مکن کاری که بر پا سنگت آیه
جهان با این گشادی تنگت آیه
نمایش نسخه قابل چاپ
مکن کاری که بر پا سنگت آیه
جهان با این گشادی تنگت آیه
تا ز وصف رخ زیبای تو ما دم زده ایم
ورق گل خجل است از ورق دفتر ما
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان امد، وقت است که باز آیی
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی بشکار مگسی می آید
در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید
عطر صد خاطره پیچید باغ صد خاطره خندید
یک همدم با وفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید
عطر صد خاطره پیچید باغ صد خاطره خندید
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست