پاسخ : صفحه ی 147 از قرآن کریم شامل آیات 17 تا 29 از سوره ی ابراهیم
(آيه 17)
سوم: اين مجرم گناهكار و جبار عنيد، هنگامى كه خود را در برابر چنين نوشابهاى مىبيند «به زحمت جرعه جرعه آن را سر مىكشد، و هرگز مايل نيست آن را بياشامد» بلكه به اجبار در حلق او مىريزند (يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ).
4- آنقدر وسائل عذاب و شكنجه و ناراحتى براى او فراهم مىگردد كه «از هر سو مرگ به سوى او مىآيد ولى با اين همه هرگز نمىميرد» تا مجازات زشتيهاى اعمال خود را ببيند (وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ).
5- و با اين كه تصور مىشود مجازاتى برتر از اينها كه گفته شد نيست، باز اضافه مىكند: «و به دنبال آن عذاب شديدى است» (وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ).
و به اين ترتيب آنچه از شدت مجازات و كيفر در فكر آدمى بگنجد و حتى آنچه نمىگنجد در انتظار اين ستمگران خودخواه و جباران بىايمان و گنهكار است، و اينها نتيجه و اثر طبيعى اعمال خود انسانهاست، بلكه تجسمى است از كارهاى آنان در سراى ديگر كه هر عملى به صورت مناسب خود مجسم مىشود.
(آيه 18)
خاكسترى بر سينه تندباد! در اين آيه مثل بسيار رسايى براى اعمال افراد بىايمان بيان شده كه بحث آيات گذشته را در زمينه عاقبت كار كفار تكميل كرده، مىفرمايد: «اعمال كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند همچون خاكسترى است در مقابل تندباد در يك روز توفانى»! (مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ).
منظور از «أَعْمالُهُمْ» همه اعمال آنهاست حتى اعمال ظاهرا خوبشان كه در باطن رنگ شرك و بت پرستى داشت.
همان گونه كه خاكستر در برابر تندباد، آن هم در يك روز طوفانى آنچنان پراكنده مىشود كه هيچ كس قادر بر جمع آن نيست، همين گونه منكران حق «توانايى ندارند كه چيزى از اعمالى را كه انجام دادهاند به دست آورند» و همگى بر باد مىرود و دستهايشان خالى مىماند (لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ).
«و اين همان گمراهى دور و دراز است» (ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
پاسخ : صفحه ی 147 از قرآن کریم شامل آیات 17 تا 29 از سوره ی ابراهیم
(آيه 19)
آفرينش براساس حق است: به دنبال بحث از باطل در آيه قبل و اين كه همچون خاكستر پراكنده و بىقرار است كه دائما با وزش باد از نقطهاى به نقطه ديگر منتقل مىشود، در اين آيه سخن از حق و استقرار آن به ميان آمده است.
روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به عنوان الگويى براى همه حق طلبان جهان كرده، مىگويد: «آيا نديدى كه خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است؟ (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
«حقّ» به معنى «مطابقت و هماهنگى» است. و در اينجا ساختمان عالم آفرينش، آسمان و زمين، همگى نشان مىدهد كه در آفرينش آنها، نظام و حساب و حكمت و هدفى بوده است، نه خداوند به آفرينش آنها نياز داشته و نه كمبودى را با آن مىخواهد در ذات خود برطرف سازد چرا كه او بىنياز از همه چيز است.
سپس اضافه مىكند دليل بر اين كه نيازى به شما و ايمان آوردن شما ندارد اين است كه: «اگر اراده كند شما را مىبرد و خلق تازهاى (به جاى شما) مىآورد» (إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ).
خلقى كه همه ايمان داشته باشند و هيچ يك از كارهاى نادرست شما را انجام ندهند.
(آيه 20)
«و اين كار براى خدا به هيچ وجه مشكل نيست» (وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ).
شاهد اين سخن آن كه در سوره نساء آيه 131- 133 مىخوانيم: «اگر شما كافر شويد (به خدا زيانى نمىرساند) چرا كه آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و خداوند بىنياز و شايسته ستايش است ... هرگاه بخواهد شما را اى مردم مىبرد و گروه ديگرى مىآورد، و خداوند بر اين كار تواناست».
(آيه 21)
در چند آيه قبل اشارهاى به مجازات سخت و دردناك منحرفان لجوج و بىايمان شده بود در اينجا همين معنى را تعقيب و تكميل مىكند.
نخست مىگويد: «و در قيامت همه آنها (جباران و ظالمان و كافران اعم از تابع و متبوع، پيرو و پيشوا) در پيشگاه خداوند ظاهر مىشوند» (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً).
و «در اين هنگام ضعفاء (يعنى پيروان نادانى كه با تقليد كور كورانه، خود را به وادى ضلالت افكندند) به مستكبران (و رهبران گمراه) مىگويند: ما پيروان شما بوديم آيا (اكنون كه به خاطر رهبرى شما به اين همه عذاب و بلا گرفتار شدهايم) حاضريد شما سهمى از عذاب الهى را بپذيريد و از ما برداريد»؟ (فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ).
اما آنها بلافاصله مىگويند: «اگر خدا ما را (به سوى نجات از اين كيفر و عذاب) هدايت مىكرد ما هم شما را راهنمايى مىكرديم» (قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ).
ولى افسوس كه كار از اين حرفها گذشته است، «بر ما يكسان است چه بىتابى و جزع كنيم و چه صبر و شكيبايى، راه نجاتى براى ما وجود ندارد» (سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
پاسخ : صفحه ی 147 از قرآن کریم شامل آیات 17 تا 29 از سوره ی ابراهیم
(آيه 22)
گفتگوى صريح شيطان و پيروانش! در اين آيه به صحنه ديگرى از مجازاتهاى روانى جباران و گنهكاران و پيروان شياطين در روز رستاخيز پرداخته چنين مىگويد: «و شيطان هنگامى كه كار حساب بندگان صالح و غير صالح پايان پذيرفت (و هر كدام به سرنوشت و پاداش و كيفر قطعى خود رسيدند) به پيروان خود چنين مىگويد: خداوند به شما وعده حق داد و من نيز به شما وعده دادم (وعدهاى پوچ و بىارزش چنانكه خودتان مىدانستيد) سپس از وعدههاى خود تخلف جستم» (وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ).
و به اين ترتيب شيطان نيز با ساير مستكبرانى كه رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تيرهاى ملامت و سرزنش خود را به اين پيروان بدبخت نشانهگيرى مىكند.
و بعد اضافه مىكند: «من بر شما تسلط و اجبار و الزامى نداشتيم، تنها اين بود كه از شما دعوت كردم، شما هم با ميل و اراده خود پذيرفتيد» (وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي).
«بنابراين مرا هرگز سرزنش نكنيد، بلكه خويشتن را سرزنش كنيد» كه چرا دعوت شيطنت آميز و ظاهر الفساد مرا پذيرفتيد (فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ).
خودتان كرديد كه لعنت بر خودتان باد! به هر حال «نه من مىتوانم (در برابر حكم قطعى و مجازات پروردگار) به فرياد شما برسم و نه شما مىتوانيد فريادرس من باشيد» (ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ).
«من اكنون (اعلام مىكنم كه) از شرك شما در باره خود كه از قبل داشتيد (و اين كه اطاعت مرا هم رديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزارم و كافرم» (إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ).
اكنون فهميدم كه اين «شرك در اطاعت» هم مرا بدبخت كرد و هم شما را، همان بدبختى و بيچارگى كه راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد.
بدانيد «براى ستمكاران قطعا عذاب دردناكى است» (إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه وسوسههاى شيطان هرگز اختيار و آزادى اراده را از انسان نمىگيرد بلكه او يك دعوت كننده بيش نيست، و اين انسانها هستند كه با اراده خودشان دعوت او را مىپذيرند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
پاسخ : صفحه ی 147 از قرآن کریم شامل آیات 17 تا 29 از سوره ی ابراهیم
(آيه 23)
در اين آيه به دنبال بيان حال جباران عنيد و بىايمان و سرنوشت دردناك آنها، به ذكر حال مؤمنان و سر انجام آنها پرداخته، مىگويد: «و آنها را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به باغهاى بهشت وارد مىكنند باغهايى كه نهرها از زير درختانش جارى است» (وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
«جاودانه به اذن پروردگارشان در آن (باغهاى بهشت) مىمانند» (خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ).
«و تحيت آنان در آنجا سلام است» (تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ).
سلامت از هرگونه ناراحتى و گزند روحى و جسمى.
(آيه 24)
شجره طيبه و شجره خبيثه: در اينجا صحنه ديگرى از تجسم حق و باطل، كفر و ايمان، طيب و خبيث را ضمن يك مثال جالب و بسيار عميق و پرمعنى بيان كرده، و بحثهاى آيات گذشته را كه در اين زمينه بود تكميل مىكند.
نخست مىفرمايد: «آيا نديدى چگونه خدا مثالى براى كلام پاكيزه زده، و آن را به شجره طيبه و پاكى تشبيه كرده است»؟ (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ).
سپس به ويژگيهاى اين شجره طيّبه (درخت پاكيزه و پربركت) مىپردازد و به تمام ابعاد آن ضمن عبارات كوتاهى اشاره مىكند.
1- موجودى است داراى رشد و نمو «شجره» نه بىروح، و نه جامد و بىحركت.
2- اين درخت پاك است و «طيب» از هر نظر، ميوهاش شكوفه و گلشن و نسيمى كه از آن برمىخيزد همه پاكيزه است.
3- اين شجره داراى نظام حساب شدهاى است ريشهاى دارد و شاخهها و هر كدام مأموريت و وظيفهاى دارند.
4- «اصل و ريشه آن ثابت و مستحكم است» بطورى كه توفانها و تند بادها نمىتواند آن را از جا بركند (أَصْلُها ثابِتٌ).
5- شاخههاى اين شجره طيبه در يك محيط پست و محدود نيست بلكه بلند آسمان جايگاه اوست، اين شاخهها سينه هوا را شكافته و در آن فرو رفته، آرى «شاخههايش در آسمان است» (وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ).
روشن است هر قدر شاخهها برافراشتهتر باشند از آلودگى گرد و غبار زمين دورترند و ميوههاى پاكترى خواهند داشت.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
پاسخ : صفحه ی 147 از قرآن کریم شامل آیات 17 تا 29 از سوره ی ابراهیم
(آيه 25)
ششم: اين شجره طيبه شجرهاى پربار است نه همچون درختانى كه ميوه و ثمرى ندارند بنابراين مولد است و «ميوه خود را مىدهد» (تُؤْتِي أُكُلَها).
7- اما نه در يك فصل يا دو فصل، بلكه در هر فصل، يعنى «در هر زمان» كه دست به سوى شاخههايش دراز كنى محروم بر نمىگردى (كُلَّ حِينٍ).
8- ميوه دادن او نيز بىحساب نيست بلكه مشمول قوانين آفرينش است و طبق يك سنت الهى «و به اذن پروردگارش» اين ميوه را به همگان ارزانى مىدارد (بِإِذْنِ رَبِّها).
اكنون درست بينديشيم و ببينيم اين ويژگيها و بركات را در كجا پيدا مىكنيم؟
مسلما در كلمه توحيد و محتواى آن، و در يك انسان موحد و با معرفت.
مردان بزرگ و با ايمان اين كلمات طيبه پروردگار، حياتشان مايه بركت است، مرگشان موجب حركت، آثار آنها و كلمات و سخنانشان و شاگردان و كتابهايشان و تاريخ پرافتخارشان، و حتى قبرهاى خاموششان همگى الهام بخش است و سازنده و تربيت كننده.
آرى «خداوند براى مردم مثلهايى مىزند شايد متذكر شوند» (وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ).
(آيه 26)
و از آنجا كه يكى از بهترين راهها براى تفهيم مسائل استفاده از روش مقابله و مقايسه است بلافاصله نقطه مقابل «شجره طيبه» را چنين بيان مىكند: اما «مثل كلمه خبيثه و ناپاك همانند درخت خبيث و ناپاك و بىريشه است كه از روى زمين كنده شده (و در برابر طوفانها هر روز به گوشهاى پرتاب مىشود و) قرار و ثباتى براى آن نيست» (وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ).
جالب اين كه در وصف «شجره طيّبه» قرآن با تفصيل سخن مىگويد و اما به هنگام شرح «شجره خبيثه» با يك جمله كوتاه از آن مىگذرد.
اين يك نوع لطافت بيان است كه انسان در مورد ذكر «محبوب» به همه خصوصيات بپردازد اما هنگامى كه به ذكر «مبغوض» مىرسد با يك جمله كوبنده از آن بگذرد!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
پاسخ : صفحه ی 147 از قرآن کریم شامل آیات 17 تا 29 از سوره ی ابراهیم
(آيه 27)
از آنجا كه در آيات گذشته در دو مثال گويا، حال «ايمان» و «كفر» و «مؤمن» و «كافر» و بطور كلى «هر پاك» و «ناپاك» تجسم يافت، در اين آيه به نتيجه كار و سرنوشت نهايى آنها مىپردازد.
نخست مىگويد: «خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابت و پايداريشان ثابت قدم مىدارد هم در اين جهان و هم در جهان ديگر» و برزخ كه امكان لغزش كم و بيش در آن وجود دارد (يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ).
چرا كه ايمان آنها يك ايمان سطحى و متزلزل و شخصيت آنها يك شخصيت كاذب و متلون نبوده است.
در اينجا در برابر مشكلات و وسوسهها، در ايمان و پاكى ثابت مىمانند و دامانشان از ننگ آلودگيها مبرّا خواهد بود، و در آنجا در نعمتهاى بىپايان خدا جاودان خواهند ماند.
سپس به نقطه مقابل آنها پرداخته، مىگويد: «و خداوند ظالمان را گمراه مىسازد و خدا هر چه بخواهد انجام مىدهد» (وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ).
بارها گفتهايم هر جا سخنى از هدايت و ضلالت است و به خدا نسبت داده مىشود، گامهاى نخستين آن از ناحيه خود انسان برداشته شده است، كار خدا همان تأثيرى است كه در هر عمل آفريده، و نيز كار خدا اعطاء مواهب و نعمتها يا سلب نعمتهاست كه به مقتضاى شايستگى و عدم شايستگى افراد مقرر مىدارد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
پاسخ : صفحه ی 147 از قرآن کریم شامل آیات 17 تا 29 از سوره ی ابراهیم
(آيه 28)
سر انجام كفران نعمتها: در اينجا روى سخن به پيامبر است و در حقيقت ترسيمى از يكى از موارد «شجره خبيثه» در آن به چشم مىخورد.
نخست مىفرمايد: «آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را تبديل به كفران كردند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً).
«و سر انجام قوم خود را به دار البوار و سرزمين هلاكت و نيستى فرستادند» (وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ).
اينها همان ريشههاى شجره خبيثه و رهبران كفر و انحرافند.
گرچه مفسران گاهى اين نعمت را به وجود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تفسير كردهاند، و گاهى به ائمه اهل بيت عليهم السّلام و كفران كنندگان اين نعمت را گاهى «بنى اميه» و «بنى مغيره» و گاهى همه كفار عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله معرفى نمودهاند، ولى مسلما مفهوم آيه وسيع است و اختصاص به گروه معينى ندارد و همه كسانى را كه نعمتى از نعمتهاى خدا را كفران كرده و از آن سوء استفاده كنند شامل مىشود.
(آيه 29)
قرآن سپس «دار البوار» را چنين تفسير مىكند: «جهنم است كه در شعلههاى سوزانش فرو مىروند و بدترين قرارگاههاست» (جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
صفحه ی 148 از قرآن کریم شامل آیات 30 تا 43 از سوره ی ابراهیم
صفحه ی 148 از قرآن کریم شامل آیات 30 تا 43 از سوره ی ابراهیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَجَعَلُوا۟ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّوا۟ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا۟ فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَي النَّارِ(30)
و براي خدا مانندهايي قرار دادند تا [مردم را] از راه او گمراه كنند بگو برخوردار شويد كه قطعا بازگشتشما به سوي آتش است(30)
قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ يُقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَيُنفِقُوا۟ مِمَّا رَزَقْنَٰهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَٰلٌ(31)
به آن بندگانم كه ايمان آوردهاند بگو نماز را بر پا دارند و از آنچه به ايشان روزي دادهايم پنهان و آشكارا انفاق كنند پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن نه داد و ستدي باشد و نه دوستيي(31)
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَٰتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَٰرَ(32)
خداست كه آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان آبي فرستاد و به وسيله آن از ميوهها براي شما روزي بيرون آورد و كشتي را براي شما رام گردانيد تا به فرمان او در دريا روان شود و رودها را براي شما مسخر كرد(32)
يْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ(33)
و خورشيد و ماه را كه پيوسته روانند براي شما رام گردانيد و شب و روز را [نيز] مسخر شما ساخت(33)
وَءَاتَيٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا۟ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَآ إِنَّ الْإِنسَٰنَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ(34)
و از هر چه از او خواستيد به شما عطا كرد و اگر نعمتخدا را شماره كنيد نميتوانيد آن را به شمار درآوريد قطعا انسان ستمپيشه ناسپاس است(34)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَٰهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ(35)
و [ياد كن] هنگامي را كه ابراهيم گفت پروردگارا اين شهر را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتان دور دار(35)
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(36)
پروردگارا آنها بسياري از مردم را گمراه كردند پس هر كه از من پيروي كند بي گمان او از من است و هر كه مرا نافرماني كند به يقين تو آمرزنده و مهرباني(36)
رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ فَاجْعَلْ أَفِْٔدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِيٓ إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ(37)
پروردگارا من [يكي از] فرزندانم را در درهاي بيكشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهاي برخي از مردم را به سوي آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزي ده باشد كه سپاسگزاري كنند(37)
رَبَّنَآ إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَيٰ عَلَي اللَّهِ مِن شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَآءِ(38)
پروردگارا بيگمان تو آنچه را كه پنهان ميداريم و آنچه را كه آشكار ميسازيم ميداني و چيزي در زمين و در آسمان بر خدا پوشيده نميماند(38)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الْكِبَرِ إِسْمَٰعِيلَ وَإِسْحَٰقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَآءِ(39)
سپاس خداي را كه با وجود سالخوردگي اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد به راستي پروردگار من شنونده دعاست(39)
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَآءِ(40)
پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نيز پروردگارا و دعاي مرا بپذير(40)
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ(41)
پروردگارا روزي كه حساب برپا ميشود بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاي(41)
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّٰلِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَٰرُ(42)
و خدا را از آنچه ستمكاران ميكنند غافل مپندار جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براي روزي به تاخير مياندازد كه چشمها در آن خيره ميشود(42)
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفِْٔدَتُهُمْ هَوَآءٌ(43)
شتابان سر برداشته و چشم بر هم نميزنند و [از وحشت] دلهايشان تهي است(43)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 148 از قرآن کریم شامل آیات 30 تا 43 از سوره ی ابراهیم
(آيه 30)
در اين آيه به يكى از بدترين انواع كفران نعمت كه آنها مرتكب مىشدند اشاره كرده، مىگويد: «و آنها براى خدا شريكهايى قرار دادند تا (مردم را به اين وسيله) از راه او گمراه سازند» (وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ).
و چند روزى در سايه اين شرك و كفر و منحرف ساختن افكار مردم از آيين و طريق حق بهرهاى از زندگى مادى و رياست و حكومت بر مردم ببرند.
اى پيامبر! «به آنها بگو: (از اين زندگى دنيا و بىارزش مادى) بهره بگيريد اما (بدانيد) سر انجام كار شما به سوى آتش (دوزخ) است» (قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ).
با اين كه نه اين زندگى شما زندگى است كه بدبختى است و نه اين رياست و حكومت شما ارزشى دارد كه تبهكارى و دردسر و مصيبت است.
(آيه 31)
عظمت انسان از ديدگاه قرآن: در تعقيب آيات گذشته كه از برنامه مشركان و كسانى كه كفران نعمتهاى الهى كردند سخن مىگفت، در اينجا سخن از برنامه بندگان راستين و نعمتهاى بىانتهاى اوست كه بر مردم نازل شده.
نخست مىگويد: «به بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو: نماز را بر پاى دارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم در پنهان و آشكار انفاق كنند» (قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً).
چرا كه ايمان در صورتى ريشهدار است كه در عمل متجلّى شود و انسان را از يك سو به خدا نزديك كند و از سوى ديگر به بندگانش! «پيش از آن كه روزى فرا رسد كه نه در آن خريد و فروش است و نه دوستى» نه با مال مىتوانند از كيفر خدا رهايى يابند و نه با پيوندهاى مادى! (مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html
پاسخ : صفحه ی 148 از قرآن کریم شامل آیات 30 تا 43 از سوره ی ابراهیم
(آيه 32)
سپس به معرفى خدا از طريق نعمتهايش مىپردازد، آن گونه معرفى كه عشق او را در دلها زنده مىكند، و انسان را به تعظيم در برابر عظمت و لطفش وا مىدارد زيرا اين يك امر فطرى است كه انسان نسبت به كسى كه به او كمك كرده و لطف و رحمتش شامل اوست علاقه و عشق پيدا مىكند و اين موضوع را ضمن آياتى چند چنين بيان مىدارد:
«خداوند همان كسى است كه آسمانها و زمين را آفريده است» (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ).
«و از آسمان آبى فرستاد كه به وسيله آن ميوههاى مختلف را خارج ساخت و از آنها به شما روزى داد» (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ).
«و كشتى را مسخّر شما ساخت» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ).
هم از نظر مواد ساختمانيش كه در طبيعت آفريده است و هم از نظر نيروى محركش كه بادهاى منظم سطح اقيانوسهاست.
«تا اين كشتيها بر صفحه اقيانوسها به فرمان او به حركت در آيند» (لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ). و سينه آبها را بشكافند و به سوى ساحل مقصود پيش روند، و انسانها و وسائل مورد نيازشان را از نقطهاى به نقاط ديگر به آسانى حمل كنند.
همچنين «نهرها را در تسخير شما درآورد» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ).
تا از آب حياتبخش آنها زراعتهايتان را آبيارى كنيد، و هم خود و دامهايتان سيراب شويد، و هم در بسيارى از اوقات، صفحه آنها را به عنوان يك جاده هموار مورد بهرهبردارى قرار داده، با كشتيها و قايقها از آنها استفاده كنيد، و هم از ماهيان آنها و حتى از صدفهايى كه در اعماقشان موجود است، بهره گيريد.
(آيه 33)
نه تنها موجودات زمين را مسخّر شما ساخت بلكه «خورشيد و ماه را كه دائما در كارند سرگشته فرمان شما قرار داد» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ).
نه فقط موجودات اين جهان، بلكه حالات عارضى آنها را نيز به فرمان شما آورد، همان گونه كه «شب و روز را مسخّر شما ساخت» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ).
خلاصه انسان از ديدگاه قرآن آن قدر عظمت دارد كه همه اين موجودات به فرمان «اللّه» مسخر او گشتهاند يعنى، يا زمام اختيارشان به دست انسان است، و يا در خدمت منافع انسان حركت مىكنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread313-2.html