پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
اصول درمان نگهدارنده با متادون در دوران بارداري
بسياري زنان وابسته به مواد افيوني خصوصاً مواد افيوني كوتاه اثر ، قطع قاعدگي ناشي از سبك زندگي پراسترس و غيرسالم خود را با ناباروري اش تباه ميگيرند. اين زنان ممكن است سال ها از نظر جنسي فعال باشند بدون آن كه از روش هاي ضدبارداري استفاده كنند يا باردار شوند . از آن جا كه متادون كاركردهاي غدد درون ريز را به حالت طبيعي بازمي گرداند، غيرمعمول نيست كه زنان در ابتداي ورود به درمان نگهدارنده با متادون به صورت ناخواسته باردار شوند، خصوصاً اگر در ارتباط با اين موضوع هيچ مشاورهاي دريافت نكنند.
درمان نگهدارنده با متادون در دوران بارداري بايد شامل اجزاي زير باشد:
• ارزيابي جامع در مورد مناسب بودن اين روش درماني براي مادر باردار
• ويزيت هاي منظم و پي گيري مادر باردار
• تعيين دوز مناسب متادون براي هر فرد
• استفاده از خدمات رواني، اجتماعي
• استفاده از خدمات حمايتي
• هماهنگي بين مراقبت هاي بارداري، بهداشت خانواده، خدمات حمايت ي و خدمات درمان سوءمصرف مواد
• پايش و ثبت روند مصرف مواد در طول بارداري
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
القا و تثبيت
زناني كه قبل از شروع بارداري تحت درمان نگهدارنده با متادون بوده اند بايد پس از بارداري نيز درمان را با دوز پيش از باردار شدن ادامه دهند . اگر زن باردار از پيش تحت درمان نگهدا رنده نباشد، توصيه مي شود متادون به صورت سرپايي القا شود يا در صورت امكان بيمار در بيمارستان بستري و پس از ارزيابي وضعيت سلامت پره ناتال و مستند كردن وابستگي فيزيولوژيك، درمان نگهدارنده با متادون شروع شود.
دوز متادون در طول بار داري بايد به نحوي تنظيم شود ك ه نه تنها علايم محروميت را تسكين دهد ، بلكه هم چنين « انسداد اُپيوئيدي » ايجاد كند. به طوري كه اگر در حين دريافت متادون ، فرد مواد افيوني غيرقانوني مصرف كند، دچار مسموميت نشود . به خاطر افزايش متابوليسم متادون و حجم پلاسما در طول بارداري، ممكن است د ر سه ماهه دو م و سوم به افزايش دوز متادون نياز پيدا شود.
نكته: دوز متادون بايد با توجه به علايم مادر افزايش داده شود و نبايد با هدف كاهش سندرم پرهيز نوزادي پايين نگه داشته شود.
تعيين دوز دقيق شروع متادون بر اساس علايم بيمار انجام مي شو د. دوز شروع پايين تر مي تواند براي زناني مناسب باشد كه به مواد افيوني كوتاه اثر مثل كديين وابسته هستند .
در جايگاه هاي سرپايي كه معمولاً پايش جنين امكان پذير نيست، شمار ش تعداد حركات جنين توسط مادر باردار در فواصل زماني تعيين شده بسيار مهم است.
تنظيم دوز
در مورد افزايش بيش از حد سريع يا كند دوز نيز بايد مراقب بود تا احتمال دريافت داروي بيش از حد يا قطع درمان به علت ناتواني دارو براي تخفيف علايم محروميت به حداقل برسد . به كيفيت رابطه درماني نيز بايد توجه شود، زيرا ايجاد اتحاد درماني در مرحله ارزيابي و در شروع درمان به ماندگاري در درمان كمك ميكند.
مهم است كه علايم و نشانه هاي غيراختصاصي بارداري با علايم محروميت اشتباه نشود و در صورت وجود علايم محروميت از مواد افيوني دوز متادون افزايش داده شود. بايد در مورد افزايش دوز احتياطات لازم انجام پذيرد، به اين ترتيب كه بيمار در زمان اوج سطوح پلاسمايي دارو ( 2-4 ساعت بعد از تجويز متادون) ويزيت گردد . در صورت مشاهده تسكين بيش از حد يا ساير علايم مسموميت با متادون بايد در افزايش دوز احتياط شود زيرا در غير اين صورت ممكن است با تجمع دارو در بدن در عرض 3-7 روز اول بيش مصرف رخ دهد.
دوز كلي روزانه نبايد با فواصل كم تر از هر 3-5 روز افزايش داده شود . دوز بايد تا رسيدن به دوز بهينه افزايش داده شود، يعني تا جايي كه بيمار علايم محروميت را تا 24 ساعت بعد از دوز تجربه نكند، ديگر مواد افيوني مصرف نكند، وسوسه نداشته باشد يا وسوسه جزيي را تجربه كند.
برخي علايم محروميت (براي مثال تهوع، درد پشت و غيره ) با علايم بارداري هم پوشاني دارند و ابزاري كه اين دو وضعيت طبي را ا ز هم افتراق دهد در دسترس نيست . در اين گونه موارد اهميت قضاوت باليني از ابزارهاي ارزيابي بيش تر است . اغلب، بيماري كه پيش از بارداري علايم محروميت از مواد افيوني را تجربه كرده است، در صورت وجود اتحاد درماني مناسب مي تواند پزشك را براي افتراق علايم محروميت از علايم عمومي و غيراختصاصي بارداري كمك كند.
ملاكهاي تعيين دوز براي بيماران باردار و غيرباردار مشابه هم هستند . به دليل نيمه عمر طولاني، متادون معمولاً روزي يكبار تجويز مي شود. اگرچه زنان باردار تحت درمان نگهدارنده با متادون با پيشرفت بارداري مكرراً از افزايش علايم پرهيز شكايت دارند و بنابراين ممكن است نياز به افزايش دوز مصرفي دارو براي حفظ سطوح پلاسمايي درماني و پيشگيري از عود و علايم پرهيز داشته باشند.
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
دوز منقسم
با پيشرفت بارداري با افزايش حجم پلاسما، متابوليسم متادون و سرعت كليرانس آن افزايش دوز متادون ممكن است نتواند اثر نگهدارندگي كافي به مدت 24 ساعت ايجاد كند . استفاده از دوز منقسم دو بار در روز در سه ماهه دوم و سوم باداري بهتر مي تواند وضعيت مادر باردار را پايدار نگه دارد . در مقايسه با دوز واحد روزانه، دوز منقسم ممكن است به پايدار كردن وضعيت رحم براي رشد جنين و كاهش مهار تنفس و حركت آن از طريق كاهش اختلاف بين غلظت حداكثر دارو به نشيب در خون كمك كند. توصيه مي شود دوز منقسم به عنوان يك گزينه درماني براي تمام زنان بارداري كه علايم پرهيز را با پيشرفت بارداري تجربه ميكنند در دسترس باشد. اگر رژيم دارويي يك بار در روز نتواند علايم پرهيز را تخفيف دهد، متادون در 2 دوز منقسم با فواصل حداقل 8 ساعته تجويز مي شود. دوز منقسم مي تواند در سه ماهه سوم مناسب باشد زيرا سطوح پ ايه متادون كاهش مي يابد .
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
استفراغ در زنان باردار روي درمان نگهدارنده با متادون
استفراغ يك نگراني جدي در زنان باردار روي درمان نگهدارنده با متادون است. استفراغ دوز متادون منجر به علايم ترك هم در مادر و هم در جنين مي شود. علايم محروميت باعث ديسترس جنيني شده و بايد از آن اجتناب شود .
اگر دوز متادون:
• در عرض 10 دقيقه بعد از تجويز استفراغ شود: تكرار دوز را در نظر بگيريد.
• بين 10 تا 60 دقيقه بعد از تجويز استفراغ شود : تجويز نصف دوز را در نظر بگيريد.
• بعد از 60 دقيقه بعد از تجويز استفراغ شود: تجويز نصف دوز را در صورت بروز علايم محروميت در نظر بگيريد.
نكات زير براي درمان مشكلات همراه با استفراغ در بارداري توصيه مي شوند:
• زنان باردار موقع دريافت متادون معدهشان خالي نباشد.
• دوز متادون خود را به آرامي و جرعه جرعه بنوشند.
• اگر دوز متادون مكرراً استفراغ ايجاد نمايد، تقسيم دوز روزانه يا تجويز پروكلرپرازين ركتال را 30-60 دقيقه پيش از تجويز دوز در نظر بگيريد.
اگر يك زن باردار به صورت مداوم استفراغ دارد و استفراغ او ضرورتاً با دوز متادون مرتبط نيست بايد زير نظر متخصص زنان و زايمان و مطابق دستورالعملهاي موجود براي هيپراِمزيس گراويداروم درمان شود
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
درمان با متادون در طول زايمان
تجربه باليني و گزارش هاي موردي محدود نشان مي دهند كه براي اجتناب از محروميت، داروهاي آگونيست بايد بدون وقفه (دوز روزانه ) در طول دوره درد زايمان، زايمان و بلافاصله بعد از زايمان ادامه يابد.
اگر اين نگراني وجود داشته باشد كه دوز متادون سرعت زايمان را كُند نمايد، يك گزينه مي تواند تقسيم دوز به صورت تحت نظارت با شد. نصف دوز در زمان معمول تجويز مي شود و دوز باقيمانده بايد با مشاهده اولين علايم محروميت تجويز شود.
درمان با متادون بعد از وضع حمل
در صورتي كه بيمار قبل از بارداري روي درمان نگهدارنده با متادون بوده است كاهش دوز متادون به ميزان پيش از بارداري پس از زاي مان توصيه شده است. برخي منابع توصيه كرده اند دوز متادون پس از زايمان به 50 % تا 75 % دوز قبلي كاهش داده شود.
شواهد در خصوص رژيم استاندارد كاهش دوز متادون پس از زايمان اندك است. هر يك از رويكردهاي بالا در پيش گرفته شود پس از تغيير دوز ويزيت روزانه بيمار به من طور تعييين دوز تثبيت جديد براساس نشانه هاي مسموميت يا پرهيز يا در صورت امكان اندازه گيري سطوح خوني پلاسمايي توصيه ميشود.
تداوم درمان پس از زايمان
برخي بيماران درخواست مي كنند بعد از به دنيا آوردن كودك ، داروي خود را قطع كنند . بايد به اين بيماران توصيه شود كه مطلوب است درمان خود را با متادون ادامه دهند، زيرا مادر شدن با استرس هايي همراه است كه ممكن است احتمال عود به مصرف مواد را متعاقب كاهش تدريجي و قطع دارو افزايش دهند.
بازگيري از مواد افيوني با متادون
با متادون ، به علت افزايش « سم زدايي » بازگيري تحت نظارت طبي يا همان خطر سقط، زايمان زودرس، مرگ جنين و بازگشت به مصرف مواد مخدر در زنان
باردار توصيه نمي شود. در صورتي كه بازگيري تحت نظارت طبي در نظر گرفته شود، ارزيابي كامل براي تعيين مناس ب بودن اين روش درماني براي مادر باردار بايد انجام شود، زي را پرهيز تحت نظارت طبي مكرراً منجر به عود به مصرف مواد افيوني مي شود. بيماران مناسب براي پرهيز تحت نظارت طبي در طول دوران بارداري بيماراني هستند كه:
• در مناطقي زندگي مي كنند كه درمان نگهدارنده با متادون در دسترس نيست.
• بر روي درمان نگهدارنده با متادون پايدا ر بوده اند و و درخواست بازگيري تحت نظارت طبي دارند.
• نمي خواهند درمان نگهدارنده با متادون را ادامه دهند.
• براي بازگيري نظارت شده طبي در يك برنامه درماني ساختارمند برنامه ريزي كرده اند.
بازگيري با متادون بايد تحت نظارت پزشك باتجربه در درمان اعتياد در بارداري انجام شود، و بيمار بايد از نظر جنيني پايش شود . بازگيري از مواد افيوني در سه ماهه اول ، خطر سقط و در سه ماهه سوم خطر زايمان زودرس يا مرگ جنين را افزايش مي دهد، به همين دليل بهتر است اين مداخله در سه ماهه دوم و در صورت پايداربودن وض عيت بارداري انجام پذيرد.
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
بوپرنورفين
بوپرنورفين در گروه c دارويي قرار دارد، با اين حال مي توان از اين دارو در بيماران باردار تحت شرايط خاص ي استفاده كرد.
در يك مطالعه مروري نشان داده شد كه استفاده از بوپرنورفين براي درمان وابستگي به مواد افيوني به لحاظ برآيندهاي درمان اعتياد، زايمان و نوزادي ايمن و مؤثر است . هرچند داده هاي طولي در خصوص اثرات طولاني مدت مواجهه داخل رحمي با اين دارو بر رشد و تكامل بعدي كودكان در دسترس نيست.
گرچه بوپرنورفين براي استفاده در بارداري تأييد نشده است، واقعيت اين است كه بوپرنورفين گزينه هاي درماني براي بيماران غيرباردار را افزايش داده و بيماران مي توانند در حين درمان با آن باردار شوند . درمان خط اول براي يك زن باردار وابسته به مواد افيوني ، درمان نگهدارنده با متادون است . با اين وجود اگر يك زن از قبل روي درمان نگهدارنده با بوپرنورفين بوده و پس از آشنايي با منافع و خطرات احتمالي درمان با بوپرنورفين تمايل داشته باشد به اين درمان ادامه دهد درمان با بوپرنورفين در بارداري و شيردهي قابل قبول است.
فارماكولوژي
فارماكولوژي بوپرنورفين به عنوان يك آگونيست نسبي گيرنده μ / آنتاگونيست گيرنده كاپا از متادون پيچيده تر است . اين مو ضوع القاي درمان را خصوصاً اگر بيمار در زمان ارزيابي اوليه به صورت فعال در حال مصرف مواد باشد، چالش برانگيزتر ميكند. اگر اولين دوز بوپرنورفين در فاصله زماني كمي با آخرين نوبت مصرف مواد افيوني غيرقانوني (پيش از تظاهر علايم باليني محروميت از مواد افيوني ) يا با دوزهاي بالا تجويز شود، ممكن است علايم محروميت در بيمار القا شود . هم چون متادون اگر دوز بوپرنورفين خيلي كم باشد، ممكن است علايم پرهيز را به طور كامل براي 24 ساعت تا زمان دوز بعدي تخفيف ندهد.
در درمان نگهدارنده با بوپرنورفين تغييرات فيزيولوژيك بدن در بارداري كمتر از متادون مشكل آفرين است زيرا نيمه عمر اين دارو طولاني تر است و نسبتاً به كندي از گيرنده هاي μ جدا مي شود.
تداخلات فارماكوكينتيك و فارماكوديناميك بوپرنورفين با ساير داروها عموماً مشابه متادون است . براي مثال مصرف بوپرنورفين با ساير داروهاي تضعيف كننده دستگاه اعصاب مركزي مي تواند تداخل فارماكوديناميك ايجاد نموده و باعث آرام بخشي بيش از حد شود . مصرف هم زمان بوپرنورفين با بنزوديازپين هاي كوتاه اثر با خطر افزايش يافته مرگ ناشي از بيش مصرف همراه است.
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
اصول درمان با بوپرنورفين در دوران بارداري
با توجه به ناكافي بودن داده ها و عدم تأييد استفاده از بوپرنورفين در بارداري توصيه مي شود بوپرنورفين فقط در مواردي استفاده شود كه پزشك معتقد است منافع بالقوه بيش از خطرات احتمالي آن است . براي مثال در بيماراني كه قبلاً روي درمان نگهدارنده با بوپرنورفين تثبيت شده اند و باردار مي شوند، ميتوان با پايش دقيق ، درمان نگهدارنده با بوپرنورفين را ادامه داد . زنان بارداري كه وابسته به مواد افيو ني هستند اما نمي توانند متادون را تحمل كنند، كساني كه براي شان پايبندي به شرايط درمان با متادون دشوار است يا كساني كه سرسختانه نمي خواهند وارد درمان متادون شوند ممكن است كانديدهاي خوبي براي درمان با بوپرنورفين باشند.
توجه به اين نكته لازم است كه هنگام درمان بيمارا ن باردار بايد از بوپرنورفين فاقد نالوكسان استفاده شود ، زيرا هيچ مطالعه اي بر روي ايمني مواجهه جنين با نالوكسان زيرزباني در داروي تركيبي بوپرنورفين و نالوكسان انجام نشده است . در صورتي كه بيمار روي درمان داروي تركيبي بوپرنورفين و نالوكسان باردار شود ميتوان بيمار را مستقيماً به فرم دارويي بوپرنورفين به تنهايي منتقل كرد.
القا و تثبيت
برخلاف متادون، كار با بوپرنورفين به علت احتمال ايجاد علايم محروميت پيچيده تر است . مثل بيماران غيرباردار، فاصله حداقل 6 ساعته بين مصرف مواد افيوني كوتاه اثر و تجويز بوپرنورفين (زماني كه برخي علايم عيني پرهيز مواد افيوني وجود دارد ) تحمل القاي بوپرنورفين را افزايش مي ده د. هرچند توصيه ميشود حتي الامكان از علايم محروميت در بارداري اجتناب شود اما علايم خفيف محروميت از مواد افيوني براي بارداري خطرناك نيست. بنابراين منطقي است كه از مادر باردار بخواهيم از مصرف هر گونه مصرف ماده افيوني پرهيز نموده و با شروع علايم محروميت اولين دوز بوپرنورفين تجويز شود.
نكته: القاي درمان نگهدارنده با بوپرنورفين در طول بارداري نبايد به صورت يك گزينه معمول در نظر گرفته شود و بايد زير نظر پزشك يا روان پزشك داراي تجربه در درمان اعتياد بارداري و متخصص زنان و زايمان انجام شود.
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
بازگيري از مواد افيوني با بوپرنورفين
با توجه به خطرات كاهش دوز شامل علايم و نشانه هاي محروميت و ديسترس جنيني حاصله، كاهش دوز بوپرنورفين در دوران بارداري توصيه نمي شود. با اين وجود در صورت اصرار بيمار و نظر مساعد پزشك، بهترين زمان براي اقدام، سه ماهه دوم بارداري مي باشد . اگرچه در درمان سوء مصرف مواد ، دست يابي به پرهيز هدف نهايي به شمار مي روند، حتي الامكان نبايد در دوران بارداري و بلافاصله پس از آن مد نظر قرار گيرند.
درمان با بوپرنورفين در طول زايمان
در مواردي كه مادر npo است، با توجه به نيمه عمر نسبتاً طولاني تر بوپرنورفين و جدا شدن آهسته اين دارو از گيرنده ها مي توان در طول وضع حمل دوزي تجويز نكرد . تجويز بوپرنو رفين داخل عضلان ي با دوز معادل دوزي كه به صورت زيرزباني تجويز مي شود، يك گزينه ديگر است.
درمان با بوپرنورفين بعد از وضع حمل
شواهد در خصوص نياز به غير دوز پس از زايمان در مادران روي درمان نگهدارنده با بوپرنورفين ناكافي است و به طور معمول اين كار توصيه نشده است . در بيمار ان روي درمان نگهدارنده پايش نزديك علايم محروميت و ممنوعيت به منظور تنظيم دوز دارو متناسب با تغييرات فيزيولوژيك بدن اهميت اساسي دارد.
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
ساير ملاحظات درماني مهم
پيشگيري از بارداري
استفاده از روش هاي مطمئن پيشگيري از بارداري به منظور پيشگيري از بارداري ناخو استه در زناني كه درمان نگهدارنده با داروهاي آگونيست را شروع ميكنند و هم چنين پس از زايمان به منظور فاصله گذاري مناسب اهميت بالايي دارد.
شواهدي از تداخل دارويي از نظر باليني مهم ، بين داروهاي ضد بارداري هورموني و متادون و بوپرنورفين وجود ندارد. با توجه به خطرات بارداري مجدد بر سلامت جسمي و رواني زنان وابسته به مواد افيوني ، استفاده از روش هاي پيشگيري از بارداري دائمي مثل بستن لوله ها در زنان و وازكتومي در همسران آن ها براي زوجهايي كه ديگر قصد بچهدار شدن ندارند ميتواند مناسب باشد.
در حال حاضر لزوم رضايت كتبي همسر قانوني براي بستن لوله ها بعد از زايمان در زنان وابسته به مواد افيوني كه ديگر تمايل به باردار شدن ندارند، خصوصاً در زنان فاقد همسر رسمي يا زناني كه در صيغه هاي ثبت نشده باردار شده اند، يكي از چالش هاي استفاده از روش هاي پيشگيري از بارداري مطمئن در اين گروه از بيماران به حساب ميآيد.
عدم پايبندي به درمان
زنان مبتلا به اختلالات مصرف مواد اغلب زندگي آشفته اي دارد، خشونت خانگي را تجربه مي كنند و وضعيت اسكان ناپايدار دارند. ساختار تعبيه شده توسط برنامه هاي درمان براي پاسخ به نيازهاي اين گروه از بيماران مناسب نيست. عود خصوصاً در شروع درمان شايع است. عدم پايبندي به درمان با ناتواني براي حفظ پرهيز، رفتارهاي پرخطر يا عدم پيروي از دستورات برنامه مراقبت و درمان مشخص مي شود. عدم پايبندي به برنامه درمان در زنان باردار وابسته به مواد افيوني به طور شايع ديده مي شود . درصورت مواجهه با اين مشكل در نظرگرفتن موارد زير كمك كننده خواهد بود:
• تداوم درمان نگهدارنده در محيط بستري (يا در صورت امكان اقامتي) براي فراهم كردن امكان پايش و حمايت 24 ساعته در محيط عاري از مواد
• افزايش دفعات ويزيت يا مشاوره و تأمين خدمات پزشكي يا روان پزشكي تكميلي در صورت نياز
• انتقال بيمار به درمان نگهدارنده به متادون در صورتي كه بيمار روي درمان با بوپرنورفين باشد.
• در صورت مثبت بودن مكرر آزمايش از نظر بنزوديازپين ها بايد احتياط هاي لازم به منظور اجتناب از بيش مصرف دارو و مواد صورت گيرد. پذيرش در بيمارستا ن به منظور اجراي يك برنامه درماني بازگيري از بنزودياپينها ممكن است انديكاسيون داشته باشد.
• مستندسازي كليه مراقبت ها و انجام ارجاع هاي به موقع در اين بيماران اهميت بالايي دارد.
پاسخ : مدیریت وابستگی به مواد در بارداری، زایمان و نوزادی
اهميت مشاوره و مداخلات رواني، اجتماعي
مداخلات رواني، اجتماعي نقش مهمي در درمان زنان باردار وابسته به مواد افيوني ايفا مي كند. به طور خاص، راهبردهاي مديريت مشروط در بهبود ميزان ماندگاري در درمان اعتياد كاهش مصرف مواد مؤثر هستند . هر چه دسترسي به مشاوره و حمايت رواني، اجتماعي زودتر فراهم گردد، احتمال ايجاد محيط زندگي مناسب و حل مشكلات قانوني و مالي افزايش مييابد.
وابستگي به نيكوتين
مصرف سيگار در زنان وابسته به مواد افيوني شايع است و بر سلامت بارداري و كودك اثرات منفي زيادي دارد . مشاوره هاي ترك سيگار در كاهش و قطع مصرف سيگار در باردار ي مؤثر هستند . مطالعات نشان مي دهد ترك سيگار در بارداري خطر زايمان زودرس و وزن كم تولد را پايين مي آورد. مداخلات مختلفي براي ترك سيگار در بارداري به كار رفته اند كه از توصيه ساده تا راهبردهاي شناختي، رفتاري را در بر مي گيرد . مداخلات غيردارويي ترك سي گار خط اول درمان وابستگي به نيكوت ين در بارداري بوده و شديداً هزينه اثربخش هستند.
در دوران بارداري درمان جايگزين نيكوتين در تركيب با شناخت درماني، رفتاري منجر به موفقيت بيشتر ترك سيگار در مقايسه با مشاوره ، به تنهايي مي شود . ايمني استفاده از درمان جايگزين با نيكوتين در بارداري ناشناخته است . هرچند شايد بتوان به زنان بارداري كه علي رغم دريافت مشاوره موفق به ترك سيگار نشده اند پس از اخذ رضايت آگاهانه استفاده از آن را پيشنهاد نمود .
به لحاظ ايمني، درمان هاي جايگزين با نيكوتين كه دوز متناوبي از نيكوتين را تأمين مي كنند (هم چون آدامس نيكوتين ) ممكن است بر درمان هايي كه دوز ثابتي از آن را تأمين مي كنند (هم چون برچسب پوستي) ارجحيت داشته باشند . در صورت استفاده از درمان جايگزين نيكوتين در بارداري بايد از پايين ترين دوز مؤثر استفاده نمود . در صورت تداوم مصرف سيگار استفاده از د رمان جايگزين نيكوتين بايد قطع شود.
بوپروبيون و وارنيسيلين در درمان وابستگي به نيكوتين در افراد غيربار دار مؤثر هستند . دادههاي ايمني در مورد استفاده از اين دارو ها در بارداري محدود است. تا امروز مصرف بوپروبيون در بارداري با ناهنجاري مادرزادي همراه نبوده است. شواهد اوليه از يك مطالعه كوچك پيشنهاد مي كند كه بوپروبيون براي ترك سيگار در بارداري مؤثر است . براي ايمني و اثر بخشي بوپرو بيون و وارنيسيلين در درمان ترك سيگار در بارداري پژوهشهاي بيشتري لازم است.