خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
سلام به همه دوستای خوبم http://www.pic4ever.com/images/grouphug.gif
تو این تاپیک میخوایم خاطرات شیرینمون رو با کامپیوتر بگیم http://www.pic4ever.com/images/4lqqtqv.gif سوتی هایی که با کار با کامپیوتر دادیم http://www.pic4ever.com/images/127fs1982754.gif فرقی نمیکنه که کامپیوتری باشی یا نباشی http://www.pic4ever.com/images/computer3.gif الان همه مون دیگه ماشاالله برای خودمون یه پا مهندس کامپیوتر هستیم http://www.pic4ever.com/images/1.gif . از بچه های رشته کامپیوتر هم میخوام سوتی های برنامه نویسی و سر کلاس و دانشگاه رو هم بگن منم خودم خرابکاری هامو کم کم براتون میزارم http://www.pic4ever.com/images/putertired.gif تا ببینید چه مهندسی هستم من http://www.pic4ever.com/images/out.gif
ممنون از تمامی عزیزان پس منتظر خاطرات زیباتون هستم که هر دفعه بگید چی کار کردید http://www.pic4ever.com/images/2lxe53l.gif
موفق باشید http://www.pic4ever.com/images/thankyou.gif .
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
من تنها سوتی که یادم میاد(قضیه مال حودا 10 سال پیشه:-o)
این بود که فکر میکردم یک دستگاه (مثل سی دی رام) رو کامپیوتر باید نصب بشه تا کارت اینترنت رو بخونه :-o
خوشبخانه دیگه هیچ سوتی ندادم یا اونقدر نیست که یادم بیاد!
تا حالا با کامپیوتر هر کاری که میشه کردن از وبلاگ نویسی-بازی سازی(مبتدی)-تا هک سایت(متوسط)و... انجام دادم
رشتم هم میخواستم کامپیوتر بردارم اما به دلایلی الکترونیک رو برداشتم{worried}
ازت هم ممنونم به پروفیل من لینک نمیدیhttp://www.njavan.com/forum/images/icons/icon10.gif
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
سلام کیییییییییییی من و سوتی عمرا{big green}
من سوتی که در مورد کامپیوتر باشه ندادم اگه غیر کامپیوتری خواستی بگو بیام تعریف کنم{big green}
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
big-brother
چرا خب برمیداشتی :-?? بابا دو دقیقه صبر کنی میفرستم برای شما هم فرستادم ;)
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ثریا
سلام کیییییییییییی من و سوتی عمرا{big green}
من سوتی که در مورد کامپیوتر باشه ندادم اگه غیر کامپیوتری خواستی بگو بیام تعریف کنم{big green}
{big green} ببخشید مهندس {happy} نه که بچه های کامپیوتر همه مهندس هستن برای همین اشتباهی اومد ولی من اعتراف میکنم که خاطره زیاد دارم :ar! .
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
سلام ای ول سوتی من هم عین سوتی اقای big brother بود{big green}
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
تو اسفند ماه بود که یه نمایشگاه تو دانشگاه ازاد تهران گذاشتیم {happy} . محصولات شرکت رو برای فروش برده بودیم نمایشگاه http://www.pic4ever.com/images/fly2.gif
جاتون خالی روز اول که از خستگی این مدلی شده بودیم همه مون http://www.pic4ever.com/images/healer.gifبعد از اینکه کامل شد و دانشجویان برای بازدید اومدن {big green} یکی از دانشجویان محترمه اومد smilee_new2 (1) گفت ببخشید خانم این لپ تاپ :-osh_omomi112:-oچنده منم خسته یهو دیدم لپ تاپ ها اصلا اینور نیست که گفتم کدوم یهو دیدم {i dont want to see}داره به مانیتور اشاره میکنه sh_omomi37 یه ستون بغلم بود میخواستم این مدلی بشم sh_omomi49یا این مدلی sh_omomi48 برام فرقی نداشت فقط میخواستم سرمو بکوبم به دیفــــــــــــال {big green} خنده ام هم گرفته بود نمیتونستم جلو خنده مو هم بگیرم :"> یکم صبر کردم بعد گفتم عزیزم sh_omomi12 قیمت این مانیتور ... هست {big green} جاتون خالی بعدش نشستیم دور هم برای همکارا خاطرات رو میگفتیم و میخندیدیم ( اینم بگما خدایی نکرده کسی رو مسخره نمیکردیم :-$) ولی خاطرات جالبی بود که به مرور براتون میزارم sh_omomi70
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
djmahdi
سلام ای ول سوتی من هم عین سوتی اقای big brother بود{big green}
داشتی دنبال جا برای کارت اینترنت میگشتی {big green} ببخشید :)) خدا رو شکر که این ای دی اس ال اومد ولی خدایی باز هم همون دایال اپ خیلی بهتر از این ای دی اس ال بود {feeling beat up}
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
خب عرضم به حضور شما که اخرین خاطره ام رو میگم مال همین هفته بود داغ داغه {big green}
جمعه سرکلاس بودیم روز قبلش هم 12 ساعت دانشگاه جمعه هم باید 12 ساعت میموندیدم {worried} خسته هم بودیم. این ترم جدیدا خوابم میگیره سرکلاسا (:| بهار هم هست |-) همه مون تو چرتیم {big green} .
جدیدا یه راه حلی کشف کردم انقدر خوبه تو دو سوت خوابم میپره sh_omomi53 .
وقتی خوابم میگیره سریع یه اهنگ میزارم گوش میدم جالبش اینه که ته اعتماد به نفسsh_omomi46 هم هستم و زل میزنم تو چشم استاد بنده خداsh_omomi25 . اون هم فکر میکنه که دارم گوش میدم گاها هم سرمو تکون میدادم .
خوابم که پرید صداشو کم کردم ولی خاموشش نکردم دیدم اعظم (دوستم تو دانشگاه )کنارم نشسته بدجور داره چرت میزنه دیدم الانه که با کتاب یکی بشه http://www.pic4ever.com/images/healer.gif گفتم اعظم خوابت میاد گفت اره sh_omomi17گفتم انقدر که حتی نمیتونم برم صورتمو بشورم گفتم بیا اینو گوش بده خوابت میپره sh_omomi63 یه اهنگ براش گذاشتم سمت راستم هم یکی دیگه از دوستام بود داشت ما رو نگاه میکرد و ریز ریز میخندید ;)) بهش اشاره کردم که اعظم رو ببینه اعظم دقیقا این مدلی بود (:| چشماش باز نمیشد وقتی که هنوز یه دقیقه از اهنگه نگذشته بود یهو این مدلی شد sh_omomi112 ... :)) حمیده بهم گفت عوضش کن این الان پامیشه http://www.pic4ever.com/images/cancan.gif که سریع اهنگ رو عوض کردم :)) تو همین موقع بود که استاد یه خمیازه کشید (:| بچه ها همزمان گفتن که بریدم بدیم استاد هم گوش کنه sh_dokhtar15 .
به شما هم توصیه میکنم اگه خوابتون گرفت حتما اینکار رو انجام بدید تست شده و 100 در 100 تضمینیه sh_omomi123
پاسخ : خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )
باحال بود زهره جونی
اینم خاطره من:
سرکلاس برنامه نویسی بودیم استاد داشت درس رو توضیح میداد میخواست بگه این برنامه یه جورایی تو شکم این یکی جامیشه
روی تخته نوشت بتن(یوهاهاهاها)بعدم یه 2ساعتی زل زد بهش متوجه اشتباه تابلوش نشد برای ما حرکت گذاشت.منم توی جزوم سوتی استاد رو دورش خط کشیدم باقرمز درستش رو نوشتم(بطن) دادم بچه ها اونام دست به دست کردن خلاصه کلی خندیدیم به این سوتی تابلو استاد:))