Transsexualism / نارضايتي جنسيتي / دگر جنس جو ها
نارضايتي جنسيتي ( Transsexualism ) :
Transsexualism همانگونه که از ترجمه لغوي آن مشخص است منظور بيماري است که فرد از جنسيت خود راضي نيست و تمايل شديد به تغيير در جنسيت خود دارد.
در اين بيماري وضعيت ظاهري جسمي و جنسي، ارگانهاي داخلي جنسي و سيستم هورموني و کروموزومي کاملا در سلامت بسر ميبرد ولي فرد ار نظر ذهني و روحي منکر صحت نوع جنسيت خود ميباشد و به عبارتي معتقد به وجود اشتباه در نوع جنسيت خود و عدم رضايت از آن به حدي که باعث آزار شديد روحي و در نهايت تصميم قطعي به تغيير در جنسيت خود خواهد شد.
تفاوت اين بيماري با بيماري دوجنسي ( Bisexual ) در اين است که بيماران دوجنسي داراي اختلال ظاهري در اندام تناسلي و اندامهاي داخلي جنسي و سيستم هورموني جنسي ميباشد و معمولا نماي ظاهري از اندام هر دو جنس را دارد. درحالي که بيماران Transsexualism از نظر جسمي کاملا سالم و لي از نظر روحي با مشکل فراوان روبرو هستند.
شيوع اين بيماري در جامعه در کشور ايران بررسي نشده، ولي در آخرين بررسي انجام شده در کشور هلند بدين صورت بوده که در مردان 1 در 11900 و در زنان 1 در 30400 بوده است. يعني در مردان نزديک به 3 برابر شايعتر از زنان است. و همچنين بيماري به نسبت شايعي محسوب ميشود.
تشخيص اين بيماري معمولا توسط خود بيمار انجام ميگيرد و فرد درحالي که ظاهرا سالم است ولي تمايلات شديد رفتاري مطابق با جنس مخالف خود را دارد. و لازم است اين علامت بطور مداوم و حداقل براي 2 سال طول کشيده باشد. بدين معني که مثلا فرد مردي است که رفتاري کاملا زنانه ، و با تمايلات جنسي با گرايش به مردان به گونه اي که خود را زن ميداند و تمايل شديد به پوشيدن لباس زنانه ، آرايش زنانه و در نهايت در صورت امکان تصميم و اقدام به تغيير جنسيت خود ميکنند.
براي درک شرايط روحي اين بيماران فرض کنيد فردي که ظاهرا مرد است ولي از نظر روحي احساس کاملا زنانه دارد؛ بدين معني که با پوشيدن کت وشلوار باعث ناراحتي و بيقراري وي ميگردد. او شديدا تمايل به پوشيدن لباس باز و دامن در ميهماني ها و پوشيدن مانتو در جامعه دارد ولي امکان آن را ندارد. ديگر اينکه او در محل تحصيل و يا کار، در بين ساير مردان و رابطه نزديک با آنان زندگي ميکند ولي تمايل شديد جنسي نسبت به آنان دارد درحالي که از نظر روحي در بين زنان احساس آرامش و راحتي خواهد کرد ولي اجازه روابط نزديک با آنان را ندارد. چنين شرايطي باعث ميگردد فرد دچار اضطراب و اغتشاش در شرايط روحي فرد گردد.
بررسي هاي پزشکي معاينه فيزيکي و کروموزومي و هورموني ، سلامت کامل را نشان ميدهد ولي بررسي هاي روانپزشکي اضطراب و گاهي افسردگي ناشي از احساس عدم رضايت از جنسيت و انکار جنسيت خود را دارند.
از نظر علت شناسي ، هنوز علت و عامل ايجاد کننده اين بيماري ناشناخته است. با توجه به نرمال بودن سيستم هورموني جنسي ، بنظر ميرسد اختلال در مرکز تمايلات جنسي در مغز، در محلي بنام (bed nucleus of stria terminalis ) باشد. که عامل ناشناخته و احتمالا چند فاکتور در آن دخيل است.
درمان اين بيماري چيست ؟ اين بيماري درمان پذير نيست و لاعلاج محسوب ميگردد، و درمان آن تغيير در جنسيت به روش هورموني و همراه با جراحي ميباشد
هيچ گاه تعريف دقيق و جامعي از جنس مرد و زن ارائه نشده است. فرهنگهاي زيادي در دنيا وجود داشته كه تعاريف بسيار پيچيده اي از مرد و زن ارائه داده اند, اما امروزه اين تعاريف رنگ و بوي خود را از دست داده اند. هنوز مردان با اين صفات شناخته مي شوند: عقلاني, پر تكاپو و رقابتي و زنان با صفاتي همچون احساساتي, تاثير پذير, وابسته و ............
همه ما اين تعاريف را در مورد احساسات و روحيه خود پذيرفته ايم, بدون اينكه در مورد منشا درستي و اعتبار آنها سوالي بپرسيم. سوال اين است: كداميك از اين رفتارها را آموخته ايم و كداميك از آنها به صورت ذاتي در درون ما وجود داشته اند؟
شما بسيار خوش شانس هستيد, اگر خصوصيات طبيعي تان مطابق با مدلهاي ارائه شده از جانب فرهنگ و جامعه باشد, ولي اگر اينطور نباشد مورد غضب قرار مي گيريد و ممكن است برچسب منحرف جنسي به شما زده شود. حقيقت اين است كه هويت واقعي شما چيزي برتر از جنسيت مي باشد. جنسيت تنها بخشي از روان شماست. هويت واقعي به جنسيت بيولوژيكي و يا گرايش جنسي بستگي ندارد. خصوصيات جنسي تنها بخشي از وجود شما مي باشند و هويت واقعي شما را تعريف نمي كنند.
در طبيعت جنس زن و مرد در اثر تكامل و دگرديسي شكل گرفته اند, به اين دليل كه تقسيم عناصر ژنتيكي به دو قسمت, موثرترين راه براي انتقال و رسيدن به آينده بوده است. با اين تفسير شما به طور موقت مرد يا زن هستيد. هويت واقعي شما چيزي فراتر از شمايل و هويت موقت و زودگذر شما مي باشد.فرهنگهاي مختلف در سرتاسر جهان ممنوعيتهاي جنسي را به منظور اينكه ضامن بقاي افراد باشند قبول كرده اند. ممنوعيتهاي جنسي از يك سو تاثيرات بسيار سودمندي در پي داشته اند و از سوي ديگر منجر به فرو ريختن طبيعت ذاتي آگاهي و شعور بشريت شده اند كه اختلالات رواني و اجتماعي را به همراه داشته است.
http://transnazi.blogfa.com/