-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام امروز سخت ترین که نه ولی یکی از روزای خخخخخیلی سخت برام بود یکی از امتحانای خیلی سختمو دادم کلی استرس هم داشتم .امتحانو هم خراب کردم بعد امتحان هم سردرد خیلی شدیدی داشتم
خوبه که امروزم گذشت بدو خوبشو ,سختیو آسونیشوبذارم کنار خوبه که گذشت
شاید بعدا واسه امروز وکسایی که امروز کنارم بودن دلم تنگ بشه
خدایا شکرت
92/3/9
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
هنوز بین این 2 کلمه مانده ام
بمان----------م یا برو-----------------م
(منظورم سایت نبودا ) [nishkhand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
با خوبه بین این کلمه موندی من کلا نمیدونم چه کلمه ای بزارم و روش تصمیم بگیرم[khande]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
18 ام امتحان آخرمه.تموم میشه امتحانا.اما این اینترنت نمیزاره درس بخونم.انگار امتحانا تموم شده [nishkhand] خیلی اون درس رو بلدم مثلا....
بیشتر از همه دلم واسه سایت و بچه هاش تنگ شده بود الان احساس آرامش میکنم [labkhand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز یه نگاهی به تقویم کردم
امروز 15 خرداد 92
یعنی به عبارتی 22 روز مونده به 7تیر روزی که دو ساله درگیرم کرده تو این خلال خیلی چیزا رو از دست دادم چیزی بدست نیاوردم
چیزایی رو از دست دادم که با زندگیم اجین شده بود
چیزایی که هرگز به دست نمیارم
ولی هنوز امیدوارم هنوز زنده ام و هستم
یه چند وقت برم تو بایکوت
التماس دعا از دوستان
و موفقیت دوستان تو امتحاناتشون
شب و روز همگی خوش
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
RSA71
امروز یه نگاهی به تقویم کردم
امروز 15 خرداد 92
یعنی به عبارتی 22 روز مونده به 7تیر روزی که دو ساله درگیرم کرده تو این خلال خیلی چیزا رو از دست دادم چیزی بدست نیاوردم
چیزایی رو از دست دادم که با زندگیم اجین شده بود
چیزایی که هرگز به دست نمیارم
ولی هنوز امیدوارم هنوز زنده ام و هستم
یه چند وقت برم تو بایکوت
التماس دعا از دوستان
و موفقیت دوستان تو امتحاناتشون
شب و روز همگی خوش
توکل بر خدا همه چی درست میشه ان شاالله به خواسته ی قلبتون میرسید
من هم برای شما ارزوی موفقیت و بهروزی میکنم
[golrooz]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
من متاسفانه امتحانامو خراب کردم و زیاد امیدوار نیستم و ناراحتم
امیدوارم ترم بعد بهتر شم به امید خدا
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
من الان دارم به اتفاق بدی که امروز برام افتاد فکر میکنم و اینکه چطوری میتونم باهاش کنار بیام [tafakor]smilee_new2 (23)
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
گیج شدم.....
خستم.....یه عالمه....
امسال....
نه اصلا سال مزخرفی هست....
خوبه من الان زنده هستم.....
الانم معلوم نیست تا سال اینده چه بلاهای دیگه ای سرم بیاد...
چرا اخه؟!؟!؟!
بعضی از امتحانام رسما خراااااااااااب کردم...
میترسم!!!!!
دلم پره...
دوست دارم بزنم زیر گریه!!!
دوست دارم تنهای تنها باشم.....
دوست دارم به کارایه احمقانه ای که انجام دادم فففففففکر کنم.......
مطمئنم که الانم از این کارا انجام میدم....
خودم فکر مییکنم!!!!
من خیلی نادونم...
احمقم......عه...!!
امسال یه کارایی انجام دادم که نمیشه دیگه درستشون کرد....سال تموم شد...حیف.....!!!ولی من خراب کردم[nadidan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز یه خواب خوب دیدم......
خیلی دلم تنگ شده بود و یه دله ســــــــــــــــــــــیـ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــر
.................................................
آخخخخخخخخخخخخخ حیف که نمیدونستم خوابه..... فکر کردم دیگه اومدی.....
اگه میدونستم خوابه .............:-
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز 18 خرداد من همچنان در حال درس خوندن و تلاشکردن تا این چن روز باقیمونده به کنکور و ببینیم خدا چی میخواد قبول میشم یا نه[negaran][negaran][nadidan][nadidan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
متاسفانه رفتم به نمر ه هام نگاه کردم توی یکی از درسا نمرم زیر ده شده خیلی بد شد الان تو شوکم کلیم گریه کردم
لطفا دعام کنین خیلی کلافم کلی این درسو خونده بودم خیلی زحمت کشیده بودم دعاکنین پاس بشم
1392/3/18
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام بر دومین خانواده من بچه های سایت نخبگان جوان
خب و اما امروز
همونطور که براتون میگم که بدونید امروز هم در خانواده همه مشغول کار خودشون بودن من وقت نکردم صحبت کنم با کسی
و بگویم از این روزگار و امتحانات و ...
شدم عین این پیرزن ها همش غر می زنم گاهی هم نصیحت می کنم [nishkhand]
از همه این ها که بگذریم میرسیم به امتحانات که کم کم داره تموم میشه
یک دست برای خودم و کسانی که امتحانات رو تا اینجا دادن و بار سنگین درس رو بر شانه های خویش روانه ساختن
[tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh]
امروز امتحان تاریخ داشتیم 20 شدم !
ولی پس حرفه و فن داریم از درسش بدم نمیاد اما دوم راهنمایی آخر کتاب فصل لبنیات خیلی گسترده و زیاده
من از اول سال غصه این فصل از کتاب رو داشتم [esteress]
الان دارید فکر می کنید که وای دوران راهنمایی چقدر خوب بود و من باید قدر بدونم
بله دوره خوب و دوست داشتنیه ولی نه از لحاظ فصل آخر کتاب حرفه و فن [nadidan]
دیگه خیلی صحبت کردم
و خیلی خیلی خیلی عذر می خوام که سرتون رو درد آوردم
زودتر میرم درس بخونم تا کسی شکایت نکرده [nishkhand]
خداحافظ فعلا !
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
واقعا دوست دارم تابستونم بعد از اون همه درس خوندن!!!پرفکت باشه جوری که دیگه تکرار نشدنی باشه!!!!البته امیدوارم[nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand][khanderiz][khanderiz][khanderiz][alaghemand][alaghemand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Sa.n
سلام بر دومین خانواده من بچه های سایت نخبگان جوان
خب و اما امروز
همونطور که براتون میگم که بدونید امروز هم در خانواده همه مشغول کار خودشون بودن من وقت نکردم صحبت کنم با کسی
و بگویم از این روزگار و امتحانات و ...
شدم عین این پیرزن ها همش غر می زنم گاهی هم نصیحت می کنم [nishkhand]
از همه این ها که بگذریم میرسیم به امتحانات که کم کم داره تموم میشه
یک دست برای خودم و کسانی که امتحانات رو تا اینجا دادن و بار سنگین درس رو بر شانه های خویش روانه ساختن
[tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh]
امروز امتحان تاریخ داشتیم 20 شدم !
ولی پس حرفه و فن داریم از درسش بدم نمیاد اما دوم راهنمایی آخر کتاب فصل لبنیات خیلی گسترده و زیاده
من از اول سال غصه این فصل از کتاب رو داشتم [esteress]
الان دارید فکر می کنید که وای دوران راهنمایی چقدر خوب بود و من باید قدر بدونم
بله دوره خوب و دوست داشتنیه ولی نه از لحاظ فصل آخر کتاب حرفه و فن [nadidan]
دیگه خیلی صحبت کردم
و خیلی خیلی خیلی عذر می خوام که سرتون رو درد آوردم
زودتر میرم درس بخونم تا کسی شکایت نکرده [nishkhand]
خداحافظ فعلا !
سلام ساغر خانمی
اینو گفتی خاطره درس حرفه خودم یادم اومد.........موقع امتحانای نهایی من یه خط از کتاب رو اشتباهی خوندم و سر جلسه امتحان دقیقا از همون خط اومد و من جواب ندادم ولی وقتی فهمیدم جوابش چیه و من چون اون خط رو با اینکه حفظ بودم اشتباه جواب دادم فقط خندیدم........نوشته بود که قند شیر لاکتوز....بعد منم چون نمیدونستم این لاکتوز چیه با خودم گفتم شاید اسم یه نوع شیر باشه....قند آخرِ خط اول بود و شیر لاکتوز اول خط بعدی........حالا به جای اینکه من بخونمش قندِ شیر، لاکتوز است خوندمش... قندِ شیرِ لاکتوز است...........البته یه چیزی هم قبلش بود که من اونو بهش نسبت دادم.......دیگه این شد که سر جلسه امتحان همش میگفتم خدا این شیرِ لاکتوز مگه قندش اسم داشت؟؟؟ پس چرا تو کتاب ننوشته بود[nishkhand]...... حالا منم جواب ندادم و بلند شدم...امتحان رو هم با همه تلاش شدم 19.5 فقط هم به خاطر همین لاکتوز[khejalat]
*************
اون بالایی قدیمی بود اما حال الان...........خوبم[shaad]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
yas-90
سلام ساغر خانمی
اینو گفتی خاطره درس حرفه خودم یادم اومد.........موقع امتحانای نهایی من یه خط از کتاب رو اشتباهی خوندم و سر جلسه امتحان دقیقا از همون خط اومد و من جواب ندادم ولی وقتی فهمیدم جوابش چیه و من چون اون خط رو با اینکه حفظ بودم اشتباه جواب دادم فقط خندیدم........نوشته بود که قند شیر لاکتوز....بعد منم چون نمیدونستم این لاکتوز چیه با خودم گفتم شاید اسم یه نوع شیر باشه....قند آخرِ خط اول بود و شیر لاکتوز اول خط بعدی........حالا به جای اینکه من بخونمش قندِ شیر، لاکتوز است خوندمش... قندِ شیرِ لاکتوز است...........البته یه چیزی هم قبلش بود که من اونو بهش نسبت دادم.......دیگه این شد که سر جلسه امتحان همش میگفتم خدا این شیرِ لاکتوز مگه قندش اسم داشت؟؟؟ پس چرا تو کتاب ننوشته بود[nishkhand]...... حالا منم جواب ندادم و بلند شدم...امتحان رو هم با همه تلاش شدم 19.5 فقط هم به خاطر همین لاکتوز[khejalat]
*************
اون بالایی قدیمی بود اما حال الان...........خوبم[shaad]
آخی ...
اما من از هر زاویه ای نگاه می کنم با این لاکتوز مشکل دارم اصلا جدای لاکتوز با خود گاو و تغذیه اش شیرش مشکل دارم
نه آخه من موندم علوفه ای گاو گرامی نوشه جان می کنن
به ما چه واقعا
مگه گاو میدونه که تغذیه آدمی زاد چیه که ما هم باید بدونیم ؟[khanderiz]
من که کلا می خوام جراح قلب و عروق بشم
واقعا تغذیه گاو کجا به درد می خوره [nishkhand]
به خدا من می خوام جراح قلب ادمی زاد بشم
نه دام پزشک
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Sa.n
آخی ...
اما من از هر زاویه ای نگاه می کنم با این لاکتوز مشکل دارم اصلا جدای لاکتوز با خود گاو و تغذیه اش شیرش مشکل دارم
نه آخه من موندم علوفه ای گاو گرامی نوشه جان می کنن
به ما چه واقعا
مگه گاو میدونه که تغذیه آدمی زاد چیه که ما هم باید بدونیم ؟[khanderiz]
من که کلا می خوام جراح قلب و عروق بشم
واقعا تغذیه گاو کجا به درد می خوره [nishkhand]
به خدا من می خوام جراح قلب ادمی زاد بشم
نه دام پزشک
چه میدونم والا مثلا الان اینا خیلی به زنان و مامایی اونم از نوع انسان ربط داشت[soal]
ولی خوبه شاید یه روزی خواستیم گاو پرورش بدیم بدردمون خورد[nishkhand]
***********
حالا:
همش حس میکنم چشام داره ضعیف میشه..........فکر کنم اپتومتریست نیاز شدم[tafakor]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خب من به این نتیجه رسیدم که هروقت همون سوالا تو امتحانام نخونم و بهش توجه نکنم از همون میااااااااااااااااااااااا ااااد
در طی این مدت............دقیقا همین جوری شد و از خودم یه چیزای دَروَکردم[nishkhand]
افتضاح دادم امتحانامو و کلا خیلی خوش گذشت[nishkhand]...
امروز با مراقبی که گذاشتن سر امتحان(اونم امتحان عربی)خیلی حال کرردیم.....سرمونو جرات نمیکردیم از برگه بلند کنیم!
منم که تو حلق معلمم...!!!
کارنامهام که بیاد خیلی دیگه خوش میگذره....
کلا امسال خیلی خوش گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ت!
ایول به خودم با این امتحان دادنم......
خاک بر سرم نکنن......
سال دیگه چه خاکی به سرم بریزم!!!!
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
solinaz
خب من به این نتیجه رسیدم که هروقت همون سوالا تو امتحانام نخونم و بهش توجه نکنم از همون میااااااااااااااااااااااا ااااد
در طی این مدت............دقیقا همین جوری شد و از خودم یه چیزای دَروَکردم[nishkhand]
افتضاح دادم امتحانامو و کلا خیلی خوش گذشت[nishkhand]...
امروز با مراقبی که گذاشتن سر امتحان(اونم امتحان عربی)خیلی حال کرردیم.....سرمونو جرات نمیکردیم از برگه بلند کنیم!
منم که تو حلق معلمم...!!!
کارنامهام که بیاد خیلی دیگه خوش میگذره....
کلا امسال خیلی خوش گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ت!
ایول به خودم با این امتحان دادنم......
خاک بر سرم نکنن......
سال دیگه چه خاکی به سرم بریزم!!!!
سولی جان ریلکس ریلکس اینقد به اعصابت فشار نیار عزیزم
تو میتونی
فقط به پزشکی فکر کن همه چی درست میشه به امید خداا[nishkhand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خاطره امروزو تکرار هر روز
یکبار نشد ساعت یازده شب از سر کار برگردم و سفره درستو حسابی پهن بشه جلوم، وجه مشترک این سفره ها اینه که کلا بدون مایعاتن
شاید بگید خودت شامتو بکش یا همکاری کن اما ساعت یازده که برمیگردم فقط در این حد حال دارم که برم رو تخت خوابم
اصلا هم از غر زدن خوشم نمیاد
اما دیگه به اینجام رسیده
باید یه جایی خودمو خالی میکردم
هیچی هم نمیشه گفت تو خونه چون سرکاران علیه دلنازکن
زمان سربازی راحت تر بودم
هرکی از حقوق زنان بگه من میدونمو اون[hoshdar] جامعه میخواد به کجا برسه آخه؟
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خوب امروز رفتم پیش اپتومتریست...............نسبت به دو سال پیش بله کمی ضعیف تر شده.........کمی نزدیک بین........امیدوارم حالا حالا ها عینکی نشم[negaran]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
منم امیدوارم ، شلیل بخورید خیلی مؤثره .[shaad]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
از دیروز تا همین الان.......................................... ...........
انتظار خیلی بده...... مخصوصا اگه با د لشوره همرراه باشه...........
خدایا .................................................. .....................................
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام
-خوبی
=خوبم تو خوبی
- نمیدونم
=نمیدونی؟
-نه
=مگه میشه؟چته؟
-همچین میگی انگار نمیدونی....
=خب معلومه که میدونم اما خب این قیافه ها چیه؟
- پی چکار کنم؟بخندم؟
= اااااااااااره
-برو بابا دلت خوشه
=چرا نباشه؟درسته اون جریانات پیش اومد ولی امشب دیدی که .....
- اره میدونم.اما دوست نداشتم مجبور شم اون حر رو بزنم
= اره منم دوست نداشتم اما مجبور بودیم.جواب میخواستن.
-اره خب.اما
=دیگه اما بی اما [shaad] بخند
- [negaran]
= اااا میگم بخند.ببینم دندونارو
-[nishkhand]
افرین حالا شد.
ببخشید دوستان چرا همچین نگاه میکنید؟داشتم با کودک درونم میحرفیدم یکم اوضاعمون بیریخته اما خب چه کنیم ما که نباید با هم قهر کنیم [nishkhand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
یا الله
آدم گاهی شده امید االکی هم به خودش میده اما وقتی دیگه مطمئن میشی هم امید الکی مگه میشه داد؟؟؟
بنده امروز کلید سوالای کنکور رو دیدم..........یه راست برم بمیرم با این کنکور دادنم............از دست خودم ناراحتمsh_omomi47.....دلم میخواد دعواش کنمsh_omomi35smilee_new2 (29)sh_varzeshi20sh_varzeshi19.....آخی دلم خنک شدsh_omomi125sh_omomi12
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
اینم نمونه حال منه.........البته نتایج کلید سوالات هم تونست چنین حالتی در من ایجاد کنه[negaran]
http://static.cloob.com//public/user...2928940501-430
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
yas-90
ایول ایول....................بزن قدش عزززززززززززززززززززززززز زززیز![khande][khandeshadid]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
solinaz
ایول ایول....................بزن قدش عزززززززززززززززززززززززز زززیز![khande][khandeshadid]
الان این جای همدردیه دیگه عززززززززززززیز نه؟؟؟[bihosele] [daava]...........هیچکی منو درک نمیکنه[negaran].......[cheshmak]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
الان این جای همدردیه دیگه عززززززززززززیز نه؟؟؟[bihosele] [daava]...........هیچکی منو درک نمیکنه[negaran].......[cheshmak]
منظورشون اینه که ایشون هم به همین وضعیت دچار شدن و تنها نیستی ابجی [nishkhand] نگران نباش
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mamadshumakher
منظورشون اینه که ایشون هم به همین وضعیت دچار شدن و تنها نیستی ابجی [nishkhand] نگران نباش
سلام
آهان از اون لحاظ؟؟؟[soal]
خب خدا رو شکر[khejalat].......البته ناراحت نشدما شوخی بود[nishkhand]
خدا نکنه کسی به این وضعیت دچار شه...برا من که معجزه نشد اما امیدوارم برا همه معجزه شه[cheshmak]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
من الان خندم گرفته از yas-90 بخاطر اون عکسی که گذاشته [khandeshadid] از طرفی واقعا ناراحت شدم [golrooz]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
دانشگام تموم شد......
اصلا دلم براش تنگ نمیشه.....فقط موقع اومدن رفتم به دوتا همکلاسی جدیدی که اومدن واسه همیشه مهمون دانشگامون شدن خبر دادم که دیگه کمتر بهشون سر میزنمو قرارمون جمعه های انتظار........
بعد اومدم شهرمون و مستقیم رفتم مزار شهدا...خدا بود و من بودمو لاله ها و گنجیشکا....گل بودو ابر بودو نـسیـمو هرازگاهی سوسوی آفتاب.....
یه دل ِ خسته سکوت کردیمو گنجیشکا شکستن.....
یه تن ِ خسته تکیه سپردیمو نسیم شکست....
یه بغض ِ خسته خیس شدیمو آفتاب شکست....
یه حس ِ دلتنگی، تنها شدیمو اینبار....خدا شکست.......................................... .................
[golrooz]
21/03/1392 سه شنبه
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروززززززززززززززز اگه خدا بخواد اخرین امتحانمم میدم
دارم فکر میکنم ترم تابستونی بردارم یا و فقط به نمرهام فک میکنم
خدا کنه همشون عالی شن
با ارزوی موفقیت برای همه دوستانم[golrooz]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز خیلی اعصابم خورده و عصبی بدتر از روزای قبل این چند وقته دیوونه نشم یا سکته نکنم خوبه
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
احساس خاصی ندارم
اصلن مگه بیکاری حس داره؟[nishkhand]
بخور بخوابه[nishkhand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
بعد از 4 سال دانشگام تموم شد و من فقط به فکر کارشناسی ارشدم
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امتحانامونم که اگه خدا قبول کنه تموم شد[sar dard]
حالا بیکاریم چیکار کنیم؟![nishkhand]
امروزم اعصابم از دست یکی قاطی شد دیگه....
الان خوبم فعلا[bamazegi]
همینجوری اینجا میچرخم
این ماجرا ادامه دارد.........
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
در این فکرم که با اینکه خسته ام
پس چرا خواب به چشمم نمیاد
یعنی چی میشه
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)