آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم/می نمی خواهم بیا ساقی تماشایت کنم/بی قرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن/کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم
نمایش نسخه قابل چاپ
آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم/می نمی خواهم بیا ساقی تماشایت کنم/بی قرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن/کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم
تو اگر میدانستی ,که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن
از من خسته نمی پرسیدی آه ای سرو , چرا تنهایی ؟
میگن آدم از یه جایی به بعد دیگه حالش خوب نمیشه...
من همونم که همیشه
غم و غصه ام بیشماره
اونیکه تنها ترینه
حتی سایه ام نداره
این منم که خوبیامو
کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت
همه ی هستیشو باخته
- - - به روز رسانی شده - - -
آدم بايد يک " تو " داشته باشه ؛
که هر وقت از همه چي خسته و نا اميد بود ،
بهش بگه :
مهم اينه که تو هستي !
بي خيال دنيا ... !
چـرا ... ؟ چــرا دوبـاره بـرگـشتـی؟
نـبـش قـبـر گـنـاه اسـت مـومـن! بـــــفـــهـــــم!!!
نمی دونم تا حالا چقدر رو بچه ها تاثیر گذاشته ولی من خودم وقتی خوندم نمی دونید چه حالی شدم
دلم میخواهد پرواز کنم تا مقصد دلت ..نمیدانم ..راه را بلد بودم ...وسیله هم دارم...
سراسر شوقم ....ولی تو در مقصد نیستی ..نمی آیم....تو بیا سر قرار..میایی؟
دوستت دارم به اندازه ی بی اندازه ها...
خودت میدونی جدی میگم....جدی جدی
برات نقش بازی نمیکنم...من همونم...
فقط قلبش هزار تکه شده....روزا یک ساعت نمیخابه...
شبا 1 ساعت میخابه...
چشماش دیگه نا نداره..کم سو شده ..موهاش داره سفید میشه....
مهم نیست بقیه شو نمیگم ....تو خوب باش منم خوبم....
پشت چهار راه ... پشت فرمان ... نشسته ام
و به تضادِ ذهن خود و دخترک گلفروشی فکر می کنم
که چراغ را قرمز می خواهد و من سبز . . . !
زن جنس عجیبی است....
چشمایش راکه می بندی دید دلش بیشتر می شود.....!
دلش راکه می شکنی،باران لطافت ازچشمهایش سرازیر می شود.
انگار درست شده تاروی عشق را کم کند......!!!!