پاسخ : صفحه ی 129 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 64 از سوره ی هود
(آيه 51)
سپس حضرت هود اضافه كرد: «اى قوم من! در دعوت خودم (هيچ گونه چشمداشتى از شما ندارم) هيچ گونه پاداشى از شما نمىخواهم» (يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً). تا گمان كنيد فرياد و جوش و خروش من براى رسيدن به مال و مقام است، و يا شما به خاطر سنگينى بار پاداشى كه مىخواهيد براى من در نظر بگيريد تن به تسليم ندهيد.
«تنها اجر و پاداش من بر آن كسى است كه مرا آفريده» (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي). به من روح و جسم بخشيده و در همه چيز مديون او هستم همان خالق و رازق من.
اصولا من اگر گامى براى هدايت و سعادت شما بر مىدارم به خاطر اطاعت فرمان اوست و بنابراين بايد اجر و پاداش از او بخواهم نه از شما.
به علاوه مگر شما چيزى از خود داريد كه به من بدهيد هر چه شما داريد از ناحيه او است «آيا نمىفهميد»؟ (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
(آيه 52)
سر انجام براى تشويق آنها و استفاده از تمام وسائل ممكن براى بيدار ساختن روح حق طلبى اين قوم گمراه، متوسل به بيان پاداشهاى مادى مشروط مىشود كه خداوند در اختيار مؤمنان در اين جهان مىگذارد، مىگويد: «اى قوم من! از خدا به خاطر گناهانتان طلب بخشش كنيد» (وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ).
«سپس توبه كنيد و به سوى او باز گرديد» (ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ).
اگر شما چنين كنيد «به آسمان فرمان مىدهد قطرههاى حياتبخش باران را بر شما پىدرپى فرو فرستد» (يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً).
تا كشت و زرع و باغهاى شما به كم آبى و بى آبى تهديد نشوند و همواره سرسبز و خرم باشند. به علاوه در سايه ايمان و تقوا و پرهيز از گناه و بازگشت به سوى خدا «نيرويى بر نيروى شما مىافزايد» (وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ).
هرگز فكر نكنيد كه ايمان و تقوا از نيروى شما مىكاهد، نه هرگز.
بنابراين «از راه حق روى بر نتابيد و در جاده گناه قدم مگذاريد» (وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ).
توحيد خمير مايه دعوت همه پيامبران-
تاريخ انبياء نشان مىدهد كه همه آنها دعوت خود را از توحيد و نفى شركت و هرگونه بت پرستى آغاز كردند، و در واقع هيچ اصلاحى در جوامع انسانى بدون اين دعوت ميسر نيست، چرا كه وحدت جامعه و همكارى و تعاون و ايثار و فداكارى همه امورى هستند كه از ريشه توحيد معبود سيراب مىشوند.
اما شرك سر چشمه هرگونه پراكندگى و تضاد و تعارض و خودكامگى و خود محورى و انحصار طلبى است، و پيوند اين مفاهيم با شرك و بت پرستى به مفهوم وسيعش چندان مخفى نيست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-3.html
پاسخ : صفحه ی 129 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 64 از سوره ی هود
(آيه 53)
منطق نيرومند هود! حال ببينيم اين قوم سركش و مغرور يعنى عاد در برابر برادرشان هود (ع) و نصايح و اندرزها و راهنماييهاى او چه واكنشى نشان دادند.
«آنها گفتند: اى هود تو دليل روشنى براى ما نياوردهاى» (قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ). «و ما هرگز به خاطر سخنان تو دست از دامن بتها و خدايانمان بر نمىداريم» (وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ).
«و ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد»! (وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ).
(آيه 54)
و پس از اين سه جمله غير منطقى، اضافه كردند: «ما (در باره تو) فقط مىگوييم: بعضى از خدايان ما به تو زيان رسانده (و عقلت را ربوده) اند» (إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ).
بدون شك هود- همان گونه كه برنامه و وظيفه تمام پيامبران است- معجزه يا معجزاتى براى اثبات حقانيت خويش به آنها عرضه داشته بود، ولى آنها به خاطر كبر و غرورى كه داشتند مانند ساير اقوام لجوج، معجزات را انكار كردند.
به هر حال هود مىبايد پاسخى دندان شكن به اين قوم گمراه و لجوج بدهد، پاسخى كه هم آميخته با منطق باشد، و هم از موضع قدرت ادا شود.
قرآن مىگويد: او در پاسخ آنها اين چند جمله را بيان كرد:
«گفت: من خدا را به شهادت مىطلبم و همه شما نيز شاهد باشيد كه من از اين بتها و خدايانتان بيزارم» (قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ).
اشاره به اين كه اگر اين بتها قدرتى دارند از آنها بخواهيد مرا از ميان بردارند، من كه آشكارا به جنگ آنها برخاستهام چرا مرا نابود نمىكنند؟!
(آيه 55)
سپس اضافه مىكند: نه فقط كارى از آنها ساخته نيست، شما هم با اين انبوه جمعيتتان قادر بر چيزى نيستيد، «از آنچه غير او (مىپرستيد) حال كه چنين است همگى دست به دست هم بدهيد و هر نقشهاى را مىتوانيد بر ضد من بكشيد و لحظهاى مرا مهلت ندهيد» اما بدانيد كارى از دست شما ساخته نيست (مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-3.html
پاسخ : صفحه ی 129 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 64 از سوره ی هود
(آيه 56)
چرا من انبوه جمعيت را به هيچ مىشمرم؟ و چرا كمترين اعتنايى به قوت و قدرت شما ندارم؟ شمايى كه تشنه خون من هستيد و همه گونه قدرت داريد. براى اين كه من پشتيبانى دارم كه قدرتش فوق قدرتها است «من توكل بر خدايى كردم كه پروردگار من و شماست» (إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ).
و بعد ادامه داد نه تنها شما، «هيچ جنبندهاى در جهان نيست مگر اين كه در قبضه قدرت و فرمان خداست» و تا او نخواهد كارى از آنان ساخته نيست (ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها).
ولى اين را نيز بدانيد خداى من از آن قدرتمندانى نيست كه قدرتش موجب خودكامگى و هوسبازى گردد و آن را در غير حق به كار برد، بلكه «پروردگار من همواره بر صراط مستقيم و جاده عدل و داد مىباشد» و كارى بر خلاف حكمت و صواب انجام نمىدهد (إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
(آيه 57)
سر انجام «هود» در آخرين سخن به آنها چنين مىگويد: «اگر شما از راه حق روى برتابيد (به من زيانى نمىرسد) چرا كه من رسالت خويش را به شما ابلاغ كردم» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ).
اشاره به اين كه گمان نكنيد اگر دعوت من پذيرفته نشود براى من شكست است، من انجام وظيفه كردم، انجام وظيفه، پيروزى است.
سپس همان گونه كه بت پرستان او را تهديد كرده بودند، او به طرز شديدترى آنها را به مجازات الهى تهديد مىكند و مىگويد: اگر شما دعوت حق را نپذيريد «خداوند به زودى (شما را نابود كرده و) گروه ديگرى را جانشين شما مىكند و هيچ گونه زيانى به او نمىرسانيد» (وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً).
اين قانون خلقت است، كه هرگاه مردمى لياقت پذيرا شدن نعمت هدايت و يا نعمتهاى ديگر پروردگار را نداشته باشند، آنها را از ميان برمىدارد و گروهى لايق به جاى آنان مىنشاند.
اين را هم بدانيد كه: «پروردگار من حافظ همه چيز و نگاهدارنده هرگونه حساب است» (إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ).
نه فرصت از دست او مىرود، نه موقعيت را فراموش مىكند، نه پيامبران و دوستان خود را به دست نسيان مىسپارد، بلكه همه چيز را مىداند و بر هر چيز مسلط است.
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread306-4.html
پاسخ : صفحه ی 129 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 64 از سوره ی هود
(آيه 58)
لعن و نفرين ابدى بر اين قوم ستمگر! در آخرين قسمت از آيات مربوط به سرگذشت قوم عاد و پيامبرشان هود، به مجازات دردناك اين سركشان اشاره كرده، نخست مىگويد: «و هنگامى كه فرمان ما (داير به مجازاتشان فرا رسيد) هود و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند به خاطر رحمت و لطف خاصى كه به آنان داشتيم رهايى بخشيد» (وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا هُوداً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا).
و باز براى تأكيد بيشتر مىفرمايد: «و ما اين قوم با ايمان را از عذاب شديد و غليظ رهايى بخشيديم» (وَ نَجَّيْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ).
(آيه 59)
در اين آيه گناهان قوم عاد را در سه موضوع خلاصه مىكند نخست مىفرمايد: «و اين قوم عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند» و با لجاجت، هرگونه دليل و مدرك روشنى را بر صدق دعوت پيامبرشان منكر شدند (وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ).
ديگر اين كه: آنها از نظر عمل نيز «به عصيان و سركشى در برابر پيامبران برخاستند» (وَ عَصَوْا رُسُلَهُ).
سومين گناهشان اين بود كه فرمان خدا را رها كرده «و از فرمان هر جبّار عنيدى پيروى مىكردند» (وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ).
چه گناهى از اين گناهان بالاتر، ترك ايمان، مخالفت پيامبران و گردن نهادن به فرمان جباران عنيد.
«جبّار» به كسى مىگويند كه از روى خشم و غضب مىزند و مىكشد و نابود مىكند، و پيرو فرمان عقل نيست و «عَنِيدٍ» كسى است كه با حق و حقيقت، فوق العاده مخالف است و هيچ گاه زير بار حق نمىرود.
اين دو صفت، صفت بارز طاغوتها و مستكبران هر عصر و زمان است، كه هرگز گوششان بدهكار حرف حق نيست، و با هر كس مخالف شدند با قساوت و بىرحمى، شكنجه مىكنند و مىكوبند و از ميان مىبرند.
(آيه 60)
در اين آيه كه داستان هود و قوم عاد در آن پايان مىگيرد، نتيجه اعمال زشت و نادرست آنها را چنين بيان مىكند: «آنها به خاطر اعمالشان در اين دنيا مورد لعن و نفرين واقع شدند، و بعد از مرگشان جز نام بد و تاريخ ننگين از آنها باقى نماند» (وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً).
و در روز رستاخيز گفته مىشود: «بدانيد كه قوم عاد پروردگارشان را انكار كردند» (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ).
«دور باد عاد، قوم هود از رحمت پروردگار» (أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ).
با اين كه كلمه «عاد» براى معرفى اين گروه كافى است در آيه فوق بعد از ذكر عاد، قوم هود نيز ذكر شده است كه هم تأكيد را مىرساند و هم اشاره به اين است كه اين گروه همان كسانى هستند كه پيامبر دلسوزشان هود را آن همه ناراحت و متهم ساختند، و به همين جهت از رحمت خداوند دورند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306-4.html
پاسخ : صفحه ی 129 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 64 از سوره ی هود
(آيه 61)
آغاز سرگذشت قوم ثمود: سرگذشت قوم عاد با تمام درسهاى عبرت انگيزش بطور فشرده پايان يافت و اكنون نوبت قوم ثمود است، همان جمعيتى كه طبق نقل تواريخ در سرزمين «وادى القرى» در ميان مدينه و شام زندگى داشتند.
باز در اينجا مىبينيم كه قرآن مجيد هنگامى كه سخن از پيامبر آنها «صالح» مىگويد به عنوان «برادر» از او ياد مىكند برادرى دلسوز و مهربان كه جز خيرخواهى هدف ديگرى ندارد آيه شريفه مىفرمايد: «ما به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم» (وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً).
«گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد كه هيچ معبودى براى شما جز او نيست» (قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ).
سپس براى تحريم حسن حق شناسى آنها به گوشهاى از نعمتهاى مهم پروردگار كه سراسر وجودشان را فرا گرفته اشاره كرده، مىگويد: «او كسى است كه شما را از زمين آفريد» (هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ).
پس از اشاره به نعمت آفرينش، نعمتهاى ديگرى را كه در زمين قرار داده به اين انسانهاى سركش يادآورى مىكند: او كسى است كه: «عمران و آبادى زمين را به شما سپرد و قدرت و وسائل آن را در اختيارتان قرار داد» (وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها).
قابل توجه اين كه قرآن نمىگويد خداوند زمين را آباد كرد و در اختيار شما گذاشت، بلكه مىگويد عمران و آبادى زمين را به شما تفويض كرد، اشاره به اين كه وسائل از هر نظر آماده است، اما شما بايد با كار و كوشش زمين را آباد سازيد و منابع آن را به دست آوريد و بدون كار و كوشش سهمى نداريد.
«اكنون كه چنين است، از گناهان خود توبه كنيد و به سوى خدا بازگرديد كه پروردگار من به بندگان خود نزديك است و درخواست آنها را اجابت مىكند» (فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306-4.html
پاسخ : صفحه ی 129 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 64 از سوره ی هود
(آيه 62)
اكنون ببينيم مخالفان صالح در مقابل منطق زنده و حق طلبانه او چه پاسخى دادند؟
آنها براى نفوذ در صالح و يا لااقل خنثى كردن نفوذ سخنانش در توده مردم از يك عامل روانى استفاده كردند، و به تعبير عاميانه خواستند هندوانه زير بغلش بگذارند، و «گفتند: اى صالح! تو پيش از اين مايه اميد ما بودى» (قالُوا يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا).
در مشكلات به تو پناه مىبرديم و از تو مشورت مىكرديم، و به عقل و هوش و درايت تو ايمان داشتيم، و در خيرخواهى و دلسوزى تو هرگز ترديد به خود راه نمىداديم.
اما متأسفانه اميد ما را بر باد دادى، و با مخالفت با آيين بت پرستى و خدايان ما كه راه و رسم نياكان ما است و از افتخارات قوم ما محسوب مىشود نشان دادى كه نه احترامى براى بزرگان قائلى، نه به عقل و هوش ما ايمان دارى، و نه مدافع سنتهاى ما هستى.
«راستى تو مىخواهى ما را از پرستش آنچه پدران ما مىپرستيدند نهى كنى»؟ (أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا).
«حقيقت اين است ما نسبت به آيينى كه تو به آن دعوت مىكنى (يعنى آيين يكتاپرستى) در شك و ترديديم، و نسبت به آن بدبين نيز هستيم» (وَ إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيبٍ).
(آيه 63)
اما اين پيامبر بزرگ الهى بدون آن كه از هدايت آنها مأيوس گردد، و يا اين كه سخنان پر تزويرشان در روح بزرگ او كمترين اثرى بگذارد، با متانت خاص خودش چنين پاسخ «گفت: اى قوم من! ببينيد اگر من دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رحمتى از جانب خود به من داده باشد» آيا مىتوانم رسالت الهى را ابلاغ نكنم و با انحرافات و زشتيها نجنگم؟! (قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً).
در اين حال «اگر من نافرمانى او كنم، چه كسى مىتواند مرا در برابر وى يارى دهد»؟ (فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ).
«پس (استدلال به روش نياكان و اين گونه سخنان) شما جز اطمينان به زيانكار بودنتان چيزى بر من نمىافزايد»! (فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ).
(آيه 64)
بعد براى نشان دادن معجزه و نشانهاى بر حقانيت دعوتش از طريق كارهايى كه از قدرت انسان بيرون است و تنها به قدرت پروردگار متكى است وارد شد و به آنها گفت: «اى قوم من! اين ناقه پروردگار براى شما، آيت و نشانهاى است» (وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً).
«آن را رها كنيد كه در زمين خدا از مراتع و علفهاى بيابان بخورد» (فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ).
«و هرگز آزارى به آن نرسانيد كه اگر چنين كنيد عذاب نزديك الهى شما را فرا خواهد گرفت» (وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَرِيبٌ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306-4.html
صفحه ی 130 از قرآن کریم شامل آیات 65 تا 81 از سوره ی هود
صفحه ی 130 از قرآن کریم شامل آیات 65 تا 81 از سوره ی هود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا۟ فِي دَارِكُمْ ثَلَٰثَةَ أَيَّامٍ ذَٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ(65)
پس آن [ماده شتر] را پي كردند و [صالح] گفت سه روز در خانه هايتان برخوردار شويد اين وعده اي بي دروغ است(65)
فَلَمَّا جَآءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَٰلِحًا وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ(66)
پس چون فرمان ما در رسيد صالح و كساني را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت خود رهانيديم و از رسوايي آن روز [نجات داديم] به يقين پروردگار تو همان نيرومند شكست ناپذير است(66)
وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا۟ فِي دِيَٰرِهِمْ جَٰثِمِينَ(67)
و كساني را كه ستم ورزيده بودند آن بانگ [مرگبار] فرا گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند(67)
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا۟ فِيهَآ أَلَآ إِنَّ ثَمُودَا۟ كَفَرُوا۟ رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِّثَمُودَ(68)
گويا هرگز در آن [خانه ها] نبوده اند آگاه باشيد كه ثموديان به پروردگارشان كفر ورزيدند هان مرگ بر ثمود(68)
وَلَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُنَآ إِبْرَٰهِيمَ بِالْبُشْرَيٰ قَالُوا۟ سَلَٰمًا قَالَ سَلَٰمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَآءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ(69)
و به راستي فرستادگان ما براي ابراهيم مژده آوردند سلام گفتند پاسخ داد سلام و ديري نپاييد كه گوساله اي بريان آورد(69)
فَلَمَّا رَءَآ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا۟ لَا تَخَفْ إِنَّآ أُرْسِلْنَآ إِلَيٰ قَوْمِ لُوطٍ(70)
و چون ديد دستهايشان به غذا دراز نمي شود آنان را ناشناس يافت و از ايشان ترسي بر دل گرفت گفتند مترس ما به سوي قوم لوط فرستاده شده ايم(70)
وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَٰهَا بِإِسْحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسْحَٰقَ يَعْقُوبَ(71)
و زن او ايستاده بود خنديد پس وي را به اسحاق و از پي اسحاق به يعقوب مژده داديم(71)
قَالَتْ يَٰوَيْلَتَيٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٌ وَهَٰذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ(72)
[همسر ابراهيم] گفت اي واي بر من آيا فرزند آورم با آنكه من پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد است واقعا اين چيز بسيار عجيبي است(72)
قَالُوٓا۟ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ(73)
گفتند آيا از كار خدا تعجب مي كني رحمت خدا و بركات او بر شما خاندان [رسالت] باد بي گمان او ستوده اي بزرگوار است(73)
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَٰهِيمَ الرَّوْعُ وَجَآءَتْهُ الْبُشْرَيٰ يُجَٰدِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ(74)
پس وقتي ترس ابراهيم زايل شد و مژده [فرزنددار شدن] به او رسيد در باره قوم لوط با ما [به قصد شفاعت] چون و چرا مي كرد(74)
إِنَّ إِبْرَٰهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّٰهٌ مُّنِيبٌ(75)
زيرا ابراهيم بردبار و نرمدل و بازگشت كننده [به سوي خدا] بود(75)
يَٰٓإِبْرَٰهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَآ إِنَّهُ قَدْ جَآءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ ءَاتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ(76)
اي ابراهيم از اين [چون و چرا] روي برتاب كه فرمان پروردگارت آمده و براي آنان عذابي كه بي بازگشت است خواهد آمد(76)
وَلَمَّا جَآءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيٓءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَٰذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ(77)
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به [آمدن] آنان ناراحت و دستش از حمايت ايشان كوتاه شد و گفت امروز روزي سخت است(77)
وَجَآءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ السَّئَِّاتِ قَالَ يَٰقَوْمِ هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِيٓ أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ(78)
و قوم او شتابان به سويش آمدند و پيش از آن كارهاي زشت مي كردند [لوط] گفت اي قوم من اينان دختران منند آنان براي شما پاكيزه ترند پس از خدا بترسيد و مرا در كار مهمانانم رسوا مكنيد آيا در ميان شما آدمي عقل رس پيدا نمي شود(78)
قَالُوا۟ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ(79)
گفتند تو خوب مي داني كه ما را به دخترانت حاجتي نيست و تو خوب مي داني كه ما چه مي خواهيم(79)
قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِيٓ إِلَيٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ(80)
[لوط] گفت كاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا به تكيه گاهي استوار پناه مي جستم(80)
قَالُوا۟ يَٰلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُوٓا۟ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ الَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَآ أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ(81)
گفتند اي لوط ما فرستادگان پروردگار توييم آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت پس پاسي از شب گذشته خانواده ات را حركت ده و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد مگر زنت كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد بي گمان وعده گاه آنان صبح است مگر صبح نزديك نيست(81)
صدق الله العلي العظيم
صفحه ی 131 از قرآن کریم شامل آیات 82 تا 94 از سوره ی هود
صفحه ی 131 از قرآن کریم شامل آیات 82 تا 94 از سوره ی هود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَلَمَّا جَآءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَٰلِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ(82)
پس چون فرمان ما آمد آن [شهر] را زير و زبر كرديم و سنگ پاره هايي از [نوع] سنگ گلهاي لايه لايه بر آن فرو ريختيم(82)
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّٰلِمِينَ بِبَعِيدٍ(83)
[سنگهايي] كه نزد پروردگارت نشان زده بود و [خرابه هاي] آن از ستمگران چندان دور نيست(83)
۞ وَإِلَيٰ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَٰقَوْمِ اعْبُدُوا۟ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنقُصُوا۟ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيٓ أَرَيٰكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ(84)
و به سوي [اهل] م دي ن برادرشان شعيب را [فرستاديم] گفت اي قوم من خدا را بپرستيد براي شما جز او معبودي نيست و پيمانه و ترازو را كم مكنيد به راستي شما را در نعمت مي بينم و[لي] از عذاب روزي فراگير بر شما بيمناكم(84)
وَيَٰقَوْمِ أَوْفُوا۟ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا۟ النَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ(85)
و اي قوم من پيمانه و ترازو را به داد تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين به فساد سر برمداريد(85)
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ(86)
اگر مؤمن باشيد باقيمانده [حلال] خدا براي شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نيستم(86)
قَالُوا۟ يَٰشُعَيْبُ أَصَلَوٰتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ ءَابَآؤُنَآ أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِيٓ أَمْوَٰلِنَا مَا نَشَٰٓؤُا۟ إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ(87)
گفتند اي شعيب آيا نماز تو به تو دستور مي دهد كه آنچه را پدران ما مي پرستيده اند رها كنيم يا در اموال خود به ميل خود تصرف نكنيم راستي كه تو بردبار فرزانه اي(87)
قَالَ يَٰقَوْمِ أَرَءَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَيٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَآ أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَيٰ مَآ أَنْهَيٰكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَٰحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِيٓ إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ(88)
گفت اي قوم من بينديشيد اگر از جانب پروردگارم دليل روشني داشته باشم و او از سوي خود روزي نيكويي به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم] من نمي خواهم در آنچه شما را از آن باز مي دارم با شما مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم] من قصدي جز اصلاح [جامعه] تا آنجا كه بتوانم ندارم و توفيق من جز به [ياري] خدا نيست بر او توكل كرده ام و به سوي او بازمي گردم(88)
وَيَٰقَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِيٓ أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَآ أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَٰلِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ(89)
و اي قوم من زنهار تا مخالفت شما با من شما را بدانجا نكشاند كه [بلايي] مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما [نيز] برسد و قوم لوط از شما چندان دور نيست(89)
وَاسْتَغْفِرُوا۟ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوٓا۟ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ(90)
و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است(90)
قَالُوا۟ يَٰشُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَيٰكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَٰكَ وَمَآ أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ(91)
گفتند اي شعيب بسياري از آنچه را كه مي گويي نمي فهميم و واقعا تو را در ميان خود ضعيف مي بينيم و اگر عشيره تو نبود قطعا سنگسارت مي كرديم و تو بر ما پيروز نيستي(91)
قَالَ يَٰقَوْمِ أَرَهْطِيٓ أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَآءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ(92)
گفت اي قوم من آيا عشيره من پيش شما از خدا عزيزتر است كه او را پشت سر خود گرفته ايد [و فراموشش كرده ايد] در حقيقت پروردگار من به آنچه انجام مي دهيد احاطه دارد(92)
وَيَٰقَوْمِ اعْمَلُوا۟ عَلَيٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَٰمِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَٰذِبٌ وَارْتَقِبُوٓا۟ إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ(93)
و اي قوم من شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد من [نيز] عمل مي كنم به زودي خواهيد دانست كه عذاب رسواكننده بر چه كسي فرود مي آيد و دروغگو كيست و انتظار بريد كه من [هم] با شما منتظرم(93)
وَلَمَّا جَآءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا۟ فِي دِيَٰرِهِمْ جَٰثِمِينَ(94)
و چون فرمان ما آمد شعيب و كساني را كه با او ايمان آورده بودند به رحمتي از جانب خويش نجات داديم و كساني را كه ستم كرده بودند فرياد [مرگبار] فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند(94)
صدق الله العلي العظيم
صفحه ی 132 از قرآن کریم شامل آیات 95 تا 112 از سوره ی هود
صفحه ی 132 از قرآن کریم شامل آیات 95 تا 112 از سوره ی هود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا۟ فِيهَآ أَلَا بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ(95)
گويي در آن [خانه ها] هرگز اقامت نداشته اند هان مرگ بر [مردم] م دي ن همان گونه كه ثمود هلاك شدند(95)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَيٰ بَِٔايَٰتِنَا وَسُلْطَٰنٍ مُّبِينٍ(96)
و به راستي موسي را با آيات خود و حجتي آشكار(96)
إِلَيٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِ فَاتَّبَعُوٓا۟ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَآ أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ(97)
به سوي فرعون و سران [قوم] وي فرستاديم ولي [سران] از فرمان فرعون پيروي كردند و فرمان فرعون صواب نبود(97)
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ(98)
روز قيامت پيشاپيش قومش مي رود و آنان را به آتش درمي آورد و [دوزخ] چه ورودگاه بدي براي واردان است(98)
وَأُتْبِعُوا۟ فِي هَٰذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَٰمَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ(99)
و در اين دنيا و روز قيامت به لعنت بدرقه شدند و چه بد عطايي نصيب آنان مي شود(99)
ذَٰلِكَ مِنْ أَنۢبَآءِ الْقُرَيٰ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَآئِمٌ وَحَصِيدٌ(100)
اين از خبرهاي آن شهرهاست كه آن را بر تو حكايت مي كنيم بعضي از آنها [هنوز] بر سر پا هستند و [بعضي] بر باد رفته اند(100)
وَمَا ظَلَمْنَٰهُمْ وَلَٰكِن ظَلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَمَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ ءَالِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ لَّمَّا جَآءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ(101)
و ما به آنان ستم نكرديم ولي آنان به خودشان ستم كردند پس چون فرمان پروردگارت آمد خداياني كه به جاي خدا[ي حقيقي] مي خواندند هيچ به كارشان نيامد و جز بر هلاكت آنان نيفزود(101)
وَكَذَٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ الْقُرَيٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ(102)
و اين گونه بود [به قهر] گرفتن پروردگارت وقتي شهرها را در حالي كه ستمگر بودند [به قهر] مي گرفت آري [به قهر] گرفتن او دردناك و سخت است(102)
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الْءَاخِرَةِ ذَٰلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَٰلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ(103)
قطعا در اين [يادآوريها] براي كسي كه از عذاب آخرت مي ترسد عبرتي است آن [روز] روزي است كه مردم را براي آن گرد مي آورند و آن [روز] روزي است كه [جملگي در آن] حاضر مي شوند(103)
وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ(104)
و ما آن را جز تا زمان معيني به تاخير نمي افكنيم(104)
يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ(105)
روزي [است] كه چون فرا رسد هيچ كس جز به اذن وي سخن نگويد آنگاه بعضي از آنان تيره بختند و [برخي] نيكبخت(105)
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا۟ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ(106)
و اما كساني كه تيره بخت شده اند در آتش فرياد و ناله اي دارند(106)
خَٰلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَٰوَٰتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ(107)
تا آسمانها و زمين برجاست در آن ماندگار خواهند بود مگر آنچه پروردگارت بخواهد زيرا پروردگار تو همان كند كه خواهد(107)
۞ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا۟ فَفِي الْجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَٰوَٰتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّكَ عَطَآءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ(108)
و اما كساني كه نيكبخت شده اند تا آسمانها و زمين برجاست در بهشت جاودانند مگر آنچه پروردگارت بخواهد [كه اين] بخششي است كه بريدني نيست(108)
فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَٰٓؤُلَآءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ ءَابَآؤُهُم مِّن قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنقُوصٍ(109)
پس در باره آنچه آنان [=مشركان] مي پرستند در ترديد مباش آنان جز همان گونه كه قبلا پدرانشان مي پرستيدند نمي پرستند و ما بهره ايشان را تمام و ناكاسته خواهيم داد(109)
وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَي الْكِتَٰبَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ(110)
و به حقيقت ما به موسي كتاب [آسماني] داديم پس در مورد آن اختلاف شد و اگر از جانب پروردگارت وعده اي پيشي نگرفته بود قطعا ميان آنها داوري شده بود و بي گمان آنان در باره آن در شكي بهتان آميزند(110)
وَإِنَّ كُلًّا لَّمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَٰلَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(111)
و قطعا پروردگارت [نتيجه] اعمال هر يك را به تمام [و كمال] به آنان خواهد داد چرا كه او به آنچه انجام مي دهند آگاه است(111)
فَاسْتَقِمْ كَمَآ أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا۟ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(112)
پس همان گونه كه دستور يافته اي ايستادگي كن و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند] و طغيان مكنيد كه او به آنچه انجام مي دهيد بيناست(112)
صدق الله العلي العظيم
صفحه ی 133 از قرآن کریم شامل آیات 113 تا 123 از سوره ی هود و آیات 1 تا 4 از سوره ی یوسف
صفحه ی 133 از قرآن کریم شامل آیات 113 تا 123 از سوره ی هود و آیات 1 تا 4 از سوره ی یوسف
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَلَا تَرْكَنُوٓا۟ إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَآءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ(113)
و به كساني كه ستم كرده اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مي رسد و در برابر خدا براي شما دوستاني نخواهد بود و سرانجام ياري نخواهيد شد(113)
وَأَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَٰتِ يُذْهِبْنَ السَّئَِّاتِ ذَٰلِكَ ذِكْرَيٰ لِلذَّٰكِرِينَ(114)
و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار زيرا خوبيها بديها را از ميان مي برد اين براي پندگيرندگان پندي است(114)
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ(115)
و شكيبا باش كه خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمي گرداند(115)
فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُو۟لُوا۟ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ مَآ أُتْرِفُوا۟ فِيهِ وَكَانُوا۟ مُجْرِمِينَ(116)
پس چرا از نسلهاي پيش از شما خردمنداني نبودند كه [مردم را] از فساد در زمين باز دارند جز اندكي از كساني كه از ميان آنان نجاتشان داديم و كساني كه ستم كردند به دنبال ناز و نعمتي كه در آن بودند رفتند و آنان بزهكار بودند(116)
وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَيٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ(117)
و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است كه شهرهايي را كه مردمش اصلاحگرند به ستم هلاك كند(117)
وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَٰحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ(118)
و اگر پروردگار تو مي خواست قطعا همه مردم را امت واحدي قرار مي داد در حالي كه پيوسته در اختلافند(118)
إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ(119)
مگر كساني كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براي همين آنان را آفريده است و وعده پروردگارت [چنين] تحقق پذيرفته است [كه] البته جهنم را از جن و انس يكسره پر خواهم كرد(119)
وَكُلًّا نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنۢبَآءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَآءَكَ فِي هَٰذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَيٰ لِلْمُؤْمِنِينَ(120)
و هر يك از سرگذشتهاي پيامبران [خود] را كه بر تو حكايت مي كنيم چيزي است كه دلت را بدان استوار مي گردانيم و در اينها حقيقت براي تو آمده و براي مؤمنان اندرز و تذكري است(120)
وَقُل لِّلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا۟ عَلَيٰ مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَٰمِلُونَ(121)
و به كساني كه ايمان نمي آورند بگو بر حسب امكانات خود عمل كنيد كه ما [هم] عمل خواهيم كرد(121)
وَانتَظِرُوٓا۟ إِنَّا مُنتَظِرُونَ(122)
و منتظر باشيد كه ما [نيز] منتظر خواهيم بود(122)
وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(123)
و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و تمام كارها به او بازگردانده مي شود پس او را پرستش كن و بر او توكل نماي و پروردگار تو از آنچه انجام مي دهيد غافل نيست(123)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الٓر تِلْكَ ءَايَٰتُ الْكِتَٰبِ الْمُبِينِ(1)
الف لام راء اين است آيات كتاب روشنگر(1)
إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ قُرْءَٰنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(2)
ما آن را قرآني عربي نازل كرديم باشد كه بينديشيد(2)
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ هَٰذَا الْقُرْءَانَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَٰفِلِينَ(3)
ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحي كرديم بر تو حكايت ميكنيم و تو قطعا پيش از آن از بيخبران بودي(3)
إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَٰٓأَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَٰجِدِينَ(4)
[ياد كن] زماني را كه يوسف به پدرش گفت اي پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ديدم [آنها] براي من سجده ميكنند(4)
صدق الله العلي العظيم