مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه ناشر
بناهاي مذهبي، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام محتلف در طول تاريخ بوده است، و به لحاظ همين اهميت، پيوسته کاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته هر دوره تاريخي در خدمت معماري و تزيين نقوش به کار رفته در احداث چنين اماکني بوده است. اين علاقه و توجه و بذل سرمايه هاي مادي و معنوي، نه از باب منافع اقتصادي و اغراض مادي، بلکه بر مبناي کشش و علاقه اي قبلي بر اساس گرايش فطري مردم به مکاتب الهي بروز کرده است. چه بسا مردمي که با مشکلات و تنگناهاي اقتصادي قرين بوده، اما در سرمايه گذاري براي مظاهر معنوي، از جمله بناهاي وابسته به مقدسات مذهبي، از هيچگونه ايثاري فروگذار نکرده اند.
بناهاي رفيع و با شکوهي که در طول تاريخ براي معابد، مساجد و کليساها، سر برافراشته اند، با يک پشتوانه قلبي و عشق حقيقي همراه بوده است.
حتي آن دسته از رژيمهاي نامشروع که چنين کارهايي را دنبال کرده اند براي جلب توجه و کسب آراي مردم و با آگاهي از شدت علاقه آنان به مسائل ديني به اين امر پرداخته اند.
در تاريخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، بويژه هنرمندان معتقد به مباني ديني قرار داشته است. در دوره هايي که اثري از پيشرفتهاي علمي و صنعتي در هيچ کجاي عالم ديده نمي شود، برجسته ترين آثار معماري جهان، از ميان مساجد بزرگ در جاي جاي سرزمين هاي اسلامي بر جاي مانده است، اگرچه به علل گوناگون، بويژه هجوم ارتشهاي متجاوز بيگانه به کشورهاي اسلامي، بسياري از ابنيه مهم و مساجد تاريخي دچار تخريب و ويراني شده و آثار مهم مکتوب و ميراث فرهنگي مسلمين که دستخوش غارت و آتش سوزي در کتابخانه هاي مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجينه هاي مهمي محروم کرده است، با اين حال آنچه برجاي مانده، خود دريچه اي است براي شناخت عظمت معماري به کار رفته در بناي مساجد بزرگ تاريخي، بويژه آن که در معماري و کاشي کاري بناها، مظاهر معنوي و مفاهيم والاي مذهبي چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسيار ماهرانه تلفيق شده اند، و فضايي به وجود آورده اند که انسان شيفته معنويت را به سوي خود مي خواند.
مسجدسازي و اهميت آن «در حال حاضر»
بر کسي پوشيده نيست که امروزه با رسالتي که انقلاب اسلامي بر دوش دارد، مسجد به عنوان جايگاه والايي براي دفاع از ارزشهاي فرهنگي، علمي و سنتهاي ارزشمند اسلامي، جلوه اي بس ويژه در جامعه اسلامي پيدا کرده و در جهان کنوني، حياتي نويافته است. در حال حاضر اهل منبر و مسجد در گوشه هاي محتلف جهان بيدار و به خيزش رسيده اند و در راه مبارزات حقجويانه اسلامي پيشقدم شده اند.
مسجد ميعادگاه و محل تجمع و نقطه شروع حرکتهاي انقلابي و از همه مهمتر، مکاني مقدس براي شکرگزاري و سجده گاه مومنين است. اگر به گذشته نظري بيفکنيم همواره مسجد را مأمن جهاد کنندگان در راه شرف اسلامي و آزادي مسلمين خواهيم يافت و اين نکته شاهد و تأکيدي بر اهميت ويژه مسجد در عصر احياء تفکر اسلام راستين محمدي است (اگرچه مسجد روزگاري را در انتظار و در سکوت و خلوت خويش گذراند) با توجه به اين اهميت است که «معماري اسلامي» به طور عام و «معماري مسجد» به شکل خاص، چشم جهانيان را به خود متوجه کرده است. هرجا که سخن از معماري اسلامي در ميان بوده است، مسجد به عنوان سمبل و معرف اين معماري مطرح شده است. با توجه به همين ويژگي، همچنين به سبب توجه و علاقه اي که عموم طبقات مردم، بدان داشته و دارند، سلاطين و حکمرانان هم در دوران حکومت خويش، با ساخت مساجدي با شيوه هاي جديد (از نظر فرم ظاهري نما و گاهي با اضافه کردن فضاي بديع و همراه با نوآوري)، سعي در تثبيت موقعيت خويش مي نمودند و آن شيوه را اشاعه مي دادند. گرچه از اين راه نيز تحکيم موقعيت ايشان (به واسطه ظلم و جورشان) حاصل نمي شد. در هر صورت «معماري اسلامي» تحت تأثير ويژگيهاي هر دوره تحول يافت. در نتيجه انواع بناهاي يک ايوانه، دو ايوانه، چهار طاقه و گنبدي به وجود آمد.
اولين مسجد در ايران
با ورود مسامانان به ايران و وارد شدن تمامي ارزشهاي راستين الهي به اين مرز و بوم، تار و پود جامعه طبقاتي ساساني يکباره بهم ريخت و طرحي نو براي زندگي و حيات آدميان پي ريزي شد. جامعه متفرق ايراني که نتيجه منطقي اختلافات اديان جاهلي بوده است با پيام جديدي که ارتش اسلام از سرزمين رسول خدا (ص) براي آنها به ارمغان آورد به نداي فطرت خداپرستانه انساني خويش گوش فرا مي دهد و پس از مدت کمي جامعه ايراني به دين جديد روي مي آورد.
احتياج به فضاهاي عبادي سياسي نماز جماعت و جمعه مسلمانان را واداشت تا به ساختن اولين مساجد در ايران اسلامي اقدام کنند. به طور کلي سير تحول مساجد در ايران از اين تاريخ سه طريق زير را طي مي کند:
الف- ساخت مساجد با سبک و اسلوب و شيوه مساجد اوليه مسلمانان در سرزمين عربستان.
ب- تبديل و تغيير اماکن مذهبي جاهلي و بازسازي آنها (در صورت امکام) به صورت معماري مساجد اسلامي.
ج- شروع حرکت مستقلانه معماري اسلامي.
مساجد در ايران
در اين نکته شکي نيست که ايرانيان در همه آثار هنر و معماري قبل از اسلام خويش، نوعي هنر و معماري متکي بر تجربيات فني بسيار والا و مستقل از هنر و معماري شيوه هاي بيگانه را دارا بوده اند و به وسيله آنها انواع ارزشهاي فضايي را در دوران خود شکل داده اند. اما با همه اين احوال معماران ايراني و مسلمانان از زمان ورود اسلام به ايران در ايجاد فضاهاي معمارانه با اسلوب ايراني و با هدف الهي، دچار وقفه شده اند.
اين وقفه، شامل مدت زماني است که آنها به منظور آشنايي با خواست و هدفهاي اسلام از فضاهاي معماري صرف کرده اند، آثار اين دوره فقط تقليدي بود از سبک و شيوه ساخت معماري اسلامي مسلمانان عرب.
تقليد از مسجد مدينه
1- مسجد بصره (14ه.ق) با شيوه مسجد مدينه ساخته مي شود: حياط مرکزي و شيستانهاي ستوندار اطراف آن، دو رديف ستون به موازات ديوار قبله. نقشه کلي مربع شکل است و ابعاد آن با ابعاد مسجد نبوي اوليه، تقريباً يکي است. محدوده ديوار آن حصاري از توده هاي ني بود. (شکل 1-6)
مساجد عربي ايران
منظور از اين عنوان، شناساندن آن دسته از مساجدي است که شيوه ساخت مساجد مسلمانان عرب را تقليد کرده اند. اين مبحث مربوط به آن قسمت از مقالاتي مي شود که استادان معظم اين رشته تحت عنوان شيوه خراساني در معماري ايراني از آن نام مي برند و معتقدند که اولين و مهمترين آثار مربوط به اين شيوه- با خصوصياتي که در زير خواهد آمد-، اول بار در خطه خراسان نضج گرفته است، و منظور از خطه خراسان تمامي نواحي مشرق ايران يعني کشور ترکمنستان، افغانستان، و... را شامل مي شده است.
موارد زير از خصوصيات اين شيوه است:
1)سادگي و بي پيرايگي و دوري از هرگونه تزيين و زينت مادي و دنيوي.
2)پرهيز از ارتفاع در بنا.
3)استفاده از مصالح بوم آورد، يعني مصالح مخصوص خود منطقه.
معماران ايراني در اوايل از معماري اسلامي اعراب تقليد مي کرده اند و در ساختن مسجد يک محوطه اي را با ديوار خشتي محصور کرده و سايباني بر روي اين محصوره به وسيله چوب و حصير مي ساختند. با تکميل اين طرح سقف مسطح حصيري باحمال هاي چوبي بر روي ستون هاي سنگي يا آجري و خشتي ساخته شده است.
مساجد زيادي را که به پيروي از سبک و شيوه عربي در قرنهاي بعد ساخته شده اينک مي توان مشخص کرد. تقليد از سبک عربي بيشتر در ارتباط با مسائل اقليمي صورت گرفته است.
مسائل اقليمي به دو بخش مصالح و مواد ساختماني و آب و هوا تقسيم مي شوند. در قسمت مصالح و مواد ساختماني، مناطق کوهستاني که از حيث مصالح خاکي در مضيقه هستند نيز در ساختمانها از چوب و سنگ موجود در منطقه استفاده مي کنند.
بارش برف و باران زياد نيز باعث مي شود تا نوع و شيوه معماري بخصوصي به کار گرفته شود تا ساختمان از گزند باران و برف حفظ شود. مخصوصاً در معماري مساجد که دهانه هاي بزرگ و فضاي تالارها به پوشش نياز داشت تقليد از شيوه عربي از نظر کاربري و اقتصادي صرفه بيشتري داشت مانند نمونه هاي زير:
مسجد کوچه ميرنطنز، از قرن 6 ه.ق
مسجد سراور گلپايگان، از قرن 9 ه.ق
مسجد حاجتگاه ابيانه
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
مساجد با طاق ضربي و هلالي (شبستان دار)
با تکميل طرح سقف حصيري و چوبي بر روي ستونهاي سنگي يا آجري يا خشتي در سقف طاقهاي ضربي از آجر استفاده شد. بدين ترتيب شيستان يا چهلستون با رديف پوشش ضربي متداول شد.
اصول کار طاق ضربي يا هلالي را که از نيم بيضي معروف به ناري تشکيل مي شود، بعداً توضيح خواهيم داد.
مسجد جامع فهرج يزد (نيمه اول قرن اول هجري قمري)
ساختمان اين مسجد که در زمان سعيدبن عثمان در قرن اول ساخته شده اکنون به همان صورت قبلي خود باقي است. يعني بر اساس شيوه مسجد مدينه. حياط مستطيل مرکزي؛ در جبهه جنوبي طرف قبله و شبستان ستوندار با دو رديف ستون موازي ديوار قبله و 4 رديف ستون عمقي عمود بر ديوار قبله، که داراي 3 ناو است. ناو وسطي ناو اصلي است که در انتها محراب مسجد را در ميان خود مي گيرد. ارتفاع اين ناو نيز از ناوهاي طرفين بزرگتر است. (شکل 1)
در جهات شمال و شرق و غرب حياط رواقهايي با يک رديف ستون وجود دارد. يک مناره نيز در بيرون ديوارهاي غربي قرار گرفته است که از داخل يک پلکان مارپيچ موذن را به نوک مناره مي رساند. اين مناره شايد در قرون چهارم و پنجم هجري ساخته شده باشد.
ورودي اصلي مسجد فعلاً در کنار مناره قرار گرفته ولي چندان کهن نيست و گمان مي رود که همزمان با الحاق مناره احداث شده است. اين ورودي مستقيماً به شبستان باز مي شود.
مسجد فهرج کاملاً از خشت خام ساخته شده است، اما خشتي که در قسمت ساخت مسجد ساخته و استفاده شده بسيار بزرگتر از خشت استفاده شده در مناره مي باشد. ارتفاع ديوارها نيز کمي بلندتر از قد آدمي است.
مسجد شوش (اواخر قرن اول هجري)
بر اساس شيوه عربي ساخته شده است. دراي حياط مرکزي با دو رديف رواق در هر يک از اضلاع جبهه هاي شرقي و شمالي و غربي. شبستان جنوبي در سمت قبله داراي 36 ستون مدور، داراي سه رديف ستون موازي ديوار قبله و 9 رديف ستون عمود بر ديوار قبله است. رواقها در جهات شرقي و غربي در دنباله رديف هاي کناري است. بدين ترتيب در ضلع جنوبي صحن يا حياط مسجد 6 ناو دارد که بر ديوار قبله عمودند. ابعاد داخلي حصار خارجي 55×44 متر و داراي جرزهاي تقويتي در خارج مي باشد.
جرزهاي اضلاع و گوشه ها، بجز گوشه شمال شرقي که مناره در آن جا واقع شده، چهار گوشه است. مدخل منحصر بفرد، بر ضلع شمال و در سمت راست محور بنا واقع گرديده است. در مورد تک مناره اي که در گوشه شمال شرقي قرار داشته و فعلاً فقط پايه آن باقي است، بايد گفت که استوانه اي و داراي پلکان مارپيچ بوده است. اين مناره چون مقدم بر مسجد تاريخانه بوده اولين مناره از نوع خود مي باشد.
ارتفاع ستونها 4 تا 5 متر در بالاي قوسها و گنبدها قرار مي گيرد. شکل 2
مسجد تاريخانه دامغان (اواسط قرن 2 ه.ق)
تاري يعني خدا و تاريخانه يعني مسجد. اين مسجد بر اساس شيوه عربي مسجد مدينه ساخته شده است. حياط مرکزي مربع شکل و بدون حوض است و در جبهه هاي شمالي و شرقي داراي رواقهاي سرپوشيده با يک رديف ستون است.
در جبهه جنوبي صحن شبستان (تالار ستوندار) نيز با سه رديف ستون موازي ديوار قبله و شش رديف ستون عمود بر اين ديوار، جمعاً 18 ستون وجود دارد.
يه طور کلي هفت ناو عمود بر ديوار قبله دارد که دو نار کناري در دنباله خود رواقهاي طرفين حياط را نيز شامل مي شود. ناو وسطي عريض و مرتفع است و در انتهاي آن محراب و منبر قرار دارد. قطر ستونهاي شبستان 60/1 متر مي باشد ولي قطر سرستونها براي گذاشتن قوسها کمتر است. سقف ناوهاي عمود بر حياط «گهواره اي» نام دارد. قوس سقف رواقهاي اطراف حياط بيضوي و کمي شکسته است. جمعاً هشت ورودي داشته است، سه ورودي از ضلع غربي و پنج ورودي از ضلع شمالي. مناره بناي اصلي از خشت، با پايه چهارگوش ساخته شده بود که اکنون فقط پايه آن موجود است. مناره فعلي اين مسجد که 25 متر ارتفاع دارد مربوط به دوره سلجوقي و از بناهاي «بختياربن محمد» است. مناره سلجوقي مسجد جامع سمنان نيز به دستور بختياربن محمد ساخته شده است.
قوسهاي تاريخانه، مرحله اي است بينابين تحول قوس بيضوي ساساني به قوس جناغي اسلامي. شکل 3 و4
مسجد جامع نائين
(اواخر قرن 3 و اوايل قرن چهارم)
سبک ساختمان اين مسجد بر اساس شيوه مسجد مدينه است. حياط مرکزي آن مستطيل است. در سه طرف شرقي، جنوبي، و غربي شبستانها و در قسمت شمالي نيز رواقها در يک رديف قرار دارند.
شبستان جنوبي که به صحن مرتبط است نيز شش ستون دارد. از ميان ستونهاي شش گانه پنج ناو عمود بر ديوار قبله پيش مي رود. ناو وسطي که عريض تر و مرتفع تر از ناوهاي طرفين است محراب و منبر را در ميان مي گيرد.
تنوع پايه ستون ها نشان دهنده تعميراتي است که در اين بنا صورت گرفته و اينکه اين بنا يک باره ساخته نشده است. با بررسي نقشه ساختمان متوجه مي شويم که 4 رديف ستون عمودي نزديک محراب و قوسها، همچنين قسمتي از نماي روي حياط جزء آثاري است که از ساختمان اوليه مسجد بر جاي مانده. سقف ناوهاي شيستانها گهواره اي است و قوسهاي مسجد نوک تيز و واسطه اي بين قوسهاي بيضوي ساساني و جناغي اسلامي است. ستونهاي محراب مسجد کور است و فقط يک عنصر نمايي است مناره مسجد جزو بناي اصلي نيست و به احتمال قوي مربوط به قرن ششم هجري است.
از ملحقات ديگر مسجد، شبستان زمستاني در جبهه غربي و سردابه زير شبستان اصلي است که از طريق انعکاس نور در سنگهاي مرمري کف شبستان نورگيري مي کند. از وجود پاشيري که از داخل صحن به وسيله پلکاني به آن دسترسي پيدا مي کرده اند نيز به منظور وضوخانه استفاده مي شده است.
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
مسجد جامع شوشتر (سال 254 هجري)
ساختمان اين مسجد به دستور خليفه عباسي المعزبالله آغاز و در زمان خلافت المستنصر به پايان رسيد.
شبستان اصلي مسجد که در طرف جنوب است داراي 8 رديف ستون سنگي به بلندي 5 متر مي باشد. مناره مسجد به سبک عربي است. اين مناره به دستور سلطان جلايري شيخ اويس در سال 756 هجري ساخته شده است.
مسجد جامع دزفول:
ساختمان اين مسجد به شيوه عربي مسجد مدينه ساخته شده است. شبستان و ستونهاي سنگي و ايوانهاي شرقي مربوط به دوره صفويه است (111هجري) سر در مسجد و گلدسته ها نيز در قرن 12 هجري ساخته شده است، به همين دليل نوع معماري آن ربطي به سبک عربي مسجد دزفول ندارد.
مساجد جامع ساوه، ابرقو و قسمتي از مسجد جامع اصفهان نيز نمونه هاي ديگري از معماري سبک عربي در ايران مي باشند.
در پايان مي توان ويژگيهاي ساختمان اين مساجد را به صورت زير خلاصه کرد.
اين نوع مساجد علي رغم دارا بودن ابعاد مختلف، همه از يک نوع هستند و خصوصيتهاي مشترکي دارند. همه داراي ناوي اصلي در قسمت شبستان رو به قبله مي باشند. اين ناو، بين ناوهاي ديگر قرار دارد و محراب و منبر را در ميان مي گيرد.
حياط مرکزي اغلب مربع شکل است. وجود رواقهاي يک رديفي ساده در اطراف حياط از اسلوب مساجد کوفه و نبوي پيروي مي کند و شيوه معماري آن مساجد را تداعي مي کند. کف بسياري از مساجد کهن کف سازي واقعي نشده، بلکه کف آنها با خاک کوبيده، سفت شده است و معمولاً روي آن را با فرش يا بوريا مي پوشانند.
در تاريخانه دامغان و فهرج نه تنها پله يا اختلاف سطحي زمين زير رواقها را از سطح حياط جدا نکرده، بلکه کف سازي هم نشده است. فقط در جلوي محراب مسجد فهرج قسمتي وجود دارد که با گچ کوبيده شده است.
شيار تزئيني
شيار عبارت از سطح کم عرض و نسبتاً طويلي است که نسبت به نقاط طرفين خود گود باشد.
شيار، خطوطي است که حجاران در اطراف ستونهاي سنگي مي اندازند.
شيار، خطي است که از بالا تا پايين در سطح يک ستون يا يک ستون چهارگوش يا يک شيئي ديگر حفر شده.
اقسام شيار:
شيار، طولي يا حلزوني، متوالي متساوي البعد شياري است که در دوره ساقه يک ستون يا شکم يک ظرف، روي يک ستون چهار گوش يا بعضي عناصر ديگر معماري حفر مي شود.
شيارهاي دنده اي، شيارهايي است که با ديواره و قدري عرض از هم جدا شده اند. شيارهاي غلافي در انتهاي ميز، شيارهايي است که با ظرافت حفر شده. شيارهاي تزيين شده، شيارهايي است که شاخه هاي برگ يا گل و بته
شيارهاي پيچيده، شيارهايي است که با يک شمسه مدور- مسطح يا اريب- با تزئينات ايجاد شده است. شيارهاي با زاويه نيز، شيارهايي است که از دنده ها جدا نشده است.
قدمت شيار تزئيني
از قديم الايام شيار مورد توجه هنرمندان و هنرکاران ايران و ساير کشورها بوده و براي ايجاد سايه و روشن سطوح و يا قسمتي از آنها به کار رفته است. به طور مثال، قديمي ترين شيار در غار مادلن فرانسه، منسوب به هزاره هفدهم قبل از ميلاد، مشاهده شده است.
مثال دوم مجسمه کوچک اوخداي بزرگ بين النهرين قديم است. در اين مجسمه دامن لباس با شيارهاي موازي عمودي، ريش با شيارهاي موازي افقي و موهاي سر با شيارهاي حلقوي القاء شده است.
مثال سوم مقبره جوزر، از سلاطين سلسله سوم مصر است. ستونهاي سنگي اين مقبره با شيارهاي دنده اي، شبيه دسته ني هاي بهم چسبيده، مزين گرديده است. اين نوع شيار به طرز زيبايي در سر ستونهاي پاپيروس شکل زمان سلسله هجدهم مصر در جوار شيارهاي عمودي و افقي به کار رفته است.
مثال چهارم مربوط به قرن سيزدهم قبل از ميلاد و واقع در آسياي صغير است. اين مثال نقش نيم برجسته و مربوط به تمدن هيتي است که دامن لباس و کلاه بلند اشخاص را با شيارهاي موازي عمودي نشان مي دهد.
در يونان و روم قديم نيز اغلب شيارهاي قاشقي به کار رفته است. روشن ترين مثالهاي ما درباره يونان، ستونهاي شياردار معبد پارننون و معبد نيکه و معبد آپولن و معبد هرا مي باشد. اين نوع شيارها در بعضي ظروف يونان قديم هم به کار رفته است. در اين مورد معابد روم قديم مثل فورتون ويريل و طاق کنستانتين و ستونهاي شياردار آنها را مي توان نام برد.
شيار در آثار ايران باستان
قديمي ترين شيارهاي ايران مربوط به گرازي است که در تپه سراب کرمانشاه پيدا شد و متعلق يه موزه ايران باستان است. پهلوي پيکرک اين گراز که منسوب به هزاره ششم پيش از ميلاد است، داراي شيارهاي عمودي و افقي است.
مثال ديگر دسته پرچم نقره اي است که از قبري در شوش به دست آمده است. اين دسته پرچم منسوب به هزاره دوم قبل از ميلاد و متعلق به دوره ايران باستان است. در پائين اين دسته، که بالاي آن شبيه سر پرنده است، چند جفت شيار دنده اي که انتهاي آنها به حلقه تبديل شده، به چشم مي خورد.
مثال سوم در دو پيکرک طلا و نقره مربوط به عصر ايلام متوسط وجود دارد. در اين دو پيکرک، موهاي ريش و پائين لباس بلند با شيارهاي ظريف و زيبا القاء گرديده است.
در دوره هخامنشي انواع مختلف اين عنصر تزئيني در بناها، اشياء منقول، آرايش بدن و لباس و غيره به کار رفته است و حتي گاهي در يک شيئي چند نوع شيار ديده مي شود. مثلاً در بعضي ستونهاي آن دوره، پنج نوع از اين عنصر تزييني ملاحظه مي شود:
اول پايه ستون. در پايه گاهي شيارها زاويه دار و مانند اين است که شبيه هرمهاي مثلث القاعده را به سطح آن چسبانيده اند و گاهي اين هرمهاي مثلث القاعده به ديواره نيم استوانه ختم مي شود به نحوي که در کنار هر جفت شيار، يک جفت برجستگي مدور، که خود يک شيار دنده اي محسوب مي شود ايجاد مي گردد. در بالاي هر جفت برجستگي افقي و در نتيجه يک شيار افقي محيطي نيز به وجود مي آيد. در بالاي اين برجستگيها گلي مجسم شده که برگهاي آن خود شيارهاي شعاعي را القاء مي کند.
دوم تنه و سرستون. تنه ستونهاي هخامنشي اکثر با شيار قاشقي مزين شده است ولي در سرستونها، تفصيل بيشتري ديده مي شود. در يک سرستون، اين قسمتها وجود دارد: قسمت پائين که به شکل استوانه محدب و داراي شيارهاي دنده اي است.
قسمت وسط که به شکل استوانه مقعر و داراي شيارهاي قاشقي است.
قسمت بالا که به شکل مکعب مستطيل و داراي دو نوع شيار است (شيارهاي قاشقي ساده و شيارهاي قاشقي که دو سر آن شکل پيچ فنري بخود گرفته است).
شيارهاي جالب توجه ديگر اين دوره در کلاه سربازان پارسي به کار رفته است، ما نمونه اين کلاهها را در کنار پلکان آپاداناي تخت جمشيد مي بينيم
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
شيار تزئيني در دوران شکوفايي اسلام و هنرهاي اسلامي
در دوران اسلامي انواع مختلف اين عنصر تزئيني، بخصوص در بناها، به فراواني استعمال شده است:
الف- شيارهاي دنده اي (خياري)- اين نوع شيارها همان طور که از نام آن بر مي آيد، از قرار دادن سطوح محدب دنده شکل و يا نيم استوانه در کنار هم، يا با فاصله کم، به وجود مي آيد. سطح شيئي يا اثري که به اين ترتيب مزين مي شود داراي برجستگيهاي و فرورفتگيهايي است که به علت وجود برجستگيها، سطح داراي شيار دنده اي يا «خياري» ناميده شده است و شايد بهتر باشد بگوييم: سطح داراي شيار، در بين دنده ها يا خيارها.
اولين نمونه اي که از اين نوع ارائه مي گردد در رباط ملک است. در ديوار اين رباط، نيم استوانه هاي آجري، به فاصله نسبتاً کم متوالياً قرار داده شده و يک سطح شياردار جالب توجه القاء گرديده است.
نمونه دوم، برج رادگان شرقي، واقع در شمال جاده مشهد- قوچان است. بدنه اين برج با نيم استوانه هاي آجري، که خود مزين به نقوش لوزي زيبا است، شياردار شده است. اين نيم استوانه در کنار هم قرار داده شده و بدنه آن با شيارهاي دنده اي جلوه گر گرديده است. همچنين بهترين نمونه ذکر شده را مي توان در بدنه برج مقبره علي آباد کاشمر ملاحظه کرد. شکل 12
نمونه سوم، گنبد مقبره امير تيمور در سمرقند است. خارج گنبد اين مقبره با برجستگيهاي آجري، که هر يک مشتمل بر تزيينات ديگري است مزين گشته و يک سطح محدب شياردار بسيار زيبا و عظيم به وجود آمده است. شيارهاي گنبد در بين استوانه هاي خميده از روي مقرنسهاي بالاي ساقه کنبد، شروع و به قله آن ختم مي گردد. نظير اين گنبد بعدها در مسجد شهر لنينگراد در روسيه ايجاد گرديده است.
نمونه چهارم، مسجد گوهر شاد مشهد است. تزيينات خارج پوشش ايوان بزرگ اين مسجد صرفنظر از مقرنسهاي پايه آن، از دو قسمت تشکيل گرديده است:
اول، قسمت مسطح که با آجرهاي لعابدار آبي پوشيده شده است.
دوم، قسمت برآمده که از نيم استوانه هاي خميده ساخته شده و مانند اين است که به سطح قسمت مسطح چسبيده است.
مجموع سطوح و نيم استوانه هاي مزبور يک سطح شياردار دنده اي جالب توجه را القاء مي کند. تفاوت شيارهاي اين بنا با مقبره امير تيمور، در فاصله بين نيم استوانه ها است، به اين معني که در گنبد مقبره امير تيمور نيم استوانه ها در کنار هم، و در مسجد گوهرشاد به فاصله طول دو آجر لعابدار قرار دارند.
نمونه پنجم، مقبره گوهرشاد هرات است. شيارهاي اين گنبد در بين نيم استوانه هاي خميده مزين به لوزيهاي تزييني واقع گرديده است. مجموع نيم استوانه ها در روي يک باند مقرنس کمربندي زيبا قرار دارد و مشابه فتيله استوانه هاي تزئيني گنبد مدرسه شيرزاد سمرقند مي باشد. شکل 13
يکي از اشياي منقول دوران اسلامي که با شيار دنده اي مزين شده، در کاوشهاي نيشابور به دست آمده است. اين ظرف در بالا داراي خطوط کوفي و در پايين داراي نقوش گياهي است و بين اين دو قسمت با شيارهاي دنده اي تزيين شده است. شيئي ديگري که داراي شيار دنده اي است، يک تنگ مفرغي منسوب به قرن ششم و هفتم هجري است. در سطح خارجي اين تنگ بدواً شيارهاي دنده اي تعبيه و سپس هنر کنده کاري و ترصيع اجراء شده است.
ب- شيارهاي غير دنده اي (قاشقي)- اين گونه شيارها مقعر و شبيه قاشق است. روشن ترين اين نوع شيار را در ستونهاي چوبي تالار چهل ستون اصفهان مي بينيم. اين ستونها که پايه بعضي از آنها را شيران نيم خيز و بالاي آنها را مقرنسهاي زيبا زينت مي دهند، مانند ستونهاي تخت جمشيد، با شيار قاشقي مزين شده است.
در دوره قاجار نيز اين نوع شيار به کار رفته و مي توانيم آن را در ستونهاي کاخ سلطنت آباد ملاحظه کنيم. شيار قاشقي در پايه هاي سنگي سمت جنوب مسجد سپهسالار تهران مربوط به اواخر آن دوره نيز به طرز زيبايي در جوار تزيينات ديگر به چشم مي خورد. شکل 14
ج- شيارهاي با زاويه : در اين نوع، شيار داراي زاويه يا عبارت از يک فرجه به صورت کتاب باز است. در اين صورت شيار داراي دو سطح اريب طرفين و زاويه بين آنها خواهد بود. گاهي نيز بين دو سطح طرفين سطح سومي درته شيار ديده مي شود و در واقع شيار عبارت از سه سطح و دو زاويه مي باشد. شيارهاي با زاويه در معماري اسلامي ايران نسبتاً زياد و متنوع است.
هر شيار داراي سه سطح و دو زاويه است: يک سطح اريب (وجه منشور مثلث القاعده). يک سطح مستوي در ته شيار. يک سطح محدب (قسمتي از سطح جانبي نيم استوانه). يک زاويه بين سطح اريب و سطح مستوي. يک شبه زاويه بين سطح محدب و سطح مستوي.
د- شيارهاي شعاعي: اين نوع شيار نسبت به انواع ديگر کم است و بيشتر در تزيين گچي يا آجري سقف هاي مدور و يا نيم مدور، به شکل شمسه يا نيم شمسه ديده مي شود. اين تزيين به طوري که در دوره باستان ايران ديديم، براي ظروف مدور فلزي و نظاير آن نيز مناسب است.
پيچ تزئيني در معماري اسلامي
پيچ، معاني و اشکال مختلف دارد ولي نظر ما در اينجا معرفي پيچي است که شکل فنر استوانه اي (فتيله پيچ) دارد.
اين پيچ تزئيني در نبش قوس ايوانها و محرابها و يا نبش خارجي ديوارهاي طرفين ايوانها و يا نبش قوسهاي داخلي تالارهاي مربع بناهاي اسلامي به کار رفته است و مس تواند شکل باروش عناصر طبيعي، گياهي، حيواني، و يا انساني باشد. ما اين موضوع را به شرح زير مورد بررسي قرار مي دهيم:
تعريف پيچ تزئيني
هر خط غير مستقيم در واقع پيچ است و مي توان آن را از حرکت و پيچش گياهان و مار و گردبار و گرداب ادراک نمود. پيچ گاهي با مترادف خود ترکيب و کلماتي چون «پيچ و خم»، «درپيچ و تاب» و غيره مي سازد.
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
پيچ تزئيني در بعضي از اشياء ماقبل اسلام
از هزاران سال قبل در نقاط مختلف دنيا، پيچ به عنوان يک موضوع تزييني قوي استعمال شده است و اين استعمال مداوم دليل توجه بشر به اين فرم خط، يعني خط پيچي بوده و مي باشد.
پيچ گاهي زينتي است که بر سطحي لغزيده است. اين خط سرشار از پيچ و خم و قوس و هلال است و در وجود تأثير شگرفي دارد. اين خط داراي جنبش و بهتر از خطوط ديگر هدف را که جنبش و حرکت است تأمين مي کند. خطوط عمودي به طور يکنواخت و سريع نظر را به بالا مي کشاند و خطوط افقي آرامش بخش است و به همين علت است که در مساجد خطوط عمودي چون مناره و در بيمارستانها خطوط افقي و سقفهاي مسطح به کار مي برند. در حاليکه انحناها نرم و مطبوع و حد واسط بين دو نوع خط قبلي مي باشد. خطوط منحني واجد شرايط هردو خط افقي و عمودي است يعني هم نرم است و هم نظر را به بالا مي کشاند و در مسير ديد نيز مرتباً متنوع است ديده در روي آن مي لغزد و صعود مي کند ولي حتي در يک سانتي متر يکنواخت نيست و بدون شک مي توان گفت که مناسب ترين خطوط منحني پيچ مورد بحث ما است. آنچه مسلم است همين خصوصيات و اثر احساس خطوط منحني است که به صورت پيچ در تزيين اشياء مختلف تجلي نموده است.
تحول و اشاعه پيچ تزئيني در معماري
پيچ فنري که از قديم الايام در ايران و ساير ممالک به عنوان موضوع تزييني اشياء مختلف، انتخاب شده، مي توانست از مدلها و منشاهاي مختلف تقليد شده باشد. ولي استعمال آن در معماري به احتمال قوي براي اولين بار در معماري و حجاري دوره هخامنشي به کار رفته است. در سر ستونهاي تخت جمشيد و شوش اين نوع تزيين را که به طور افقي به کار گرفته شده، مي توانيم ببينيم. اين پيچ به طور عمودي نيز در نقش رستم، يعني در پايه هاي تخت داريوش کبير که نمايندگان ملل آن را بر دوش گرفته اند، به کار رفته است. در سال 113 ميلادي اين پيچ را در خدمت معماري روم مي بينيم به اين معني که در ستون تراژن شهر روم بازينت پيچي ملايمي يک باند دويست متري از پايه تا زير قله تعبيه و در روي آن صحنه هاي مختلف حجاري شده است.
بدنيست يادآور شويم که از صدها سال قبل سرستونهاي پيچدار در يونان و روم و ايران از سنگ تراشيده اند ولي پيچ آنها حلزوني بوده و با پيچ فنري تفاوت دارد. به هر حال پيچ تزئيني در ايران به تحول خود ادامه مي دهد و در دوره صفوي به اوج زيبايي و کثرت استعمال و تنوع خود مي رسد. در اين دوره پيچهاي دوقلو رواج پيدا مي کند و در عهد کريم خان زند و دوره قاجار در روي ستونهاي مستقل جلوه گر مي شود.
اما راجع به منشأ پيچ در آثار تاريخي اسلامي، نظر ما اين است که اين پيچ منشاء گياهي دارد زيرا از آغاز تمدن کشاورزي انسان براي مسکن خود از گياهان استفاده مي کرده و هيچ وقت رابطه خود را با اين عنصر ساختماني قطع نکرده است. گنبد دوپوش تزييني
تعريف و سابقه گنبد
گنبد سقفي است نيم کروي يا مقعر که معمولاً در بالاي پلانهاي مدور يا مربع و کثيرالاضلاع- که با کمک گوشوار مدور مي شود- تعبيه مي گردد.
ساختمان گنبد داراي سوابق طولاني است که قدمت و سير تحول آن بخوبي روشن نيست، ولي با توجه به گفته هاي «ويل دورانت» مورخ هنر و نويسنده کتاب عظيم «تاريخ تمدن» چنين خانه هايي را در جايي که روزي سرزمين سومر بوده است، هم اکنون به آساني مي توان ديد. کلبه ها دري چوبين داشته که روي پاشنه اي سنگي مي چرخد، و کف اطاق معمولاً گلي بود، سقف کلبه را با خم کردن و اتصال سرني ها به شکل قوسي مي ساختند، يا اينکه ني ها را گل اندود مي کردند و روي تيرهاي عرضي سقف مي کشيدند.
گنبد اصولاً جنبه حفاظي دارد ولي اين عنصر حفاظتي نيز، مانند ساير عناصر انتفاعي، عملاً داراي جنبه هاي هنري است و به عبارت ديگر ذوق و سليقه زيبايي خواهي در آن وجود دارد و انواع ساده، و بخصوص نوع دوپوشي آن را مي توان در زمره هنرهاي تزييني محسوب داشت.
يکي از معاني گنبد قبه است و چنانچه اين کلمه را با کپه نزديک بدانيم، عبارت از تل خاکي خواهد بود که روي قبر ريخته مي شود. کپه در روي قبور مصر باستان، قبل از سلسله ها، معمول بوده و مصطبه ناميده مي شده، به اين معني که در آن زمان جسد را در گودالي که با شن پوشيده مي شد مي گذاشتند و چون اين شنها با گذشت زمان از بين مي رفت و اجساد نمايان مي شد، بتدريج به فکر استحکام قبرها افتادند. بنابراين شنهاي کپه شده روي قبر به بنايي که معمولاً از خشت خام بود، مبدل گرديد.
در دوره سلسله هاي دوم و سوم، ساختمان فوقاني اين قبور تغيير کرد. از آن پس روي قبرها را با توده اي از خاک و سنگ پر کرده و جدار خارجي را با خشت مي ساختند و گاهي آنها را با تخته سنگهاي بزرگ مي پوشاندند. قديمي ترين گنبد ايراني که تاکنون شناخته شده، گنبد کاخ اردشير در فيروزآباد است. اين گنبد که بر روي ديوارهاي خيلي ضخيم بنا شده، چنان نادرست و بي ترتيب ساخته شده که در ارتفاع چند متري از قاعده آن هنوز برش افقيش مدور نيست و به احتمال قوي، اين گنبد يکي از اولين انواع طاق است که در ساختمان تحقق يافته و مدتها پيش از ساختمان آن دهقانان فارس ساختن آن را مي دانستند و آن را با خشت خام مي شاخته اند و قديمي ترين نمونه آن از بين رفته است. اين نوع طاق که در دوره ساساني مسير تکاملي را مي پيمود و ساختمان بين منطقه سطح مربع و قسمت مدور گنبد تا دوره اسلامي متکي به قاعده درستي نبود، با وجود اين در تمام دوره ساساني با شکوهترين و پسنديده ترين طاقها شناخته شده بود. هنوز مي توان حدود سي نمونه کم و بيش ويران شده آن را در باختر ايران مشاهده کرد. در صورتي که در خاور کشور فقط در دامغان و بازه هو و کوه خواجه از اين نوع ديده مي شود. در مغرب ايران نيز جالبترين نمونه هاي مسجد ايراني که عامل اصلي آن چهار طاقي ساساني است را مي توان ديد. اين نوع مسجد عبارت از گنبدي است روي چهارپايه که به وسيله چهار قوس پيوسته قرار دارد.
از اينجا مي توان نتيجه گرفت که گنبد ايراني نه تنها در غرب ايران و مخصوصاً در فارس به وجود آمد، بلکه عظمت خود را نيز براي اوليتن بار در آنجا به دست آورده است. بديهي است که اگر به حجاري هاي کوير نجيک اعتماد کنيم، مدتها پيش از آن در آشور هم ساختمان گنبد معمول بوده و همچنين در مصر و يونان و روم، اما با تکنيک ديگري، و اين نشان مي دهد که در نواحي مختلف گيتي اقدام به پوشاندن تالارهاي مربع يا مدور به وسيله گنبد کرده و در همه جا وسائل اين کار را به دست آورده اند.
- - - به روز رسانی شده - - -
چگونگي گنبدهاي دوپوشي
گنبد دوپوشي داراي دوپوش جداگانه مي باشد. پوش داخلي، غالباً مدور و پوش خارجي مدور، مخروطي، هرمي و بيضوي و تيز است. راجع به فلسفه قرار دادن دو پوش در بناها نيز گفته شد که، احتمالاً براي جلوگيري از نفوذ رطوبت برف و باران به قشر داخلي بنا، پوش ديگري با فاصله مناسب در بالاي پوش اول ايجاد و منافذي در آن پيش بيني کرده اند تا هوا در فضاي بين دوپوش جريان يابد و پوش داخلي خشک و در امان باقي بماند. اين ملاحظه در نقاط مرطوب مانند صفحات شمال ايران منطقي به نظر مي رسد، ولي با اجراي اين رويه در نقاط نسبتاً خشک، چون مرو و اصفهان، نتيجه مي گيريم که مي بايد منظور ديگري نيز در بين باشد.
در ايجاد گنبدهاي دوپوشي منظورهاي تزييني و زيباخواهي نيز موثر بوده است زيرا:
اولاً، ايجاد پوش دوم عظمت بيشتري به بنا مي دهد و عظمت بيشتري به بنا مي دهد و عظمت از عوامل مهم زيبايي است.
ثانياً، خطوط منحني گنبد نرم و مطبوع است و از يک طرف مانند خطوط عمودي نظر را به بالا مي کشاند و از طرف ديگر، مانند خطوط افقي، آرامش مي بخشد. البته اين موضوع در گنبدهاي ساده نيز مصداق دارد ولي در گنبدهاي تزييني غالباً خاصيت رنگها، خاصيت خطوط را تقويت مي کند و به بيننده لذت بيشتري مي بخشد.
ثالثاً، پوش خارجي گنبد سطح مناسبي براي هنرنمايي استادان آجرتراش و کاشيکار و مقرنس ساز و نويسندگان خطوط بنايي و نسخ و غيره مي باشد و عناصر تزييني ديگر چون مشبک ها، اسليمي ها، گل و بته ها را بهتر القاء مي کند، چون هيچ زمينه تزييني ديگري نمي تواند به اين ترتيب نقوش و خطوط و ساير عناصر را مانند گنبدها جلوه گر سازد و در معرض ديد بينندگان بگذارد.
رابعاً پوش خارجي سبب مي شود که پوش داخلي در ارتفاع کمتري قرار گيرد و بيشتر در معرض ديد باشد. في المثل تزيينات زير گنبد دوپوشي تالار مربع مسجد شاه اصفهان، که 36 متر ارتفاع دارد، از منظره زير گنبد يک پوشي مقبره سلطانيه، که حدود 50 متر با بيننده فاصله دارد، بيشتر و بهتر جلوه مي کند.
«گچبري» در مساجد
آثار موجود کهن ايران نشان مي دهد که هنرمندان ما از قرن سوم هجري به تزيين مساجد و خصوصاً محراب آن توجه کرده اند و يک نمونه از آن مسجد عتيق يا مسجد جامع شيراز است که بر اثر زلزله و علتهاي ديگر چندين بار ويران و تجديد ساختمان شده است. اين موضوع تعيين و تشخيص شکل اصلي بنا را کمي دشوار مي کند ولي از آثار مختصري که در قسمت جنوبي آن باقي مانده، مي توان نکته هايي از نخستين بنا پيدا کرد. گچبري عميقي در قسمت زير طاق محراب اين مسجد به چشم مي خورد که با طرح گل آراسته شده است. و از نظر آنکه پيرايه زيادي در آن نقشها مشاهده نمي شود، زيبايي خاصي يافته است. محراب مسجد جامع نايين را هم با گچبري تزيين کرده اند و در نقش آن از کثيرالاضلاعهاي هشت ضلعي و اشکال هندسي ساده و گلهاي مختلف استفاده شده است. ريزه کاري زياد در گچبري آن وجود ندارد ولي نقشها از زيبايي بي بهره نيستند. چون اين گچبري عميق کنده شده و از ظرافت عاري است، چنين تصور مي شود که محراب به دوره هايي که هنر گچبري اولين قدمهاي خود را برمي داشت، متعلق باشد. درست است که محراب مسجد جامع نايين و شيراز از بعضي جهات شباهت زيادي با هم دارند ولي به نظر مي رسد که مسجد شيراز قديمي تر از مسجد نايين باشد.
در نيريز (مشرق شيراز) مسجدي وجود دارد که داراي محرابي است. اين محراب بعداً اضافه شده و از نظر سادگي در طرح و زيبايي نقش حائز اهميت است.
زيباترين و پيچيده ترين گچبريها در زمان سلجوقيان انجام گرفته است. در اين عصر با کتيبه ها اطراف محراب را مي پوشاندند. قسمت بالا و اطراف طاق نوک تيز طاقچه اي را، حاشيه اي احاطه کرده بود و معمولاً در بخش بالا نيز حاشيه زيباتري را با نقشهاي درشت گچبري مي کردند. اطرارف طاق مرکزي حاشيه مستطيلي منقوش مي شد و طرحها عبارت بودند از تقوش اسليمي، نقش موموتاک و برگهايي که سوراخ شده و شکل لانه زنبور بخود گرفته بود. از محرابهاي کهن سلجوقي، محراب مدرسه خرگرد را بايد نام ببريم و همين طور محراب مسجد ملک کرمان و محراب مشهور امامزاده کرار.
کتيبه اين محراب له خط نسخ نوشته شده و نخستين نمونه خط نسخ است که در تزيينات محراب ديده مي شود زيرا قبلا در کتيبه ها خط کوفي- تقريباً بدون استثنا- به کار مي رفته است.
محراب ديگر که از آجر ساخته شده و گچبري شده، در برسيان است و محراب زواره نزديک اردستان. در مسجد جامع اردستان سه محراب وجود دارد که از لحاظ زيبايي در تزيين يکي از ديگري بهتر است. در اينجا چند نوع نقش تزييني اسليمي با يکديگر ترکيب شده اند و يکي به روي ديگري قرار گرفته و زمينه از اسليمي برجسته پوشيده شده است.
محراب گنبد علويان همدان نيز در زمان سلجوقيان بنا شده است. «پروفسور پوپ» درباره آن مي گويد: «از نظر استادي و مهارت در اجراي طرحها و زيبايي در جزييات نقش، اين گچبري از شاهکارهاي نوه خود محسوب مي شود.»
مي توان گفت که نقش گچبري اين مقبره با عالي ترين نقشه قالي برابري مي کند. حاشيه مزين خط کوفي دور طاقي که محراب در آن قرار دارد نيز خالي از لطف و ظرافت نيست. نظير اين کتيبه عالي در بيشتر مساجد اسلامي ديده شده که محض نمونه، بايد به حاشيه کوفي مدرسه حيدريه قزوين اشاره کرد که از شاهکارهاي گچبري کتيبه کوفي مي باشد.
از زمان سلجوقيان در دماوند مسجدي به يادگار مانده که گچبري محراب اين مسجد بسيار قابل توجه است. در عهد مغول هم براي تزيين محراب از گچبري استفاده شده و محراب مسجد جامع رضائيه، از بهترين آثار اين دوره است. بلندي اين محراب 7 متر و 82 سانتي متر و عرض آن 5 متر و 48 سانتيمتر است. گچبري زيباي آن شبيه توري است. چند کتيبه جالب توجه در ميان طرحهاي گچي کنده شده است، بين ستونهاي طرفين اين محراب اين جمله نوشته شده: «عمل عبدالمؤمن بن شرفشاه النقاش تبريزي في شهر ربيع الاخر سنه ست و سبعين وست ماه». ترجمه: کار عبدالمومن پسر شرفشاه نقاش تبريزي مورخ ربيع الاخر سنه 679 هجري.
دو محراب با تزيين گچبري در بسطام باقي مانده، يکي از آنها محراب مرقد بايزيد است که سطح داخلي آن نقش هندسي دارد. دو کتيبه به خط نسخ بالاي آن است و دور محراب کتيبه هاي خط کوفي سطح بزرگي را پوشانده است.
در مسجد جامع مرند محرابي ديگر با تزيين گچبري موجود است که از نظر ساختمان در صف محرابهاي خوب قرار نمي گيرد و کتيبه اي روي آن است که آن را به زمان سلطنت ابوسعيد نسبت مي دهد.
مسجد ورامين هم در زمان سلطنت ابوسعيد بنا شده است. در فضاي زير گنبد اين مسجد محرابي که گچبري تزييني اش فضاي بسيار زيادي را اشغال کرده است، اين محراب در زمان شاهرخ و به هنگام تعمير ساخته شده و کاملاً تمام نشده است.
در مسجد جامع ساوه، در محوطه زير گنبد محراب، گچبري قشنگي است که با رنگهاي مختلف نقاشي شده است. اين گچبري را ابتدا با ماده اي سفيد رنگ پوشانده اند تازمينه را براي نقاشي مناسب کنند. محراب ديگر در مسجد ميدان ساوه است که گچبري شده است. محراب مسجد ميدان ساوه به ظرافت و بزرگي محراب مسجد جامع نيست، ولي چهار قسم کتيبه کوفي و نسخ روي آن تزيين و نقش کرده اند که محض همين کتيبه ها محراب معروفي شده است. شکل19-20
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
نگاهي به تزيين محراب
محراب در مسجد مکاني است براي پيشواي مذهبي، هنگامي که نماز را به صورت جماعت مي گزارد. محراب معمولاً در ضلع جنوبي ديوار مساجد، رو به قبله نمازگزاران بنا مي شود، گاهي از سطح صحن مسجد گودتر و گاهي در قسمتي از ديوار فرو رفته است. همان گونه که به آراستن گنبدها و مناره ها و پوشش ديوار داخلي و خارجي مساجد در ايران پرداخته اند و کوشش مي کرده اند که کمال ذوق و هنر را در آراستن آنها به کار برند، هنرمندان ايراني محراب را هم عرصه هنرنمايي خود قرار داده تا قبله نمازگزاران خالي از لطايف هنري نماند و عابد را در خلوص و صفاي عبادتش ياري دهد. به موازات تحولاتي که در هنر تزييني ايران بعد از اسلام رخ داد محرابها هم از گوناگوني کم نظيري برخوردار شدند، چنانکه کمال هنر گچبري و کاشي کاري در آراستن محرابها نمايان شده است.
اين عنصر معماري در مسجد جهت قبله را معين مي کند و معمولاً به صورت طاق نما و نصف استوانه و يا نصف منشور است که سقف آن را يک نيم گنبد تشکيل مي دهد ولي تاريخ استعمال آن - همانطور که گفته شد- مشخص نيست و جاي آن را در مسجد ابتدايي مدينه نيز معين نکرده اند. استفاده از اين طاق نما يا نيم حجم که نقطه مورد توجه مسجد است و معمولاً منبر در کنار آن قرار دارد، در بعضي از کشورها و بعضي مذاهب قبل از اسلام نيز معمول بوده است. در ميان مجموعه بناهاي مراکز شهرهاي رومي، از جمله رم، تالار مستطيل و ستون داري به نام «بازيليک» ساخته و به عنوان تالار محاکمات از آن استفاده مي شده است. در دو انتهاي اين تالار، معمولاً دو فضاي نيم مدور به نام «آبسيد» وجود داشته و احتمالاً محل جلوس هيئت قضايي بوده است. در مسيحيت از بازيليک رومي براي کليسا استفاده شد و با تغيير مدخل و جهت، يکي از آبسيدها به عنوان محراب انتخاب گرديد.
منبر
منبر محل جلوس وعاظ براي بيان مسائل مذهبي است، ولي اين عنصر که در فرهنگ نظام از آن به نام تختي که داراي يک پله يا بيشتر باشد و بر آن خطيب و واعظ و ذاکر مي نشيند ياد شده است، نوعي صندلي است و صندلي از قديم الايام در ايران، مصر، بين النهرين و ساير کشورهاي خاورميانه معمول بوده است. مي گويند پيغمبر اسلام (ص) در سال هفتم هجري منبر خود را ساخت و اين منبر داراي دو پله بود و بعدها به تدريج منبرها به صورت چند پله درآمد. شکل 22
هنر کاشي پزي و کاشي کاري در تزيين
هنگامي که در کاشان طريقه حرارت دادن قطعات بزرگ سفال را آموختند، محرابها را با سفال لعابي پوشاندند. از مشهورترين محرابهاي کاشي کاري، سه محراب در مرقد حضرت امام رضا در مشهد مي باشد که عمل محمدبن ابي طاهر است (اين شخص از خانواده هاي کاشاني بود که راز سفالسازي در آن خانواده از پدر به پسر به ارث مي رسيد). محراب ديگري در حرم مطهر حضرت رضا (ع) وجود دارد که اين محراب با معيارهاي معماري طراحي
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایرانمعماران و هنرمندان مسلمان در ساخت و طراحی مساجد نهایت ذوق و خلاقیت هنری خود را بیتوجه به اجر مادی آن به کار می برند.
معماری مساجد در ایران یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه را به نمایش میگذارد که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
از همان ابتدای ظهور اسلام تا کنون ، ملتها و اقوام مختلف مانند یک امت واحد، با فرهنگها، آداب و رسوم و به ویژه با توانایی و درک هنری متفاوت و متنوع در کار ساختن و پرداختن مساجد در سرزمینهای وسیعی که از اندلس در باختر تا جنوب خاوری آسیا امتداد دارد، تلاش کردهاند.
بر این اساس هر آنچه که دیروز و امروز تحت عنوان معماری اسلامی در سرزمینهای گشوده شده، با سبکها و شیوههای شناخته شده، اندلسی ـ آفریقای شمالی ـ شامی و مصری ـ ایرانی و بینالنهرینی ـ عثمانی ـ هندو ـ یمنی و عربستانی ایجاد شده است، در حقیقت هنر مردمان ساکن در این نواحی است که دیرزمانی پیش از ظهور اسلام هر کدام دارای تمدنهای درخشانی بودهاند، و اینک در پرتو تعالیم اسلام دارای سمت و سو و شخصیت واحدی شدهاند.
اگرچه به ظاهر واجد تفاوتهایی بودهاند که بیش از همه در شیوه تزیین بنا، تجرید و درک هنری مبتنی بر برخی جنبههای فرهنگی مانند آداب و رسوم قومی و سنتهای قبیلهای، اقلیم، عادتها، معیارها و هنجاریهای مورد قبول آنها بوده است.
معماران و هنرمندان مسلمان تاکنون نهایت ذوق و خلاقیت هنری خویش را بدون توجه به اجر و مزدی بذل کردهاند، به گونهای که گاه حتی از نصب نام و نشان خود هم غافل شدهاند.
در بنای بسیاری از مساجد در سرزمینهای اسلامی هنرهای گونهگون در انبیق این خیزش سترگ به هم درآمیخته و معماری در این میان نقش توازنکنندهای ایفا کرده است. کاشیکاری، نقاشی ، گچبری ، منبتکاری ، خوشنویسی ، خطاطی کتیبهها ،حتی صوت خوش و موسیقی دلانگیز در صدای مؤذن و قرائت کتابخدا.
بدان گونه از بررسی یافتههای باستانشناسی در نجد ایران حاصل آمده، پوشش گنبدی با قاعده مدور، نخستین بار به وسیله معماران هنرمند دوران مقدم ساسانی و در بنای کاخهای خسروان، هم چون کاخ اردشیر بابکان در فیروزآباد و کاخ سروستان به کار رفته که این وضعیت صرف نظر از پوشش فضاهای وسیع و رفیع، شکوفایی بیرونی و درونی اینگونه بناها را فراهم میآورد که پیشتر با استفاده از قابهای مربع متحدالمرکز با چرخشی به مقدار نیم قائمه بر روی قاب زیرین و محاط در آن زیگوراتی را به وجود میآورد، ساخته میشد.
اکنون تبدیل آن به شکل مدور، در واقع تحولی در جهت دست یافتن به نرمش و ایستایی بهتر و تقسیم یکنواخت و متوازنتر نیروهای موجود در بنا بوده است.
به علاوه این تمدید خردمندانه، معمار را از لزوم بهکارگیری احجام و عناصر ساختمانی حجیم و وزین که از پیش برای پوشش فضاهای اصلی و جنبی فراهم آورده بود، بینیاز کرده و در عوض استفاده از آجر و یا سنگ با ابعاد کوچک و قابل حمل را مقدور میساخت و کار ساختن و پرداختن را آسان میکرد.
بناهای فاخر و نفیسی که از رهگذر این ابداع هوشمندانه حاصل میآمد، این بار مقدر بود تا در شکلدهی به بنای مساجد اسلامی و در خدمت به اهداف مقدس و جهانبینی نو کمر ببندد. ابتکار عملی که در خاستگاه اسلام به کلی بیسابقه بوده است.
در آغاز تقریبا همه مساجد اسلامی در جای معابد، کاخها و کلیساهای سرزمینهای مفتوح و با استفاده از عناصر و مصالح موجود در آنها ساخته میشد.
مسجد جامع اموی دمشق به عنوان مسجد و مرکز اسلامی که هم پارلمان بوده و هم محلی که به امور جاری مسلمانان میپرداخت، با هدف نشان دادن قدرت جامعه جوان مسلمانان، در محل پرستشگاه ژوپیتر، خدای خدایان رومی که سابقا به کلیسا مبدل شده بود، ساخته شد.
در ایران هم اغلب آتشکدهها تبدیل به مسجد شدند از آن جمله میتوان از مسجد جامع اصفهان در عهد خلافت منصور نام برد.
مسجد ایرانی علاوه بر افزودن گنبد به فضای شبستان به کمک یک هندسه گامبهگام و ایجاد ایوان که به شکوه و جلال آن میافزود، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که لطافت و ظرافت در آراستن و تزیین بدنه در داخل و خارج بنا، از آن جملهاند.
با این همه میراث متقدمان و تتجربه به جای مانده از آنها توام با تنوع و تجربههای سنتی در استفاده از فرم و فضا به ویژه در معماری مساجد، قرنهاست که به کمال رسیده و به بلوغ هنری و ماندگاری فنی دست یافته است.
تبلور این امر را میتوان در بنای کوچک زیبا و ظریفی همچون مسجد "شیخ لطفالله" اصفهان که در اوج زیبایی، ادراک علمی و استادی مسلم است، به وضوح مشاهده کرد.
ویل دورانت مورخ مشهور و معاصر آمریکایی در باره این شاهکار بیمانند تووصیف جالبی دارد. او در تاریخ تمدن خود و در آغاز عصر خرد مینویسد: بیش از همه داخل مسجد دارای زیبایی شگفتانگیزی است که شامل نقوش اسلیمی، اشکال هندسی، چنبره[ایی با طرح کامل و یک شکل است. در این جا هنر مجرد (آبستره) را میبینیم ولی با منطق و سبک و اهمیتی که هرج و مرج مبهوتکنندهای را به عقل عرضه نمیکند، بلکه نظم قابل فهم و آرامش فکری را میرساند.
پروفسرو پوپ، ایرانشناس و مستشرق معروف معاصر در کتاب خود «بررسی هنر ایران» مینویسد: «کوچکترن نقطه ضفعی در این بنا دیده نمیشود. اندازهها بسیار مناسب اند، نقشه آن بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
مهدی عباسی
عضو انجمن مفاخر معماری ایران
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
مسجد امام شاهکار معماری جهان
توضيحاتی بيشتر در مورد خصوصيات مسجد شاه (امام) اصفهان:
http://i13.tinypic.com/66wbhiu.jpg
اين مسجد كه در ضلع جنوبى ميدان امام قرار دارد در سال 1020 هجرى به فرمان شاه عباس اول در بيست و چهارمين سال سلطنت وى شروع شده و تزئينات و الحاقات آن در دوره جانشينان او به اتمام رسيده است. معمار مهندس آن استاد علىاكبر اصفهانى و ناظر ساختمان محبعلى بيك الله بوده اند. اين مسجد شاهكارهاى جاويدان از معمارى، كاشىكارى و نجّارى در قرن يازدهم هجرى است.از نكات جالب توجه اين مسجد، انعكاسصوت در مركز گنبد بزرگ جنوبی آن است. ارتفاع گنبد مسجد 52 متر و ارتفاع منارههای داخل آن 48 متر وارتفاع منارههای سردر آن در ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهای مرمر يكپارچه وسنگابهای نفيس، از ديدنيهای جالب اين مسجد است. كتيبه سر در مسجد به خط ثلث غليرضاى عباسى و مورخ به سال 1025 حاكى از آن است كه شاه عباس اين مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جدا اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است. در ذيل این كتيبه به خط ثلث محمد رضا امامى، كتيبه ديگرى نصب شده كه به موجب آن مقام معمارى و مهندسى معمار مسجد شاه استاد على اكبر اصفهان و ناظر ساختمان محب على بيكالله تجليل شده است. مسجد شاه يكى از شاهكارهاى معمارى و كاشيكارى و حجارى ايران در قرن يازدهم هجرى است و آخرين سال تاريخى كه در مسجد ديده مىشود سال 1077 هجرى يعنى آخرين سال سلطنت شاه عباس دوم و 1078 هجرى يعنى اولين سال سلطنت شاه سليمان است و معلوم مىدارد كه اتمام تزيينات مسجد در دوره جانشينان شاه عباس كبير يعنى شاه صفى و شاه عباس دوم و شاه سلیمان صورت گرفته است. كتيبههاى مسجد شاهكار خطاطان معروف عهد صفويه مانند عليرضا عباسى و عبدالباقى تبريزى و محمد رضا امامى است. تزيينات عمده اين مسجد از كاشيهاى خشت هفت رنگ است. در مدرسه جنوب غربى مسجد قطعه سنگ سادهاى به شكل شاخص در محل معينى تعبيه شده است كه ظهر حقيقى اصفهان را در چهار فصل سال نشان مىدهد و محاسبه آن را شيخ بهائى دانشمند فقيه و رياضيدان معروف عهد شاه عباس انجام داده است. از نكات جالب در مسجد شاه انعكاس صورت در مركز گنبد بزرگ جنوبى است ارتفاع گنبد عظيم مسجد شاه 52 متر و ارتفاع منارههاى داخل آن 48 متر و ارتفاه منارههاى سردر آن ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهاى مرمرى يكپارچه و سنگابهاى نفيس از ديدنيهاى جالب مسجد شاه است.
كتيبه سر در با شكوه مسجد به خط عليرضا عباسى خوشنويس نامدار عصر صفويه است كه تاريخ آن سال 1025 ذكر شده است.
اسپرهاى طرفين در ورودى 8 لوحه با نوشته هايى مشكى بر زمينه فيزوهاى دارند كه در هر يك از اين اسپرها 4 لوحه كار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نيز كتيبه هايى با عبارات و اشعارى وجود دارد. تخت سنگ بزرگى نيز در ضلع غربى جلوخان هست كه از نوشته هاى آن تنها بسم الله الرحمن الرحيم به جا ماند. كتيبه نماى خارجى سردر، خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت وجود دارد.
اشعارى به خط نستعليق در اصلى مسجد را كه پوشش نقره و طلا دارد. زينت بخشيده است در اين اشعار سال اتمام و نصب در 1038 تا 1052 ذكر شده است. اشعار فوق الذكر 16 بيت است كه هشت بيت آن بر يك لنگه و هشت بيت دیگر بر لنگه ديگر آن به طور برجسته نقش بسته است. اين در، در ضلع جنوبى واقع است.
این مسجد عظيم داراى دو شبستان قرينه در اضلاع شرقى و غربى صحن است. يكى از اين شبستانها (شبستان شرقى) بزرگتر اما ساده و بى تزيين است و ديگرى (شبستان غربى) كوچكتر است اما تزييناتى با كاشيهاى خشت هفت رنگ دارد و محراب آن نيز از زيباترین محرابهاى مساجد اصفهان است.
در دو زاويه جنوب غربى و جنوب شرقى دو مدرسه به طور قرينه قرار دارد كه مدرسه زاويه جنوب شرقى را كه حجرههايي نيز براى سكونت طلاب دارد، مدرسه ناصرى و مدرسه زاويه جنوب غربى را سليمانيه مىنامند.
ارتفاع ايوان بزرگ جنوبى مسجد 33 متر است و دو مناره در طرفين آن قرار گرفتهاند كه ارتفاع هر يك از آنها 48 متر است. اين دو مناره با كاشى تزيين شدهاند و نامهاى محمد و على به طور تكراراى به خط بنايى بر بدنه آنها نقش بسته است.
گنبد بزرگ مسجد تزئينات جالبى از كاشيكارى دارد و نيز دارى كتيبهاى به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت لاجوردى است.
http://i17.tinypic.com/52gcg29.jpg
http://i10.tinypic.com/4qqfpn5.jpg
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
یک از بناهای باشکوه عهد تیموری اوایل قرن نهمهجری مسجد گوهرشاد است که در جنوب حرم قرار داردـ بانو گوهرشاد ، همسر شاهرخ میرزاتیموری ، در سال 821 هـ ق این مسجد را بنا نهاد .
ـ در تزئین مسجد دستانفرزند هنرمندش بایسنقر میرزا شاهکارهایی استثنایی برجای گذاشته شده است .
ـ اینمسجد توسط معمار معروف ایرانی قوام الدین شیرازی ساخته شده است .
ـ تاریخ بنایمسجد در کتیبه سردر ایوان مقصوره با کاشی معرق به چشم می خورد .
ـ مسجد با صحنیبه وسعت 2800 متر مربع و 6048 متر مربع زیربنا دارای 4 ایوان و 7 شبستان و 6 درب میباشدـ نام بانوگوهرشاد بانوی مسجد در ایوان شمالی معروف به ایوان دارالسیادهبرکاشی معرق به خط ثلث نوشته شده است .
ـ این ایوان با معرق کاری زیبا تزئین شدهاست و در سر درب ورودی آن به حرم مطهر پنجره ای نقره ای از آثار قاجاریه نصب شدهاست .
ـ طاقهای گنبدی شکل و بنای گنبد و مناره های مسجد با ویژگی و تزئینات خاصو با استفاده از سبک مقرنس ، هم چنین نقوش و خطوط دیواری بر روی زمینه گچی و معرقکاری عصر تیموری جلوه های بی نظیر را به نمایش گذاشته است .
ـ گفتنی است اینبنای باستانی نمونه کامل و برجسته هنر ایرانی به شمار می رود که تمام خصوصیات وویژگیهای معماری سنتی در آن به کار رفته است .
ـ ایوان جنوبی مسجد با نام ایوانمقصوره دارای 500 متر مربع مساحت و 37 متر طول و 5/25 متر ارتفاع می باشدـگنبد رفیع فیروزه ای مسجد بر فراز ایوان مقصوره بر عظمت این بنا افزوده است .
ـارتفاع گنبد 41 متر و فضای خالی بین دو پوشش گنبد 10 متر است .
ـ سطح خارجی آنبا آجر لعاب دار و یک کتیبه با خط کوفی تزئین یافته است .
ـ در دوطرف ایوان دومناره با ارتفاع 43 متر از کف مسجد ساخته شده است که بر شکوه و عظمت هرچه بیشتر آنافزوده استو برروي آن ها اسامي مقدس الله نقش بسته استـ محراب یک پارچه از سنگ مرمر با تزئینات و کنده کاری و کتیبه ایدر میان مقرنس کاریها حکایت گر هنر آن دوران است .
ـ منبر معروف صاحب الزمان : در کنار محراب ایوان مقصوره منبر بزرگی قرار دارد که در بین مردم به منبر امامزمان ( عج ) معروف است .
ـ این منبر نفیس از چوب گردو و گلابی با شیوه منبتکاری بدون به کار رفتن میخ و یا هر فلز دیگر در آن به دست پرتوان استاد محمد نجارخراسانی منبت کار معروف عصرفتحعلی شاه قاجار ساخته شده است به اميد اينکه در زمان ظهور صاحب الزمان (عج) مولا از اين منبر استفاده بفرمايند انشا الله .
همينک بانو گوهر شاد در مسجدي که در هرات افغانستان با سبک معماري و وسعت و ابعاد همين مسجد بنا نموده است دفن گرديده است روحش شاد
پاسخ : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
معماري و ساختمان مسجد :
معماري مسجد را مي توان از زواياي مختلفي نگاه كرد . در اين بخش آن دسته از ويژگي هاي معماري مسجد كه آن را به نوعي از ساير بنا ها متمايز مي كند مد نظر است و ضوابط و معيار هاي عام طراحي كه فارغ از موضوع و عملكرد خاص بنا در قالب ضوابط تدوين شده در اختيار است مفروض به حساب آمده اند ( به عنوان مثال ، ضوابط و مقررات ايستايي ، ضوابط وابسته به ابعاد و فضاي لازم براي به كار گيري نمازگزاران ، مسائل عمومي تاسيساتي و به ويژه خروجي اضطراري و نظاير آن ) .
در اين فرصت به آن دسته ضوابط و معيار ها پرداخته مي شود كه خاص مسجد و عملكرد آن است . لذا مهمترين عملكرد مسجد ، كه نماز جماعت به همراه مقدمات و شرايط وابسته به آن است به عنوان عامل تعيين كننده محور كار قرار گرفته است .
معماري عملكردي مسجد :
عمده ترين وظيفه مسجد فراهم ساختن بستر و مكان مناسب براي اقامه نماز جماعت است ، كه از بانگ اذان كه دعوت به اقامه نماز است و پس از طي مقدمات آمادگي نماز چون تطهير ، وضو ، تشكيل صفوف و جز آن ، تا خروج كامل نمازگزاران از مسجد پس از اتمام نماز ادامه مي يابد. به علاوه ، سخنراني ها ، عزاداري ها و كارهاي فرهنگي جنبي در مساجد نيز بايد مد نظر باشد . برخي از قسمت هاي اين فصل به ابعاد شهري بر مي گردد : صداي اذان مسجد چه بردي بايد داشته باشد ، حداكثر فاصله زماني بين شنيدن اذان و رسيدن به مسجد چقدر است ، و نظاير اينها .
- محل اقامه نماز جماعت معمولا شبستان است ، بجز مناطقي كه در گرماي هوا ، شب ها معمولا نماز در صحن حيات اقامه مي شود . نماز جماعت احكامي دارد كه ناظر به صحت برگزاري آن است . اما از ميان احكام ياد شده چند حكم در شكل گيري و معماري تاثير تعيين كننده دارند . در زير به اين دسته احكام و آثار آنها در شكل گيري معماري مسجد اشاره مي شود .
1-اعتقاد و بينش معماري2-جهت قبله - اتصال صفوف
3-آستانه ورود به شبستان - کفش کن4-وضو
5-آستانه ورود به مسجد6-اساس سازه ای مساجد
اعتقاد و بينش معماري
بناي مسجد در بردارنده رسالت ديني و اجتماعي است و در واقع همچون آينه اي است كه شرايط اجتماعي عصر خود را منعكس مي كند . معماري مسجد به گونه اي مسير تحولات و تغييرات ايجاد شده در شيوه زندگي جوامع مسلمان را نشان مي دهد ، و نمايانگر عمق برداشت هاي فرهيختگان و سازندگان هر زمان از جوهره ذهنيت و ايمان جامعه مسلمان معاصر آن است . از اين حيث بناي مسجد مي تواند جايگاه و درجه تمدن و همچنين ميزان و ماهيت جهان بيني مسلمانان هر عصر را پيش چشم قرار دهد . معماري مسجد افزون بر اينها بر اركان معرفتي ديانت اسلام تكيه دارد و به پشتوانه همين معرفت است كه معمار بناي مسجد به ابعاد و درجات ذهني جامعه زمان خود درك و بر آن احاطه پيدا مي كند و در مي يابد كه آنچه در بدو امر معماري مسجد را توصيه مي كند ، اصالت موضوع و منطق وجودي آن است و نه صرفا زيبايي آن ، كه در بعدي جداگانه در خور بحث و بررسي است . معماري مسجد ، علاوه بر اين از نظم اجتماعي و محل استقرار خود الهام مي گيرد و تجسم اين نظم در كالبد ساختمان مسجد به ابتكار و توانايي معمار طراح آن وابسته و نيازمند است .
نظم فكري گذشتگان و ديدگاه ها و نو آوري هاي آنها ، با گذر از لايه هاي نيروي ابتكارات معماران عصر است كه در قالب مباني فكري جديد و امكانات فناوري هاي زمان حال ريخته مي شود و نظم و نظامي تازه – و در نتيجه جلوه اي جديد – را به منصه ظهور مي رساند . مفهوم و جوهره همين نظم و نظام تازه است كه خصلتي جاودانه پيدا مي كند .
معماري مسجد بايد نيروي تعقل و خرد انسان سازنده و هوش و ذكاوت او را در قالب هاي معمارانه بريزد ، به طوري كه بناي مسجد بتواند اعتلاي روح و سير عرفاني به سوي كمال و ظرافت و خشوع عبادي را در عمق وجود انسان مسلمان پرورش دهد .
معماري مسجد اگر بخواهد به عنوان اثر هنري مطرح شود ، بايد بتواند عصاره انواع مفاهيم هنر را كه در ذهنيت بشري متبلور است در خود جمع سازد و آنها را ارائه كند.
در معماري مسجد گذشته و حال و آينده ، با زندگي و فرهنگ جامعه يگانه مي گردد و جوهره آن به طور همزمان در بعد تمامي اين جنبه ها صورت وقوع پيدا مي كند و متجلي مي شود .
اساسا معماريي كه با جلوه هاي فرهنگي جامعه هم رويداد نباشد ، وجود ندارد و معماري زمان حال تنها وقتي وجود پيدا مي كند كه مجموعه برداشت هاي ما از معماري گذشته و شمايي از آينده را در خود جمع داشته باشد .
در فرهنگ و همزيستي و هم رويدادي جلوه هاي ماندگار معماري گذشته ، ما حق نداريم در قالب هاي شناخت و معرفت امروزي خود آنها را صرفا متعلق به گذشته بدانيم ، چرا كه اين جلوه ها همه به امروز نيز تعلق دارند چنانكه مجموعه ي آثار گذشته و حال ، خود نيز جملگي به آينده تعلق خواهند داشت .
تاثيرات آنچه كه در حيات واقعي ساختمان هاي مساجد اتفاق افتاده ، بسيار شگفت آور است و گاه به عنوان تجربه هايي بسيار غني و عبرت آموز در زندگي انسان هاي نسل هاي بعد نيز جريان پيدا مي كند . نسل هايي كه در دوران كوتاه عمرشان ، در هر برهه از زمان ، و بر هر كشور و شهر و نقطه اي از كره زمين كه باشد ، بر يگانگي و هم رويدادي جلوه هاي گذشته و حال و آينده معماري مسجد صحه مي گذارند. و انسان خردورز هر دوره ضمن آنكه مدعي است در حال زندگي مي كند ، اغلب با كنجكاوي و حيرت ، در هنگامه اين آميختگي و همواره در كانون شگفتي هاي آن ايستاده است .
با تعبير پيش گفته ، به سهولت مي توان به اين نتيجه رسيد كه نبض عنصر ماندگار و زنده فرهنگ و معماري گذشته ، در عصر ما نيز تحرك و تپش دارد و چشم اندازهاي حال و آينده زندگي ما را جذاب تر و با شكوه تر و پر شوكت تر مي كند .
با توجه به مباحث مذكور در پاسخ به اين پرسش كه ار نظر فرهنگي ، معماري گذشته و حال كداميك ارجحيت دارد ، مي توان به اين نكته دست يافت كه اين ابعاد و ويژگي ، ملاك و معيار سنجش ندارند و به عبارت بهتر سنجش ناپذيرند ، چرا كه يگانه اند . شايد از همين روست كه گفته شده است : لازمه برخورداري ، حضور توامان در جلوه هاي گذشته و حال آنست و باز از همين روست كه معماري به طور اعم – و معماري مسجد به طور اخص – بايد با ياد و خاطره رفتگان فرهيخته و رويكردي صميمي و آشنا با آيندگاني كه در راه اند شكل گيرد . بدين معنا معمار بناي مسجد در عرصه اينكار در انچه كه شده و آنچه كه خواهد شد يكجا دخالت خواهد داشت .
معمار امروز مي تواند در ساخت و ساز نسل هاي آينده حضور داشته باشد ، و براي درك . تعمق آثار گذشته نيز قادر نيست آنگونه كه بايد خود را در شرايط آن زمان قرار دهد . بنابراين در تلاش ذهني پر شور خود ، تنها با نوعي هم رويداد كردن گذشته و آينده ، با زمان حال است كه مي تواند به پاسخ هاي آرماني طرح خود نزديك شود .
پايه گذاران اصول معماري ساختمان مذهبي در واقع چونان پيامبران هستند ، و نوابغ هنري تنها با اتصال و اتكا و مباني عبادي و ادياني پيامبران ، موفق به آفرينش آثار بديع و افتخار آميز در اين زمينه شده اند . چنين آثاري به واقع در طريق رهايي از تاريكي ها و ميل به شفافيت ها و تابش انوار ايماني به طور موثر ايفاي نقش كرده اند . از اين رو در معماري مسجد استاد سازنده شخصيتي است كه بيش از همه دل در گرو " او " ( لا اله الا هو ) داشته باشد .