تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای ب فدای چشم تو این چ نگاه کردن است
نمایش نسخه قابل چاپ
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای ب فدای چشم تو این چ نگاه کردن است
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی انکه وعده باشد در انتظار بوده
هرکس ب طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند....
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
با چون خودی درافکن اگر پنجه میکنی
ما خود شکستهایم چه باشد شکست ما
آن که میلش در خم ابرو بود
روبرو بودن به از پهلو بود
روبرو بودن نشان دشمنی است
یار من آنست که در پهلو بود
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــیكاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسیهــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــینپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی
یوسف به این رها شدن از چاه دل نبند
اینبار میبرند که زندانیت کنند
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آنشرط اول قدم آن است که مجنون باشی
یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم