https://encrypted-tbn3.gstatic.com/i...bfQJFBKGhbtiyO
https://encrypted-tbn3.gstatic.com/i...WxbuEcw6Em72Jl
نمایش نسخه قابل چاپ
زلال که باشی دیگران سنگ های کف رودخانه ات را می بینند بر میدارند و نشانه میرونددرست سوی خودت
آتش عشق
امروز مانده ام در افکارم......در گیرم با رشته های زنجیره ی بند بند وجودم..........
اخر نمیتوانم باورش کنم که آتشی سوزناک بر قلبم شعله ور کرد ومرا سوزاند ........
صدایش کرده بودم که ای با مرام خاموشم کن با سطلی از محبت.....
با یه فرقون کوچیک از عشق .........
اما انگار نمیشنوید خواستم سمعکی بهش بدهم اما دیگر نبود که صدایم را بشنود
- - - به روز رسانی شده - - -
تنها بهانه تو چیست؟
باران بهانه ای است برای من که تو زیر چتر من تا ته کوچه
بیایی،کاش نه بارانی بند می امد نه کوچه پایانی داشت.........
دور
دلم تنگ است
مثل لباس سالهای دبستانم
مثلِ سالهای مأموریتهای طولانیِ پدر
که نمیفهمیدم
وقتی میگویند کسی دور است،
یعنی چقدر دور است.
" لیلا کردبچه "
- - - به روز رسانی شده - - -
- - - به روز رسانی شده - - -
صبر
براي تمــــــام رنـج هايـي كه مي بري
صــبـــــــــــر كن
«صبـــــــــــر»
اوج احترام به حكمت خداست
دلتنگ شدن برای کسی ...
این نیست که از آخرین باری که او را دیده اید
یا با او صحبت کرده اید چقدر گذشته است !!!
بلکه دلتنگی آن لحظه ایست که در حال انجام کاری هستید ،
و آرزو می کنید که ...
کاش او نیز اکنون کنار شما بود !!!http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:A...eKy7ahHVg3F4cu
*می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … ! ** از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ” **فهمیدم **پای ” او ” در میان است …*
*راســــــتی،دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام…!“حــــال مـــن خـــــــوب اســت” … خــــــوبِ خــــوب** *
این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند!
بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ،بــیدل ، بـیریخت،بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا**بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ، بــیخود،بــیداد ، بــیروح، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان **بــیتو بــیتو بــیتو……*
نیستیم
به دنیا میائیمعکس یک نفره میگیریمبزرگ می شویمعکس دو نفره میگیریمپیر میشویمعکس یک نفره میگیریم ...و بعد دوباره باز نیستیم " حسین پناهی "
امروز خاطراتت را سوزاندم
اما!!!بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد،اتفاق تازه ای نیست دوبارهدلتنگت شدم...
تنهــــــا چیــــــــزی که بایـد از زندگـــی آمــــوخت✽
✽فقــط یــک کلمـــــــه اسـت✽
* میگـــــــــــذرد *
✽امـــــا دق میدهــد تا بگـــــــذرد✽
رفیق....
میدرخشی...
میتابی...
اما ...دوری...
ماه بودن همین است دیگر!!!
در این هیاهوی خلق
که پُتک بر آرامش ات میزند
دلم پیاده رویی میخواهد , بارانی!
دست خودم را بگیرم
برویم صحبت کنان
تا انتهای گریستنِ آخرین ابرِ زندگی!
نفرین به اجتماع
که نمی گذارد صدا به صدا برسد!
آدم ها لالت می کنند…
بعد هی می پرسند…
چرا حرف نمی زنی؟؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست…
- - - به روز رسانی شده - - -
عاشقی لباس رزم پوشید و به جنگ روزگار رفت …
بین راه دیوانه ای را دید که از جنگ روزگار باز می گشت !
اومدم چیزی بنویسم دیدم چیزی تو دلم نیست [nishkhand]
همه یه روزی فک میکنن که به هرآنچه میخاستن رسیدن؟
ولی...........
فکر اینو نمیکنن که آیا میخان برسن یا نه
پس زیاد فکر نکن .......[golrooz]
نیا باران!
زمین جای قشنگی نیست
من از اهل زمینم
خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است ،
ولی سودای بلبل دارد و
پروانه را هم دوست می دارد.....
دلم گرفته نمیدنم چرا؟
دوست ندارم هیچوقت حرفای نا امید کننده بزنم ، شاید دلم به خاطر حرفای نا امید کننده ای که میشنوم گرفته.
چرا همه از غم حرف میزنن ؟ چرا از شادی نمیگن؟ چرا به جای اینکه نیمه پر لیوان رو ببینیم نیمه خالی رو می بینیم؟ چرا میگیم دیروز روز بدی بو ، امروز روز نحسیه ؟ این ماییم که روزمون رو میسازیم ، اون وقت همه چیز رو میندازیم گردن روز .
چرا همش غما رو میبینیم چرا همش با غمامون زندگی میکنیم این وسط یه چیزی به نام شادی هم هست . چرا یه موضوع کوچیک رو به یه غم بزرگ تبدیل میکنیم . چرا شادی هامون رو بزرگ نکنیم چرا با شادیامون زندگی نکنیم.
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک ننشینی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
احساسم به من میگه گرسنمه [nishkhand]
شادی ،بخش وجودیه منه یا وجود بخشی از منه[soal]
هر چی که تو دنیا هست فقط ماله خود منه [tafakor]
این وسط حق انتخاب هم با منه [esteghbal]
شادی ها انتخاب منه [nishkhand]
این شعر نبودا ولی چیزی بود که تو دلم بود [bamazegi] دل نوشتس دیگه[nadidan]
وقتی رد پای احساس سبز انسانست خویش را در قلب کسی باقی بذاری،
بیشتر از حاضرین،
حاضر خواهی بود،
حتی اگر غایب باشی...
دلم برای باز آمد بوی ماه مدرسه....
دلم برای اضطراب آمدن اول مهر و بی خوابی هایش.....
دلم برای گریه بچه ها در اولین روز مدرسه...
دلم برای دفترهایی که اولین روز مدرسه می دادند...
دلم برای جلد کردن کتاب...دلم برای لقمه های نان و پنیر...
دلم برای شیطنت های در راه...
دلم برای مداد رنگی های قد و نیم قد......
دلم برای خط کشیدن های دفتر با خودکار مشکی و قرمز...
دلم برای مداد قرمز.....
دلم برای جمع شدن وسط کلاس دور سطل آشغال....
دلم برای پاککن های جوهری...
دلم برای تراش های شمشیر نشان....
دلم برای گونیا و نقاله و پرگار...
دلم برای جامدادی...
دلم برای تخته پاککن....
دلم برای گچ های رنگی کنار تخته...
دلم برای اولین زنگ مدرسه....
دلم برای واکسن اول دبستان...
دلم برای سر صف ایستادن ها....
دلم برای خواندن سرود ایران اول هفته...
دلم برای مبصر شدن ....
دلم برای از خوب ، از بد...
دلم برای ضربدر و ستاره....
دلم برای ترس از سوال معلم...
دلم برای صد آفرین....
دلم برای بیست داخل دفتر با خودکار قرمز...
دلم برای کارت آفرین...
دلم برای دیدن هزار باره کیف برای
جانگذاشتن کتاب و دفتر...
دلم برای میز و نیمکت...
لم برای جاکتابی زیر میزها...
دلم برای لیوانهای آبی که فلوت داشت...
دلم برای پیک نوروزی....
دلم برای دفتر انشاء...
دلم برای املا نوشتن....
دلم برای زنگ ورزش....
دلم برای زنگ تفریح ...
دلم برای عمو زنجیر باف بازی کردن ها...
دلم برای دختره اینجا نشسته...
دلم برای لیلی کردن...
دلم برای چشم گذاشتن روی دیوار....
دلم برای دعا کردن برای نیامدن معلم...
دلم برای اردو رفتن...
دلم برای تمرین های حل نکرده و اضطراب آن ....
دلم برای روزنامه دیواری درست کردن...
دلم برای تزئین کلاس...
دلم برای دوستی هایی که قد عرض حیاط مدرسه بود......
دلم برای خنده های معلم و عصبانیتش....
دلم برای خط کش دست ناظم...
دلم برای مادر مدرسه، بابای مدرسه ....
دلم برای کارنامه....
دلم برای نمره انضباط....
دلم برای مهر قبول خرداد...
دلم برای خودم....
دلم برای دغدغه و آرزو هایم...
دلم برای صمیمیت سیال کودکی ام تنگ شده....
در ترجمه به مشکلی که بر می خورم، آن قدر با کلمات دست و پنجه نرم می کنم تا سرانجام پیروز شوم. در ترجمه ی زندگی ام اما... نمی دانم... پیچیدگی متن زندگی متحیرم کرده... متنی آن قدر گویا که لحظه لحظه اش را حس می کنم، و آن قدر خاموش که پی بردن به معانیش بصیرتی می خواهد که ندارم... اما می دانم نباید تسلیم شد؛ باید «زندگی کرد» تا بتوان ترجمه اش نمود... باید به جایی رفت که حیات به معنای واقعی درش جریان دارد... پس به کوچه باغی از زندگی پناه می برم و از آرامشش، زیبایی اش و سادگیش مدد می گیرم، و «زندگی می کنم»؛ شاید روزی گوشه ای از این متن پیچیده را فهمیدم...
بدون تو مدت هاس .....
خوش نمی گذرد....
فقط میگذرد....
خداوندا!....
خسته ام!...
ازفصل سرد گناه ودلتنگ روزهای پاک....
بارانی بفرست....
چترگناه رادورانداخته ام.....
چه مهمانان بي دردسري هستند مردگان
نه به دستي ظرفي را چرك مي كنند
نه به حرفي دلي را آلوده
تنها به شمعي قانعند
و اندكي سكوت
دانلود
بی حس شده ام از درد
ازبغض!
فقط گاهی
خط اشکی برای دیدنت میسوزاند صورتم را
- - - به روز رسانی شده - - -
دوریت رادوست دارم تا درد کشم وبه دلم بفهمانم تورا داشتن مجانی نیست........
اگر می دانستید که افکارتان چقدر قدرتمندند.............. حتی برای یک لحظه دیگر هم منفی فکر نمی کردید...........!!!!!!!!!!!!!
میدانم هرچیزی که اتفاق می افتد دلیلی دارد،
اما گاهی آرزو می کنم که کاش می دانستم آن دلیل چه بود! (آزمایش شدن از طرف خدا یعنی همین دیگه.....گاهی خودمم میگم خدایا منو با عزیزام ازمایش نکن....
ولی واقعا اگه تو مواجهه با این مسائل سربلند بیرون بیایم....اون وقته که باید سرمونو بالا بگیریمو مطمئن باشیم
که قبول شدیم..........................
امیدوارم که شما هم قبول شین.)
مهم نیست که آخرین زلزله زندگی ات چند ریشتر بود
مهم نیست که در آن زلزله چه چیزهایی از دست دادی
مهم این است که دوباره از نو بسازی
جهانت را … زندگی ات را … باورت را …
“مهم شروع دوباره است”
دلتنگ شدن برای کسی ...
این نیست که از آخرین باری که او را دیده اید
یا با او صحبت کرده اید چقدر گذشته است !!!
بلکه دلتنگی آن لحظه ایست که در حال انجام کاری هستید ،
و آرزو می کنید که ...
آﺩﻣﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻦ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑُﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﻥ .....
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻦ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺗﻨﻬﺎﺕ ﻣﯽ ﺫﺍﺭﻥ ....
ﺍﻣﺎ .....
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺸﻦ ...
ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽ ﺷﻦ ...
ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﮔﻦ ....
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺮﻥ ....
ﻭ ....
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻥ ... (ولی تا ابد میشکنن)
خیلی وقته آرزومه .................راه برم به زیر بارون
یا مثل یه تلِ از خاک...............گم بشم توی بیابون
خیلی وقته آرزومه .................رنگ ها رو دیگه نبینم
واسه بودن،واسه موندن ...............همه جا رو نسوزونم
خیلی وقته آرزومه ...................آدم ها با هم بخونن
نه مثل دشمنِ تو جنگ ...............واسه هم رجز بخونن
خیلی وقته آرزومه...................همه جا خالی شه از غم
جای اندوه و حسادت ...............دل ها پر شن از صداقت
خیلی وقته آرزومه....................آدم ها پله بسازن
واسه بالا رفتن ِ هم .................دستاشونو پل بسازن
خیلی وقته آرزومه ..................شب بگیره پرده از رخ
بایه روزِ گرم و روشن ............... آدمها رو کنه دل خوش