پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
آغاز جزء دوازدهم قرآن مجيد
ادامه سوره هود
(آيه 6)
همه ميهمان اويند! در آيه قبل اشارهاى به وسعتعلم پروردگار و احاطه او به اسرار نهان و آشكار شده بود، و اين آيه در حقيقت دليلىبراى آن محسوب مىشود، چرا كه از روزى دادن خداوند به همه موجودات سخن مىگويد، همانكارى كه بدون احاطه علمى كامل به همه جهان امكان پذير نيست! نخست مىگويد: «هيچجنبندهاى در روى زمين نيست مگر اين كه رزق و روزى آن بر خداست، و قرارگاه او رامىداند، و از نقاطى كه از قرارگاهش به آن منتقل مىشود (نيز) باخبر است» و در هرجا باشد روزيش را به او مىرساند (وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَىاللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها).
«تمام اين حقايق (با همه حدود و مرزهايش) در كتاب مبين ولوح محفوظ علم خداوند ثبت است» (كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ).
تقسيمارزاق و تلاش براى زندگى!
طرزروزى رساندن خداوند به موجودات مختلف، راستى حيرت انگيز است، از جنينى كه در شكممادر قرار گرفته تا حشرات گوناگونى كه در اعماق تاريك زمين و لانههاى پرپيچ و خمو در لابلاى درختان و بر فراز كوهها و در قعر درهها زندگى دارند كه از ديدگاه علماو هرگز مخفى و پنهان نيستند، و همانگونه كه قرآن مىگويد خداوند، هم جايگاه و«آدرس اصلى» آنها را مىداند و هم محل سيار آنان را، و در هر جا باشند روزيشان رابه آنان حواله مىكند.
جالباين كه در آيات فوق به هنگام بحث از روزى خواران تعبير به «دابّه» و جنبده شده استو اين اشاره لطيفى به مسأله رابطه «انرژى» و «حركت» است، مىدانيم هر جا حركتىوجود دارد نيازمند به ماده انرژىزا است يعنى مادهاى كه منشأ حركت گردد.
ودر پاسخ اين سؤال كه آيا «روزى» هر كس از آغاز تا پايان عمر تعيين شده، و خواهناخواه به او مىرسد؟ بايد بگوييم درست است كه روزى هر كس مقدر وثابت است، ولى درعين حال مشروط به سعى و تلاش و كوشش مىباشد، و هرگاه اين شرط حاصل نشود مشروط نيزاز ميان خواهد رفت.
نكتهمهم اين است كه آيات و روايات مربوط به معين بودن روزى در واقع ترمزى است روىافكار مردم حريص و دنياپرست كه براى تأمين زندگى به هر در مىزنند، و هر ظلم وجنايتى را مرتكب مىشوند، به گمان اين كه اگر چنين نكنند زندگيشان تأمين نمىشود.
آياتقرآن و احاديث اسلامى به اين گونه افراد هشدار مىدهد كه بيهوده دست و پا نكنند،همين اندازه كه آنها در طريق مشروع گام بگذارند و تلاش و كوشش كنند مطمئن باشندخداوند از اين راه همه نيازمنديهاى آنها را تأمين مىكند.
البتهبعضى از روزيها مثل نور آفتاب، باران و هوا و عقل و هوش خدادادى چه انسان به دنبالآن برود، يا نرود، به سراغ او مىآيند.
ولىاگر با تلاش و كوشش خود از همين مواهب نيز بطور صحيحى نگهدارى نكنيم آنها نيز ازدست ما خواهد رفت، و يا بىاثر مىماند.
ولىبه هر حال نكته اساسى اين است كه تمام تعليمات اسلامى به ما مىگويد براى تأمينزندگى بهتر چه مادى و چه معنوى، بايد تلاش بيشتر كرد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306.html
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
(آيه7)
هدف آفرينش: در اين آيه از سه نكته اساسى بحثشده است:
نخستاز آفرينش جهان هستى و مخصوصا آغاز آفرينش كه نشانه قدرت پروردگار و دليل عظمت اواست، مىفرمايد: «او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد» (وَ هُوَالَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).
منظوراز «روز» دوران است، خواه اين دوران كوتاه باشد و خواه بسيار طولانى و حتى بهمقدار ميلياردها سال- و چون در ذيل آيه 54 سوره اعراف شرح آن گذشت نيازى به تكرارنيست.
سپس اضافه مىكند: «و عرش او (خداوند) بر آب قرار داشت» (وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَىالْماءِ).
درآغاز آفرينش، جهان هستى به صورت مواد مذاب (يا گازهاى فوق العاده فشرده كه شكلمواد مذاب و مايع را داشت) بود.
سپسدر اين توده آبگونه حركات شديد و انفجارات عظيمى رخ داد، و قسمتهايى از سطح آنپىدرپى به خارج پرتاب شد، اين اتصال و به هم پيوستگى به انفصال و جدايى گراييد، وكواكب و سيارات و منظومهها يكى بعد از ديگرى تشكيل يافتند.
بنابراين،جهان هستى و پايه تخت قدرت خدا نخست بر اين ماده عظيم آبگونه قرار داشت.
دومين مطلبى كه در اين آيه به آن اشاره شده هدف آفرينش جهان هستى است، همان هدفى كه قسمتعمدهاش به «گل سر سبد اين جهان» يعنى «انسان» باز مىگردد، انسانى كه بايد درمسير تعليم و تربيت قرار گيرد و راه تكامل را بپويد و هر لحظه به خدا نزديكتر شود،مىفرمايد: اين آفرينش با عظمت را «به اين خاطر قرار داد كه شما را بيازمايد تاكدامين بهتر عمل مىكنيد» (لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا).
سومين مطلبى كه در اين آيه به آن اشاره شده مسأله «معاد» است كه پيوند ناگسستنى با مسأله آفرينش جهان و هدف خلقت دارد.
لذا مىگويد: «اگر به آنها بگويى شمابعد از مرگ برانگيخته مىشويد كافران از روى تعجب مىگويند: (اين باوركردنى نيست،اين حقيقت و واقعيت ندارد، بلكه) اين تنها يك سحر آشكار است» (وَ لَئِنْ قُلْتَإِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواإِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306.html
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
(آيه8)
مؤمنان پر ظرفيت و افراد بىايمان كم ظرفيتند! درسلسله آيات (8 تا 11) گوشههايى از حالات روانى و نقاط ضعف اخلاقى افراد بىايمانتشريح شده، همان نقاط ضعفى كه انسان را به راههاى تاريك و فساد مىكشاند.
نخستينصفتى كه براى آنها ذكر مىكند، شوخى كردن با حقايق و مسخره نمودن مسائل سرنوشت سازاست، مىفرمايد: «و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تأخير اندازيم (ازروى استهزا) مىگويند: چه چيز مانع آن شده است»! چه شد اين مجازات، كجا رفت اينكيفر؟ (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍلَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ).
اينشيوه همه جاهلان مغرور و بىخبر است، كه هر چه با تمايلات آنها سازگار نباشد، درنظرشان مسخره است.
اماقرآن با صراحت به آنها پاسخ مىگويد: «آگاه باشيد آن روز كه (عذاب) به سراغشانآيد، از آنها بازگردانده نخواهد شد» و هيچ قدرتى مانع آن نخواهد بود.
(أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ).
«و آنچه را مسخره مىكردند بر آنان نازل مىشود» و آنها رادرهم مىكوبد (وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).
امتمعدوده و ياران حضرت مهدى (عج): در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت عليهم السّلامبه ما رسيده امت معدوده به معنى نفرات كم، و اشاره به ياران حضرت مهدى (عج) گرفتهشده است، ولى همانگونه كه گفتيم معنى ظاهر آيه اين است كه امت معدوده به معنى زمانمعدود و معين است، و اتفاقا در روايتى كه از امير مؤمنان على عليه السّلام درتفسير آيه نقل شده «امت معدوده» همين گونه تفسير گرديده، بنابراين روايات مزبورممكن است اشاره به معنى دوم آيه و به اصطلاح «بطن آيه» بوده باشد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306.html
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
(آيه9)
يكى ديگر از نقطههاى ضعف آنان، كم ظرفيتى دربرابر مشكلات و ناراحتيها و قطع بركات الهى است، چنان كه قرآن مىگويد: «و هرگاهنعمت و رحمتى به انسان بچشانيم و سپس آن را از او برگيريم او مأيوس و نوميد مىشودو به كفران و ناسپاسى بر مىخيزد» (وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّارَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ).
كلمه«انسان» در اين گونه آيات اشاره به انسانهاى تربيت نايافته و خودرو و بىارزش است.
(آيه10)
سومين نقطه ضعف آنها اين است كه به هنگامى كه درناز و نعمت فرو مىروند، چنان خودباختگى و غرور و تكبر بر آنها چيره مىشود كه همهچيز را فراموش مىكنند، چنانكه قرآن مىگويد: «و اگر بعد از شدت و رنجى كه به او رسيدهنعمتهايى به او بچشانيم مىگويد: مشكلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت وغرق شادى و غفلت و فخر فروشى مىشود» آنچنان كه از شكر نعمتهاى پروردگار غافلمىگردد (وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread306.html
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
چشمداشت ستایش
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) :
حُبُّ الثَّناءِ مِنَ النّاسِ یُعمِی وَ یُصِمُّ
انتظار ستایش از مردم، چشم را کور و گوش را کر میکند
Expecting praise from people makes the eye blind and the ear deaf.
نهج الفصاحه، ص 283، ح 1341
پاسخ : صفحه ی 125 از قرآن کریم شامل آیات 108 تا 109 از سوره ی یونس و آیات 1 تا 10 از سوره ی هود
نوشتن با نستعلیق عالی بود
صفحه ی 126 از قرآن کریم شامل آیات 11 تا 23 از سوره ی هود
صفحه ی 126 از قرآن کریم شامل آیات 11 تا 23 از سوره ی هود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۱﴾
مگر كساني كه شكيبايي ورزيده و كارهاي شايسته كرده اند [كه] براي آنان آمرزش و پاداشي بزرگ خواهد بود(11)
فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۱۲﴾
و مبادا تو برخي از آنچه را كه به سويت وحي مي شود ترك گويي و سينه ات بدان تنگ گردد كه مي گويند چرا گنجي بر او فرو فرستاده نشده يا فرشته اي با او نيامده است تو فقط هشداردهنده اي و خدا بر هر چيزي نگهبان است(12)
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۳﴾
يا مىگويند اين [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مىگوييد ده سوره برساختهشده مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مىتوانيد فرا خوانيد (۱۳)
فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿۱۴﴾
پس اگر شما را اجابت نكردند بدانيد كه آنچه نازل شده است به علم خداست و اينكه معبودى جز او نيست پس آيا شما گردن مىنهيد (۱۴)
مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ ﴿۱۵﴾
كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند [جزاى] كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مىدهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد (۱۵)
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾
اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آنجا كردهاند به هدر رفته و آنچه انجام مىدادهاند باطل گرديده است (۱۶)
أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾
آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از [خويشان] او پيرو آن است و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مىبافد] آنان [كه در جستجوى حقيقتاند] به آن مىگروند و هر كس از گروههاى [مخالف] به آن كفر ورزد آتش وعدهگاه اوست پس در آن ترديد مكن كه آن حق است [و] از جانب پروردگارت [آمده است] ولى بيشتر مردم باور نمىكنند (۱۷)
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أُوْلَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۸﴾
و چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بندد آنان بر پروردگارشان دروغ عرضه مىشوند و گواهان خواهند گفت اينان بودند كه بر پروردگارشان دروغ بستند هان لعنتخدا بر ستمگران باد (۱۸)
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۹﴾
همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مىدارند و آن را كج مىشمارند و خود آخرت را باور ندارند (۱۹)
أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُواْ مُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ ﴿۲۰﴾
آنان در زمين درماندهكنندگان [خدا] نيستند و جز خدا دوستانى براى آنان نيست عذاب براى آنان دو چندان مىشود آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را] نمىديدند (۲۰)
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿۲۱﴾
اينانند كه به خويشتن زيان زده و آنچه را به دروغ برساخته بودند از دست دادهاند (۲۱)
لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ ﴿۲۲﴾
شك نيست كه آنان در آخرت زيانكارترند (۲۲)
بى إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۳﴾
گمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و [با فروتنى] به سوى پروردگارشان آرام يافتند آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود (۲۳)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 126 از قرآن کریم شامل آیات 11 تا 23 از سوره ی هود
(آيه 11)
سپس در اين آيه اضافه مىكند: «مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند» و در همه حال از اعمال صالح فروگذار نمىكنند، از تنگ نظريها و ناسپاسيها و غرور، و تكبر بركنارند (إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
آنها نه به هنگام وفور نعمت، مغرور مىشوند و خدا را فراموش مىكنند، و نه به هنگام شدت و مصيبت مأيوس مىگردند و كفران مىكنند.
و به همين دليل: «براى اين افراد آمرزش و پاداش بزرگى خواهد بود» (أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ).
(آيه 12)
شأن نزول:
براى اين آيه و دو آيه بعد دو شأن نزول نقل شده:
نخست اين كه گروهى از رؤساى كفار مكّه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند: اگر راست مىگويى كه پيامبر خدا هستى كوههاى مكه را براى ما طلا كن! و يا فرشتگانى را بياور كه نبوت تو را تصديق كنند! اين آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
شأن نزول ديگرى از امام صادق عليه السّلام نقل شده و آن اين كه پيامبر به على عليه السّلام فرمود: من از خدا خواستهام كه ميان من و تو برادرى برقرار سازد و اين درخواست قبول شد و نيز خواستهام كه تو را وصى من كند اين درخواست نيز اجابت گرديد، هنگامى كه اين سخن به گوش بعضى از مخالفان رسيد (از روى عداوت و دشمنى) گفتند به خدا سوگند يك من خرما در يك مشك خشكيده از آنچه محمّد صلّى اللّه عليه و آله از خداى خود خواسته بهتر است (اگر راست مىگويد) چرا از خدا نخواست فرشتهاى براى يارى او بر دشمنان بفرستد و يا گنجى كه او را از فقر نجات دهد.
آيات مزبور نازل شد و به آنها پاسخ داد.
تفسير:
قرآن معجزه جاويدان- از اين سلسله آيات بر مىآيد كه گاهى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به خاطر شدت مخالفت و لجاجت دشمنان ابلاغ بعضى از آيات را به آخرين فرصت موكول مىكرده است، لذا خداوند در اين آيه پيامبرش را از اين كار نهى مىكند، مىفرمايد: «گويا ابلاغ بعضى از آياتى را كه بر تو وحى مىشود ترك مىكنى و سينه تو از آن نظر تنگ و ناراحت مىشود» (فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ).
از اين ناراحت مىشوى كه مبادا آنها معجزات اقتراحى از تو بخواهند و «بگويند چرا گنجى بر او نازل نشده، و يا چرا فرشتهاى همراه او نيامده»؟ (أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ).
لذا بلافاصله اضافه مىكند: «تو تنها بيم دهنده و انذار كنندهاى» (إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ).
يعنى، خواه آنها بپذيرند، يا نپذيرند و مسخره كنند و لجاجت به خرج دهند.
و در پايان آيه مىگويد: «خداوند حافظ و نگاهبان و ناظر بر هر چيز است» (وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ).
يعنى از ايمان و كفر آنها پروا مكن و اين به تو مربوط نيست. وظيفه تو ابلاغ است خداوند خودش مىداند با آنها چگونه رفتار كند.
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread306.html
پاسخ : صفحه ی 126 از قرآن کریم شامل آیات 11 تا 23 از سوره ی هود
(آيه 13)
از آنجا كه اين بهانه جوييها و ايراد تراشيها به خاطر آن بود كه آنها اصولا وحى الهى را منكر بودند و مىگفتند: اين آيات از طرف خدا نيست، اينها جملههايى است كه «محمّد» به دروغ بر خدا بسته، لذا در اين آيه به پاسخ اين سخن با صراحت هر چه بيشتر پرداخته، مىگويد: «آنها مىگويند: او (پيامبر) آنها را به خدا افترا بسته» (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ).
«به آنها بگو: اگر راست مىگوييد (كه اينها ساخته و پرداخته مغز بشر است) شما هم ده سوره همانند اين سورههاى دروغين بياوريد و از هر كس مىتوانيد- جز خدا- براى اين كار دعوت كنيد» (قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
(آيه 14)
«اما اگر آنها دعوت شما مسلمانان را اجابت نكردند (و حاضر نشدند لااقل ده سوره همانند اين سورهها بياورند) بدانيد (اين ضعف و ناتوانى نشانه آن است كه قرآن) تنها با علم الهى نازل شده» (فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ).
«و (نيز بدانيد كه) هيچ معبودى جز خدا نيست» و نزول اين آيات معجز نشان دليل بر اين حقيقت است (وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
«آيا با اين حال در برابر فرمان الهى شما اى مخالفان تسليم مىشويد»؟ (فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
آيا با اين كه از شما دعوت به مبارزه كرديم و عجر و ناتوانيتان در برابر اين دعوت ثابت شد جاى ترديد مىماند كه اين آيات از طرف خداست.
دو آيه فوق بار ديگر اعجاز قرآن را تأكيد مىكند و مىگويد: اين يك سخن عادى نيست، بلكه وحى آسمانى است كه از علم و قدرت بىپايان خداوند سر چشمه گرفته، و به همين جهت تحدى مىكند و تمام جهانيان را به مبارزه مىطلبد.
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread306.html