نمایش نسخه قابل چاپ
من بودم دو تا سکته درجا و ناقص رو زده بودم به دیار ابدی می شتافتم [nishkhand][nishkhand]
من سکته نمیکردم...اگه تنها بودم متعجب میشدم ازین تکنولوژی ساخت
اگه چند نفر بودن مجبور بودم اونارو بهوش بیارم [cheshmak]
من سکته میکردم وااااااااااااااااای[taajob]
جوووووووووون چه آدرنالینی بزنه توخونت[khande]
به جان خودم من قلبم ضعیفه.......
فاتحه رو میخونیم : اعوذب الله من الشیطان .......
من خیلی معمولی و با نهایت متانت، وایمیسم تا به طبقه ای که میخوام برسم و وقتی که اومدم از آسانسور بیرون، میرم یه لیوان آب قند میخورم و تا عمر دارم به طراح لعنت میفرستم....به همین سادگی.([khejalat])
دوست داشتم اون موقع یکی ازم فیلم میگرفت، بعد کلی به خودم میخندیدم [khande]
من که سکته می کردم [esteress]
فقط بی زحمت یکی هدف یه همچین طراحی رو به من بگه؟ کدوم ذهنیتی یه همچین طرحی رو میزنه آخه ؟
من الان دیدمش قلبم تند تند میزنه چ برسه که خودم اونجا باشم که فاتحم خوندس
واقعا عجب طرح وایدای ای اول داره[golrooz]
من اول كلي ميخنديدم...[khande]
بعد دنبال دستشويي ميگشتم...[sootzadan]
بعد ديگرون كلي ميخنديدن...[khejalat]
بعدشم خشاب كُلتم رو جا ميزدم با عصبانيت دنبال دوربين ميگشتم...
بعد كه پيداش كردم به فيلمبردار التماس ميكردم فيلم رو پاك كن...
جون مادرت پاك كن...[cheshmak]
اعتراف میکنم که ی داد (نه جیغ چون اصن حنجره من قابلیت جیغ نداره خدارو شکر!!)کوچیک میزدم ،ضربان قلبم به شدت میرفت بالا &میگفتم :خدا بگم چی کارتون کنه!ولی عجب ایده خفنی داشته طرف![nishkhand]
من که همینجوریم بیشتر ترجیح میدم از پله استفاده کنم.روبرو شدن با این شرایطم خیلی وحشتناکه. [golrooz]
از ترس پاهام یه کم نه خیییییلی کم!!!!!!! [nishkhand]سست میشد.... بعد میزدم زیر خنده و میگفتم احسنت به اییییین میگن خلاقیت[tashvigh][tashvigh]
از نظر من واقعا هیجان انگیز هست ...یکمی ترس چانشی باشه خوبه بد نیست !
راستش از اونجایی که من همیشه دنبال هیجان و این موارد هستم ...
از این طرح خیلی خوشم اومد
ولی خب ترس اولیه برای همین حتمن در این اسانشور اتفاق خواهد افتاد
ولی ترس اولیه تموم شد من واقعا ترجیح میدم اگر ساختمان 50 طبقه هست با همون اسانسور بازم بالاتر برم ...
گاهی محک بخوریم ببینم چطوری بد نیستااااا[cheshmak]
خدایی دستش درد نکنه ته مردم آزاری هست خدا خیرش بده[nishkhand]
من اگر بود خدایی نمیدونستم چکار میکردم کلا باید دید جو چجور به نفعم هست[nishkhand]
من که صبر می کردم تا طبقه همکف پایین می اومدم .
بعدش تفنگم رو برمی داشتم و به دنبال طراحش می رفتم [nishkhand]
من اگه بودم اشهدمو میخوندموsmilee_new1 (11) اماده سفر به اون دنیا میشدمhttp://www.njavan.com/forum/images/s...20%2837%29.gif
ماشاالله همه روحیه ی لطیفی دارن [sootzadan]
من با این همراه هستم [nishkhand] چه روحیه لطیفی [nishkhand]
http://www.vaultroyale.com/RoyalGunn...llowBoy_02.jpg
من نبودم[taajob][nadidan]
فقط همینو میتونم بگم[sootzadan][soal]
من میگفتم " هم " ولی تو دل خودم !
بعد نگاش می کردم به طرز حرکتش
بعدشم سوژش می کردم کلی می خندیدم
بعد برای بقیه تعریف می کردم [sootzadan]
ولی خب اینا همش برای اینه که بیرون جو قرار دارم ، این حرف رو زدم
معلوم نیست در موقعیتی شبیه به این واقعاً همینا یی که گفتم انجام میشد یا نه !
و در کل ، من عاشق هیجانم ![nishkhand]
من...؟!!!!!
هه هه هه....فک کنم دست و پام یه کم شل شه و بعد با صدای بلند شروع کنم به قاه قاه خندیدن!!!!!!!![khande]
کاری جالب انجام شده و اگر دقت کرده باشین کف از صفحه نمایش یا ای ای دی تشکیل شده و میشه افکت های مختلفی ارائه نمود. البته میشه از پردازش تصویر هم استفاده کرد.
کار بسیار زیبایی بود مبتکر این فکر انسان خلاقی بوده.
اول می ترسیدم بعد از جا امدن حواسم روی مکانیزم و کاری که انجام شده فک می کردم.
من حتما ازترس زیاد بیهوش می شدم وشاید دیگه اصلا بهوش نمی اومدم،اگه هم بهوش می اومدم دیگه نمی تونستم مثل قبل به زندگیم ادامه بدم...خدا لعنتش کنه با این ایده مذخرفش[asabani][asabani]
معمولا سکته میکنم