضي حرفا
خيلي سخته اون كسي كه اومد و كردت ديوونه
هوساش وقتي وقتي تموم شد بگه پيشت نمي مونه
خيلي سخته كه نباشه هيچ جايي براي آشتي
بي وفا شه اون كسي كه جونتو واسش گذاشتي............
امروز....
خاطراتش را سوزاندم...
اما بوی خوش هیزمش!!!
بیقرارم کرد...
اتفاق تازه ای نیست!!!
دوباره دلتنگش شدم.....
دركت ميكنم
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
چند وقتيست
هر چه مي گردم
هيچ حرفي بهتر از سکوت پيدا نمي کنم ...
نگاهم اما ...
گاهي حرف مي زند
گاهي فرياد مي کشد.........
و من هميشه به دنبال کسي مي گردم
که بفهمد يک نگاه خسته
چه مي خواهد بگويد...
خیـــــــــــــــــــــــ ـــــلی دلم گرفته از خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــلیاااااااااااااا
خدایا هر آنکس را به آنچه قسمتش نیست عادت نده...
که دل کندن از او مرگ است...
"ناشناخته"اي ناشناسان!!!بيهوده ميگوييد:"با تو آشناييم"من با شما؟؟؟فرسنگ ها از هم جداييم....با اين همه درد هاي باز آشنايي...اي ناشناسان!!!هر نوشخند قهرتان نيشي به جانم مي فشاند...هر كلمه گمارتان زهري به خونم مي چكاند...باور كنيد....باور كنيد كه از شما جدايم...اي ناشناسان!!!من رنج هاي ناشناسي ميشناسم ، كان با شما بيگانه باشد جاودانه...من آسمان را با نگاه ديگري كردم نظاره....اي ناشناسان....
- - - به روز رسانی شده - - -
حرف های نگفتنی //
// حرف هایی هست برای نگفتن //
// و ارزش عمیق هرکسی //
// به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد .
برای خیانت هزار راه است ولی هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست....