چه سخت است يكرنگ ماندن در دنيايى كه مردمش براى "پررنگ شدن" حاضرند هزار رنگ باشند.....!
نمایش نسخه قابل چاپ
چه سخت است يكرنگ ماندن در دنيايى كه مردمش براى "پررنگ شدن" حاضرند هزار رنگ باشند.....!
امشب به قصه دل من گوش مي کني
فردا مرا چو فصه فراموش مي کني
اين دُر هميشه در صدف روزگار نيست
مي گويمت ولي تو کجا گوش مي کني
در جهان مثل غریبانم،نمیدانم چرا؟
روز و شب سر در گریبانم،نمیدانم چرا؟
هر که را جای محبت،جان فدایش میکنم
غم به جانم میکند،آخر نمیدانم چرا؟!!!!!
حلالم کن به خونی که غروب از خاک می جوشه حلالم کن به نوزادی که شیر از تیر می نوشه ...
میدونی بد بیاری یعنی چی؟....یعنی بد بی"یاری"
به خودم افتخار مي کنم
که کم اثرترين ماده مخدر هستم!
به چشم خودم ديدم...
يکي که معتاد من شده بود
مثل آب خوردن ترکم کرد.
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب
نتونی آسمون باشی
چقدر سخته که زندونی بمونی بی در و دیوار
نتونی همزبون باشی
چفدر سخته !!!
دیروز...
پینوكیو آدم شد...!
و امروز، آدمها پینوكیـو...!
من از عاقبت مادربزرگ می ترسم...
اگر...فردا...
شنل قرمزی گرگ شود.......
می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم دیدم خود خواهیه، دیدم نمی تونمتحمل می کنم بی تو به هر سختی به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
خداوندا تو ميداني كه انسان بودن و ماندن چه دشوارست؛چه رنجي ميكشد آن كس كه انسانست و از احساس سر شار است
تورا باغ نامیدم و صبح در کوچه بالیدتورات در نفس های خود آشیان دادم ای آذرخش مقدس !
میان دل خویش و دریا برای تو جای دیگر بایدم ساخت
میان ایجاز باران
و جایی که نشنفته باشد
صدای قدمهای غم را و هیهای غم را.....
متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که...
تو را فرو بریزند...!
تا تو را انکار کنند...!
تا از رویـــت رد شـــوند.
تاریک است اطرافم ولی من نمی ترسم از هراس انگیز بودنش
من ستاره ای دارم به اسم امید که راه را نشان میدهد ...
حکایت دوست حکایت همان کهنه شرابی است
که هرچه بیشتر بماند مستی اش بیشتر می شود.
- - - به روز رسانی شده - - -
نمیدانم که میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است
چه زجری میکشد ان کس که انسان است و از احساس سرشار است
اینجا زمین است ، زمین گرد است !
تویی که مرا دور زدی ..... فردا به خودم خواهی رسید !!!!حال و روزت دیدنیست..... !
دیگر کسی احساسم را
لمس نکرد
ترسیدند دستشان بسوزد!
اخر هزینه ها گران شده
دیگر حتی پزشکان هم
به من دست نمی زدند
از شدت تب در فغان بودم
اما هیچ کس...
شریک غم و غصه ام نشد
هرکس بدنبال کار خویش بود
هر وقت طلب کمک کردم
گفتند وقتمان کم است وکلی اختراع اه اصلا چند ثانیه ام تلف شد برو پی کارت
از عطشی که در درون سینه ام شعله ور شد میسوختم
اخر دیگر از رستم سهراب شیرین و فرهاد لیلی ومجنون و... خبری نبود
ادم ها بی احساس هر چیزی را با ربات لمس میکردند
دیگر چشم عاشقی نبود که سیرابم کند
چشم ها مصنوعی شد
همدمشان سگ و گربه و...
میدانی چرا اخر برایشان کلاس داشت
بجای اسب نجیب اهن پاره ای شد که ادم ها را زیر میگرفت
دیگر از دوبیتی های عطار ، غزل حافظ، حکایت سعدی، عرفان مولانا
هیچ خبری نبود
همه سر خود را در لانه ای جادویی که اسمش را رایانه، تبلت نوت بوک موبایل...میزاشتن
دیگه حتی مادربزرگ غذا نمی پزه این روزا همه رستوران زدن و از اش محلی خبری نیست
دیگه صفا رفت
دیگه گیاهی نبود واسه تبم دم کنم
همه میرن شیمی در مانی کنن
و من در تب بی در مانم سوختم
اه روزگار
چه با من کردی
دلم از تو سخت خون است
دیگر سیمای پرمهر مادر را
کسی از نزدیک لمس نمی کرد
اخر اپراتور جدید امده
گلستان و بوستان و... کسی با خودش حمل نمی کرد اخه کیندل اومده
دیگه از صدای خرچ خارچ صفحات کتاب خبری نبود
دیگه...
سلام صمیمیم کسی جواب نمی داد
حالم ازین دنیا گرفته است
میخواهم در گوشه ای بنشینم
و
احساس لطیف و شیرین گذشته را برای کودکانم لمس کنم
شاید که جان تازه ای در انان دمید
بدرود
goodbay
سالهایم تناوب درد بود
اگر می آمدی مرهم بود
راستی چرا نمی آیی؟!!!
حداقل نوشدارو پس از مرگم باش...!!!
رفت...
تـــونه!
عمرم را میگویم...
رفت...!
تـــو نه!روزهای خوش زندگی را میگویم...!
كاش برگردد...
باور كن منظورم"تــویـــی"...!!!!
خاکیه خاکیم
. . . .!!!
چنان زمین خوردم که
. . . . . . . .
تمام عمرباید خود را بتکانم!
مرا تابزن!به قرینه هم تا بزن!!میخواهم تنها درگیر نیمه خودم باشم!!!
نمک خوردی نوش جونت!نمکدون رو هم شکستی دمت گرم!دیگه بقیشو به زخمم نپاش… آفرین!
- - - به روز رسانی شده - - -
نمک خوردی نوش جونت!نمکدون رو هم شکستی دمت گرم!دیگه بقیشو به زخمم نپاش… آفرین!
لحظاتی که نیستی
ثانیه ها سخت میگذرند
تقویم را تند تند ورق میزنم
عبور میکنم از روزهایی که تو را ندارم
حواسم نبود در کدام صفحه گم شدی!
بغض ها طولانی...
گریه ها مداوم...
پیک ها به ندرت....
پک ها اما! پشت سر هم
به شدت!!!
روزگارم این است
خدا شونه هامونو واسه این که کوله بار غم هامونو بذاریم روش
نیافریده؛
آفریده تا بعضی وقتا بندازیمشون بالا و بگیم بیخیال ...!
با قلم ميگويم:
- اي همزاد، اي همراه،
اي هم سرنوشت
هر دومان حيران بازيهاي دورانهاي زشت.
شعرهايم را نوشتي
دستخوش؛
اشكهايم را كجا خواهي نوشت؟...
نیا باران ، زمین جای قشنگی نیست!
من از جنس زمینم خوب میدانم،
که دریا، جد تو در یک تبانی ماهی بیچاره را در دام ماهیگیر می راند.
من از جنس زمینم خوب میدانم،
که گل در عقد زنبور است،
... یک طرف سودای بلبل،
یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد.
نیا باران!!!!
من از جنس زمینم خوب میدانم،
که ای باران پشیمان میشوی از آمدن،
در ناودانها گیر خواهی کرد،
پس آنگه آرزوی خورشید، خواهی داشت.
من از جنس زمینم خوب میدانم،
که اینجا جمعه بازار است؛
و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند،
در اینجا قدر مردم را به زر اندازه میگیرند،
در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند.
نیا باران... زمین ناپاک و مردمانش شکوه از آسمان دارند.....
نیا باران .. همان دستان نامردی که رو به آسمان بهر دعا دارند... همان
بودند که خنجر بر پشت سرو نقش عشق کوبیدند....
نبار بر این زمین و مردمانش، که تو پاکی و آلوده می گردی....
نیا باران ، نیا باران
ادم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض می کنند
از آدم های یک ساعت دیگر می ترسم
چون درگیر هزاران ثانیه اند....
ثانیه هایی که در هر کدام
رنگی دگر به خود می گیرند.
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران
آرزویم زندگی در دنیای آبی است
ولی ناگزیر در دنیای خاکی ام
پس چه خواهد شد آرزوهایم؟!!!
عبور میکنم، هر روز
از نیمکتهای خالی پارک
طوری که انگار کسی در نیمکتهای آخر انتظارم را میکشد
به آنجا میرسم
باید وانمود کنم که باز هم دیر رسیده ام!!!
تولد و مرگ اجتناب ناپذيرند
فاصله ي اين دورا
زندگي كنيم..
- - - به روز رسانی شده - - -
تولد و مرگ اجتناب ناپذيرند
فاصله ي اين دورا
زندگي كنيم..
می پسندم زمستان را
که معافم می کند
از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد
و اشکی که در نگاهم می چرخد
آخر همه می دانند
سرما خورده ام...!
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدمبجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
هک شد قلبم در فضای مجازی عشقت
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
ناله ام منتشر شد
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
غمم را فراگرفت
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
ناله هایم پیچید
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
اهم از برعشق شد
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
چقدر این عشق بروز است
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
چقدر جاودانه است
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
چقدر لیلی و مجنون دارد
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
شبانه روز شد
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
تب و تاب عشق شد
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
نمی دانم تاکی
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
که باشد مامن عشق مجازی
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
در هوایت بیقرارم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
سر زکویت بر ندارم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
انقدر داشته باشمت
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
تا پیدا کنم بیخودی ام را
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
تا از دست دهم زندگیم را
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
تا باشم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
تاهستم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
شدی شب و روزم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
شدی احساسم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
پس چرا تو نمی کنی احساسم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
براستی دروغی
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
عشقت رفت از دلم
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
دیگر نمی کنم احساست را لمس
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
اما می مانی در ذهن کثیف روزگار
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
و میکنی همچنان مرا داغدار
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
و میمانی در ذهن جوانان
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
و میکنی انهارا بی احساس
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
که دیگر نکنند لمس را احساس
فیسبوک گوگل پلاس و یاهو
.....
حقا که گل گفتی[tashvigh]
شادی بسر رسید
گرما فروکش شد
دیگر تو نبودی
دیگر ویترین ایرانسل و همراه اول
پاسخی برای این انتظار سخت و دردناکم نداشتند
دیگر برایم هیچ
معنای خاصی داشت
وان تو بودی که نبودی
دیگر از همه جا بریدم
اه سخت در عذابم
طاقت دوریت مراکشت
اهنگ پویا بیاتی هم اما
بسر رسید و
من همچنان خسته ام
خسته
یکه وتنها
بی تو
اما باخاطرات تلخ شیرینت
با خندها
با اشک ها
دیگر دکلمه ام جایی ب برای خود نمایی حرف هایم نداشت
اما
تو بودی و خواهی ماند
با اینکه نیستی ...
درخاطرم
لیک که من خسته تشنه مانده از همه جا
گیج در این موج سکوت
مانده ام که که بتواند جایت را پرکند
دیگر حتی انیشتینم
جوابی برایم پیدا نکرد
ومن
همچنان
خسته
در ابهام
ماندم
تا خودت جواب معماها را برایم Emailکنی
دیگر خودمم ازین کلمات
ازین تکرار واژه ها خسته شدم
فقط جون مادرت زودتر Emailکن
قشنگترین عشق نگاه خداوند بر بندگانش است.تو را به همان نگاه می سپارم.........
اینـ بـــار کــــه آمدیــــ
دستـانتـــ را رویـــــ قلبــــمـــ بــگـــذار
تـــــا بفهمـیــ
اینــــ دلــ بـا دیدنـــــ تــو
نمــی تپـد
.
.
.
... میلــــــرزد !!!
این بار نیز
حرف گفتنی را نگفتم
سکوت کردم
چرا؟
نمی دانم!
شاید آینده
حسرت را برایم کادو کند؟!
شاید هم نه!!!
.نفس نمیکشد هوا...
...قدم نمیزند زمین...
...سکوت میکند غزل...
...بدون !من!یعنی همین..
صبح دمیده درنفس
بوسه بروی ماه من
زمزمه قناریو
بوسه بروی ماه من
تاک پراز خوشه ی ناب
بوسه بروی ماه من
عطر وزیده در امید
بوسه بروی ماه من
در ان هوا دران فضا
بوسه بروی ماه من
زمین گرفته دربغل
بوسه بروی ماه من
لاله ویاسو سوسمن
بوسه بروی ماه من
بوسه بروی ماه من
بوسه بروی ماه من
بوسه بروی ماه من