پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 35)
بار ديگر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از معبودهاى ساختگى شما هدايت به سوى حق مىكند»؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ).
زيرا معبود بايد رهبر عبادت كنندگان خود باشد، آن هم رهبرى به سوى حق، در حالى كه معبودهاى مشركان اعم از بتهاى بىجان و جاندار هيچ كدام قادر نيستند بدون هدايت الهى كسى را به سوى حق رهنمون گردند.
لذا بلافاصله اضافه مىكند: «بگو تنها خداوند هدايت به سوى حق مىكند» (قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ).
با اين حال «آيا كسى كه هدايت به سوى حق مىكند شايستهتر براى پيروى است يا آن كس كه خود هدايت نمىشود مگر آن كه هدايتش كنند» (أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى).
و در پايان آيه با بيانى توبيخ آميز و سرزنش بار مىگويد: «شما را چه مىشود؟ چگونه قضاوت مىكنيد»؟ (فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 36)
و در اين آيه اشاره به سر چشمه و عامل اصلى انحرافات آنها، كرده، مىگويد: «اكثر آنها جز از پندار و گمان پيروى نمىكنند، در حالى كه گمان و پندار هرگز انسان را بىنياز از حق نمىكند و به حق نمىرساند» (وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً).
سر انجام با لحنى تهديد آميز نسبت به اين گونه افرادى كه تابع هيچ منطق و حسابى نيستند مىفرمايد: «خداوند به آنچه آنها انجام مىدهند عالم است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 37)
عظمت و حقانيت دعوت قرآن: در اينجا قرآن به پاسخ قسمت ديگرى از سخنان نارواى مشركان مىپردازد، چرا كه آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلكه به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز افترا مىزدند، كه قرآن را با فكر خود ساخته و به خدا نسبت داده است.
آيه مىگويد: «شايسته نيست كه اين قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد» (وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ).
سپس به ذكر دليل بر اصالت قرآن و وحى آسمانى بودنش پرداخته، مىگويد:
«ولى اين قرآن كتب آسمانى پيش از خود را تصديق مىكند» (وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ).
يعنى تمام بشارات و نشانههاى حقانيتى كه در كتب آسمانى پيشين آمده بر قرآن و آورنده قرآن كاملا منطبق است و اين خود ثابت مىكند كه تهمت و افترا بر خدا نيست و واقعيت دارد.
سپس دليل ديگرى بر اصالت اين وحى آسمانى ذكر كرده، مىگويد: «و اين قرآن شرح كتب اصيل انبياء پيشين و بيان احكام اساسى و عقائد اصولى آنها است و به همين دليل شكى در آن نيست كه از طرف پروردگار عالميان است» (وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).
و به تعبير ديگر هيچ گونه تضادى با اصول برنامه انبياء گذشته ندارد، بلكه تكامل آن تعليمات و برنامهها در آن ديده مىشود، و اگر اين قرآن مجعول بود حتما مخالف و مباين آنها بود.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 38)
در اين آيه دليل سومى بر اصالت قرآن ذكر كرده، مىگويد: «آنها مىگويند اين قرآن را پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر راست مىگوييد شما هم مثل يك سوره آن را بياوريد، و از هر كس مىتوانيد غير از خدا براى همكارى دعوت كنيد» ولى هرگز توانايى بر اين كار را نخواهيد داشت، به همين دليل ثابت مىشود كه اين وحى آسمانى است (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
اين آيه از جمله آياتى است كه با صراحت اعجاز قرآن را بيان مىكند نه تنها همه قرآن را بلكه حتى اعجاز يك سوره را، و از همه جهانيان بدون استثناء دعوت مىكند كه اگر معتقديد اين آيات از طرف خدا نيست همانند آن و يا لااقل همانند يك سوره آن را بياوريد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 39)
در اين آيه اشاره به يكى از علل اساسى مخالفتهاى مشركان كرده، مىگويد: آنها قرآن را به خاطر اشكالات و ايرادهايى انكار نمىكردند «بلكه تكذيب و انكارشان به خاطر اين بود كه از محتواى آن آگاهى نداشتند» (بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ).
در حقيقت آنها هيچ گونه دليلى بر نفى مبدأ و معاد نداشتند و تنها جهل و بىخبرى ناشى از خرافات و عادت به مذهب نياكان سدّ راهشان بود.
و يا جهل به اسرار احكام، جهل به مفهوم بعضى از آيات متشابه، و جهل به درسهاى عبرت انگيزى كه هدف نهايى ذكر تاريخ پيشينيان بوده است.
مجموع اين جهالتها و بىخبريها، آنها را وادار به انكار و تكذيب مىكرد. «در حالى كه هنوز تأويل و تفسير و واقعيت مسائل مجهول براى آنها روشن نشده بود» (وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ).
قرآن سپس اضافه مىكند كه اين روش نادرست، منحصر به مشركان عصر جاهليت نيست بلكه «اقوام گمراه گذشته نيز (به همين گرفتارى مبتلا بودند، آنها نيز بدون اين كه تحقيق در شناخت واقعيتها بكنند و يا انتظار براى تحقق آنها بكشند) حقايق را انكار و تكذيب مىكردند» (كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
در حالى كه عقل و منطق حكم مىكند كه انسان چيزى را كه نمىداند، هرگز انكار نكند، بلكه به جستجو و تحقيق بپردازد.
و در پايان آيه روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىگويد: «پس بنگر عاقبت كار اين ستمكاران به كجا كشيد» (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ).
يعنى اينها نيز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 40)
در اين آيه اشاره به دو گروه عظيم مشركان كرده، مىگويد: اينها همگى به اين حال باقى نمىمانند بلكه «گروهى از آنان (كه روح حق طلبى در وجودشان نمرده است سر انجام) به اين قرآن ايمان مىآورند، در حالى كه گروهى ديگر (همچنان در جهل و لجاجت پافشارى كرده و) ايمان نخواهند آورد» (وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ).
روشن است كه اين گروه مردم، افراد فاسد و مفسدى هستند و به همين دليل در پايان آيه مىفرمايد: «پروردگار تو مفسدان را بهتر مىشناسد» (وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ).
اشاره به اين كه افرادى كه زير بار حق نمىروند، در فاسد كردن نظام جامعه نقش مؤثرى دارند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 41)
بحثى كه در آيات گذشته در زمينه انكار و تكذيب لجوجانه مشركان گذشت همچنان دنبال مىشود و در اين آيه طريق جديدى براى مبارزه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تعليم داده، مىگويد: «اگر آنها تو را تكذيب كنند به آنان بگو عمل من براى من و عمل شما براى خودتان باشد» (وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ).
«شما از آنچه من انجام مىدهم بيزاريد، و من هم از اعمال شما بيزارم» (أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ).
اين اعلام بيزارى و بىاعتنايى كه توأم با اعتماد و ايمان قاطع به مكتب خويشتن است به منكران لجوج مىفهماند كه با عدم تسليم در مقابل حق، خود را به محروميت مىكشانند و تنها به خويشتن ضرر مىزنند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 42)
كوران و كران! در اين آيه اشاره به دليل انحراف و عدم تسليم آنها در برابر حق كرده، مىگويد: براى هدايت يك انسان تنها تعليمات صحيح و آيات تكان دهنده و اعجاز آميز و دلائل روشن كافى نيست، بلكه آمادگى و استعداد پذيرش و شايستگى براى قبول حق نيز لازم است، همان گونه كه براى پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده كافى نمىباشد، زمين مستعد نيز لازم است.
لذا نخست مىگويد: «گروهى از آنها گوش به سوى تو فرا مىدهند» اما گويى كرند (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ).
با اين حال كه آنها گوش شنوايى ندارند «آيا تو مىتوانى صداى خود را به گوش كران برسانى هر چند درك نكنند» (أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 43)
«و گروهى ديگر از آنان چشم به تو مىدوزند و اعمال تو را مىنگرند» كه هر يك نشانهاى از حقانيت و صدق گفتار تو را در بر دارد، اما گويى كورند و نابينا (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ).
«آيا با اين حال تو مىتوانى اين نابينايان را هدايت كنى هر چند فاقد بصيرت باشند» (أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ).
(آيه 44)
ولى اين نارسايى فكر و نديدن چهره حق و ناشنوايى در برابر گفتار خدا، چيزى نيست كه با خود از مادر به اين جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمى كرده باشد، بلكه اين خود آنها بودهاند كه با اعمال نادرستشان و دشمنى و عصيان در برابر حق روح خود را تاريك و چشم بصيرت و گوش شنوايشان را از كار انداختند «چرا كه خداوند به هيچ كس از مردم ستم نمىكند، ولى مردمند كه به خويشتن ستم روا مىدارند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html
پاسخ : صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس
(آيه 45)
به دنبال شرح بعضى از صفات مشركان در آيات گذشته، در اينجا اشاره به وضع دردناكشان در قيامت كرده، مىگويد: «به خاطر بياور آن روز را كه خداوند همه آنها را محشور و جمع مىكند در حالى كه چنان احساس مىكنند كه تمام عمرشان در اين دنيا بيش از ساعتى از يك روز نبوده، به همان مقدار كه يكديگر را ببينند و بشناسند» (وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ).
سپس اضافه مىكند: در آن روز به همه آنها ثابت مىشود «افرادى كه روز رستاخيز و ملاقات پروردگار را تكذيب كردند، زيان بردند»، و تمام سرمايههاى وجود خود را از دست دادند بىآنكه نتيجهاى بگيرند (قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ).
«و اينها (به خاطر اين تكذيب و انكار و اصرار بر گناه و لجاجت) آمادگى هدايت نداشتند» (وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ). چرا كه قلبشان تاريك و روحشان ظلمانى بود.
(آيه 46)
در اين آيه به عنوان تهديد كفار و تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين مىگويد: «اگر ما قسمتى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده دادهايم به تو نشان دهيم (و در زمان حيات خود عذاب و مجازات آنها را ببينى) و يا اگر (پيش از آن كه به چنين سرنوشتى گرفتار شوند) تو را از اين دنيا ببريم به هر حال بازگشتشان به سوى ماست. سپس خداوند شاهد و گواه اعمالى است كه انجام مىدادند» (وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ).
(آيه 47)
در اين آيه يك قانون كلى در باره همه پيامبران و از جمله پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و همه امتها از جمله امتى كه در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىزيستهاند بيان كرده، مىگويد: «هر امتى رسول و فرستادهاى از طرف خدا دارد» (وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ).
«هنگامى كه فرستاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت كرد و گروهى در برابر حق تسليم شدند و پذيرفتند و گروهى به مخالفت و تكذيب برخاستند) به عدالت در ميان آنها داورى مىشود و به هيچ كس ستمى نمىشود»، مؤمنان و نيكان مىمانند و بدان و مخالفان يا نابود مىشوند و يا محكوم به شكست (فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).
همان گونه كه در باره پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و امت معاصرش چنين شد.
بنابراين قضاوت و داورى كه در اين آيه به آن اشاره شده همان قضاوت تكوينى و اجرايى در اين دنياست.
(آيه 48)
به دنبال تهديدهايى كه در آيات سابق راجع به عذاب و مجازات منكران حق ذكر شد در اين آيه از قول آنها چنين نقل مىكند كه از روى استهزاء و مسخره و انكار «مىگويند: اين وعدهاى كه در مورد نزول عذاب مىدهى اگر راست مىگويى چه موقع است»؟! (وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
آنها با اين تعبير مىخواستند بىاعتنايى كامل خود را به تهديدهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نشان دهند.
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html