چقدر زیباست کسی را دوست بداریم . . .نه از روی نیاز . . .نه از روی اجبار . . .و نه از روی تنهایی . . فقط برای اینکه ارزش دوست داشتن را دارد . . .
نمایش نسخه قابل چاپ
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم . . .نه از روی نیاز . . .نه از روی اجبار . . .و نه از روی تنهایی . . فقط برای اینکه ارزش دوست داشتن را دارد . . .
کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت ابرا میومد بیرون و گوشم و محکم میگرفت و داد میزد
آهای بگیر بشین سرجات اینقده غر نزن.همینه که هست.
بعد یه چشمک میزد و آروم توی گوشم میگفت:
همه چی درست میشه.....
وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش...
به لبخند بین حرف هایش...
به سبک ادای کلماتش....
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش...
به چشم هاش خیره شو...
دستهایش را به حافظه ات بسپار...
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند...
که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …
http://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gifهمیشه باید کسی باشدhttp://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gif
http://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gifتا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد...http://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gif
http://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gifجــزایــی بـالاتــر از ایــن نیسـت ، بـه كسـی كـهhttp://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gif
http://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gifقسمـت تــو نیسـت ، دلــــ ببنــدی .... !!!http://s2.picofile.com/file/72673677...t1t5882hvy.gif
دردناك است دوست بداري و گمان كني دوستت دارد
در حاليكه او يگانه هستي تو باشد
و تو يكي از هزاران لذت او..
ما نه سقراط، نه افلاطونیم
منطق و فلسفهی اکنونیم
هرچه همرنگ جماعت بشویم
باز هم وصلهی ناهمگونیم
از تماشای انار لب رود
سیرچشمیم ولی دلخونیم
من و آیینه به هم مجتاجیم
من و آیینه به هم مدیونیم
به طوافم مبر ای سرگردان
ما از این دایرهها بیرونیم
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم، نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالا نشینی است
اکنون که می بینند خوارم در امانم
دلبسته افلاکم و پا بسته خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم
ان روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم، بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری های هراسان
دل کندن آسان نیست ! آیا می توانم؟!
وقتـــی دو نفـــر از هـــم جـــدا میشـــن ....
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ؛
چون به قلب همدیگه زخم زدن !
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ؛
چون زمانی همو دوستـــ داشتن
تنها میتونن آشنا ترین غریبه برای همدیگه باشن ...!
آزردهـ تـَـریـن سُــکـوتــ
زمــآنــﮯ سـت کــہ
تــو
دروغ مـﮯ گـویـﮯ
و
مـَـن لَـبـخـنـد مــﮯزنـمــ...
سر خاک من...!!اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!!
اونی که نخواست ما رو بالاخره میاد دیدن جسدم...!!
اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو گرفته...!!
اونی که سلام نمیکرد میاد برای خدافظی...!!
عجب روزیه اون روز...!!حیف که اون موقع خودم نیستم...!!
هیــ ــچ کـ ـس بـ ـی کـ ـس نیسـ ـت
ولـــــ ــــــ ـــــــ ـــــی
موفـ ـق کسـ ـی اسـ ـت کـ ـه بـ ـا هـ ـر کسـ ـی نیسـ ـت
گاهی باید کوچ کرد............
از همه ی این هیاهو!
از همه ی این سوء تفاهم ها!
از همه ی این برداشت ها!!
حق با درویش است...
باید تنها بود.....
حق با راز است...
باید ساکت بود!....
حق با بغض است...
باید پنهان بود......
باید...باید ..باید....
نباید در فکر ِشکستن ِ باید ها بود......
[afsoorde][bihes][sokoot]
یه قانونی هست که میگه تا قبل از اینکه پرواز کنی
هرچقدر خواستی بترس ،
فکر کن ،شک کن ، دودل شو ، پشیمون شو ...
اما وقتی پریدی اگه وسط راه پشیمون شدی ، بازی رو باختی.
باید پر باز کرد و بی ترس و دغدغه پرید و اوج گرفت...
چه لذتی داره اگه هم پروازت پرِ پروازت باشه...
خدا را چه دیدی!
کار نشد ندارد...
شاید در این پاییز...
دردهایم ...
تا ابدیت...
خزان شوند...
شاید!!!
http://bayanbox.ir/id/6818434170211723583?preview
گـــــاهی وقتهـــا آدمهــــا ،
از یکـــ جایی به بعــــــد ،
از یکـــ روزی به بعـــــــد
،
از یکـــ (( نفــــــــــر )) به بعـــــد
،
دیگــــــــر هیچ چیز برایشان معنی ندارد.
نه رنگـــ ها ،
نه خیـابانهـــا ،
نه فصلهــــــــا….
گاهـــــــی وقتهــــا آدمهـــا
از یک نفــــــــر به بعــــــد فقط دلتنگ اند
و من . . .
در را کـه مــی بـــندی ،
بـــــاد هــــم، پــشت خــانـه ات زوزه مــی کــــشد...!
مـــن کــــه مـــــنم !
روزی می رسد که در خیال خود ؛
جای خالی ام را حس کنی !
در دلت با بغض بگویی : " کاش اینجا بود " ....
اما ....
من دیگر به خوابت هم نمی آیم ... !!!
دلت را بتکان .غصه هایت که ریخت تو هم همه را فراموش کن
دلت را که تکاندی و اشتباهاتت به زمین ریخت بگذار همان جا بماند فقط از لابه لای اشتباهات یکی را بیرون بکش و قاب کن و بزن به دیوار
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــ ــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــ ت
http://naghmehsara.ir/wp-content/upl...ara.ir0po1.jpg
چقدر خوشحال بود شیطان،
وقتی سیب را چیدم
گمان كرد فریب داده است مرا
نمیدانست تو پرسیده بودی كه
"مرا بیشتر دوستداری یا ماندن در بهشت را"؟!
امـــروزجلوی آینـــه
سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم
اولی این جا...دومی این جا...
و "سومی"
همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی:....من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن...
کاش میدونستی
اونی که نشسته
همیشه خسته نیست !
شاید جایی برای رفتن نداره …!!!
ميدوني قشنگترين حس دنيا چيه ؟
اينکه بدوني همون بلايي که سرت آورده..
سرش آوردن ...!
سردش بود دلم را برایش سوزاندم!!!
گرمش که شد با خاکستر قلبم نوشت:
خـداحـافـظ ...
تــلخي قصــه آنــجاست...وقــتي دلم "سوخــت"دلــش "خــنک" شد!
کاش می فهمیدی
برای این که تنهایم تو را نمیخواهم؛
برعکس …
برای این که میخواهمت ؛ تنهایم…!!!
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
دلم یه سجاده میخاد و یه چادر نماز سفید ساده ساده
که یه دل سیر با خدا حرف بزنم و گله ادما کنم و روزگارو . بعدم سجده کنم و اروم شم
ولی به خاطر گناهام ازش خجالت میکشم ...
برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در ابتدای کمال !بنگر چگونه می افتی ؟!زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور وزندگی کردن حرکتی است عمودی به سوی او...انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت. بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته!(دکتر شریعتی)
- - - به روز رسانی شده - - -
هنگامی که با تندباد حوادث جهان، دست به گریبانی
و با سرسختی طوفان زندگی در نبرد، تا می توانی
ایستادگی کن؛ ولی آنگه که نه پای رفتنت ماند
و نه تاب ایستادن؛ بنشین و صبر کن و بدان که
طوفان های زندگی را هم دورانیست و تندبادهای زمانه،
زمانی می گذرند و می گذارندت که برخیزی...
"مهم این است که تو برای برخاستن مهیا باشی "
حکایت آن مردراشنیده ای که پیش روانپزشک رفت وازغم بزرگ دلش گفت؟
دکترگفت: به فلان سیرک بروآنجادلقکی هست آنقدر میخنداندت تاغمت یادت رود
مرد لبخندتلخی زد
و گفت من همان دلقکم.
نقـش یـــک درخــت خشک را
در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر…
این روزها فهمیدن زبان مادری سخت شده است
قبلتر ها وقتی می گفتند: دوستت دارم
معنی فارسی اش ساده بود
اما حالا “دوستت دارم” هزار معنی
مختلف می دهد
الا دوست داشتن . . .
عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است
گوش کردن نیست ، درک کردن است
دیدن نیست ، احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است
حتی تنها . . .
وقتی پروانه عشق در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر باشد
تازه قصه زندگی آغاز شده است زیرا دیگر نه می تواند پرواز کند نه بمیرد . . .
دنیای عجیبیه حتی رفتگرهای محله هم با نفرت نگاه میکند
انگار ریختن برگ ها تقصیر من بود
آدما دو جور زندگی میکنن یا غرورشونو زیر پاشون میذرانو با انسانها زندگی میکنن.
یا انسانهارو زیر پاشون میذارنو با غرورشون زندگی میکنن . . .