پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 89)
خداوند به موسى و برادرش «فرمود: (اكنون كه شما آماده تربيت و سازندگى جمعيت بنى اسرائيل شدهايد) دعاى شما (نسبت به دشمنانتان) اجابت شد» (قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما).
پس محكم در راه خود بايستيد و «استقامت به خرج دهيد» و از انبوه مشكلات نهراسيد و در كار خود قاطع باشيد (فَاسْتَقِيما).
و هرگز در برابر پيشنهادهاى افراد نادان و بىخبر تسليم نشويد «و از راه و رسم كسانى كه نمىدانند، تبعيّت نكنيد» بلكه كاملا آگاهانه برنامههاى انقلابى خود را ادامه دهيد (وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 90)
آخرين فصل مبارزه با ستمگران: در اينجا آخرين مرحله مبارزه بنى اسرائيل با فرعونيان و سرنوشت آنها، در عباراتى كوتاه اما دقيق و روشن، ترسيم شده است.
نخست مىگويد: «ما بنى اسرائيل را (به هنگام مقابله با فرعونيان در حالى كه تحت فشار و تعقيب آنها قرار گرفته بودند) از دريا (شط عظيم نيل كه به خاطر عظمتش كلمه بحر بر آن اطلاق شده) عبور داديم» (وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ).
«فرعون و لشكرش براى كوبيدن بنى اسرائيل و ظلم و ستم و تجاوز بر آنان به تعقيب آنها پرداختند» اما به زودى همگى در ميان طوفان امواج نيل غرق شدند (فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً).
اين جريان ادامه يافت «تا اين كه غرقاب دامن فرعون را فرو گرفت و او همچون پر كاهى بر روى امواج عظيم نيل مىغلتيد، در اين هنگام پردههاى غرور و بىخبرى از مقابل چشمان او كنار رفت، و نور توحيد فطرى درخشيدن گرفت) فرياد زد: من ايمان آوردم كه معبودى جز آن كس كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردهاند، وجود ندارد» (حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ).
نه تنها با قلب خود ايمان آوردم بلكه عملا هم «در برابر چنين پروردگار توانايى تسليمم» (وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ).
در واقع هنگامى كه پيشگوييهاى موسى يكى پس از ديگرى به وقوع پيوست و فرعون بيش از پيش از صدق گفتار اين پيامبر بزرگ آگاه شد، و قدرت نمايى او را مشاهده كرد، ناچار اظهار ايمان نمود، به اميد اين كه همان گونه كه «خداى بنى اسرائيل» آنها را از اين امواج كوه پيكر رهايى بخشيد، او را نيز رهايى بخشد.
ولى بديهى است چنين ايمانى كه به هنگام نزول بلا و گرفتار شدن در چنگال مرگ اظهار مىشود، در واقع يك نوع ايمان اضطرارى است، كه هر جانى و مجرم و گنهكارى از آن دم مىزند، بىآنكه ارزشى داشته باشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
(آيه 91)
به همين جهت خداوند او را مخاطب ساخت و فرمود: «اكنون ايمان مىآورى در حالى كه قبل از اين طغيان و گردنكشى و عصيان نمودى، و در صف مفسدان فى الارض و تبهكاران قرار داشتى» (آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ).
(آيه 92)
ولى، امروز بدن تو را از امواج رهايى مىبخشيم تا درس عبرتى براى آيندگان باشى» براى زمامداران مستكبر و براى همه ظالمان و مفسدان، و نيز براى گروههاى مستضعف (فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً).
و در پايان آيه مىفرمايد: اما با اين همه آيات و نشانههاى قدرت خدا و با اين همه درسهاى عبرت كه تاريخ بشر را پر كرده است، «بسيارى از مردم از آيات و نشانههاى ما غافلند» (وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
پاسخ : صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس
صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَٰهُم مِّنَ الطَّيِّبَٰتِ فَمَا اخْتَلَفُوا۟ حَتَّيٰ جَآءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(93)
به راستي ما فرزندان اسرائيل را در جايگاه[هاي] نيكو منزل داديم و از چيزهاي پاكيزه به آنان روزي بخشيديم پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براي آنان حاصل شد همانا پروردگار تو در روز قيامت در باره آنچه بر سر آن اختلاف مي كردند ميانشان داوري خواهد كرد(93)
فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّآ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ فَسَْٔلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَٰبَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَآءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ(94)
و اگر از آنچه به سوي تو نازل كرده ايم در ترديدي از كساني كه پيش از تو كتاب [آسماني] مي خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوي تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش(94)
وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَٰسِرِينَ(95)
و از كساني كه آيات ما را دروغ پنداشتند مباش كه از زيانكاران خواهي بود(95)
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ(96)
در حقيقت كساني كه سخن پروردگارت بر آنان تحقق يافته ايمان نمي آورند(96)
وَلَوْ جَآءَتْهُمْ كُلُّ ءَايَةٍ حَتَّيٰ يَرَوُا۟ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(97)
هر چند هر گونه آيتي برايشان بيايد تا وقتي كه عذاب دردناك را ببينند(97)
فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَآ إِيمَٰنُهَآ إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُوا۟ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَٰهُمْ إِلَيٰ حِينٍ(98)
چرا هيچ شهري نبود كه [اهل آن] ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم يونس كه وقتي [در آخرين لحظه] ايمان آوردند عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف كرديم و تا چندي آنان را برخوردار ساختيم(98)
وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ لَءَامَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّيٰ يَكُونُوا۟ مُؤْمِنِينَ(99)
و اگر پروردگار تو مي خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مي آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مي كني كه بگروند(99)
وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ(100)
و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كساني كه نمي انديشند پليدي را قرار مي دهد(100)
قُلِ انظُرُوا۟ مَاذَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْءَايَٰتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ(101)
بگو بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست و[لي] نشانه ها و هشدارها گروهي را كه ايمان نمي آورند سود نمي بخشد(101)
فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا۟ مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوٓا۟ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ(102)
پس آيا جز مانند روزهاي كساني را كه پيش از آنان درگذشتند انتظار مي برند بگو انتظار بريد كه من [نيز] با شما از منتظرانم(102)
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ(103)
سپس فرستادگان خود و كساني را كه گرويدند مي رهانيم زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم(103)
قُلْ يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَآ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّيٰكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(104)
بگو اي مردم اگر در دين من ترديد داريد پس [بدانيد كه من] كساني را كه به جاي خدا مي پرستيد نمي پرستم بلكه خدايي را مي پرستم كه جان شما را مي ستاند و دستور يافته ام كه از مؤمنان باشم(104)
وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(105)
و [به من دستور داده شده است] كه به دين حنيف روي آور و زنهار از مشركان مباش(105)
وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّٰلِمِينَ(106)
و به جاي خدا چيزي را كه سود و زياني به تو نمي رساند مخوان كه اگر چنين كني در آن صورت قطعا از جمله ستمكاراني(106)
وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(107)
و اگر خدا به تو زياني برساند آن را برطرف كننده اي جز او نيست و اگر براي تو خيري بخواهد بخشش او را ردكننده اي نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مي رساند و او آمرزنده مهربان است(107)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 93)
و در اين آيه، پيروزى نهايى بنى اسرائيل و بازگشت به سرزمينهاى مقدسه را پس از رهايى از چنگال فرعونيان چنين بيان مىكند:
«ما بنى اسرائيل را در مكان صدق و راستى منزل داديم» (وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ).
تعبير به «مُبَوَّأَ صِدْقٍ» (منزلگاه راستين) مىتواند اشاره به سرزمين مصر و يا اراضى شام و فلسطين باشد.
سپس قرآن اضافه مىكند: «ما آنها را از روزيهاى پاكيزه، بهرهمند ساختيم» (وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ).
اما آنها قدر اين نعمت را ندانستند و به اختلاف و نزاع با يكديگر برخاستند «و اختلاف نكردند، مگر بعد از آن كه علم و آگاهى به سراغشان آمد» (فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جاءَهُمُ الْعِلْمُ).
ولى «پروردگار تو سر انجام در روز قيامت در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىكند» و اگر امروز مجازات اختلاف را نچشند، فردا خواهند چشيد! (إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 94)
ترديد به خود راه مده! چون در آيات گذشته قسمتهايى از سرگذشتهاى انبياء و اقوام پيشين ذكر شده بود، و ممكن بود بعضى از مشركان و منكران دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در صحت آن ترديد كنند، قرآن از آنها مىخواهد كه براى فهم صدق اين گفتهها به اهل كتاب مراجعه كنند، و چگونگى را از آنها بخواهند، چرا كه در كتب آنها بسيارى از اين مسائل آمده است.
ولى به جاى اين كه روى سخن را به مخالفان كند، پيامبر را مخاطب ساخته چنين مىگويد: «اگر از آنچه بر تو نازل كرديم در شك و ترديد هستى از كسانى كه كتب آسمانى را قبل از تو مىخوانند بپرس» (فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ). تا از اين طريق ثابت شود كه «آنچه بر تو نازل شده حق است و از طرف پروردگار» (لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ).
«بنابراين هيچ گونه شك و ترديد هرگز به خود راه مده» (فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ).
(آيه 95)
در اين آيه اضافه مىكند: اكنون كه آيات پروردگار و حقانيت اين دعوت بر تو آشكار شده است «در صف كسانى كه آيات الهى را تكذيب كردهاند مباش كه از زيانكاران خواهى شد» (وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ).
در واقع، در آيه قبل مىگويد اگر ترديد دارى، از آنها كه آگاهى دارند بپرس، و در اين آيه مىگويد اكنون كه عوامل ترديد برطرف شد بايد در برابر اين آيات تسليم باشى، و گر نه مخالفت با حق، نتيجهاى جز خسران و زيان در بر نخواهد داشت.
(آيه 96)
سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اعلام مىكند كه در ميان مخالفان تو گروهى متعصب و لجوج هستند كه انتظار ايمان آنها بيهوده است، آنها از نظر فكرى چنان مسخ شدهاند، و آنقدر در راه باطل گام برداشتهاند كه وجدان بيدار انسانى را بكلى از دست داده و به موجودى نفوذناپذير تبديل شدهاند، منتها قرآن اين موضوع را با اين تعبير بيان مىكند: «كسانى كه فرمان پروردگارت بر آنها ثابت و مسجل شده، ايمان نخواهند آورد» (إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ).
(آيه 97)
«و حتى اگر تمام آيات و نشانههاى پروردگار به سراغ آنها بيايد (ايمان نخواهند آورد) تا زمانى كه عذاب اليم الهى را با چشم خود ببينند» كه آن زمان ايمان برايشان اثرى ندارد (وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 98)
تنها يك گروه به موقع ايمان آوردند! در آيات گذشته در باره فرعون و فرعونيان خصوصا و ديگر اقوام پيشين عموما اين نكته ذكر شده بود كه آنها از ايمان به خدا در حال اختيار و سلامت سر باز زدند، ولى به هنگام قرار گرفتن در آستانه مرگ و كيفر الهى، اظهار ايمان كردند، كه براى آنها سودمند نيفتاد.
در اين آيه اين مسأله را به عنوان يك قانون كلى بيان مىدارد و مىگويد: «چرا اقوام گذشته به موقع ايمان نياوردند تا ايمانشان سودمند باشد» (فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها).
سپس قوم يونس (ع) را استثنا كرده، مىگويد: «مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند، مجازات رسوا كننده را در زندگى اين دنيا از آنها برطرف ساختيم» (إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا). «و آنها را تا وقت معلومى (تا پايان عمرشان) بهرهمند كرديم» (وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ).
ماجراى ايمان آوردن قوم يونس: هنگامى كه يونس از ايمان آوردن قوم خود كه در سرزمين «نينوا» (در عراق) زندگى مىكردند مأيوس شد، به پيشنهاد عابدى كه در ميان آنها مىزيست نفرين كرد در حالى كه عالم دانشمندى نيز در ميان آن گروه بود كه به يونس پيشنهاد مىكرد باز هم در باره آنان دعا كند و باز هم به ارشاد بيشتر بپردازد و مأيوس نگردد.
ولى يونس پس از اين ماجرا از ميان قوم خود بيرون رفت، آنها موقع را غنيمت شمرده و به رهبرى عالم از شهر بيرون ريختند، در حالى كه دست به دعا و تضرّع برداشته و اظهار ايمان و توبه كردند.
اين توبه و ايمان و بازگشت به سوى پروردگار كه به موقع انجام يافته بود و با آگاهى و اخلاص توأم بود كار خود را كرد، نشانههاى عذاب برطرف شد و آرامش به سوى آنها بازگشت، و هنگامى كه يونس پس از ماجراى طولانيش به ميان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذيرا گشتند.
داستان فوق نشان مىدهد كه نقش يك رهبر آگاه و دلسوز در ميان يك قوم و ملت، تا چه اندازه مؤثر و حياتبخش است، در صورتى كه عابدى كه آگاهى كافى ندارد بيشتر روى خشنونت تكيه مىكند، و منطق اسلام در مقايسه ميان عبادت ناآگاهانه، و علم توأم با احساس مسؤوليت نيز از اين روايت مفهوم مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 99)
ايمان اجبارى بيهوده است! در آيات گذشته خوانديم كه ايمان اضطرارى به هيچ دردى نمىخورد، به همين جهت در اين آيه مىگويد: «اگر (ايمان اضطرارى و اجبارى به درد مىخورد) و پروردگار تو اراده مىكرد همه مردم روى زمين ايمان مىآوردند» (وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً).
بنابراين از عدم ايمان گروهى از آنان دلگير و ناراحت مباش، اين لازمه اصل آزادى اراده و اختيار است كه گروهى مؤمن و گروهى بىايمان خواهند بود، «با اين حال آيا تو مىخواهى مردم را اكراه كنى كه ايمان بياورند» (أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ).
اين آيه بار ديگر تهمت ناروايى را كه دشمنان اسلام كرارا گفته و مىگويند با صراحت نفى مىكند، آنجا كه مىگويند: اسلام آيين شمشير است و از طريق زور و اجبار بر مردم جهان تحميل شده است.
اصولا دين و ايمان چيزى است كه از درون جان بر مىخيزد، نه از برون و به وسيله شمشير، و مخصوصا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از اكراه و اجبار كردن مردم براى اسلام برحذر مىدارد.
(آيه 100)
در عين حال در اين آيه اين حقيقت را يادآور مىشود: درست است كه انسانها مختار و آزادند اما «هيچ كس نمىتواند ايمان بياورد، جز به فرمان خدا» و توفيق و يارى و هدايت او (وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
و لذا آنها كه در مسير جهل و عدم تعقل گام بگذارند و حاضر به استفاده از سرمايه فكر و خرد خويش نباشند «خداوند رجس و پليدى را بر آنها مىنهد» آن چنان كه موفق به ايمان نخواهند شد (وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html
پاسخ : صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس
(آيه 101)
تربيت و اندرز: در آيات گذشته سخن از اين بود كه ايمان بايد جنبه اختيارى داشته باشد نه اضطرارى و اجبارى، به همين مناسبت در اين آيه راه تحصيل ايمان اختيارى را نشان مىدهد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىفرمايد: «به آنها بگو:
درست بنگريد و ببينيد در آسمان و زمين چه نظام حيرت انگيز و شگرفى است» كه هر گوشهاى از آن دليلى بر عظمت و قدرت و علم و حكمت آفريدگار است (قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
اين جمله به روشنى مسأله جبر و سلب آزادى اراده را نفى مىكند و مىگويد:
ايمان نتيجه مطالعه جهان آفرينش است يعنى اين كار به دست خود شماست.
سپس اضافه مىكند ولى با اين همه آيات و نشانههاى حق باز جاى تعجب نيست كه گروهى ايمان نياورند، چرا كه آيات و نشانهها و اخطارها و انذارها تنها به درد كسانى مىخورد كه آمادگى براى پذيرش حق دارند «اما اين آيات و انذارها به حال كسانى كه به خاطر لجاجت ايمان نمىآورند مفيد نخواهد بود»! (وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ).
(آيه 102)
سپس در اين آيه با لحنى تهديد آميز اما در لباس سؤال و استفهام مىگويد: «آيا (اين گروه لجوج و بىايمان) جز اين انتظار دارند كه سرنوشتى همانند اقوام طغيانگر و گردنكش پيشين كه گرفتار مجازات دردناك الهى شدند پيدا كنند» سرنوشتى همچون فراعنه و نمرودها و شدّادها و اعوان و انصارشان! (فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ).
و در پايان آيه به آنها اخطار مىكند و مىگويد: «اى پيامبر! به آنها بگو: اكنون (كه شما در چنين مسيرى هستيد و حاضر به تجديد نظر نيستيد) شما در انتظار بمانيد و من نيز با شما انتظار مىكشم» (قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ).
شما در انتظار درهم شكستن دعوت حق، و ما در انتظار سرنوشت شوم و دردناكى براى شما، همچون سرنوشت اقوام مستكبر پيشين!
(آيه 103)
سپس براى اين كه چنين توهمى پيش نيايد كه خدا به هنگام مجازات تر و خشك را با هم مىسوزاند، اضافه مىكند: «سپس (هنگام آماده شدن مقدمات مجازات اقوام گذشته) فرستادگان خود و كسانى را كه به آنها ايمان مىآوردند نجات و رهايى بخشيديم» (ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا).
و در پايان مىگويد: اين اختصاص به اقوام گذشته و رسولان و مؤمنان پيشين نداشته است «و همين گونه، بر ما حق است كه مؤمنان به تو را نيز رهايى بخشيم» (كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html