پاسخ : صفحه ی 144 از قرآن کریم شامل آیات 26 تا 36 از سوره ی رعد
(آيه 34)
و در اين آيه به مجازاتهاى دردناك آنها در دنيا و آخرت كه طبعا شامل شكست و ناكامى و سيه روزى و آبروريزى و غير آن مىشود، اشاره كرده چنين مىگويد: «براى آنها در زندگى دنيا مجازاتى است و مجازات آخرت سختتر و شديدتر است» (لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ).
چرا كه دائمى و هميشگى و جسمانى و روحانى و توأم با انواع ناراحتيها است: و اگر گمان كنند راه فرار و وسيله دفاعى در برابر آن دارند، سخت در اشتباهند چرا كه: «هيچ چيز در برابر خداوند نمىتواند از آنها دفاع كند» (وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ).
(آيه 35)
بار ديگر در اين آيه سخن از معاد و مخصوصا از نعمتهاى بهشتى و كيفرهاى دوزخى به ميان آمده است.
نخست مىگويد: «توصيف بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده (اين است كه) نهرهاى آب از زير درختانش جارى است» (مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
دومين وصف باغهاى بهشت اين است كه: «ميوههاى آن دائمى و هميشگى است» (أُكُلُها دائِمٌ).
نه همچون ميوههاى اين جهان كه فصلى است و هر كدام در فصل خاصى آشكار مىشود بلكه گاهى بر اثر آفت و بلا ممكن است در يك سال اصلا نباشد.
و همچنين «سايه آنها» نيز هميشگى است (وَ ظِلُّها).
از اين جمله روشن مىشود كه باغهاى بهشت خزان ندارند، و نيز از آن معلوم مىشود كه تابش نور آفتاب يا همانند آن در بهشت هست.
و در پايان آيه بعد از بيان اين اوصاف سه گانه بهشت مىگويد: «اين است سر انجام پرهيزكاران، ولى سر انجام كافران آتش است»! (تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ).
در اين تعبير زيبا، نعمتهاى بهشتى با لطافت و به تفصيل بيان شده، اما در مورد دوزخيان در يك جمله كوتاه، و خشك و خشن مىگويد: «عاقبت كارشان جهنم است»!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread312-3.html
پاسخ : صفحه ی 144 از قرآن کریم شامل آیات 26 تا 36 از سوره ی رعد
(آيه 36)
خدا پرستان و احزاب! در اين آيه اشاره به عكس العمل متفاوت مردم در برابر نزول آيات قرآن شده است كه افراد حقيقت جو و حق طلب چگونه در برابر آنچه بر پيامبر نازل مىشد تسليم و خوشحال بودند و معاندان و افراد لجوج به مخالفت بر مىخاستند.
نخست مىگويد: «آنها كه كتاب آسمانى در اختيارشان قرار دادهايم از آنچه بر تو نازل مىشود خوشحالند» (وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ).
يعنى حق طلبان يهود و نصارى و مانند آنها از نزول اين آيات بر تو خوشحال و خشنودند، چرا كه از يك سو آن را هماهنگ با نشانههايى كه در دست دارند مىبينند و از سوى ديگر مايه آزادى و نجات آنها از شرّ خرافات و عالم نمايان يهود و مسيحيت و امثال آنهاست كه آنان را به قيد و بند كشيده، و از آزادى فكرى و تكامل انسانى محروم داشته بودند.
سپس اضافه مىكند: «ولى جمعى از احزاب قسمتى از آياتى را كه بر تو نازل شده است انكار مىكنند» (وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ).
منظور از اين گروه همان جمعيت از يهود و نصارى بودهاند كه تعصبهاى قومى و مذهبى و مانند آن بر آنها غلبه داشته، و در برابر كتب آسمانى خودشان نيز تسليم نبودند، آنها در حقيقت «احزاب» و گروههايى بودند كه تنها خط حزبى خودشان را دنبال مىكردند.
يا اشاره به مشركان بوده باشد كه آيين و مذهبى نداشتند بلكه احزاب و گروههاى پراكندهاى بودند كه مخالفت با قرآن و اسلام آنها را متحد ساخته بود.
در پايان آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد كه، به مخالفت و لجاجت اين و آن اعتنا مكن بلكه در خط اصيل و صراط مستقيم خود بايست و «بگو: من تنها مأمورم كه اللّه و خداى يگانه يكتا را بپرستم و هيچ شريكى براى او قائل نشوم، فقط به سوى او دعوت مىكنم و بازگشت من (و همگان) به سوى اوست» (قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ).
اشاره به اين كه، موحد راستين و خدا پرست حقيقى جز تسليم در برابر همه فرمانهاى خدا هيچ خط و برنامهاى ندارد.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread312-3.html
صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
صفحه ی 145 از قرآن کریم شا مل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَٰهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُم بَعْدَمَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ(37)
و بدين سان آن [قرآن] را فرماني روشن نازل كرديم و اگر پس از دانشي كه به تو رسيده [باز] از هوسهاي آنان پيروي كني در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگري نخواهي داشت(37)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَٰجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بَِٔايَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ(38)
و قطعا پيش از تو [نيز] رسولاني فرستاديم و براي آنان زنان و فرزنداني قرار داديم و هيچ پيامبري را نرسد كه جز به اذن خدا معجزهاي بياورد براي هر زماني كتابي است(38)
يَمْحُوا۟ اللَّهُ مَا يَشَآءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَٰبِ(39)
خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات ميكند و اصل كتاب نزد اوست(39)
وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَٰغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ(40)
و اگر پارهاي از آنچه را كه به آنان وعده ميدهيم به تو بنمايانيم يا تو را بميرانيم جز اين نيست كه بر تو رساندن [پيام] است و بر ما حساب [آنان](40)
أَوَلَمْ يَرَوْا۟ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ(41)
آيا نديدهاند كه ما [همواره] ميآييم و از اطراف اين زمين ميكاهيم و خداست كه حكم ميكند براي حكم او باز دارندهاي نيست و او به سرعت حسابرسي ميكند(41)
وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّٰرُ لِمَنْ عُقْبَي الدَّارِ(42)
و به يقين كساني كه پيش از آنان بودند نيرنگ كردند ولي همه تدبيرها نزد خداست آنچه را كه هر كسي به دست ميآورد ميداند و به زودي كافران بدانند كه فرجام آن سراي از كيست(42)
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَيٰ بِاللَّهِ شَهِيدًۢا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَٰبِ(43)
و كساني كه كافر شدند ميگويند تو فرستاده نيستي بگو كافي استخدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است ميان من و شما گواه باشد(43)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الٓر كِتَٰبٌ أَنزَلْنَٰهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَيٰ صِرَٰطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ(1)
الف لام راء كتابي است كه آن را به سوي تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوي روشنايي بيرون آوري به سوي راه آن شكست ناپذير ستوده(1)
اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَٰفِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ(2)
خدايي كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و واي بر كافران از عذابي سخت(2)
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَوٰةَ الدُّنْيَا عَلَي الْءَاخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُو۟لَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٍۭ بَعِيدٍ(3)
همانان كه زندگي دنيا را بر آخرت ترجيح ميدهند و مانع راه خدا ميشوند و آن را كج ميشمارند آنانند كه در گمراهي دور و درازي هستند(3)
وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِي مَن يَشَآءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(4)
و ما هيچ پيامبري را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براي آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بيراه ميگذارد و هر كه را بخواهد هدايت ميكند و اوست ارجمند حكيم(4)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَيٰ بَِٔايَٰتِنَآ أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ وَذَكِّرْهُم بِأَيَّيٰمِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ(5)
و در حقيقت موسي را با آيات خود فرستاديم [و به او فرموديم] كه قوم خود را از تاريكيها به سوي روشنايي بيرون آور و روزهاي خدا را به آنان يادآوري كن كه قطعا در اين [يادآوري] براي هر شكيباي سپاسگزاري عبرتهاست(5)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
(آيه 37)
قرآن همچنان مسائل مربوط به نبوت را دنبال مىكند، در اين آيه مىفرمايد: «همان گونه (كه بر اهل كتاب و پيامبران پيشين كتاب آسمانى فرستاديم) اين قرآن را نيز بر تو نازل كرديم در حالى كه مشتمل بر احكام روشن و آشكار است» (وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا).
منظور از توصيف قرآن به صفت «عربى» اين است كه احكامش واضح و آشكار و جاى سوء استفاده و تعبيرهاى مختلف ندارد.
بعد با لحنى تهديد آميز و قاطع، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را مخاطب ساخته، مىگويد:
«و اگر از هوى و هوسهاى آنها بعد از آن كه آگاهى بر تو آمده پيروى كنى (به كيفر الهى مجازات خواهى شد و) هيچ كس در برابر خدا قدرت حمايت از تو و نگهداريت را نخواهد داشت» (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ).
گرچه احتمال انحراف، مسلما در پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با آن مقام عصمت و معرفت و آگاهى وجود نداشته، اما اين تعبير روشن مىسازد كه خدا با هيچ كس ارتباط خصوصى و به اصطلاح خويشاوندى ندارد، و حتى اگر پيامبر، مقامش والا است به خاطر تسليم و عبوديت و ايمان و استقامت اوست.
(آيه 38)
اين آيه در حقيقت پاسخى است به ايرادات مختلفى كه دشمنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داشتند از جمله اين كه: گروهى مىگفتند مگر پيامبر ممكن است از جنس بشر باشد، و همسر اختيار كند و فرزندانى داشته باشد، قرآن به آنها پاسخ مىگويد:
اين امر تازهاى نيست «ما پيش از تو پيامبران بسيارى فرستاديم و براى آنها همسران و فرزندان قرار داديم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً).
ديگر اين كه آنها انتظار دارند كه هر معجزهاى را پيشنهاد مىكنند و هر چه هوى و هوسشان اقتضا مىكند انجام دهى- چه ايمان بياورند يا نياورند- ولى آنها بايد بدانند: «هيچ پيامبرى نمىتواند معجزهاى جز به فرمان خداوند بياورد» (وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
سومين ايراد اين بود كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله آمده و احكامى از تورات يا انجيل را دگرگون ساخته.
آيه در آخرين جمله خود به آنها پاسخ مىگويد كه: «براى هر زمانى حكم و قانونى مقرر شده» تا بشريت به مرحله بلوغ نهايى برسد و آخرين فرمان صادر شود (لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ).
بنابراين جاى تعجب نيست كه يك روز تورات را نازل كند، و روز ديگر انجيل را، و سپس قرآن را، چرا كه بشريت در زندگى متحول و متكامل خود، نياز به برنامههاى متفاوت و گوناگونى دارد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread312-3.html
پاسخ : صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
(آيه 39)
اين آيه به منزله تأكيد و استدلالى است بر آنچه در ذيل آيه قبل گفته شد و آن اين كه هر حادثه و هر حكم و فرمانى، زمان معينى دارد و اگر مىبينى بعضى از كتاب آسمانى جاى بعض ديگر را مىگيرند به خاطر آن است كه «خداوند هر چيزى را بخواهد محو مىكند (همان گونه كه به مقتضاى اراده و حكمت خويش) امورى را اثبات مىنمايد، و كتاب اصلى و ام الكتاب نزد اوست» (يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ).
(آيه 40)
سر انجام به عنوان تأكيد بيشتر در مورد مجازاتهايى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وعده مىداد و آنها انتظارش را مىكشيدند و حتى ايراد مىكردند كه چرا اين وعدههاى تو عملى نمىشود، مىفرمايد: «و اگر پارهاى از آنچه را به آنها وعده داديم (از پيروزى تو و شكست آنها و رهايى پيروان تو و اسارت پيروان آنها) در دوران حياتت به تو نشان دهيم و يا تو را پيش از آن كه اين وعدهها تحقق پذيرد از دنيا ببريم در هر صورت وظيفه تو ابلاغ رسالت است و وظيفه ما گرفتن حساب از آنهاست» (وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ).
لوح محو و اثبات و امّ الكتاب-
جمله «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ ...» يك قانون كلى را بيان مىكند كه در منابع مختلف اسلامى نيز به آن اشاره شده است، و آن اين كه: تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: يكى مرحله قطعيت كه هيچ گونه دگرگونى در آن راه ندارد (و در آيه فوق از آن تعبير به «ام الكتاب»، كتاب مادر شده است) و ديگرى مرحله غير قطعى به تعبير ديگر «مشروط» است كه در اين مرحله دگرگونى در آن راه دارد، و از آن تعبير به مرحله محو و اثبات مىشود.
گاهى نيز از اين دو، تعبير به «لوح محفوظ» و «لوح محو و اثبات» مىشود، گويى در يكى از اين دو لوح، آنچه نوشته شده است به هيچ وجه دگرگونى در آن راه ندارد و كاملا محفوظ است و اما ديگرى ممكن است، چيزى در آن نوشته شود و سپس محو گردد و به جاى آن چيز ديگرى نوشته شود.
از امام باقر عليه السّلام چنين نقل شده كه فرمود: «قسمتى از حوادث حتمى است كه حتما تحقق مىپذيرد، و قسمت ديگرى مشروط به شرائطى است در نزد خدا كه هر كدام را صلاح بداند مقدم مىدارد و هر كدام را اراده كند محو مىكند، و هر كدام را اراده كند اثبات مىنمايد».
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread312-3.html
پاسخ : صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
(آيه 41)
انسانها و جامعهها از ميان مىروند و خدا مىماند: از آنجا كه در آيات گذشته روى سخن با منكران رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود در اينجا نيز همان بحث تعقيب شده است.
نخست مىگويد: اين مغروران لجوج «آيا نديدند كه ما پيوسته به سراغ زمين مىآييم و از اطراف (و جوانب) آن كم مىكنيم»؟! (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها).
روشن است كه منظور از «زمين» در اينجا «اهل زمين» است، يعنى، آيا آنها به اين واقعيت نمىنگرند كه پيوسته اقوام و تمدّنها و حكومتها در حال زوال و نابودى هستند؟
و اين هشدارى است به همه مردم اعم از نيك و بد حتى علماء و دانشمندان كه اركان جوامع بشرى هستند و با از ميان رفتن يك تن آنها گاهى دنيايى به نقصان مىگرايد، هشدارى است گويا و تكان دهنده! سپس اضافه مىكند: «حكومت و فرمان از آن خداست و هيچ كس را ياراى ردّ احكام او يا جلوگيرى از فرمان او نيست» (وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ).
«و او سريع الحساب است» (وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ).
(آيه 42)
در اين آيه بحث فوق را ادامه مىدهد و مىگويد: تنها اين گروه نيستند كه با توطئهها و مكرها به مبارزه با تو برخاستهاند بلكه «آنها كه پيش از اين گروه بودند نيز چنين توطئهها و مكرها داشتند» (وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
اما نقشههايشان نقش بر آب و توطئههايشان به فرمان خدا خنثى شد، چرا كه او از همه كس به اين مسائل آگاهتر است، بلكه «تمام طرحها و نقشهها از آن خداست» (فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً).
اوست كه از كار و بار هر كس آگاه است و «مىداند هر كسى چه كارى مىكند» (يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ).
و سپس با لحنى تهديد گونه آنها را از پايان كارشان بر حذر مىدارد و مىگويد:
«كافران به زودى خواهند دانست كه پايان كار و سر انجام نيك و بد در سراى ديگر از آن كيست»؟ (وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread312-3.html
پاسخ : صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
(آيه 43)
در اين آيه- همان گونه كه اين سوره در آغاز از نام قرآن و كتاب اللّه شروع شده- با تأكيد بيشترى روى معجزه بودن قرآن، سوره رعد را پايان مىدهد، مىگويد: «اين كافران مىگويند تو پيامبر نيستى» (وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا).
هر روز بهانهاى مىتراشند، هر زمان تقاضاى معجزهاى دارند و آخر كار هم باز مىگويند تو پيامبر نيستى! در پاسخ آنها «بگو: همين كافى است كه دو كس ميان من و شما گواه باشد يكى اللّه و ديگرى كسانى كه علم كتاب و آگاهى از قرآن نزد آنهاست»! (قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ).
هم خدا مىداند كه من فرستاده اويم، و هم آنها كه از اين كتاب آسمانى من يعنى قرآن آگاهى كافى دارند.
و اين تأكيدى است مجدد بر اعجاز قرآن از جنبههاى مختلف.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread312-3.html
پاسخ : صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
سوره ابراهيم [14]
اين سوره داراى 52 آيه است كه در «مكّه» نازل شده به استثناى آيات 28 و 29، كه طبق گفته بسيارى از مفسران در «مدينه» در باره كشتگان مشركان در بدر نازل گرديده است.
محتواى سوره: چنانكه از نام سوره پيداست، قسمتى از آن در باره قهرمان توحيد ابراهيم بت شكن (بخش نيايشهاى او) نازل گرديده است.
بخش ديگرى از اين سوره اشاره به تاريخ انبياى پيشين همچون نوح، موسى و قوم عاد و ثمود، و درسهاى عبرتى كه در آنها نهفته است مىباشد.
خلاصه اين سوره مجموعهاى است از بيان اعتقادات و اندرزها و موعظهها و سرگذشتهاى عبرت انگيز اقوام پيشين و بيان هدف رسالت پيامبران و نزول كتب آسمانى.
فضيلت تلاوت اين سوره:
از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «كسى كه سوره ابراهيم و حجر را بخواند، خداوند به تعداد هر يك از آنها كه بت مىپرستيدند و آنها كه بت نمىپرستيدند، ده حسنه به او مىبخشد».
همان گونه كه بارها گفتهايم پاداشهايى كه در باره تلاوت سورههاى قرآن وارد شده پاداشى است در برابر خواندن توأم با انديشه و سپس عمل.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread313.html
پاسخ : صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
بيرون آمدن از ظلمتها به نور: اين سوره همانند بعضى ديگر از سورههاى قرآن با حروف مقطعه شروع شده است. نكتهاى كه تذكر آن را در اينجا لازم مىدانيم اين است كه از 29 سورهاى كه با حروف مقطعه آغاز شده، درست در 24 مورد از آنها بلافاصله سخن از قرآن مجيد به ميان آمده است كه نشان مىدهد پيوندى ميان اين دو يعنى حروف مقطعه و قرآن برقرار است، و ممكن است خداوند بخواهد با اين بيان روشن كند كه اين كتاب بزرگ آسمانى با اين محتواى پرعظمت كه رهبرى همه انسانها را به عهده دارد از مواد سادهاى به نام «حروف الفبا» تشكيل يافته و اين نشانه اهميت اين اعجاز است.
به هر حال بعد از ذكر حروف «الف، لام، راء» (الر).
مىفرمايد: «اين كتابى است كه بر تو نازل كرديم به اين منظور كه مردم را از گمراهيها به سوى نور خارج كنى» (كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ).
در حقيقت تمام هدفهاى تربيتى و انسانى، معنوى و مادى نزول قرآن، در همين يك جمله جمع است: «بيرون ساختن از ظلمتها به نور»! از ظلمت جهل به نور دانش، از ظلمت كفر به نور ايمان، از ظلمت ستمگرى و ظلم به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح، از ظلمت گناه به نور پاكى و تقوا، و از ظلمت پراكندگى و تفرقه به نور وحدت.
و از آنجا كه سر چشمه همه نيكيها، ذات پاك خداست، و شرط اساسى درك توحيد، توجه به همين واقعيت است بلافاصله اضافه مىكند: همه اينها «به اذن پروردگارشان (پروردگار مردم) مىباشد» (بِإِذْنِ رَبِّهِمْ).
سپس براى توضيح و تبيين بيشتر هدايت به سوى نور مىفرمايد: «به سوى راه خداوند عزيز و حميد» (إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ).
خداوندى كه عزتش دليل قدرت اوست، و حميد بودنش نشانه مواهب و نعمتهاى بىپايان او مىباشد.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread313.html
پاسخ : صفحه ی 145 از قرآن کریم شامل آیات37 تا 43 از سوره ی رعد و آیات 1 تا 5 از سوره ی ابراهیم
(آيه 2)
در اين آيه به عنوان معرفى خداوند، درسى از توحيد بيان كرده، مىگويد: «همان خداوندى كه آنچه در آسمان و زمين است از آن اوست» (اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).
و در پايان آيه توجه به مسأله معاد- بعد از توجه به مبدأ- داده، مىگويد:
«واى بر كافران از عذاب شديد» رستاخيز (وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ).
(آيه 3)
و در اين آيه بلافاصله كافران را معرفى مىكند و با ذكر، سه قسمت از صفات آنها وضعشان را كاملا مشخص مىسازد بطورى كه هر كس در اولين برخورد بتواند آنها را بشناسد.
نخست مىگويد: «آنها كسانى هستند كه زندگى پست اين جهان را بر زندگى آخرت مقدم مىشمرند» (الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ).
و همه چيز حتى ايمان و حق را فداى منافع پست و شهوات و هوسهاى خود مىسازند.
سپس مىگويد: آنها به اين مقدار هم قانع نيستند بلكه علاوه بر گمراهى خودشان سعى در گمراه ساختن ديگران هم دارند: «آنها (مردم را) از راه خدا باز مىدارند» (وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ).
بلكه علاوه بر آن «سعى مىكنند آن را دگرگون نشان دهند» (وَ يَبْغُونَها عِوَجاً).
در حقيقت آنها هوسها را زينت مىدهند، مردم را تشويق به گناه مىنمايند، و از درستى و پاكى مىترسانند. و با تمام قوا مىكوشند ديگران را همرنگ خود سازند و با افزودن خرافات، و انواع تحريفها، و ابداع سنتهاى زشت و كثيف به اين هدف برسند.
روشن است «اين افراد (با داشتن اين صفات و اعمال) در گمراهى بسيار دورى هستند» (أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ).
همان گمراهى كه بازگشتشان به راه حق بر اثر بعد و دورى مسافت به آسانى امكان پذير نيست ولى اينها همه محصول اعمال خود آنهاست!
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread313.html