آسمان نگاه خسته ی من خانه ی ابر های بارانزاستنیستی و نبودنت تنها غصه ی آفتابگردانهاستحامد ابراهیمی
نمایش نسخه قابل چاپ
آسمان نگاه خسته ی من خانه ی ابر های بارانزاستنیستی و نبودنت تنها غصه ی آفتابگردانهاستحامد ابراهیمی
توخود را چو کودک ادب کن به چوب
به گرز گران مغز مردم مکوب
بهر امتحان ای دوست، گر طلب كنی جان راآنچنان برافشانم، كز طلب خجل مانیشیخ بهایی
یاد داری که سر از کف دادی !!!
بر تن سرد زمین جان دادی ؟!!!
پلارک12
یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رِسم بردست تو می بوسمش
شبی که ماه مراد از افق طلوع کندبُوَد که پرتو نوری به بام ما افتدحافظ
دنیا ارزش دل شکستن ندارد...
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود...
دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست
تو با خلق نیکی کن ای نیکبخت / که فردا نگیرد خدا بر تو سخت
[golrooz]تا تماشای جمال خود کند
نور خود در دیده ی بینا نهاد[golrooz]