پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 14)
در اين آيه مطلب را صريحتر بيان مىكند و مىگويد: «سپس شما را جانشين آنها در زمين قرار داديم تا ببينيم چگونه عمل مىكنيد» (ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ).
از جمله «وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا» (چنان نبود كه ايمان بياورند) استفاده مىشود كه خداوند تنها آن گروهى را به هلاكت كيفر مىدهد كه اميدى به ايمان آنها در آينده نيز نباشد، و به اين ترتيب اقوامى كه در آينده ممكن است ايمان بياورند مشمول چنين كيفرهايى نمىشوند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 15)
شأن نزول:
اين آيه و دو آيه بعد از آن در باره چند نفر از بت پرستان نازل شده، چرا كه خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند: آنچه در اين قرآن در باره ترك عبادت بتهاى بزرگ ما، لات و عزى و منات و هبل و همچنين مذمت از آنان وارد شده براى ما قابل تحمل نيست، اگر مىخواهى از تو پيروى كنيم، قرآن ديگرى بياور كه اين ايراد در آن نباشد! و يا حدّ اقل اين گونه مطالب را در قرآن كنونى تغيير ده!
تفسير:
اين آيات نيز در تعقيب آيات گذشته پيرامون مبدأ و معاد سخن مىگويد، نخست به يكى از اشتباهات بزرگ بت پرستان اشاره كرده، مىگويد:
«هنگامى كه آيات آشكار و روشن ما بر آنها خوانده مىشود، آنها كه به رستاخيز و لقاى ما ايمان ندارند مىگويند: قرآن ديگرى غير از اين بياور و يا لااقل اين قرآن را، تغيير ده» (وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ).
اين بىخبران بينوا، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را براى رهبرى خود نمىخواستند، بلكه او را به پيروى از خرافات و اباطيل خويش دعوت مىكردند.
قرآن با صراحت آنها را از اين اشتباه بزرگ در مىآورد، و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد كه به آنها «بگو: براى من ممكن نيست كه از پيش خود آن را تغيير دهم» (قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي).
سپس براى تأكيد اضافه مىكند: «من فقط پيروى از چيزى مىكنم كه بر من وحى مىشود» (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ).
نه تنها نمىتوانم تغيير و تبديلى در اين وحى آسمانى بدهم، بلكه «اگر كمترين تخلفى از فرمان پروردگار بكنم، از مجازات آن روز بزرگ (رستاخيز) مىترسم» (إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 16)
در اين آيه به دليل اين موضوع مىپردازد و مىگويد به آنها بگو:
من كمترين ارادهاى از خودم در باره اين كتاب آسمانى ندارم «و اگر خدا مىخواست اين آيات را بر شما تلاوت نمىكردم و از آن آگاهتان نمىساختم» (قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ).
به دليل اين كه «سالها پيش از اين در ميان شما زندگى كردم» (فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ). و هرگز اين گونه سخنان را از من نشنيدهايد، اگر آيات از ناحيه من بود لابد در اين مدت چهل سال از فكر من بر زبانم جارى مىشد و حد اقل گوشهاى از آن را بعضى از من شنيده بودند.
«آيا مطلبى را به اين روشنى درك نمىكنيد» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 17)
باز براى تأكيد اضافه مىكند كه من به خوبى مىدانم بدترين انواع ظلم و ستم آن است كه كسى بر خدا افتراء ببندد «چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى را به خدا نسبت بدهد» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً).
بنابراين چگونه چنين گناه بزرگى را ممكن است من مرتكب بشوم.
«همچنين كار كسى كه آيات الهى را تكذيب مىكند» نيز بزرگترين ظلم و ستم است (أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ).
اگر شما از عظمت گناه تكذيب و انكار آيات حق بىخبريد من بىخبر نيستم، و به هر حال اين كار شما جرم بزرگى است، و «مجرمان هرگز رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 18)
معبودهاى بىخاصيت: در اين آيه نيز بحث «توحيد»، از طريق نفى الوهيت بتها، تعقيب شده است، و با دليل روشنى بىارزش بودن بتها اثبات گرديده: «آنها غير از خدا معبودهايى را مىپرستند كه نه زيانى به آنان مىرساند (كه از ترس زيانشان آنها را بپرستند) و نه سودى مىرساند» كه به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ).
سپس به ادعاى واهى بت پرستان پرداخته، مىگويد: «آنها مىگويند: اين بتها شفيعان ما در پيشگاه خدا هستند» (وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ).
يعنى مىتوانند از طريق شفاعت، منشأ سود و زيانى شوند، هر چند مستقلا از خودشان كارى ساخته نباشد.
اعتقاد به شفاعت بتها يكى از انگيزههاى بت پرستى بود.
قرآن در پاسخ اين پندار مىگويد: «آيا شما خداوند را به چيزى خبر مىدهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد» (قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ).
كنايه از اين كه اگر خدا چنين شفيعانى مىداشت، در هر نقطهاى از زمين و آسمان كه بودند، از وجودشان آگاه بود.
و در پايان آيه براى تأكيد مىفرمايد: «خداوند منزه، و برتر است از شريكهايى كه براى او مىسازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 19)
اين آيه به تناسب بحثى كه در آيه قبل در زمينه نفى شرك و بت پرستى گذشت اشاره به فطرت توحيدى همه انسانها كرده، مىگويد: «در آغاز همه افراد بشر امت واحدى بودند» و جز توحيد در ميان آنها آيين ديگرى نبود (وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً).
اين فطرت توحيدى كه در ابتدا دست نخورده بود با گذشت زمان بر اثر افكار كوتاه و گرايشهاى شيطانى، دستخوش دگرگونى شد، گروهى از جاده توحيد منحرف شدند و به شرك روى آوردند و طبعا «جامعه انسانى به دو گروه مختلف تقسيم شد» گروهى موحد و گروهى مشرك (فَاخْتَلَفُوا).
بنابراين شرك در واقع يك نوع بدعت و انحراف از فطرت است، انحرافى كه از مشتى اوهام و پندارهاى بىاساس سر چشمه گرفته است.
در اينجا ممكن بود اين سؤال پيش بيايد كه چرا خداوند اين اختلاف را از طريق مجازات سريع مشركان بر نمىچيند.
قرآن بلافاصله براى پاسخ به اين سؤال اضافه مىكند: «و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (در باره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىشد» و سپس همگى به مجازات مىرسيدند (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 20)
معجزات اقتراحى: دگر بار قرآن به بهانه جوييهاى مشركان به هنگام سرباز زدن از ايمان و اسلام پرداخته، مىگويد: «مشركان چنين مىگويند كه چرا معجزهاى از ناحيه خداوند بر پيامبر نازل نشده است» (وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ).
البته منظور آنها اين بوده كه هر وقت معجزهاى به ميل خود پيشنهاد كنند فورا آن را انجام دهد! لذا بلافاصله به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين دستور داده مىشود كه «به آنها بگو:
معجزه مخصوص خدا (و مربوط به جهان غيب و ماوراء طبيعت) است» (فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ).
بنابراين چيزى نيست كه در اختيار من باشد و من بر طبق هوسهاى شما هر روز معجزه تازهاى انجام دهم، و بعدا هم با عذر و بهانهاى از ايمان آوردن خوددارى كنيد.
و در پايان آيه با بيانى تهديدآميز به آنها مىگويد: «اكنون كه شما دست از لجاجت برنمىداريد در انتظار باشيد، من هم با شما در انتظارم» (فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ).
شما در انتظار مجازات الهى باشيد، و من هم در انتظار پيروزيم!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 21)
در اين آيه باز سخن از عقايد و كارهاى مشركان است.
نخست اشاره به يكى از نقشههاى جاهلانه مشركان كرده، مىگويد:
«هنگامى كه مردم (را براى بيدارى و آگاهى، گرفتار مشكلات و زيانهايى مىسازيم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و رحمت خود را به آنها مىچشانيم به جاى اين كه متوجه ما شوند در اين آيات و نشانهها نيرنگ مىكنند» و يا با توجيهات نادرست در مقام انكار آنها بر مىآيند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا). و مثلا بلاها، و مشكلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دليل بر شفقت و محبت آنان مىگيرند و يا بطور كلى همه را معلول يك مشت تصادف مىشمرند اما خداوند به وسيله پيامبرش به آنها هشدار مىدهد كه «به آنها بگو: خدا از هر كس در چارهانديشى و طرح نقشههاى كوبنده قادرتر و سريعتر است» (قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً).
و به تعبير ديگر او هر زمان اراده مجازات و تنبيه كسى كند بلافاصله تحقق مىيابد، در حالى كه دگران چنين نيستند.
سپس آنها را تهديد مىكند كه گمان نبريد اين توطئهها و نقشهها فراموش مىگردد، «فرستادگان ما (يعنى فرشتگان ثبت اعمال) تمام نقشههايى را كه (براى خاموش كردن نور حق) مىكشيد مىنويسند» (إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ).
و بايد خود را براى پاسخگويى و مجازات، در سراى ديگر آماده كنيد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 22)
در اين آيه دست به اعماق فطرت بشر انداخته و توحيد فطرى را براى آنها تشريح مىكند كه چگونه انسان در مشكلات بزرگ و به هنگام خطر، همه چيز را جز خدا فراموش مىنمايد.
نخست مىگويد: «او خدايى است كه شما را در صحرا و دريا سير مىدهد» (هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).
«تا هنگامى كه در كشتىها قرار مىگيريد و (كشتىها) سرنشينان را به كمك بادهاى موافق آرام آرام به سوى مقصد حركت مىدهند و همه شادمان و خوشحالند» (حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها).
«اما ناگهان طوفان شديد و كوبندهاى مىوزد، و امواج از هر سو به طرف آنها هجوم مىآورد، آن چنان كه مرگ را با چشم خود مىبينند و دست از زندگانى مىشويند» (جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ).
درست در چنين موقعى به ياد خدا مىافتند «و او را از روى اخلاص مىخوانند و آيين خود را براى او از هرگونه شرك و بت پرستى خالص مىكنند»! (دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ).
در اين هنگام دست به دعا بر مىدارند و مىگويند: «خداوندا! اگر ما را از اين مهلكه رهايى بخشى سپاسگزار تو خواهيم بود» نه ستم مىكنيم و نه به غير تو روى مىآوريم (لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ).
با اين كه اين بيدارى موقتى، اثر تربيتى در افراد فوق العاده آلوده ندارد حجت را بر آنها تمام مىكند، و دليلى خواهد بود بر محكوميتشان.
ولى افرادى كه آلودگى مختصرى دارند در اين گونه حوادث معمولا بيدار مىشوند و مسير خود را اصلاح مىكنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html
پاسخ : صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس
(آيه 23)
«اما هنگامى كه خدا آنها را رهايى مىبخشد و به ساحل نجات مىرسند شروع به ظلم و ستم در زمين مىكنند» (فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ).
ولى «اى مردم (بدانيد) هرگونه ظلم و ستمى مرتكب شويد و هر انحرافى از حق پيدا كنيد زيانش متوجه خود شماست» (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ).
آخرين كارى كه مىتوانيد انجام دهيد اين است كه «چند روزى از متاع زندگى دنيا بهرهمند شويد» (مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا).
«سپس بازگشت شما به سوى ماست» (ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ).
«آنگاه ما شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه خواهيم ساخت» (فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html