درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
نمایش نسخه قابل چاپ
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
دارم ز بی همدمی , فریاد من رنگ سکوت ...
رازها در سینه دارم , آشنای راز نیست
تا کی همه مدح خویش گوییم؟
تا چند مراد خویش جوییم؟
مستی بچشم شاهد دلبند ما خوشست
زانرو سپرده اند بمستی زمام ما
اي كه با ما مي نشيني در حقيقت يار باش
سيلي نقدم بزن لوطي صفت غمخوار باش
شاهد عهد شباب آمده بودش بخواب
باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
دلداده را ملامت گـفـتن چه سـود دارد ؟
مي بايد اين نصيحت كردن به دلستانان
نمی کنم گله ای لیک ابر رحمت دوست
به کشته زار جگر تشنگان نداد نمی
(حافظ)
يا رب امان ده تا باز بيند
چشم محبان،روي حبيبان
دُر محبت بر مهر خود نيست
يا رب مبادا كام رقيبان
ناز بو را ناز بو دادم نکرد از ناز بو:-??
ناز او نازم که در نازبویم ناز کرد:x