از زماني كه خدا ساخت بهشت
از زماني كه گل آدم خاكي ، بيفتاد به خشت
يا زماني كه هوس قصه مستانه نوشت
من شدم يكه و تنها ، تو شدي واله و شيدا
سيب هم توطئه بود
سرنوشت گريه نوشت
سرنوشت گريه نوشت
اشرف خلق دگر باطل بود
خاك مصرف شده بي حاصل بود
عشق هم بازي بود
لاجرم خالق اين ملك ز خلق راضي بود
سرنوشت گريه نوشت
سرنوشت گريه نوشت