پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
(آيه 105)
آنها در واقع به اين خاطر گمراه شدند كه چشم باز و بينا و گوش شنوا ندارند به همين جهت «بسيارى از آيات خدا در آسمانها و زمين وجود دارد كه آنها از كنار آن مىگذرند و از آن روى مىگردانند» (وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ).
همين حوادثى را كه همه روز با چشم خود مىنگرند: اسرار اين نظام شگرف، اين طلوع و غروب خورشيد، اين غوغاى حيات و زندگى در گياهان، پرندگان، حشرات و انسانها، و اين زمزمه جويباران، اين همهمه نسيم و اين همه نقش عجب كه بر در و ديوار وجود است، به اندازهاى آشكار مىباشد كه هر كس در آنها و خالقش نينديشد، همچنان نقش بود بر ديوار!
(آيه 106)
در اين آيه اضافه مىكند: «و بيشتر آنها كه مدعى ايمان به خدا هستند، مشركند» و ايمانشان خالص نيست، بلكه آميخته با شرك است» (وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ).
ممكن است خودشان چنين تصور كنند كه مؤمنان خالصى هستند، ولى رگههاى شرك در افكار و كردارشان غالبا وجود دارد و لذا در روايتى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «شرك در اعمال انسان مخفىتر است از حركت مورچه».
يك موحد خالص كسى است كه غير از خدا، معبودى به هيچ صورت در دل و جان او نباشد، گفتارش براى خدا، اعمالش براى خدا، و هر كارش براى او انجام پذيرد، قانونى جز قانون خدا را به رسميت نشناسد.
(آيه 107)
در اين آيه به آنها كه ايمان نياوردهاند و از كنار آيات روشن الهى بىخبر مىگذرند و در اعمال خود مشركند، هشدار مىدهد كه: «آيا اينها خود را از اين موضوع ايمن مىدانند كه عذاب فراگير الهى (ناگهان و بدون مقدمه بر آنها نازل شود» و همه آنها را در بر گيرد (أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ).
و «يا اين كه قيامت ناگهان فرا رسد (و دادگاه بزرگ الهى تشكيل گردد و به حساب آنها برسند) در حالى كه آنها بىخبر و غافلند» (أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread310-6.html
پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
(آيه 108)
در اين آيه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مأموريت پيدا مىكند كه آيين و روش و خط خود را مشخص كند، مىفرمايد: «بگو: راه و طريقه من اين است كه همگان را به سوى اللّه (خداوند واحد يكتا) دعوت كنم» (قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ).
سپس اضافه مىكند: من اين راه را بىاطلاع يا از روى تقليد نمىپيمايم، بلكه «از روى آگاهى و بصيرت، خود و پيروانم» همه مردم جهان را به سوى اين طريقه مىخوانيم (عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي).
اين جمله نشان مىدهد كه هر مسلمانى كه پيرو پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است بايد با سخن و عملش ديگران را به راه «اللّه» دعوت كند.
سپس براى تأكيد، مىگويد: «خداوند (يعنى همان كسى كه من به سوى او دعوت مىكنم) پاك و منزه است از هرگونه عيب و نقص و شبيه و شريك» (وَ سُبْحانَ اللَّهِ).
باز هم براى تأكيد بيشتر مىگويد: و من از مشركان نيستم» و هيچ گونه شريك و شبيهى براى او قائل نخواهم بود (وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ).
در واقع اين از وظايف يك رهبر راستين است كه با صراحت برنامهها و اهداف خود را اعلام كند.
قرار گرفتن اين آيه به دنبال آيات «يوسف» اشارهاى است به اين كه راه و رسم من از راه و رسم يوسف پيامبر بزرگ الهى نيز جدا نيست، او هم همواره حتى در كنج زندان دعوت به «اللّه الواحد القهّار» مىكرد، و غير او را اسمهاى بىمسمايى مىشمرد كه از روى تقليد از جاهلانى به جاهلان ديگر رسيده است، آرى! روش من و روش همه پيامبران نيز همين است.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread310-6.html
پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
(آيه 109)
و از آنجا كه يك اشكال هميشگى اقوام گمراه و نادان به پيامبران اين بوده است كه چرا آنها انسانند! قرآن مجيد يك بار ديگر به اين ايراد پاسخ مىگويد: «ما هيچ پيامبرى را قبل از تو نفرستاديم مگر اين كه آنها مردانى بودند كه وحى به آنها مىفرستاديم، مردانى كه از شهرهاى آباد و مراكز جمعيت برخاستند» (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى).
آنها نيز در همين شهرها و آباديها همچون ساير انسانها زندگى مىكردند، و در ميان مردم رفت و آمد داشتند و از دردها و نيازها و مشكلاتشان به خوبى آگاه بودند.
سپس اضافه مىكند: براى اين كه اينها بدانند سر انجام مخالفتهايشان با دعوت تو كه دعوت به سوى توحيد است چه خواهد بود، خوب است بروند و آثار پيشينيان را بنگرند «آيا آنها سير در زمين نكردند تا ببينند عاقبت اقوام گذشته چگونه بود؟» (أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
كه اين «سير در ارض» و گردش در روى زمين، مشاهده آثار گذشتگان، ويرانى قصرها و آباديهايى كه در زير ضربات عذاب الهى درهم كوبيده شد بهترين درس را به آنها مىدهد، درسى زنده، و محسوس، و براى همگان قابل لمس! و در پايان آيه مىفرمايد: «و سراى آخرت براى پرهيزكاران مسلما بهتر است» (وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا).
«آيا تعقل نمىكنيد و فكر و انديشه خويش را به كار نمىاندازيد» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
چرا كه اينجا سرايى است ناپايدار و آميخته با انواع مصائب و آلام و دردها، اما آنجا سرايى است جاودانى و خالى از هرگونه رنج و ناراحتى.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread310-6.html
پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
(آيه 110)
در اين آيه اشاره به يكى از حساسترين و بحرانىترين لحظات زندگى پيامبران كرده، مىگويد: پيامبران الهى در راه دعوت به سوى حق، همچنان پافشارى داشتند و اقوام گمراه و سركش همچنان به مخالفت خود ادامه مىدادند «تا آنجا كه پيامبران از آنها مأيوس شدند، و (مردم) گمان بردند كه به آنها دروغ گفته شده است، در اين هنگام يارى ما به سراغ آنها آمد، آنان را كه خواستيم نجات يافتند» (حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ).
و در پايان آيه مىفرمايد: «عذاب و مجازات ما از قوم گنهكار و مجرم، بازگردانده نمىشود» (وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ).
اين يك سنت الهى است، كه مجرمان پس از اصرار بر كار خود و بستن تمام درهاى هدايت به روى خويشتن و خلاصه پس از اتمام حجت، مجازاتهاى الهى به سراغشان مىآيد و هيچ قدرتى قادر بر دفع آن نيست.
(آيه 111)
آخرين آيه اين سوره محتواى بسيار جامعى دارد، كه تمام بحثهايى كه در اين سوره گذشت بطور فشرده در آن جمع است و آن اين كه «در سرگذشت آنها (يوسف و برادرانش و انبياء و رسولان گذشته و اقوام مؤمن و بىايمان) درسهاى بزرگ عبرت براى همه انديشمندان است» (لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ).
آيينهاى است كه مىتوانند در آن، عوامل پيروزى و شكست، كاميابى و ناكامى، خوشبختى و بدبختى، سر بلندى و ذلت و خلاصه آنچه در زندگى انسان ارزش دارد و آنچه بىارزش است، در آن ببيند.
ولى تنها «اولى الالباب» و صاحبان مغز و انديشه هستند كه توانايى مشاهده اين نقوش عبرت را بر صفحه اين آيينه عجيب دارند.
و به دنبال آن اضافه مىكند: «آنچه گفته شد يك افسانه ساختگى و داستان خيالى و دروغين نبود» (ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى).
اين آيات كه بر تو نازل شده و پرده از روى تاريخ صحيح گذشتگان برداشته، ساخته مغز و انديشه تو نيست، «بلكه (يك وحى بزرگ آسمانى است، كه) كتب اصيل انبياى پيشين را نيز تصديق و گواهى مىكند» (وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ).
به علاوه هر آنچه انسان به آن نياز دارد، «و شرح هر چيزى» كه پايه سعادت انسان است در اين آيات آمده است (وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ).
و به همين دليل «مايه هدايت (جستجوگران) و مايه رحمت براى همه كسانى است كه ايمان مىآورند» (وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).
«پايان سوره يوسف»
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread310-6.html
پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
سوره رعد [13]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و 43 آيه است.
محتواى سوره رعد:
همان گونه كه قبلا هم گفتهايم، سورههاى مكّى چون در آغاز دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و به هنگام درگيرى شديد با مشركان نازل شده است غالبا پيرامون مسائل عقيدتى مخصوصا دعوت به توحيد و مبارزه با شرك و اثبات معاد سخن مىگويد، در حالى كه سورههاى مدنى كه پس از گسترش اسلام و تشكيل حكومت اسلامى نازل گرديد، پيرامون احكام و مسائل مربوط به نظامات اجتماعى، طبق نيازمنديهاى جامعه بحث مىكند.
اين سوره كه از سورههاى مكى است نيز همين برنامه را تعقيب كرده است و پس از اشاره به حقانيت و عظمت قرآن، به بيان آيات توحيد و اسرار آفرينش كه نشانههاى ذات پاك خدا هستند مىپردازد.
سپس به بحث معاد و زندگى نوين انسان و دادگاه عدل پروردگار مىپردازد.
و اين «مجموعه معرفى مبدأ و معاد» را، با بيان مسؤوليتهاى مردم و وظائفشان تكميل مىكند.
دگر بار به مسأله توحيد باز مىگردد. سپس براى شناخت حق و باطل، مثال مىزند، مثالهايى زنده و محسوس، و براى همه قابل درك.
و از آنجا كه ثمره نهايى ايمان به توحيد و معاد، همان برنامههاى سازنده و عملى است به دنبال اين بحثها، مردم را به وفاى به عهد و صله رحم و صبر و استقامت و انفاق در پنهان و آشكار و ترك انتقامجويى دعوت مىكند.
و سر انجام دست مردم را مىگيرد و به اعماق تاريخ مىكشاند و سرگذشت دردناك اقوام ياغى و سركش گذشته را نشان مىدهد.
بنابراين سوره رعد، از عقايد و ايمان شروع مىشود، و به اعمال و برنامههاى انسان سازى پايان مىيابد.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread312.html
پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
بار ديگر به حروف مقطعه برخورد مىكنيم، منتها اين سوره تنها سورهاى است كه در آغاز «الف، لام، ميم، راء» (المر) ديده مىشود.
محتمل است اين تركيب اشاره به اين باشد كه محتواى سوره «رعد» جامع محتواى هر دو گروه از سورههايى است كه با «الم» و «الر» آغاز مىشود.
به هر حال نخستين آيه اين سوره از عظمت قرآن سخن مىگويد: «اينها آيات كتاب بزرگ آسمانى است» (تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ).
«و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است حق است» (وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ).
و جاى هيچ گونه شك و ترديد در آن ديده نمىشود، چرا كه بيان كننده حقايق عينى جهان آفرينش و روابط آن با انسانها مىباشد.
«ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند» (وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ).
(آيه 2)
نشانههاى خدا در آسمان و زمين و جهان گياهان: بعد از بيان حروف مقطعه، به تشريح قسمت مهمى از دلائل توحيد و نشانههاى خدا در جهان آفرينش مىپردازد، و چه زيبا مىگويد: «خدا همان كسى است كه آسمانها را چنانكه مىبينيد بدون ستون برپا داشت» يا آنها را «با ستونهاى نامرئى برافراشت» (اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها).
اين آيه پرده از روى يك حقيقت علمى برداشته كه در زمان نزول آيات، بر كسى آشكار نبود، چرا كه در آن زمان «هيئت بطلميوس» بر محافل علمى جهان و بر افكار مردم حكومت مىكرد، و طبق آن آسمانها به صورت كراتى تو در تو همانند طبقات پياز روى هم قرار داشتند ولى حدود هزار سال بعد از نزول اين آيات، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازى، بكلى موهوم است و آنچه واقعيت دارد، اين است كه كرات آسمانى هر كدام در مدار و جايگاه خود، معلق و ثابتند، بىآنكه تكيه گاهى داشته باشند، و تنها چيزى كه آنها را در جاى خود ثابت مىدارد، تعادل قوه جاذبه و دافعه است.
اين تعادل جاذبه و دافعه به صورت يك ستون نامرئى، كرات آسمان را در جاى خود نگه داشته است.
سپس مىفرمايد: خداوند «بعد (از آفرينش اين آسمانهاى بىستون كه نشانه بارز عظمت قدرت بىانتهاى اوست) بر عرش استيلا يافت» و زمام تدبير جهان را در كف قدرت گرفت (ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ).
بعد از بيان آفرينش آسمانها و حكومت پروردگار بر آنها، سخن از تسخير خورشيد و ماه مىگويد: او كسى است كه: «خورشيد و ماه را مسخر و فرمانبردار و خدمتگذار ساخت» (وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).
اما اين نظام جهان ماده جاودانى و ابدى نيست، «و هر كدام (از اين خورشيد و ماه) تا سر آمد مشخصى كه براى آنها تعيين شده است در مسير خود به حركت ادامه مىدهند» (كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى).
و به دنبال آن مىافزايد كه: اين آمد و شدها و دگرگونيها بىحساب و كتاب نيست و بدون نتيجه و فايده نمىباشد بلكه «اوست كه همه كارها را تدبير مىكند» (يُدَبِّرُ الْأَمْرَ). و براى هر حركتى حسابى، و براى هر حسابى هدفى در نظر گرفته است.
«او آيات خويش را براى شما بر مىشمرد و ريزه كاريهاى آنها را شرح مىدهد تا به لقاى پروردگار و سراى ديگر ايمان پيدا كنيد» (يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ).
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread312.html
پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
(آيه 3)
اين آيه، آيات الهى را در عالم بالا نشان مىدهد و انسان را به مطالعه زمين و كوهها و نهرها و انواع ميوهها و طلوع و غروب خورشيد دعوت مىكند، مىگويد: «و او كسى است كه زمين را گسترش داد» (وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ). تا براى زندگى انسان و پرورش گياهان و جانداران آماده باشد.
پس از آن به مسأله پيدايش كوهها اشاره مىكند و مىفرمايد: «خداوند در زمين كوهها قرار داد» (وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ).
همان كوههايى كه در آيات ديگر قرآن «اوتاد» (ميخهاى) زمين معرفى شده شايد به دليل اين كه كوهها از زير به هم پنجه افكندهاند و همچون زرهى تمام سطح زمين را پوشانده كه هم فشارهاى داخلى را از درون خنثى كنند و هم نيروى فوق العاده جاذبه ماه و جزر و مد را از بيرون، و به اين ترتيب، تزلزل و اضطراب و زلزلههاى مداوم را از ميان ببرند كره زمين را در آرامش براى زندگى انسانها نگه دارند.
سپس به آبها و نهرهايى كه در روى زمين، جريان دارد اشاره كرده، مىگويد:
و در آن «نهرهايى» قرار دارد (وَ أَنْهاراً).
سيستم آبيارى زمين به وسيله كوهها، و ارتباط كوهها با نهرها، بسيار جالب است، زيرا بسيارى از كوههاى روى زمين، آبهايى را كه به صورت برف درآمده در قله خود يا در شكافهاى درههايشان ذخيره مىكنند كه تدريجا آب مىشوند و به حكم قانون جاذبه از مناطق مرتفعتر به سوى مناطق پست و گسترده روان مىگردند.
بعد از آن به ذكر مواد غذايى و ميوههايى كه از زمين و آب و تابش آفتاب به وجود مىآيد و بهترين وسيله براى تغذيه انسان است پرداخته، مىگويد: «و از تمام ميوهها دو جفت در زمين قرار داد» (وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ).
اشاره به اين كه ميوهها موجودات زندهاى هستند كه داراى نطفههاى نر و ماده مىباشند كه از طريق تلقيح، بارور مىشوند.
اگر «لينه» دانشمند و گياه شناس معروف سوئدى در اواسط قرن 18 ميلادى موفق به كشف زوجيت عمومى و همگانى در جهان گياهان شد، قرآن مجيد در يك هزار و چهار صد سال قبل از آن، اين حقيقت را فاش ساخت، و اين خود يكى از معجزات علمى قرآن مجيد است كه بيانگر عظمت اين كتاب بزرگ آسمانى مىباشد.
و از آنجا كه زندگى انسان و همه موجودات زنده و مخصوصا گياهان و ميوهها بدون نظام دقيق شب و روز امكان پذير نيست در قسمت ديگر اين آيه، از اين موضوع سخن به ميان آورده، مىگويد: خداوند «به وسيله شب، روز را مىپوشاند و پرده بر آن مىافكند» (يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ).
چرا كه اگر پرده تاريك آرامبخش شب نباشد، نور مداوم آفتاب، همه گياهان را مىسوزاند و اثرى از ميوهها و بطور كلى از موجودات زنده بر صفحه زمين باقى نمىماند.
و در پايان آيه مىفرمايد: «در اين (موضوعات كه گفته شد) آيات و نشانههايى است براى آنهايى كه تفكر مىكنند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).
آرى! آنها در اين آيات، قدرت لايزال و حكمت بىپايان آفريدگار را به روشنى مىبينند.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread312.html
پاسخ : صفحه ی 141 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 111 از سوره ی یوسف و آیات 1 تا 3 از سوره ی رعد
صفحه ی 142 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 15 از سوره ی رعد
صفحه ی 142 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 15 از سوره ی رعد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَٰوِرَٰتٌ وَجَنَّٰتٌ مِّنْ أَعْنَٰبٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَيٰ بِمَآءٍ وَٰحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَيٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ(4)
و در زمين قطعاتي است كنار هم و باغهايي از انگور و كشتزارها و درختان خرما چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه كه با يك آب سيراب ميگردند و [با اين همه] برخي از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخي ديگر برتري ميدهيم بي گمان در اين [امر نيز] براي مردمي كه تعقل ميكنند دلايل [روشني] است(4)
۞ وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَءِذَا كُنَّا تُرَٰبًا أَءِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِرَبِّهِمْ وَأُو۟لَٰٓئِكَ الْأَغْلَٰلُ فِيٓ أَعْنَاقِهِمْ وَأُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(5)
و اگر عجب داري عجب از سخن آنان [=كافران] است كه آيا وقتي خاك شديم به راستي در آفرينش جديدي خواهيم بود اينان همان كسانند كه به پروردگارشان كفر ورزيدهاند و در گردنهايشان زنجيرهاست و آنان همدم آتشند و در آن ماندگار خواهند بود(5)
وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلَٰتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَيٰ ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ(6)
و پيش از رحمتشتابزده از تو عذاب ميطلبند و حال آنكه پيش از آنان [بر كافران] عقوبتها رفته است و به راستي پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمشان بخشايشگر است و به يقين پروردگار تو سختكيفر است(6)
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَوْلَآ أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِۦٓ إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ(7)
و آنان كه كافر شدهاند ميگويند چرا نشانهاي آشكار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است [اي پيامبر] تو فقط هشداردهندهاي و براي هر قومي رهبري است(7)
اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَيٰ وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ(8)
خدا ميداند آنچه را كه هر مادهاي [در رحم] بار ميگيرد و [نيز] آنچه را كه رحمها ميكاهند و آنچه را ميافزايند و هر چيزي نزد او اندازهاي دارد(8)
عَٰلِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَٰدَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ(9)
داناي نهان و آشكار [و] بزرگ بلندمرتبه است(9)
سَوَآءٌ مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍۭ بِالَّيْلِ وَسَارِبٌۢ بِالنَّهَارِ(10)
[براي او] يكسان است كسي از شما سخن [خود] را نهان كند و كسي كه آن را فاش گرداند و كسي كه خويشتن را به شب پنهان دارد و در روز آشكارا حركت كند(10)
لَهُ مُعَقِّبَٰتٌ مِّنۢ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّيٰ يُغَيِّرُوا۟ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوٓءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ(11)
براي او فرشتگاني است كه پي در پي او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشتسرش پاسداري ميكنند در حقيقتخدا حال قومي را تغيير نميدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و چون خدا براي قومي آسيبي بخواهد هيچ برگشتي براي آن نيست و غير از او حمايتگري براي آنان نخواهد بود(11)
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ(12)
اوست كسي كه برق را براي بيم و اميد به شما مينماياند و ابرهاي گرانبار را پديدار ميكند(12)
وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَٰٓئِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَٰعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَآءُ وَهُمْ يُجَٰدِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ(13)
رعد به حمد او و فرشتگان [جملگي] از بيمش تسبيح ميگويند و صاعقهها را فرو ميفرستند و با آنها هر كه را بخواهد مورد اصابت قرار ميدهد در حالي كه آنان در باره خدا مجادله ميكنند و او سختكيفر است(13)
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَٰسِطِ كَفَّيْهِ إِلَي الْمَآءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَٰلِغِهِ وَمَا دُعَآءُ الْكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٍ(14)
دعوت حق براي اوست و كساني كه [مشركان] جز او ميخوانند هيچ جوابي به آنان نميدهند مگر مانند كسي كه دو دستش را به سوي آب بگشايد تا [آب] به دهانش برسد در حالي كه [آب] به [دهان] او نخواهد رسيد و دعاي كافران جز بر هدر نباشد(14)
وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَٰلُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْءَاصَالِ ۩(15)
و هر كه در آسمانها و زمين استخواه و ناخواه با سايههايشان بامدادان و شامگاهان براي خدا سجده ميكنند(15)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 142 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 15 از سوره ی رعد
(آيه 4)
در اين آيه به يك سلسله نكات جالب زمين شناسى و گياه شناسى كه هر كدام نشانه نظام حساب شده آفرينش است اشاره كرده، نخست مىفرمايد:
«و در زمين قطعات مختلفى وجود دارد كه در كنار هم و در همسايگى يكديگرند» (وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ).
ديگر اين كه: «در همين زمين باغها و درختانى وجود دارد از انواع انگور و زراعتها و نخلها» (وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ).
و عجب اين كه اين درختان و انواع مختلف آنها، «گاهى از يك پايه و ساقه مىرويند و گاه از پايههاى مختلف» (صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ).
ممكن است اين جمله اشاره به مسأله استعداد درختان براى پيوند باشد كه گاه بر يك پايه چند پيوند مختلف مىزنند و هر كدام از اين پيوندها رشد كرده و نوع خاصى از ميوه را به ما تحويل مىدهد.
و عجيبتر اين كه: «همه آنها از يك آب سيراب مىشوند» (يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ).
و با اين همه «بعضى از اين درختان را بر بعض ديگر از نظر ميوه برترى مىدهيم» (وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ).
آيا هر يك از اين اسرار، دليل بر وجود يك مبدأ حكيم و عالم كه اين نظام را رهبرى كند نيست.
اينجاست كه در پايان آيه مىفرمايد: «در اين امور نشانههايى است (از عظمت خدا) براى آنها كه تعقل و انديشه مىكنند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ).
(آيه 5)
تعجب كفار از معاد! در اينجا قرآن به مسأله «معاد» مىپردازد، و با ارتباط و پيوستگى خاصى كه ميان مسأله مبدأ و معاد است، اين بحث را تحكيم بخشيده، مىگويد: «و اگر (از چيزى) تعجب مىكنى، عجيب گفتار آنهاست كه مىگويند: آيا هنگامى كه خاك شديم بار ديگر آفرينش تازهاى پيدا خواهيم كرد»؟! (وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ).
سپس وضع فعلى و سرنوشت آينده اين گروه را در سه جمله بيان مىكند:
ابتدا مىگويد: «اينها كسانى هستند كه به پروردگارشان كافر شدند» (أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ).
چرا كه خداوند و ربوبيت او را قبول داشتند، هرگز در قدرت او در مسأله معاد و تجديد حيات انسان ترديد نمىكردند.
ديگر اين كه بر اثر كفر و بىايمانى و خارج شدن از زير پرچم آزادگى توحيدى، زنجيرهاى بت پرستى، هوى پرستى، ماده پرستى و جهل و خرافات را با دست خود بر گردن خويش نهادهاند همانطور كه آيه مىفرمايد: «و آنان غل و زنجيرها در گردنشان است» (وَ أُولئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ).
«و چنين افرادى (با اين وضع و اين موقعيت) مسلما اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند» و جز اين نتيجه و انتظارى در باره آنان نيست (وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread312.html