پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
(آيه 25)
سرگذشت تكان دهنده نوح و قومش: همان گونه كه در آغاز سوره بيان كرديم در اين سوره، قسمتهاى قابل ملاحظهاى از تاريخ انبياء پيشين بيان شده است:
نخست از داستان «نوح» (ع) پيامبر اولو العزم شروع مىكند و ضمن 26 آيه نقاط اساسى تاريخ او را به صورت تكان دهندهاى شرح مىدهد.
در اين آيه نخستين مرحله اين دعوت بزرگ را بيان كرده و مىگويد: «ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، (او به آنها اعلام كرد) كه من بيم دهنده آشكارى هستم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ).
(آيه 26)
در اين آيه پس از ضربه نخستين، محتواى رسالت خود را در يك جمله خلاصه مىكند و مىگويد: رسالت من اين است «كه غير از اللّه ديگرى را پرستش نكنيد» (أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).
و بلافاصله پشت سر آن همان مسأله انذار و اعلام خطر را تكرار مىكند و مىگويد: «من بر شما از عذاب روز دردناكى بيمناكم» (إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ).
در حقيقت توحيد و پرستش اللّه (خداى يگانه يكتا) ريشه و اساس و زير بناى تمام دعوت پيامبران است.
اگر براستى همه افراد جامعه جز «اللّه» را پرستش نكنند و در مقابل انواع بتهاى ساختگى اعم از بتهاى برونى و درونى، خود خواهيها، هوى و هوسها، شهوتها، پول و مقام و جاه و جلال و زن و فرزند سر تعظيم فرود نياورند، هيچ گونه نابسامانى در جوامع انسانى وجود نخواهد آمد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-2.html
پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
(آيه 27)
اكنون ببينيم نخستين عكس العمل طاغوتها و خودكامگان و صاحبان زر و زور آن عصر در برابر اين دعوت بزرگ و اعلام خطر آشكار چه بود؟
آنها سه پاسخ در برابر دعوت نوح دادند.
نخست «اشراف و ثروتمندان كافر فوم او (نوح) گفتند: ما تو را جز انسانى همانند خود نمىبينيم» (فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنا).
در حالى كه رسالت الهى را بايد فرشتگان بدوش كشند، به گمان اين كه مقام انسان از فرشته پايينتر است و يا درد انسان را فرشته بهتر از انسان مىداند! دليل ديگر آنها اين بود كه گفتند: اى نوح! «ما در اطراف تو، و در ميان آنها كه از تو پيروى كردهاند كسى جز يك مشت اراذل و جوانان كم سن و سال ناآگاه و بىخبر كه هرگز مسائل را بررسى نكردهاند نمىبينيم» (وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ).
بالاخره سومين ايراد آنها اين بود كه مىگفتند قطع نظر از اين كه تو انسان هستى نه فرشته، و علاوه بر اين كه ايمان آورندگان به تو نشان مىدهد كه دعوتت محتواى صحيحى ندارد «اصولا ما هيچ گونه برترى براى شما بر خودمان نمىبينيم تا به خاطر آن از شما پيروى كنيم» (وَ ما نَرى لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ).
و به همين دليل «ما گمان مىكنيم كه شما دروغگو هستيد» (بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ).
(آيه 28)
در اين آيه پاسخهاى منطقى نوح را در برابر اين ماجراجويان بيان مىكند «نوح گفت: اى قوم من! اگر من داراى دليل و معجزه آشكارى از سوى پروردگارم باشم، و مرا در انجام اين رسالت مشمول رحمت خود ساخته باشد، و اين موضوع بر اثر عدم توجه بر شما مخفى مانده باشد» آيا باز هم رسالت مرا انكار مىكنيد (قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ).
و در پايان آيه مىگويد: «آيا من مىتوانم شما را بر پذيرش اين بيّنه روشن مجبور سازم در حالى كه (خود شما آمادگى نداريد و) از پذيرش و حتى تفكر و انديشه پيرامون آن كراهت داريد» (أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-2.html
پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
(آيه 29)
من هيچ فرد با ايمانى را طرد نمىكنم! اين آيه نيز دنباله پاسخگويى به بهانه جوييهاى قوم نوح است.
نخست يكى از دلائل نبوت را كه نوح براى روشن ساختن قوم تاريكدل بيان كرده، بازگو مىكند: «اى قوم من! در برابر اين دعوت از شما مال و ثروت و اجر و پاداشى مطالبه نمىكنم» (وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا).
«اجر و پاداش من تنها بر خداست» (إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ).
خدايى كه مرا مبعوث به نبوت ساخته و مأمور به دعوت خلق كرده است.
و اين ميزان و الگويى است براى شناخت رهبران راستين، از فرصت طلبان دروغين، كه هر گامى را برمىدارند بطور مستقيم يا غير مستقيم هدف مادى از آن دارند.
سپس در پاسخ آنها كه اصرار داشتند نوح ايمان آورندگان فقير و يا كم سن و سال را از خود براند با قاطعيت مىگويد: «من هرگز كسانى را كه ايمان آوردهاند طرد نمىكنم» (وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا).
«چرا كه آنها با پروردگار خويش ملاقات خواهند كرد» و در سراى ديگر خصم من در برابر او خواهند بود (إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ).
در پايان آيه به آنها اعلام مىكند كه: «من شما را مردمى جاهل مىدانم» (وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ).
(آيه 30)
در اين آيه براى توضيح بيشتر به آنها مىگويد: «اى قوم من! اگر اين گروه با ايمان را طرد كنم چه كسى در برابر خدا (در آن دادگاه بزرگ عدالت و حتى در اين جهان) مرا يارى خواهد كرد»؟! (وَ يا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ).
طرد افراد صالح و مؤمن كار سادهاى نيست، آنها فرداى قيامت دشمن من خواهند بود و هيچ كس نمىتواند در آنجا از من دفاع كند، و نيز ممكن است مجازات الهى در اين جهان دامن مرا بگيرد «آيا انديشه نمىكنيد» تا بدانيد آنچه مىگويم عين حقيقت است (أَ فَلا تَذَكَّرُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-2.html
پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
(آيه 31)
آخرين سخنى كه نوح در پاسخ ايرادهاى واهى قوم به آنها مىگويد اين است كه اگر شما خيال مىكنيد و انتظار داريد من امتيازى جز از طريق وحى و اعجاز بر شما داشته باشم اشتباه است، با صراحت بايد بگويم كه: «من نه به شما مىگويم خزائن الهى در اختيار من است» و نه هر كارى بخواهم مىتوانم انجام دهم (وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ).
«و نه مىگويم من فرشتهام» (وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ).
اين گونه ادعاهاى بزرگ و دروغين مخصوص مدّعيان كاذب است، و هيچ گاه يك پيامبر راستين چنين ادّعاهايى نخواهد كرد.
در پايان آيه بار ديگر به موضوع ايمان آورندگان مستضعف پرداخته و تأكيد مىكند كه: «من هرگز نمىتوانم در باره اين افرادى كه در چشم شما حقيرند بگويم:
خداوند خير و پاداش نيكى به آنها نخواهد داد» (وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً) بلكه به عكس خير اين جهان و آن جهان مال آنهاست، هر چند دستشان از مال و ثروت تهى است، اين شما هستيد كه بر اثر خيالات خام، خير را در مال و مقام يا سن و سال منحصر ساختهايد و از حقيقت و معنى بكلى بيخبريد.
و به فرض كه گفته شما راست باشد و آنها اراذل و اوباش باشند «خدا از درون جان آنها و نياتشان آگاهتر است» (اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ).
من كه جز ايمان و صداقت از آنها چيزى نمىبينم، و به همين دليل وظيفه دارم آنان را بپذيرم، من مأمور به ظاهرم و بنده شناس خداست! و اگر غير از اين كارى كنم «مسلما در اين صورت از ستمكاران خواهم بود» (إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ).
(آيه 32)
حرف بس است، مجازات كو؟ به دنبال گفتگوى نوح و قومش در اين آيه از زبان قوم نوح چنين نقل مىكند «آنها گفتند: اى نوح اين همه بحث و مجادله كردى بس است، تو بسيار با ما سخن گفتى» ديگر جايى براى بحث باقى نمانده است (قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا).
«اگر راست مىگويى، همان وعدههاى دردناكى را كه به ما مىدهى در مورد عذابهاى الهى تحقق بخش» (فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ).
انتخاب اين روش در برابر آن همه محبت و لطف پيامبران الهى و گفتارهايى كه همچون آب زلال و گوارا بر دل مىنشيند حكايت از نهايت لجاجت و تعصب و بىخبرى مىكند.
(آيه 33)
نوح در برابر اين بىاعتنايى، لجاجت و خيرهسرى، با جمله كوتاهى چنين «پاسخ گفت: تنها اگر خدا اراده كند به اين تهديدها و وعدههاى عذاب تحقق مىبخشد» (قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ).
ولى به هر حال اين از دست من خارج است و در اختيار من نيست، من فرستاده اويم، و سر بر فرمانش دارم، بنابراين مجازات و عذاب را از من مخواهيد.
اما بدانيد هنگامى كه فرمان عذاب فرا رسد «شما نمىتوانيد از چنگال قدرت او بگريزيد، و به مأمن و پناهگاهى فرار كنيد»! (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-2.html
پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
(آيه 34)
سپس اضافه مىكند: «اگر خداوند (به خاطر گناهان و آلودگيهاى جسمى و فكريتان) بخواهد شما را گمراه سازد، هرگز نصيحت من براى شما سودى نخواهد بخشيد هر چند بخواهم شما را نصيحت كنم» (وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ).
چرا كه «او پروردگار شماست و به سوى او باز مىگرديد» و تمام هستى شما در قبضه قدرت اوست» (هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).
(آيه 35)
در اين آيه سخنى به عنوان يك جمله معترضه براى تأكيد بحثهايى كه در داستان نوح در آيات گذشته و آينده عنوان شده است مىگويد:
«دشمنان مىگويند اين مطلب را او (محمد صلّى اللّه عليه و آله) از پيش خود ساخته و به خدا نسبت داده است» (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ).
در پاسخ آنها «بگو: اگر من اينها را از پيش خود ساخته و به دروغ به خدا نسبت دادهام گناهش بر عهده من است» (قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرامِي).
«ولى من از گناهان شما بيزارم» (وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ).
(آيه 36)
تصفيه شروع مىشود! آنچه در آيات قبل گذشت مرحله دعوت و تبليغ پىگير و مستمر نوح (ع) با نهايت جديت، و با استفاده از تمام وسائل بود.
در اينجا به مرحله دوم اين مبارزه اشاره شده مرحله پايان يافتن دوران تبليغ و آماده شدن براى تصفيه الهى! نخست مىخوانيم: «به نوح وحى شد كه جز افرادى كه از قومت به تو ايمان آوردهاند ديگر هيچ كس ايمان نخواهد آورد» (وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ).
اشاره به اين كه صفوف بكلى از هم جدا شده، و ديگر دعوت براى ايمان و اصلاح سودى ندارد، و بايد آماده تصفيه و انقلاب نهايى شود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-2.html
پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
(آيه 37)
به هر حال اين گروه عصيانگر و لجوج بايد مجازات شوند، مجازاتى كه جهان را از لوث وجود آنها پاك كند و مؤمنان را براى هميشه از چنگالشان رها سازد.
نخست مىفرمايد: به نوح فرمان داديم كه «كشتى بساز، در حضور ما و طبق فرمان ما» (وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا).
در پايان آيه به نوح هشدار مىدهد كه از اين به بعد «در باره ستمگران شفاعت و تقاضاى عفو مكن چرا كه آنها (محكوم به عذابند و) مسلما غرق خواهند شد (وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ).
اين جمله به خوبى مىفهماند كه شفاعت شرائطى دارد كه اگر در كسى موجود نباشد پيامبر خدا هم حق شفاعت و تقاضاى عفو در مورد او را ندارد.
(آيه 38)- اما چند جمله هم در باره قوم نوح بشنويم: آنها به جاى اين كه يك لحظه با مسأله دعوت نوح بطور جدى برخورد كنند و حد اقل احتمال دهند كه ممكن است اين همه اصرار نوح (ع) و دعوتهاى مكررش از وحى الهى سر چشمه گرفته و مسأله طوفان و عذاب حتمى باشد، باز همانطور كه عادت همه افراد مستكبر و مغرور است به استهزاء و مسخره ادامه دادند «او مشغول ساختن كشتى بود و هر زمان كه گروهى از قومش از كنار او مىگذشتند (و او و يارانش را سرگرم تلاش براى آماده ساختن چوبها و ميخها و وسائل كشتى سازى مىديدند) او را مسخره مىكردند» (وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ).
اما نوح با استقامت فوق العادهاى كه زاييده ايمان است با جديت فراوان به كار خود ادامه مىداد، و بىاعتنا به گفتههاى بىاساس اين كوردلان از خود راضى بسرعت پيشروى مىكرد، و روز به روز اسكلت كشتى آمادهتر و مهياتر مىشد، فقط گاهى سر بلند مىكرد و اين جمله كوتاه و پرمعنى را به آنها «مىگفت: اگر (امروز) ما را مسخره مىكنيد ما نيز شما را همين گونه (در آينده نزديكى) مسخره خواهيم كرد»! (قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ).
آن روز كه شما در ميان طوفان سرگردان خواهيد شد و سراسيمه به هر سو مىدويد و هيچ پناهگاهى نخواهيد داشت و از ميان امواج فرياد مىكشيد و التماس مىكنيد كه ما را نجات ده! آرى آن روز مؤمنان بر افكار شما و غفلت و جهل و بىخبرتيان مىخندند.
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread306-3.html
پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
پاسخ : صفحه ی 127 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 37 از سوره ی هود
محیط زیست
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) :
الْمُسْلِمُونَ شُرَکاؤٌ فی ثَلاثٍ: فی الْمٰاءِ وَ الْکَلَإِ وَ النّارِ
مسلمانان در سه چیز شریکند: آب، مرتع، آتش(سوخت)
Muslims share in three things: water, pasture, and fire (fuel).
میزان الحکمة، ح 9634
صفحه ی 128 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 50 از سوره ی هود
صفحه ی 128 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 50 از سوره ی هود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا۟ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُوا۟ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ(38)
و [نوح] كشتي را مي ساخت و هر بار كه اشرافي از قومش بر او مي گذشتند او را مسخره مي كردند مي گفت اگر ما را مسخره مي كنيد ما [نيز] شما را همان گونه كه مسخره مي كنيد مسخره خواهيم كرد(38)
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ(39)
به زودي خواهيد دانست چه كسي را عذابي خواركننده درمي رسد و بر او عذابي پايدار فرود مي آيد(39)
حَتَّيٰٓ إِذَا جَآءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ ءَامَنَ وَمَآ ءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ(40)
تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد فرموديم در آن [كشتي] از هر حيواني يك جفت با كسانت مگر كسي كه قبلا در باره او سخن رفته است و كساني كه ايمان آورده اند حمل كن و با او جز [عده] اندكي ايمان نياورده بودند(40)
۞ وَقَالَ ارْكَبُوا۟ فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْر۪يٰهَا وَمُرْسَيٰهَآ إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ(41)
و [نوح] گفت در آن سوار شويد به نام خداست روان شدنش و لنگرانداختنش بي گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است(41)
وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَيٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَٰبُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَٰفِرِينَ(42)
و آن [كشتي] ايشان را در ميان موجي كوه آسا مي برد و نوح پسرش را كه در كناري بود بانگ درداد اي پسرك من با ما سوار شو و با كافران مباش(42)
قَالَ سََٔاوِيٓ إِلَيٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَآءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ(43)
گفت به زودي به كوهي پناه مي جويم كه مرا از آب در امان نگاه مي دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارنده اي نيست مگر كسي كه [خدا بر او] رحم كند و موج ميان آن دو حايل شد و [پسر] از غرق شدگان گرديد(43)
وَقِيلَ يَٰٓأَرْضُ ابْلَعِي مَآءَكِ وَيَٰسَمَآءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَآءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَي الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّٰلِمِينَ(44)
و گفته شد اي زمين آب خود را فرو بر و اي آسمان [از باران] خودداري كن و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و [كشتي] بر جودي قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار(44)
وَنَادَيٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَٰكِمِينَ(45)
و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترين داوراني(45)
قَالَ يَٰنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَٰلِحٍ فَلَا تَسَْٔلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّيٓ أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَٰهِلِينَ(46)
فرمود اي نوح او در حقيقت از كسان تو نيست او [داراي] كرداري ناشايسته است پس چيزي را كه بدان علم نداري از من مخواه من به تو اندرز مي دهم كه مبادا از نادانان باشي(46)
قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسَْٔلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِيٓ أَكُن مِّنَ الْخَٰسِرِينَ(47)
گفت پروردگارا من به تو پناه مي برم كه از تو چيزي بخواهم كه بدان علم ندارم و اگر مرا نيامرزي و به من رحم نكني از زيانكاران باشم(47)
قِيلَ يَٰنُوحُ اهْبِطْ بِسَلَٰمٍ مِّنَّا وَبَرَكَٰتٍ عَلَيْكَ وَعَلَيٰٓ أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ(48)
گفته شد اي نوح با درودي از ما و بركتهايي بر تو و بر گروههايي كه با تواند فرود آي و گروههايي هستند كه به زودي برخوردارشان مي كنيم سپس از جانب ما عذابي دردناك به آنان مي رسد(48)
تِلْكَ مِنْ أَنۢبَآءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَآ إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَٰقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ(49)
اين از خبرهاي غيب است كه آن را به تو وحي مي كنيم پيش از اين نه تو آن را مي دانستي و نه قوم تو پس شكيبا باش كه فرجام [نيك] از آن تقواپيشگان است(49)
وَإِلَيٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَٰقَوْمِ اعْبُدُوا۟ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ(50)
و به سوي [قوم] عاد برادرشان هود را [فرستاديم هود] گفت اي قوم من خدا را بپرستيد جز او هيچ معبودي براي شما نيست شما فقط دروغ پردازيد(50)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 128 از قرآن کریم شامل آیات 38 تا 50 از سوره ی هود
(آيه 38)
اما چند جمله هم در باره قوم نوح بشنويم: آنها به جاى اين كه يك لحظه با مسأله دعوت نوح بطور جدى برخورد كنند و حد اقل احتمال دهند كه ممكن است اين همه اصرار نوح (ع) و دعوتهاى مكررش از وحى الهى سر چشمه گرفته و مسأله طوفان و عذاب حتمى باشد، باز همانطور كه عادت همه افراد مستكبر و مغرور است به استهزاء و مسخره ادامه دادند «او مشغول ساختن كشتى بود و هر زمان كه گروهى از قومش از كنار او مىگذشتند (و او و يارانش را سرگرم تلاش براى آماده ساختن چوبها و ميخها و وسائل كشتى سازى مىديدند) او را مسخره مىكردند» (وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ).
اما نوح با استقامت فوق العادهاى كه زاييده ايمان است با جديت فراوان به كار خود ادامه مىداد، و بىاعتنا به گفتههاى بىاساس اين كوردلان از خود راضى بسرعت پيشروى مىكرد، و روز به روز اسكلت كشتى آمادهتر و مهياتر مىشد، فقط گاهى سر بلند مىكرد و اين جمله كوتاه و پرمعنى را به آنها «مىگفت: اگر (امروز) ما را مسخره مىكنيد ما نيز شما را همين گونه (در آينده نزديكى) مسخره خواهيم كرد»! (قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ).
آن روز كه شما در ميان طوفان سرگردان خواهيد شد و سراسيمه به هر سو مىدويد و هيچ پناهگاهى نخواهيد داشت و از ميان امواج فرياد مىكشيد و التماس مىكنيد كه ما را نجات ده! آرى آن روز مؤمنان بر افكار شما و غفلت و جهل و بىخبرتيان مىخندند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread306-3.html