نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
پیاده از کنارت گذشتم ، گفتی :
” قیمتت چنده خوشگله ؟
... ” سواره از کنارت گذشتم گفتی : ” برو... پشت ماشین لباسشویی بنشین !“
...
در صف نان ، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود
در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود
زیرباران منتظر تاکسی بودم ، مرا هل دادی و خودت سوار شدی
در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من
در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی
در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلند
گفتی : ”زهرمار !“
در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت ، فحش خواهر و مادر بود
در پارک، به خاطرحضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم
نتوانستم به استادیوم بیایم ، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی
من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی !تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام
عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی
عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد
من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش
خوش تیپ
من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر
وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است
وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است
اما من دیگر :
احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم.
احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی
احتیاجی ندارم که توحامی باشی
خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم .
با تو شادم آری ، اما بدون تو هم شادم .من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم
من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم.....
به
من بگو ترشیده ، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا
نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی
درغیر اینصورت ترشیده می شدند و درخانه پدر مایه سرافکندگی بودند .
امروز تو برای هم گامی بامن ( و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم )
باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به
اثبات برسانی .
حقوقم
را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد. خودم را نه به
قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هر قیمتی به تو نخواهم فروخت
روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید
همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود.
هرگاه..
ممکن است دوست وهمراه تو شوم اما ،،،،،
ملک تو نخواهم شد . ...!!!!!!
مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد .
گذشت
آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
زندگی پروازیست تا اسمانها و فراتر از ان و برای پرواز 2بال لازم است
بالهای به وسعت دریاها
بالهایی به وسعت عشق
بالهایی به وسعت تو و من
ایا کسی هست که بداند در پس این اسمانها که پایان سفر ماست
چه کسی به انتظار نشسته است
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
سلام خواهر گلم . چیزهایی که گفتی در مملکت ما درسته ولی معلومه خیلی نسبت به پسرها کینه داری و زیاد ازشون زخم خوردی . البته همه پسرها مثل هم نیستند ، همونطور که همه ی دخترها مثل هم نیستند .
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
نامه یک پسر ایرانی به دختر هموطنش:
عطایت را به لقایت فروختم!
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
نه اینجوری نمیشه! بد برداشت میشه نوشتم... منظورم اینه که زندگی پسر بدون حضور یه دختر, توی ایران, خیلی آرومتر و بهتره!
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
مردای ایرانی باید بدونند که ما 40 میلیون نفر نیستیم بلکه 80 میلیون نفریم. نخوایم از نصف ظرفیت این مملکت استفاده کنیم هیچ وقت خوشبخت نمیشیم. تازه باید نصفی از خوشبختی خودمون رو باهاشون تقسیم کنیم. هر چی که فکرش هم می کنم تنها مانع ما عقاید ماست همین.
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
دوست عزیز دنیاعوض شده مرداملک خانوماشدن.حرفای که گفتی درست اما اگه یه زن محکم باشی گفته هات برعکسم میشه و ویژه اقایون همیشه پشت هرمرد موفق زنی باهوش هست
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
maha rezaei
نتوانستم به استادیوم بیایم ، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی
اوه اوه ... خدا بگم چیکارشون کنه که نذاشتن ما بریم استادیوم...[nishkhand]
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
حالا نه اینکه خارج از ایران همه گل و بلبل هستن!!!!
یه چیزایی قانونه، فطرت آدمه!![tafakor]
دختر ناز و پسر نیاز!!!
خلاف این رفتار بشه، خلاف فطرت رفتار شده!!!
از ما گفتن!!!
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
زن بودن یا مرد بودن مهم نیست .
انسانیت مهمه
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
parsa_01
دختر ناز و پسر نیاز!!!
خلاف این رفتار بشه، خلاف فطرت رفتار شده!!!
کی گفته پسر همش نیازه؟! همین حرفا رواج پیدا کرده که بعضی دخترا توهم برشون داشته که پسرا رو میشه تو نیاز نگه داشت تا ازشون استفاده کنن!! این حرفا هم به پسر توهینه هم باعث میشه بعضی دخترا باخودشون مثل کالا رفتار کنن که ارزشش به اندازه نیازیه که توی پسرها میتونه بوجود بیاره!!!
از این مریض تر فکر ندیدم بخدا
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Akhsham
کی گفته پسر همش نیازه؟! همین حرفا رواج پیدا کرده که بعضی دخترا توهم برشون داشته که پسرا رو میشه تو نیاز نگه داشت تا ازشون استفاده کنن!! این حرفا هم به پسر توهینه هم باعث میشه بعضی دخترا باخودشون مثل کالا رفتار کنن که ارزشش به اندازه نیازیه که توی پسرها میتونه بوجود بیاره!!!
از این مریض تر فکر ندیدم بخدا
اشتباه برداشت کردی!! این نیاز اون نیازی که فکر می کنی نیست!!!
نیاز به معنی طالب و ناز به معنی مطلوب!! یکم سخت شد، نه؟![tafakor]
تا حالا دیدی مردی عشوه کنه!! اصلاً جوهره مردونگی این اجازه رو میده!!؟تا حالا دیدی پرنده ماده بره خونه بسازه بعد از پرنده نر بخواد که بیاد خونه رو ببینه؟!![tafakor]
عرض بنده نیست که مرد طالب و زن مطلوب!! تو کتابای دینی خودمون نوشتن!!!
اگه بعضی از دخترا با خودشون مثل کالا رفتار میکنن که من بعید می دونم، به خاطر اینه که ما مثل کالا به اونا نگاه می کنیم!!!
این حرف توهین به پسر نیست، احترام به روحیات درونی هستش که ما با اون بزرگ شدیم. حالا یه عده از این ویژگی و خلقیات سو استفاده می کنن یه چیز دیگست...
بحث بیشترش تو کتاب شهید مطهری هستش، خواستی یه سری بهش بزن[shaad]
پاسخ : نامه ی یک زن ایرانی به مرد هم وطنش...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
parsa_01
اشتباه برداشت کردی!! این نیاز اون نیازی که فکر می کنی نیست!!!
نیاز به معنی طالب و ناز به معنی مطلوب!! یکم سخت شد، نه؟![tafakor]
تا حالا دیدی مردی عشوه کنه!! اصلاً جوهره مردونگی این اجازه رو میده!!؟تا حالا دیدی پرنده ماده بره خونه بسازه بعد از پرنده نر بخواد که بیاد خونه رو ببینه؟!![tafakor]
عرض بنده نیست که مرد طالب و زن مطلوب!! تو کتابای دینی خودمون نوشتن!!!
اگه بعضی از دخترا با خودشون مثل کالا رفتار میکنن که من بعید می دونم، به خاطر اینه که ما مثل کالا به اونا نگاه می کنیم!!!
این حرف توهین به پسر نیست، احترام به روحیات درونی هستش که ما با اون بزرگ شدیم. حالا یه عده از این ویژگی و خلقیات سو استفاده می کنن یه چیز دیگست...
بحث بیشترش تو کتاب شهید مطهری هستش، خواستی یه سری بهش بزن[shaad]
حرفتو قبول دارم... منم معتقد به اینم که زن باید جایگاه خودش و مرد هم جایگاه خودشو داشته باشه... چیزی که تو جامعمون نداریم متاسفانه... حرف من و جواب منم بخاطر همین بود که توی جامعمون همچین خبری نیست و دخنرا صرفا میخوان مردهای جامعه فقط یه شبه مرد باشن! یعنی فاکتورهای خوب مرد بمونه اما فاکتورهایی که باهاش حال نمیکنن نباشه! در عوض هم خودشون هیچ کاری نکنن! چرا؟ چون جامعه, قانون،عرف، و حتی خیلی از خود پسرا این اجازه رو بهشون میده... من بشدت موافق اینم که خانمها هم برن ورزشگاه آزادی و توی انتخاب حجاب آزاد باشن و اصلا سربازی هم برن! تا ببینم بعدش دیگه چه بهونه ای دارن که بکوبن سر مردای این مملکت!
این دیگه شد قضیه اینکه مرغ اول بوده یا تخم مرغ! اکی اصلا ما مثل کالا بهشون نگاه میکنیم... اونا چرا اینکارو میکنن؟!(البته نه همه خانمها)...تا الان تو مراسم خاستگاری بودی؟ رسما میگن خوب دخترتون چند؟!! دختر اگه دختر باشه میگه من اصلا با همچین آدمی نمیتونم همصحبت بشم چه برسه به ازدواج!
شما یه پسر تو این مملکت نشون من بده که بعد احترام بذاریم به روحیات درونیش!!
بنده با شما دارم صحبت میکنم هر وقت خواستم با کس دیگه ای صحبت کنم میکنم! نیازی به رفر دادن شما نیست