خدایا سرای محبت کجاست
من اواره ام، شهر الفت کجاست
نمایش نسخه قابل چاپ
خدایا سرای محبت کجاست
من اواره ام، شهر الفت کجاست
بیا تا بگویم سرای محبت کجاست
به هرکس مگو شهر الفت کجاست
هزاران سرای شکوه و جلال
نشانت دهد این زمانه مثال
ز دزدان شب رو محبت مجو
ز بی الفتان ، شهر الفت مجو
بیا دست حاجت به هر دل مبند
گره کار خود را به مشکل مبند
برو مهر و الفت سرای وقار
که او بهر هر کس خداوند گار
دلنوشته هارا دل می نویسد
زبانش تند نیست
اندکی درک کن دلی را که صادقانه میگوید
:همه ی ما/ فقط حسرتِ بی پایانِ یک اتفاقِ ساده ایم/ که جهان را/ بی جهت/ یک جور عجیبی جدی گرفته ایم./ سید علی صالحی
خلل از این است که خدا را به نظر محبت نمی نگرند،به نظر علم می نگرند،و به نظر معرفت،و نظر فلسفه!
نظرِ محبت کار دیگر است.
شمس تبریزی
نفسم آغشته توست...
چند وقت پيش به يکي از کاربرا که مطالب سخيفي در سايت نوشته بود معترض شدم و گفتم اين نوشته هايت نشانگر اختلالات رواني است، از دستم ناراحت شد ....
امروز بعد از چند مدت متاسفانه با خبر شدم که خودش اذعان کرده بايد تحت درمانهاي رواني سختي قرار بگيرد،
خيلي ناراحت شدم، ........ خيلي ......
برايش آرزوي بهبودي مي کنم.