-
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 10)
«بندهاى را به هنگامى كه نماز مىخواند» آيا مستحق عذاب الهى نيست؟ (عبدا اذا صلى).
در احاديث آمده است: «ابو جهل» از اطرافيان خود سؤال كرد: آيا محمّد در ميان شما نيز (براى سجده) صورت به خاك مىگذارد؟
گفتند: آرى! گفت: سوگند به آنچه ما به آن سوگند ياد مىكنيم، اگر او را در چنين حالى ببينم با پاى خود گردن او را له مىكنم! به او گفتند: ببين، او در آنجا مشغول نماز خواندن است! ابو جهل
حركت كرد تا گردن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را زير پاى خود بفشارد، ولى هنگامى كه نزديك آمد عقب نشينى كرده و با دستش گوئى چيزى را از خود دور مىكرد! به او گفتند: اين چه وضعى
است كه در تو مىبينيم؟
گفت: ناگهان ميان خودم و او خندقى از آتش ديدم و منظرهاى وحشتناك و همچنين بال و پرهائى مشاهده كردم! در اينجا پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «قسم به كسى كه جانم در
دست اوست اگر به من نزديك شده بود فرشتگان خدا بدن او را قطعه قطعه مىكردند و عضو عضو او را مىربودند»!- اينجا بود كه آيات فوق نازل شد.
(آيه 11)
در اين آيه براى تأكيد بيشتر، مىافزايد: «به من خبر ده اگر اين بنده (نمازگزار) به راه هدايت باشد» (ا رايت ان كان على الهدى).
(آيه 12)
«يا مردم را به تقوا فرمان دهد» (او امر بالتقوى).
آيا نهى كردن او سزاوار است؟ و آيا مجازات چنين كسى جز آتش دوزخ مىتواند باشد؟!
(آيه 13)
«به من خبر ده اگر (اين طغيانگر كه رهروان راه حق را از نماز و هدايت و تقوا باز مىدارد) حق را انكار كند و به آن پشت نمايد» آيا مستحق مجازات الهى نيست؟ (ا رايت ان كذب و تولى).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html
-
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 14)
«آيا او ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مىبيند» و همه را براى حساب و جزا ثبت و ضبط مىكند؟ (ا لم يعلم بان الله يرى).
(آيه 15)
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته پيرامون طغيانگران كافر و مزاحمت آنها نسبت به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و نمازگزاران آمده بود، در اينجا آنها را زير رگبار شديدترين تهديدها گرفته، مىفرمايد: «چنان نيست» كه او مىپندارد (كلا).
گمان مىكند مىتواند پا بر گردن پيغمبر به هنگام سجده بگذارد و او را از اين برنامه الهى باز دارد.
«اگر دست (از اين جهل و غرور خود) بر ندارد ناصيهاش [- موى پيش سرش] را گرفته» و با ذلّت و خوارى به سوى عذاب مىكشانيم (لئن لم ينته لنسفعا بالناصية).
(آيه 16)
«همان ناصيه دروغگوى خطاكار را»! (ناصية كاذبة خاطئة).
در روايتى مىخوانيم: هنگامى كه سوره «الرحمن» نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به يارانش فرمود: چه كسى از شما اين سوره را بر رؤساى قريش مىخواند؟
حاضران در پاسخ كمى سكوت كردند، چرا كه از آزار سران قريش بيمناك بودند.
«عبد اللّه بن مسعود» برخاست و گفت: اى رسول خدا! من اين كار را مىكنم ...
ابن مسعود كه جثهاى كوچك داشت و از نظر جسمانى ضعيف بود برخاست و نزد سران قريش آمد، آنها را در گرد كعبه جمع ديد، تلاوت سوره الرحمن را آغاز كرد.
«ابو جهل» برخاست و چنان سيلى به صورت او زد كه گوش او پاره شد، و خون جارى گشت! ابن مسعود گريان به خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد، هنگامى كه چشم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر او افتاد، ناراحت شد، ناگهان جبرئيل نازل شد در حالى كه خندان و مسرور بود.
فرمود: اى جبرئيل چرا مىخندى در حالى كه ابن مسعود گريان است؟
عرض كرد: به زودى دليل آن را خواهى دانست.
اين ماجرا گذشت، هنگامى كه مسلمانان روز جنگ بدر پيروز شدند ابن مسعود در ميان كشتههاى مشركان گردش مىكرد، چشمش به ابو جهل افتاد، در حالى كه آخرين نفسهاى خود را مىكشيد، ابن مسعود روى سينه او قرار گرفت هنگامى كه چشمش به او افتاد، گفت: اى چوپان ناچيز! بر جايگاه بلندى قرار گرفتهاى! ابن مسعود گفت: «الاسلام يعلو و لا يعلى عليه اسلام برترى مىگيرد و چيزى بر اسلام برترى نخواهد گرفت».
ابو جهل به او گفت: به دوستت محمّد بگو: احدى در زندگى در نظر من از او مبغوضتر نبود و حتى در حال مرگم! هنگامى كه اين سخن به گوش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد فرمود: فرعون زمان من، از فرعون موسى بدتر بود، چرا كه او در واپسين لحظات عمر گفت: من ايمان آوردم، ولى اين طغيانش بيشتر شد! سپس ابو جهل رو به ابن مسعود كرد و گفت: سر مرا با اين شمشير قطع كن كه تيزتر است، هنگامى كه ابن مسعود سرش را جدا كرد نمىتوانست آن را بردارد و به خدمت رسول خدا آورد- موى پيش سر او را گرفت و روى زمين كشيد و خدمت پيامبر آورد، و مضمون آيه در اين دنيا نيز تحقق يافت.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html
-
پاسخ : صفحه ی 360 از قرآن کریم شامل سوره های شرح و تین و علق
(آيه 17)
در روايتى از ابن عباس آمده است: روزى ابو جهل نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد در حالى كه حضرت نزديك مقام ابراهيم مشغول نماز بود، صدا زد مگر من تو را از اين كار نهى نكردم؟
حضرت صلّى اللّه عليه و آله بر او بانگ زد و او را از خود راند.
ابو جهل گفت: اى محمّد! بر من بانگ مىزنى، و مرا مىرانى؟ تو نمىدانى قوم و عشيره من در اين سرزمين از همه بيشتر است.
در اينجا آيه مورد بحث نازل شد: «سپس هر كه را مىخواهد صدا بزند» تا ياريش كند (فليدع ناديه).
(آيه 18)
«ما هم به زودى مأموران دوزخ را صدا مىزنيم» تا او را به دوزخ افكنند (سندع الزبانية).
تا معلوم شود كه از اين غافل بىخبر كارى ساخته نيست، و در چنگال مأموران عذاب همچون پر كاهى در وسط يك طوفان سهمگين است!
(آيه 19)
در آخرين آيه اين سوره كه آيه سجده است، مىفرمايد: «چنان نيست» كه آن طغيانگر مىپندارد و اصرار بر ترك سجده تو دارد (كلا).
«هرگز او را اطاعت مكن و سجده نما و (به خدا) تقرّب جوى» (لا تطعه و اسجد و اقترب) «1».
ابو جهلها كوچكتر از آنند كه بتوانند مانع سجده تو شوند، و يا در راه پيشرفت آئينت سنگ بيندازند و مانع ايجاد كنند، تو با توكل بر پروردگار و نيايش و عبادت و سجده، در اين مسير گام بردار و هر روز به خداى خود نزديك و نزديكتر شو.
ضمنا از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه «سجده» باعث قرب انسان در درگاه خداست، و لذا در حديثى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم كه فرمود: «نزديكترين حالت بنده به خداوند زمانى است كه در سجده باشد».
البته مىدانيم طبق روايات اهل بيت عصمت عليهم السّلام چهار سجده واجب در قرآن داريم «الم سجده» و «فصلت» و «النجم» و در اينجا (سوره علق) و بقيه سجدههاى قرآن مستحب است.
_________________________________________________
(1) اين آيه سجده واجب دارد. [.....]
«پايان سوره علق»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread577.html
-
صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
[golrooz] صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ(1)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم(1)
وَمَآ أَدْرَيٰكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ(2)
و از شب قدر چه آگاهت كرد(2)
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ(3)
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است(3)
تَنَزَّلُ الْمَلَٰٓئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ(4)
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براي هر كاري [كه مقرر شده است] فرود آيند(4)
سَلَٰمٌ هِيَ حَتَّيٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ(5)
[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است(5)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّيٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ(1)
كافران اهل كتاب و مشركان دست بردار نبودند تا دليلي آشكار بر ايشان آيد(1)
رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُوا۟ صُحُفًا مُّطَهَّرَةً(2)
فرستاده اي از جانب خدا كه [بر آنان] صحيفه هايي پاك را تلاوت كند(2)
فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ(3)
كه در آنها نوشته هاي استوار است(3)
وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ(4)
و اهل كتاب دستخوش پراكندگي نشدند مگر پس از آنكه برهان آشكار براي آنان آمد(4)
وَمَآ أُمِرُوٓا۟ إِلَّا لِيَعْبُدُوا۟ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَيُؤْتُوا۟ الزَّكَوٰةَ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ(5)
و فرمان نيافته بودند جز اينكه خدا را بپرستند و در حالي كه به توحيد گراييده اند دين [خود] را براي او خالص گردانند و نماز برپا دارند و زكات بدهند و دين [ثابت و] پايدار همين است(5)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ الْكِتَٰبِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ(6)
كساني از اهل كتاب كه كفر ورزيده اند و [نيز] مشركان در آتش دوزخند [و] در آن همواره مي مانند اينانند كه بدترين آفريدگانند(6)
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ(7)
در حقيقت كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده اند آنانند كه بهترين آفريدگانند(7)
جَزَآؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّٰتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا۟ عَنْهُ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُۥ(8)
پاداش آنان نزد پروردگارشان باغهاي هميشگي است كه از زير [درختان] آن نهرها روان است جاودانه در آن همي مانند خدا از آنان خشنود است و [آنان نيز] از او خشنود اين [پاداش] براي كسي است كه از پروردگارش بترسد(8)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا(1)
آنگاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده شود(1)
وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا(2)
و زمين بارهاي سنگين خود را برون افكند(2)
وَقَالَ الْإِنسَٰنُ مَا لَهَا(3)
و انسان گويد [زمين] را چه شده است(3)
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا(4)
آن روز است كه [زمين] خبرهاي خود را باز گويد(4)
بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَيٰ لَهَا(5)
[همان گونه] كه پروردگارت بدان وحي كرده است(5)
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا۟ أَعْمَٰلَهُمْ(6)
آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود(6)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
سوره قدر [97]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 5 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
محتواى اين سوره چنانكه از نامش پيداست بيان نزول قرآن مجيد در شب قدر است، و سپس بيان اهميت شب قدر و بركات و آثار آن.
در فضيلت تلاوت اين سوره از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه فرمود: «هر كس آن را تلاوت كند پاداش كسى را دارد كه ماه رمضان را روزه گرفته، و شب قدر را احيا داشته است».
واضح است اين همه فضيلت از آن كسى است كه مىخواند و مىفهمد و به محتوايش جامه عمل مىپوشاند، قرآن را بزرگ مىشمرد و آياتش را در زندگى پياده مىكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
شب قدر شب نزول قرآن! از آيات قرآن به خوبى استفاده مىشود كه قرآن مجيد در ماه مبارك رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن» (بقره/ 185).
و ظاهر اين تعبير آن است كه تمام قرآن در اين ماه نازل گرديد.
و در نخستين آيه سوره قدر مىفرمايد: «ما آن [- قرآن] را در شب قدر نازل كرديم» (انا انزلناه فى ليلة القدر).
تعبير به «انا انزلناه» (ما آن را نازل كرديم) اشاره به عظمت اين كتاب بزرگ آسمانى است كه خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده است.
نزول آن در شب «قدر» همان شبى كه مقدرات و سرنوشت انسانها در تمام سال در آن شب تعيين مىشود دليل ديگرى بر سرنوشت ساز بودن اين كتاب بزرگ آسمانى است .
از ضميمه كردن اين آيه با آيه سوره بقره نتيجهگيرى مىشود كه شب قدر در ماه مبارك رمضان است، اما كدام شب است؟
از قرآن چيزى در اين مورد استفاده نمىشود، ولى مشهور و معروف در روايات اين است كه در دهه آخر ماه رمضان و شب بيست و يكم، يا بيست و سوم است البته در روايات متعددى بيشتر روى شب بيست و سوم تكيه شده.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام نيز نقل شده كه فرمود: «تقدير مقدرات در شب نوزدهم و تحكيم آن در شب بيست و يكم، و امضا در شب بيست و سوم است» و به اين ترتيب بين روايات جمع مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 2)
در اين آيه براى بيان عظمت شب قدر، مىفرمايد: «و تو چه مىدانى شب قدر چيست؟» (و ما ادراك ما ليلة القدر).
اين تعبير نشان مىدهد كه عظمت اين شب به قدرى است كه حتى پيامبر با آن علم وسيع و گسترده اش قبل از نزول اين آيات به آن واقف نبود.
(آيه 3)
و بلافاصله مىگويد: «شب قدر بهتر از هزار ماه است» (ليلة القدر خير من الف شهر).
بهتر بودن اين شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادت و احياى آن شب است، و روايات فضيلت ليلة القدر و فضيلت عبادت آن، كه در كتب شيعه و اهل سنت فراوان است اين معنى را كاملا تأييد مىكند.
علاوه بر اين نزول قرآن در اين شب، و نزول بركات و رحمت الهى در آن سبب مىشود كه از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
در بعضى از تفاسير آمده است كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يكى از بنى اسرائيل لباس جنگ در تن كرده بود و هزار ماه از تن بيرون نياورد و پيوسته مشغول (يا آماده) جهاد فى سبيل اللّه بود! اصحاب و ياران تعجب كردند و آرزو داشتند چنان فضيلت و افتخارى براى آنها نيز ميسر مىشد، آيه فوق نازل گشت و بيان كرد كه «شب قدر از هزار ماه برتر است».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 4)
سپس به توصيف بيشترى از آن شب بزرگ پرداخته، مىافزايد:
«فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدير) هر كارى نازل مىشوند» (تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر).
با توجه به اين كه «تنزّل» فعل مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد روشن مىشود كه شب قدر مخصوص به زمان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و نزول قرآن مجيد نبوده، بلكه امرى است مستمر و شبى است مداوم كه در هر سال تكرار مىشود.
منظور از «روح» مخلوق عظيمى است ما فوق فرشتگان، چنانكه در حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه شخصى از آن حضرت سؤال كرد: «آيا روح همان جبرئيل است»؟
امام عليه السّلام در پاسخ فرمود: «جبرئيل از ملائكه است، و روح اعظم از ملائكه است، مگر خداوند متعال نمىفرمايد: ملائكه و روح نازل مىشوند»؟
منظور از «من كل امر» اين است كه فرشتگان براى تقدير و تعيين سرنوشتها و آوردن هر خير و بركتى در آن شب نازل مىشوند، و هدف از نزول آنها انجام اين امور است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 5)
و در آخرين آيه مىفرمايد: «شبى است سرشار از سلامت (و بركت و رحمت) تا طلوع سپيده» (سلام هى حتى مطلع الفجر). هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احياء آن معادل هزار ماه است، هم خيرات و بركات الهى در آن شب نازل مىشود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان مىگردد، و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل مىگردند.
بنابر اين شبى است سر تا سر سلامت و نور و رحمت از آغاز تا پايان، حتى طبق بعضى از روايات در آن شب شيطان در زنجير است و از اين نظر نيز شبى است سالم و توأم با سلامت.
در داستان ابراهيم ع آمده است كه چند نفر از فرشتگان الهى نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام كردند (هود- 69) مىگويند لذتى كه ابراهيم ع از سلام اين فرشتگان برد با تمام دنيا برابرى نداشت، اكنون بايد فكر كرد كه وقتى گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل مىشوند و بر مؤمنان سلام مىكنند چه لذت و لطف و بركتى دارد؟! وقتى ابراهيم ع را در آتش نمرودى افكندند فرشتگان آمدند و بر او سلام كردند، و آتش بر او گلستان شد، آيا آتش دوزخ به بركت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر" برد" و" سلام" نمىشود؟
آرى اين نشانه عظمت امت محمد ص است كه در آنجا بر خليل ع نازل مىشوند و در اينجا بر اين امت اسلام .
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
نكته ها:
1- چه امورى در شب قدر مقدر مىشود؟
در پاسخ اين سؤال، كه چرا اين شب، شب قدر ناميده شده؟ سخن بسيار گفتهاند، از جمله اينكه:
1: شب قدر به اين جهت" قدر" ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مىشود، شاهد اين معنى سوره دخان است كه مىفرمايد:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ:
" ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم، و ما همواره انذار كننده بودهايم، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مىگردد" (دخان- 3 و 4).
اين بيان هماهنگ با روايات متعددى است كه مىگويد: در آن شب، مقدرات يك سال انسانها تعيين مىگردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور ديگر، در آن ليله مباركه تفريق و تبيين مىشود.
البته اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگيها و لياقتهاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است.
يعنى براى هر كس آن مقدر مىكنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينه هايش از ناحيه خود او فراهم شده، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد و بلكه تاكيدى بر آن است.
2: بعضى نيز گفته اند آن شب را از اين جهت شب قدر ناميده اند كه داراى قدر و شرافت عظيمى است (نظير آنچه در آيه 74 سوره حج آمده است ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ" آنها قدر خداوند را نشناختند").
3: گاه نيز گفتهاند به خاطر آن است كه قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسيله فرشته صاحب قدر نازل گرديد.
4: يا اينكه شبى است كه مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
5: يا اينكه كسى كه آن شب را احيا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مىشود.
6: يا اينكه در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مىشوند كه عرصه زمين بر آنها تنگ مىشود، چون تقدير به معنى- تنگ گرفتن نيز آمده است مانند وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ (طلاق- 7).
جمع ميان تمام اين تفسيرها در مفهوم گسترده" ليلة القدر" كاملا ممكن است هر چند تفسير اول از همه مناسبتر و معروفتر است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
2- شب قدر كدام شب است؟
در اينكه" ليلة القدر" در ماه رمضان است ترديدى نيست، چرا كه جمع ميان آيات قرآن همين معنى را اقتضا مىكند، از يك سو مىگويد: قرآن در ماه رمضان نازل شده (بقره- 185) و از سوى ديگر مىفرمايد: در شب قدر نازل گرديده (آيات مورد بحث).
ولى در اينكه كدام شب از شبهاى ماه رمضان است؟ گفتگو بسيار است، و در اين زمينه تفسيرهاى زيادى شده، از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بيست و يكم، شب بيست و سوم، شب بيست و هفتم، و شب بيست و نهم.
ولى مشهور و معروف در روايات اين است كه در دهه آخر ماه رمضان و شب بيست و يكم يا بيست و سوم است، لذا در روايتى مىخوانيم كه در دهه آخر ماه مبارك پيغمبر اكرم ص تمام شبها را احيا مىداشت و مشغول عبادت بود.
و در روايتى از امام صادق ع آمده است كه" شب قدر شب بيست و يكم يا بيست و سوم است"، حتى هنگامى كه راوى اصرار كرد كداميك از اين دو شب است و گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت كنم كداميك را انتخاب نمايم؟! امام ع تعيين نفرمود، و افزود، ما ايسر ليلتين فيما تطلب:" چه آسان است دو شب براى آنچه مىخواهى"! .
ولى در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت ع رسيده است بيشتر روى شب بيست و سوم تكيه شده، در حالى كه روايات اهل سنت بيشتر روى" شب بيست و هفتم" دور مىزند.
در روايتى از امام صادق ع نيز نقل شده كه فرمود:
التقدير فى ليلة القدر تسعة عشر، و الإبرام فى ليلة احدى و عشرين و الامضاء فى ليلة ثلاث و عشرين.
" تقدير مقدرات در شب نوزدهم، و تحكيم آن در شب بيست و يكم، و امضاء در شب بيست و سوم است و به اين ترتيب بين روايات جمع مىشود.
ولى به هر حال هاله اى از ابهام شب قدر را به خاطر جهتى كه بعدا به آن اشاره مىشود، فرا گرفته است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
3- چرا شب قدر مخفى است؟
بسيارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در ميان شبهاى سال، يا در ميان شبهاى ماه مبارك رمضان براى اين است كه مردم به همه اين شبها اهميت دهند، همانگونه كه خداوند رضاى خود را در ميان انواع طاعات پنهان كرده تا مردم به همه طاعات روى آورند، و غضبش را در ميان معاصى پنهان كرده تا از همه بپرهيزند، دوستانش را در ميان مردم مخفى كرده تا همه را احترام كنند، اجابت را در ميان دعاها پنهان كرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در ميان اسمائش مخفى ساخته تا همه را بزرگ دارند، و وقت مرگ را مخفى ساخته تا در همه حال آماده باشند.
و اين فلسفه مناسبى به نظر مىرسد.
4- آيا شب قدر در امتهاى پيشين نيز بوده است؟
ظاهر آيات اين سوره نشان مىدهد كه شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پيامبر اسلام ص نبوده، بلكه همه سال تا پايان جهان تكرار مىشود.
تعبير به فعل مضارع (تنزل) كه دلالت بر استمرار دارد، و همچنين تعبير به جمله اسميه" سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ" كه نشانه دوام است نيز گواه بر اين معنى است.
بعلاوه روايات بسيارى كه شايد در حد تواتر باشد نيز اين معنى را تاييد مىكند.
ولى آيا در امتهاى پيشين نيز بوده است يا نه.
صريح روايات متعددى اين است كه اين از مواهب الهى بر اين امت مىباشد، چنان كه در حديثى از پيغمبر اكرم ص آمده است كه فرمود:
ان اللَّه وهب لامتى ليلة القدر لم يعطها من كان قبلهم: خداوند به امت من شب قدر را بخشيده و احدى از امتهاى پيشين از اين موهبت برخوردار نبودند" .
در تفسير آيات فوق نيز بعضى از روايات دلالت بر اين مطلب دارد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
5- چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟
ظاهر اين است كه بهتر بودن اين شب از هزار ماه، به خاطر ارزش عبادت و احياى آن شب است، و روايات فضيلت ليلة القدر و فضيلت عبادت آن كه در كتب شيعه و اهل سنت فراوان است اين معنى را كاملا تاييد مىكند.
علاوه بر اين، نزول قرآن در اين شب، و نزول بركات و رحمت الهى در آن، سبب مىشود كه از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
در حديثى از" امام صادق" ع آمده است كه به" على بن ابى حمزه ثمالى" فرمود:" فضيلت شب قدر را در شب بيست و يكم و بيست و سوم بطلب، و در هر كدام از اين دو يكصد ركعت نماز بجاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احيا بدار و در آن شب غسل كن".
" ابو حمزه" مىگويد: عرض كردم:" اگر نتوانم ايستاده اينهمه نماز بخوانم؟
فرمود: نشسته بخوان، عرض كردم: اگر نتوانم؟ فرمود: در بستر بخوان، و مانعى ندارد در آغاز شب خواب مختصرى بكنى و بعد مشغول عبادت شوى، درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است، و شياطين در غل و زنجيرند، و اعمال مؤمنين مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان"؟!.
6- چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟
از آنجا كه در شب قدر سرنوشت انسانها براى يك سال، بر طبق لياقتها وشايستگيهاى آنها، تعيين مىشود، بايد آن شب را بيدار بود، و توبه كرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لياقتى بيشتر و بهتر براى رحمت او پيدا كرد.
آرى در لحظاتى كه سرنوشت ما تعيين مىشود نبايد انسان در خواب باشد، و از همه چيز غافل و بيخبر كه در اين صورت سرنوشت غمانگيزى خواهد داشت! قرآن چون يك كتاب سرنوشتساز است، و خط سعادت و خوشبختى و هدايت انسانها در آن مشخص شده است بايد در شب قدر،! شب تعيين سرنوشتها، نازل گردد، و چه زيبا است رابطه ميان" قرآن" و" شب قدر"؟ و چه پر معنى است پيوند اين دو با يكديگر؟
«پايان سوره قدر»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread578.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
سوره بيّنه [98]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 8 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
اين سوره اشاره به رسالت جهانى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و آميخته بودن آن با دلائل و نشانههاى روشن مىكند.
و در بخش ديگرى از اين سوره موضعگيريهاى مختلف اهل كتاب و مشركان را در برابر اسلام مشخص مىكند كه آن گروه كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين مخلوقاتند، و آن گروه كه راه كفر و شرك و گناه پيش گرفتند بدترين مخلوقات محسوب مىشوند.
اين سوره داراى نامهاى متعددى است كه به تناسب الفاظ آن انتخاب شده، اما از همه معروفتر سوره «بيّنة» و «لم يكن» و «قيّمة» است.
در فضيلت تلاوت اين سوره از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله چنين نقل شده: «اگر مردم مىدانستند اين سوره چه بركاتى دارد خانواده و اموال را رها كرده، به فرا گرفتن آن مىپرداختند»! مردى از قبيله «خزاعه» عرض كرد: اى رسول خدا! تلاوت آن چه اجر و پاداشى دارد؟
فرمود: «هيچ منافقى آن را قرائت نمىكند، و نه كسانى كه شك و ترديد در دلشان است، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز كه آسمانها و زمين آفريده شده است آن را مىخوانند، و لحظهاى در تلاوت آن سستى نمىكنند، هر كس آن را در شب بخواند خداوند فرشتگانى را مأمور مىكند كه دين و دنياى او را حفظ كنند، و آمرزش و رحمت براى او بطلبند، و اگر در روز بخواند به اندازه آنچه روز آن را روشن مىكند و شب آن را تاريك مىسازد ثواب به او مىدهند».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread581.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
در آغاز سوره به وضع اهل كتاب (يهود و نصارى) و مشركان عرب قبل از ظهور اسلام پرداخته، مىگويد: «كافران از اهل كتاب و مشركان (مىگفتند:) دست از آيين خود بر نمىدارند تا دليل روشنى براى آنها بيايد» (لم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين منفكين حتى تأتيهم البينة).
(آيه 2)
«پيامبرى از سوى خدا (بيايد) كه صحيفههاى پاكى را (بر آنها) بخواند» (رسول من الله يتلوا صحفا مطهرة). مطهر از شرك و دروغ و دخالت شياطين جن و انس.
(آيه 3)
صحيفه هائى كه «در آن نوشتههاى صحيح و پرارزشى باشد» ولى هنگامى كه آمد ايمان نياوردند مانند اهل كتاب! (فيها كتب قيمة).
(آيه 4)
آرى! آنها قبل از ظهور پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله چنين ادعائى را داشتند، ولى بعد از ظهور او و نزول كتاب آسمانيش صحنه عوض شد، و آنها در دين خدا اختلاف كردند «و اهل كتاب اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه دليل روشن (و پيامبر راستين و آشكار) براى آنها آمد» (و ما تفرق الذين اوتوا الكتاب الا من بعد ما جاءتهم البينة).
آيه فوق شبيه چيزى است كه در سوره بقره آيه 89 آمده است: «هنگامى كه از طرف خداوند كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانههائى بود كه با خود داشتند، و پيش از آن به خود نويد فتح مىدادند، هنگامى كه اين كتاب و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد كافر شدند، پس لعنت خدا بر كافران باد»!
مىدانيم اهل كتاب انتظار چنين ظهورى را داشتند، و قاعدتا مشركان عرب كه اهل كتاب را از خود عالمتر و آگاهتر مىدانستند نيز در اين برنامه با آنها همصدا بودند. ولى بعد از تحقق آرزوهايشان مسير خود را تغيير دادند و به صف مخالفان پيوستند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread581.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 5)
سپس «اهل كتاب» و به تبع آنها «مشركان» را مورد ملامت قرار داده، مىگويد: چرا در اين آيين جديد اختلاف كردند، بعضى مؤمن و بعضى كافر شدند در حالى كه در اين آيين «دستورى به آنها داده نشده بود جز اين كه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را براى او خالص كنند و از شرك به توحيد بازگردند نماز را بر پا دارند و زكات را بپردازند» (و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلاة و يؤتوا الزكاة).
سپس مىافزايد: «و اين است آيين مستقيم و پايدار» (و ذلك دين القيمة).
منظور از «و ما امروا» اين است كه در آيين اسلام دستورى جز توحيد خالص و نماز و زكات و مانند آن نيامده، و اينها امورى هستند شناخته شده، چرا از قبول آن سرباز مىزنند و در پذيرش آن اختلاف مىكنند؟
منظور از «دين» مجموعه دين و شريعت است، يعنى آنها مأمور شده بودند كه خدا را پرستش كنند و دين و آيين خود را در تمام جهات خالص گردانند.
جمله «و ذلك دين القيمة» اشاره به آن است كه اين اصول يعنى توحيد خالص و نماز (توجه به خالق) و زكات (توجه به خلق) از اصول ثابت و پا بر جاى همه اديان است، بلكه مىتوان گفت: اينها در متن فطرت آدمى قرار دارد.
زيرا از يكسو سرنوشت انسان بر مسأله توحيد است، و از سوى ديگر فطرتش او را دعوت به شكر منعم و معرفت و شناخت او مىكند، و از سوى سوم روح اجتماعى و مدنيت انسان او را به سوى كمك محرومان فرا مىخواند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread581.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 6)
بهترين و بدترين مخلوقات! در آيات گذشته آمده بود كه كفار اهل كتاب و مشركان در انتظار اين بودند كه دليل روشنى از سوى خداوند سراغ آنها بيايد.
در اينجا به دو گروه «كافران» و «مؤمنان» در برابر اين دعوت الهى، و سر انجام كار هر يك از آنها اشاره مىكند.
نخست مىفرمايد: «كافران از اهل كتاب و مشركان (به اين آيين جديد) در آتش دوزخند، جاودانه در آن مىمانند، آنها بدترين مخلوقاتند»! (ان الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين فى نار جهنم خالدين فيها اولئك هم شر البرية).
تعبير «اولئك هم شر البرية» (آنها بدترين مخلوقاتند) تعبير تكان دهندهاى است كه نشان مىدهد در ميان تمام جنبندگان و غير جنبندگان موجودى مطرودتر از كسانى كه بعد از وضوح حق و اتمام حجت راه راست را رها كرده در ضلالت گام مىنهند يافت نمىشود.
مقدم داشتن «اهل كتاب» بر «مشركان» در اين آيه نيز ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها داراى كتاب آسمانى و علما و دانشمندان بودند و نشانههاى پيغمبر اسلام در كتب آنها صريحا آمده بود، بنابر اين مخالفت آنها زشتتر و بدتر بود.
(آيه 7)
در اين آيه به گروه دوم كه نقطه مقابل آنها هستند و در قوس صعودى قرار دارند اشاره كرده، مىفرمايد: «كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين مخلوقات خدا هستند» (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية).
تعبير «اولئك هم خير البرية» به خوبى نشان مىدهد كه انسانهاى مؤمن و صالح العمل حتى از فرشتگان برتر و بالاترند، چرا كه آيه مطلق است، و هيچ استثنائى در آن نيست، آيات ديگر قرآن مانند آيه 70 سوره اسراء نيز گواه بر اين معنى مىباشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread581.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 8)
سپس پاداش آنها را در چند جمله كوتاه چنين بيان مىكند:
«پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاى بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جارى است (در حالى كه) هميشه در آن مىمانند» (جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا).
«هم خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند» (رضى الله عنهم و رضوا عنه).
«و اين (مقام والا و پاداشهاى مهم و بىنظير) براى كسى است كه از پروردگارش بترسد» (ذلك لمن خشى ربه). چرا كه همين ترس انگيزه حركت به سوى هرگونه اطاعت و تقوا و اعمال صالح است.
آنها از خدا راضيند چرا كه هر چه خواستهاند به آنها داده، و خدا از آنها راضى است چرا كه هر چه او خواسته انجام دادهاند، و اگر هم لغزشى بوده به لطفش صرف نظر كرده، چه لذتى از اين برتر و بالاتر كه احساس كند مورد قبول و رضاى معبود و محبوبش واقع شده، و به لقاى او واصل گرديده است.
دارد هر كس از تو مرادى و مطلبى-----مقصود ما دنيا و عقبى لقاى تو است!
آرى! بهشت جسم انسان، باغهاى جاويدان آن جهان است، ولى بهشت جانش رضاى خدا و لقاى محبوب است.
على عليه السّلام و شيعيانش خير البريّهاند!
در روايات فراوانى كه از طرق اهل سنت و منابع معروف آنها، و همچنين در منابع معروف شيعه نقل شده، آيه «اولئك هم خير البرية» (آنها بهترين مخلوقات خدا هستند) به على عليه السّلام و پيروان او تفسير شده است.
در تفسير «الدرّ المنثور» از «ابن عباس» آمده است كه وقتى آيه «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية» نازل شد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به على فرمود:
«آن تو و شيعيان تو در قيامت مىباشيد كه هم شما از خدا خشنود هستيد و هم خدا از شما خشنود».
نامبرده در حديث ديگرى از «ابن مردويه» از على عليه السّلام نقل مىكند كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به من فرمود: «آيا اين سخن خدا را نشنيدهاى كه مىفرمايد:
كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند بهترين مخلوقاتند؟ اين تو و شيعيان تو هستيد، و وعدهگاه من و شما كنار حوض كوثر است، هنگامى كه من براى حساب امتها مىآيم و شما دعوت مىشويد در حالى كه پيشانى سفيد و شناخته شدهايد».
كوتاه سخن اين كه حديث فوق از احاديث بسيار معروف و مشهور است كه از سوى غالب دانشمندان و علماى اسلام پذيرفته شده، و اين فضيلتى است بزرگ و بىنظير براى على عليه السّلام و پيروانش.
ضمنا از اين روايات به خوبى اين حقيقت آشكار مىشود كه واژه «شيعه» از همان عصر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به وسيله آن حضرت در ميان مسلمين نشر شد، و اشاره به پيروان خاص امير مؤمنان على عليه السّلام است، و آنها كه گمان مىكنند تعبير «شيعه» از تعبيراتى است كه قرنها بعد به وجود آمده سخت در اشتباهند.
«پايان سوره بيّنه»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread581.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
سوره زلزله [99]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 8 آيه است.
محتواى سوره:
مطالب اين سوره عمدتا بر سه محور دور مىزند:
نخست از «اشراط الساعة» و نشانههاى وقوع قيامت بحث مىكند، و به دنبال آن سخن از شهادت زمين به تمام اعمال آدمى آمده است.
در بخش ديگر از تقسيم مردم به دو گروه «نيكوكار» و «بدكار» و رسيدن هر كس به اعمال خود سخن مىگويد.
در فضيلت تلاوت اين سوره تعبيرات مهمى در روايات اسلامى آمده، از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «هر كس آن را تلاوت كند گويى سوره بقره را قرائت كرده، و پاداش او به اندازه كسى است كه يك چهارم قرآن را تلاوت كرده باشد».
و در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «هرگز از تلاوت سوره «اذا زلزلت الارض» خسته نشويد، چرا كه هر كس آن را در نمازهاى نافله بخواند هرگز به زلزله گرفتار نمىشود، و با آن نمىميرد، و به صاعقه و آفتى از آفات دنيا تا هنگام مرگ گرفتار نخواهد شد».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread582.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
همان گونه كه گفتيم آغاز اين سوره با بيان بعضى از حوادث هول انگيز و وحشتناك پايان اين جهان و شروع رستاخيز همراه است، نخست مىفرمايد: «هنگامى كه زمين شديدا به لرزه درآيد» (اذا زلزلت الارض زلزالها).
و آن يا زلزله تمام كره زمين است- بر خلاف زلزلههاى معمولى كه موضعى و مقطعى است- و يا اشاره به زلزله معهود يعنى زلزله رستاخيز است.
(آيه 2)
«و زمين (چنان زير و رو شود كه) بارهاى سنگينش را خارج سازد» (و اخرجت الارض اثقالها).
بعضى گفتهاند: منظور از «اثقال» (بارهاى سنگين زمين) انسانها هستند كه با زلزله رستاخيز از درون قبرها به خارج پرتاب مىشوند.
و بعضى ديگر گفتهاند: گنجهاى درون خود را بيرون مىريزد، و مايه حسرت دنيا پرستان بىخبر مىگردد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور بيرون فرستادن مواد سنگين و مذاب درون زمين است كه معمولا كمى از آن به هنگام آتشفشانها و زلزلهها بيرون مىريزد، در پايان جهان آنچه در درون زمين است به دنبال آن زلزله عظيم به بيرون پرتاب مىشود.
تفسير اول مناسبتر است هر چند جمع ميان سه تفسير نيز بعيد نيست.
(آيه 3)
به هر حال، در آن روز «انسان (از ديدن اين صحنه بىسابقه، سخت متوحش مىشود، و) مىگويد: زمين را چه مىشود» كه اين گونه مىلرزد؟
(و قال الانسان ما لها).
«انسان» در اينجا معنى گستردهاى دارد كه همگان را شامل مىشود، زيرا تعجب از اوضاع و احوال زمين در آن روز مخصوص به كافران نيست.
اين تعجب، و سؤال ناشى از آن نفخه اولى است كه نفخه پايان جهان است، زيرا زلزله عظيم در پايان جهان رخ مىدهد.
و در اين صورت منظور از اثقال زمين معادن و گنجها و مواد مذاب درون آن است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread582.html
-
پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 4)
و از آن مهمتر اين كه: «در آن روز تمام خبرهايش را بازگو مىكند» (يومئذ تحدث اخبارها).
آنچه از خوبيها و بديها، و اعمال خير و شر، بر صفحه زمين واقع شده، همه را برملا مىسازد، و يكى از مهمترين شهود اعمال انسان در آن روز همين زمينى است كه ما اعمال خود را بر آن انجام مىدهيم، و شاهد و ناظر ماست.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «منظور از خبر دادن زمين اين است كه اعمال هر مرد و زنى را كه بر روى زمين انجام دادهاند خبر مىدهد، مىگويد: فلان شخص در فلان روز فلان كار را انجام داد، اين است خبر دادن زمين»!
(آيه 5)
در اين آيه مىافزايد: «اين به خاطر آن است كه پروردگارت به او وحى كرده است» (بان ربك اوحى لها). و زمين در اجراى اين فرمان كوتاهى نمىكند.
تعبير «اوحى» در اينجا به خاطر آن است كه چنين سخن گفتن اسرار آميز بر خلاف طبيعت زمين است و اين جز از طريق يك وحى الهى ممكن نيست.
(آيه 6)
سپس مىفرمايد: «در آن روز مردم بصورت گروههاى پراكنده (از قبرها) خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود»! (يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم).
جمله «ليروا اعمالهم» به معنى «تجسّم اعمال» و مشاهده خود اعمال است، و اين آيه يكى از روشنترين آيات كه بر مسأله تجسّم اعمال دلالت دارد محسوب مىشود يعنى در آن روز اعمال آدمى به صورتهاى مناسبى تجسّم مىيابد و در برابر او حضور پيدا مىكند، و همنشينى با آن مايه نشاط يا رنج و بلاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread582.html
-
صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
[golrooz] صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُۥ(7)
پس هر كه هموزن ذره اي نيكي كند [نتيجه] آن را خواهد ديد(7)
وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُۥ(8)
و هر كه هموزن ذره اي بدي كند [نتيجه] آن را خواهد ديد(8)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَٰدِيَٰتِ ضَبْحًا(1)
سوگند به ماديانهائي كه با همهمه تازانند و با سم[هاي] خود از سنگ آتش مي جهانند(1)
فَالْمُورِيَٰتِ قَدْحًا(2)
و برق [از سنگ] همي جهانند(2)
فَالْمُغِيرَٰتِ صُبْحًا(3)
و صبحگاهان هجوم آرند(3)
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا(4)
و با آن [يورش] گردي برانگيزند(4)
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا(5)
و بدان [هجوم] در دل گروهي درآيند(5)
إِنَّ الْإِنسَٰنَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ(6)
كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است(6)
وَإِنَّهُ عَلَيٰ ذَٰلِكَ لَشَهِيدٌ(7)
و او خود بر اين [امر] نيك گواه است(7)
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ(8)
و راستي او سخت شيفته مال است(8)
۞ أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ(9)
مگر نمي داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد(9)
وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ(10)
و آنچه در سينه هاست فاش شود(10)
إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّخَبِيرٌۢ(11)
در چنان روزي پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است(11)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْقَارِعَةُ(1)
كوبنده(1)
مَا الْقَارِعَةُ(2)
چيست كوبنده(2)
وَمَآ أَدْرَيٰكَ مَا الْقَارِعَةُ(3)
و تو چه داني كه كوبنده چيست(3)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ(4)
روزي كه مردم چون پروانه[هاي] پراكنده گردند(4)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ(5)
و كوه ها مانند پشم زده شده رنگين شود(5)
فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَٰزِينُهُۥ(6)
اما هر كه سنجيده هايش سنگين برآيد(6)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ(7)
پس وي در زندگي خوشي خواهد بود(7)
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَٰزِينُهُۥ(8)
و اما هر كه سنجيده هايش سبك بر آيد(8)
فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ(9)
پس جايش هاويه باشد(9)
وَمَآ أَدْرَيٰكَ مَا هِيَهْ(10)
و تو چه داني كه آن چيست(10)
نَارٌ حَامِيَةٌۢ(11)
آتشي است سوزنده(11)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلْهَيٰكُمُ التَّكَاثُرُ(1)
تفاخر به بيشترداشتن شما را غافل داشت(1)
حَتَّيٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ(2)
تا كارتان [و پايتان] به گورستان رسيد(2)
كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ(3)
نه چنين است زودا كه بدانيد(3)
ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ(4)
باز هم نه چنين است زودا كه بدانيد(4)
كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ(5)
هرگز چنين نيست اگر علم اليقين داشتيد(5)
لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ(6)
به يقين دوزخ را مي بينيد(6)
ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ(7)
سپس آن را قطعا به عين اليقين درمي يابيد(7)
ثُمَّ لَتُسَْٔلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ(8)
سپس در همان روز است كه از نعمت [روي زمين] پرسيده خواهيد شد(8)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 7)
سپس به سر انجام كار هر يك از اين دو گروه مؤمن و كافر، نيكوكار و بدكار، اشاره كرده، مىفرمايد: «پس هر كس هم وزن ذرّهاى كار خير انجام دهد آن را مىبيند» (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره).
(آيه 8)
«و هر كس هم وزن ذرّهاى كار بد كرده آن را مىبيند»! (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره).
ظاهر اين آيات نيز تأكيد مجددى است بر مسأله «تجسم اعمال» و مشاهده خود عمل، اعم از نيك و بد در روز قيامت، كه حتى اگر سر سوزنى كار نيك يا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مىشود و آن را مشاهده مىكند.
منظور از «ذرّة» در اينجا كوچكترين وزنهاست.
نه تنها از آيات فوق، كه از آيات مختلف قرآن به خوبى استفاده مىشود كه در حسابرسى اعمال در قيامت فوق العاده دقت و موشكافى مىشود، در آيه 16 سوره لقمان مىخوانيم: «پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (عمل نيك يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشهاى از آسمانها يا زمين پنهان گردد، خداوند آن را (در قيامت) براى حسابرسى مىآورد، خداوند دقيق و آگاه است».
اين تعبيرات نشان مىدهد كه در آن حسابرسى بزرگ كوچكترين كارها محاسبه مىشود، ضمنا اين آيات هشدار مىدهد كه: نه گناهان كوچك را كم اهميت بشمرند، و نه اعمال خير را كوچك، چيزى كه مورد محاسبه الهى قرار مىگيرد هر چه باشد كم اهميت نيست.
به راستى ايمان عميق به محتواى اين آيات كافى است كه انسان را در مسير حق وادارد، و از هرگونه شر و فساد باز دارد.
«پايان سوره زلزله»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread582.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
سوره عاديات [100]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 11 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
در آغاز سوره سوگندهاى بيدار كنندهاى را ذكر مىكند، و بعد از آن سخن از پارهاى از ضعفهاى نوع انسان همچون كفر و بخل و دنيا پرستى به ميان مىآورد، و سر انجام با اشاره كوتاه و گويائى به مسأله معاد، و احاطه علمى خداوند به بندگان، سوره را پايان مىدهد.
در فضيلت تلاوت اين سوره از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «هر كس آن را تلاوت كند به عدد هر يك از حاجيانى كه (شب عيد قربان) در «مزدلفه» توقف مىكنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مىشود.
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس سوره «و العاديات» را بخواند، و بر آن مداومت كند، خداوند روز قيامت او را با امير مؤمنان على عليه السّلام مبعوث مىكند و در جمع او و ميان دوستان او خواهد بود».
ناگفته پيداست كه اين همه فضيلت براى آنهاست كه آن را برنامه زندگى خويش قرار دهند و به تمام محتواى آن ايمان دارند و عمل مىكنند.
شأن نزول:
در حديثى آمده است كه: اين سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنين بود:
در سال هشتم هجرت به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خبر دادند كه دوازده هزار سوار در سرزمين «يابس» جمع شده، و با يكديگر عهد كردهاند كه تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمين را متلاشى نكنند از پاى ننشينند! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله جمع كثيرى از ياران خود را به سر كردگى بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولى بعد از گفتگوهائى بدون نتيجه بازگشتند، سر انجام پيامبر، على عليه السّلام را با گروه كثيرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها بسرعت به سوى منطقه دشمن حركت كردند و شبانه راه مىرفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذيرفتند هنوز هوا تاريك بود كه به آنها حمله كردند و آنان را در هم شكستند، عدهاى را كشتند، و زنان و فرزندانشان را اسير كردند، و اموال فراوانى به غنيمت گرفتند.
سوره عاديات نازل شد در حالى كه هنوز سربازان اسلام به مدينه بازنگشته بودند، پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آن روز براى نماز صبح آمد، و اين سوره را در نماز تلاوت فرمود.
بعد از پايان نماز اصحاب عرض كردند: اين سورهاى است كه ما تا به حال نشنيده بوديم! فرمود: آرى، على عليه السّلام بر دشمنان پيروز شد، و جبرئيل ديشب با آوردن اين سوره به من بشارت داد- چند روز بعد على عليه السّلام با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread583.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
سوگند به جهادگران بيدار! گفتيم اين سوره با سوگندهاى بيدارگرى آغاز شده، نخست مىفرمايد: «سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى كه نفس زنان پيش مىرفتند» (و العاديات ضبحا).
يا به شتران حاجيان كه از سرزمين «عرفات» به «مشعر الحرام» و از «مشعر» نفس زنان به سوى «منى» حركت مىكنند سوگند.
و اين تفسير از جهاتى مناسبتر به نظر مىرسد، و در روايات اهل بيت عليهم السّلام نيز وارد شده.
(آيه 2)
سپس مىافزايد: «و سوگند به افروزندگان جرقه آتش» در برخورد سمهايشان با سنگهاى بيابان (فالموريات قدحا).
اسبان مجاهدانى كه چنان با سرعت به سوى ميدان نبرد حركت مىكنند كه از اثر برخورد سمّ آنها به سنگهاى بيابان جرقهها مىپرد، يا شترانى كه بسرعت به مواقف حج مىدوند و سنگها و ريگها از زير پاى آنها پريده و بر اثر برخورد به سنگهاى ديگر توليد جرقه مىكند.
(آيه 3)
سپس در سومين سوگند، مىفرمايد: «و سوگند به هجوم آوران سپيده دم» (فالمغيرات صبحا).
(آيه 4)
سپس به يكى ديگر از ويژگيهاى اين مجاهدان و مركبهاى آنها اشاره كرده، مىافزايد: آن چنان بر دشمن هجوم سريع مىبرند «كه گرد و غبار به هر سو پراكندند» (فاثرن به نقعا).
يا اين كه بر اثر هجوم شتران حاجيان از مشعر الحرام به سوى منى، گرد و غبار از هر سو پراكنده مىشود.
(آيه 5)
و در آخرين ويژگى از ويژگيهاى آنها مىفرمايد: «و (ناگهان) در ميان دشمن ظاهر شدند» (فوسطن به جمعا).
چنان هجوم آنها غافلگيرانه و برق آسا بود كه در چند لحظه صفوف دشمن را از هم شكافته و به قلب آنها هجوم بردند، و جمعيت آنها را از هم متلاشى كردند، و اين نتيجه همان سرعت عمل و بيدارى و آمادگى و شهامت و شجاعت است.
و يا اشاره به ورود حاجيان از «مشعر» به قلب «منى» است.
از اينجا روشن مىشود كه جهاد آن چنان عظمتى دارد كه حتى نفسهاى اسبهاى مجاهدان شايسته سوگند است، و همچنين جرقههاى ناشى از برخورد سمشان به سنگها، و همچنين گرد و غبارى كه در فضا پخش مىكنند، آرى گرد و غبار صحنه جهاد هم پر ارزش و با عظمت است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread583.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 6)
بعد از اين سوگندهاى عظيم به پاسخ قسم، يعنى چيزى كه سوگندها به خاطر آن ياد شده است پرداخته، مىفرمايد: «مسلما انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است» (ان الانسان لربه لكنود).
همان انسان تربيت نايافته، همان انسانى كه انوار معارف الهى و تعليمات انبيا بر قلبش نتافته، و بالاخره همان انسانى كه خود را تسليم غرائز و شهوات سركش نموده است او مسلما «ناسپاس» و «بخيل» است.
تعبير «انسان» در اين گونه موارد به معنى انسانهاى شرور هوى پرست سركش و طغيانگر است.
(آيه 7)
سپس مىافزايد: «و او خود (نيز) بر اين معنى گواه است» (و انه على ذلك لشهيد). چرا كه انسان نسبت به نفس خويش بصيرت دارد، و اگر صفات درونى خود را از هر كس بتواند پنهان كند از خدا و وجدان خويش نمىتواند مخفى دارد، خواه به حقيقت اعتراف كند يا نه!
(آيه 8)
در اين آيه مىافزايد: «و او علاقه شديد به مال دارد» (و انه لحب الخير لشديد). و همين علاقه شديد و افراطى او به مال و ثروت سبب بخل و ناسپاسى و كفران او مىشود.
اطلاق «خير» بر «مال» به خاطر آن است كه در حد ذات خود چيز خوبى است، و مىتواند وسيله انواع خيرات گردد، ولى انسان ناسپاس و بخيل آن را از هدف اصليش بازداشته، و در مسير خود خواهى و خود كامگى به كار مىگيرد.
(آيه 9)
سپس به صورت يك استفهام انكارى توأم با تهديد، مىفرمايد:
«آيا (اين انسان ناسپاس و بخيل و دنياپرست) نمىداند در آن روز تمام كسانى كه در قبرها هستند برانگيخته مىشوند» (ا فلا يعلم اذا بعثر ما فى القبور).
(آيه 10)
«و آنچه در درون سينهها (از كفر و ايمان، اخلاص و ريا، كبر و تواضع، نيات خير و سوء) است آشكار مىگردد» (و حصل ما فى الصدور).
(آيه 11)
«در آن روز پروردگارشان از آنها (و اعمال و نياتشان) كاملا باخبر است» و بر طبق آن به آنها كيفر مىدهد (ان ربهم بهم يؤمئذ لخبير).
آرى! خداوند هميشه و در همه حال از اسرار درون و برون بطور كامل آگاه است ولى اثر اين آگاهى در قيامت و به هنگام پاداش و كيفر ظاهرتر و آشكارتر مىگردد. و اين هشدارى است به همه انسانها كه اگر به راستى به آن ايمان داشته باشند سدّ نيرومندى در ميان آنان و گناهان ايجاد مىكند.
«پايان سوره عاديات»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread583.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
سوره قارعه [101]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 11 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
اين سوره بطور كلى از معاد و مقدمات آن سخن مىگويد، با تعبيراتى كوبنده و بيانى تكان دهنده، و انذار و هشدارى صريح و روشن، و سر انجام انسانها را به دو گروه تقسيم مىكند:
گروهى كه اعمالشان در ميزان عدل الهى سنگين است، و پاداششان زندگانى سراسر رضايتبخش در جوار رحمت حق، و گروهى كه اعمالشان سبك و كم وزن است و سرنوشتشان آتش داغ و سوزان جهنم.
نام اين سوره يعنى «قارعه» از آيه اول آن گرفته شده است.
در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: «كسى كه سوره قارعه را بخواند خداوند متعال او را از فتنه دجّال و ايمان آوردن به او حفظ مىكند، و او را در قيامت از چرك جهنّم دور مىدارد ان شاء اللّه».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread585.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
حادثه كوبنده! اين سوره كه در وصف قيامت است، نخست مىفرمايد: «آن حادثه كوبنده» (القارعة).
(آيه 2)
«و چه حادثه كوبنده اى»! (ما القارعة).
(آيه 3)
«و تو چه مىدانى كه حادثه كوبنده چيست»؟ آن حادثه همان روز قيامت است (و ما ادراك ما القارعة).
بسيارى از مفسران گفتهاند كه «قارعة» يكى از نامهاى قيامت است، ولى درست روشن نساختهاند كه آيا اين تعبير اشاره به مقدمات قيامت مىباشد كه عالم دنيا در هم كوبيده مىشود.
و يا اين كه منظور مرحله دوم، يعنى مرحله زنده شدن مردگان، و طرح نوين در عالم هستى است، و تعبير به «كوبنده» به خاطر آن است كه وحشت و خوف و ترس آن روز دلها را مىكوبد.
ولى روى هم رفته احتمال اول مناسبتر به نظر مىرسد، هر چند در اين آيات هر دو حادثه پشت سر يكديگر ذكر شده است.
(آيه 4)
سپس در توصيف آن روز عجيب مىگويد: «روزى كه مردم مانند پروانههاى پراكنده خواهند بود» (يوم يكون الناس كالفراش المبثوث).
تشبيه به «پروانه» به خاطر آن است كه پروانهها معمولا خود را ديوانهوار به آتش مىافكنند و مىسوزانند، بدكاران نيز خود را در آتش جهنم مىافكنند.
(آيه 5)
سپس به سراغ يكى ديگر از اوصاف آن روز رفته، مىافزايد:
«و كوهها مانند پشم رنگين حلاجى شده مىگردد»! (و تكون الجبال كالعهن المنفوش).
سابقا گفتهايم كه طبق آيات مختلف قرآن كوهها در آستانه قيامت نخست به حركت در مىآيند بعد در هم كوبيده و متلاشى مىگردند و سر انجام به صورت غبارى در آسمان در مىآيند كه در آيه مورد بحث آن را تشبيه به پشمهاى رنگين حلاجى شده كرده است، پشمهايى كه تنها رنگى از آنها نمايان باشد، و اين آخرين مرحله متلاشى شدن كوههاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread585.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 6)
بعد به مرحله حشر و نشر و زنده شدن مردگان و تقسيم آنها به دو گروه پرداخته، مىفرمايد: «اما كسى كه (در آن روز) ترازوهاى اعمالش سنگين است» ... (فاما من ثقلت موازينه).
(آيه 7)
«در يك زندگى خشنود كننده خواهد بود» (فهو فى عيشة راضية). و تنها زندگى آخرت است كه سراسر رضايت و خشنودى و آرامش و امنيت و مايه جمعيت خاطر مىباشد، چرا كه زندگى دنيا هر قدر مرفّه و پرنعمت باشد باز از عوامل ناخشنودى خالى نيست.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است كه وقتى از معنى «ميزان» سؤال كردند، در پاسخ فرمود: «ترازوى سنجش همان عدل است».
و در حديثى مىخوانيم: «امير مؤمنان و امامان از دودمانش ترازوهاى سنجشند».
به اين ترتيب وجود اولياء اللّه يا قوانين عدل الهى مقياسهائى هستند كه انسانها و اعمالشان را بر آنها عرضه مىكنند، و به همان اندازه كه با آنها شباهت دارند و مطابقت دارند وزنشان سنگين است.
و روشن است كه سبك و سنگين بودن «موازين» به معنى سنگين و سبك بودن خود اعمال است.
(آيه 8)
«و اما كسى كه ترازوهايش سبك است» ... (و اما من خفت موازينه).
(آيه 9)
«پناهگاهش هاويه [- دوزخ] است» (فامه هاوية). كه در آن سقوط مىكند.
تعبير به «ام» (مادر) در جمله فوق به خاطر اين است كه مادر پناهگاهى است براى فرزندان كه در مشكلات به او پناه مىبرند، و نزد او مىمانند، و در اينجا اشاره به اين است كه اين گنهكاران سبك عمل محلى براى پناه گرفتن جز دوزخ نمىيابند.
(آيه 10)
«و تو چه مىدانى هاويه چيست»؟! (و ما ادراك ما هية).
(آيه 11)
«آتشى است سوزان» و فوق تصوّر همه انسانها (نار حامية).
«پايان سوره قارعه»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread585.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
سوره تكاثر [102]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 8 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
محتواى اين سوره نخست سرزنش و ملامت افرادى است كه بر اساس يك سرى مطالب موهوم بر يكديگر تفاخر مىكردند، سپس هشدارى نسبت به مسأله معاد و قيامت و آتش دوزخ، و سر انجام هشدارى در زمينه مسأله سؤال و بازپرسى از نعمتها مىدهد.
نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است.
در فضيلت تلاوت اين سوره
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «كسى كه آن را بخواند خداوند در برابر نعمتهايى كه در دنيا به او داده او را مورد حساب قرار نمىدهد و پاداشى به او مىدهد كه گوئى هزار آيه قرآن را تلاوت كرده».
بديهى است اين همه ثواب از آن كسى است كه آن را بخواند و در برنامه زندگى به كار گيرد و روح و جان خود را هماهنگ با آن بسازد.
شأن نزول:
مفسران معتقدند كه اين سوره در باره قبائلى نازل شد كه بر يكديگر تفاخر مىكردند، و با كثرت نفرات و جمعيت يا اموال و ثروت خود بر ديگران مباهات مىنمودند تا آنجا كه براى بالا بردن آمار نفرات قبيله به گورستان مىرفتند و قبرهاى مردگان هر قبيله را مىشمردند! ولى مسلم است كه اين شأن نزول هرگز مفهوم آيه را محدود نمىكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread586.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
بلاى تكاثر و تفاخر! در آغاز سوره نخست با لحنى ملامت بار مىفرمايد: «افزون طلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است» (الهاكم التكاثر).
(آيه 2)
«تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد» و قبور مردگان خود را برشمرديد و به آن افتخار كرديد (حتى زرتم المقابر).
از امير مؤمنان على عليه السّلام در نهج البلاغه آمده است كه بعد از تلاوت «الهاكم التكاثر حتى زرتم المقابر» فرمود: «شگفتا! چه هدف بسيار دورى! و چه زيارت كنندگان غافلى! و چه افتخار موهوم و دردناكى به ياد استخوان پوسيده كسانى افتادهاند كه سالهاست خاك شدهاند، آن هم چه يادآورى! با اين فاصله دور به ياد كسانى افتادهاند كه سودى به حالشان ندارند، آيا به محل نابودى پدران خويش افتخار مىكنند؟ و يا با شمردن تعداد مردگان و معدومين خود را بسيار مىشمرند؟ آنها خواهان بازگشت اجسادى هستند كه تار و پودشان از هم گسسته، و حركاتشان به سكون مبدل شده. اين اجساد پوسيده اگر مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا موجب افتخار گردند»!
سر چشمه تفاخر و فخر فروشى!
يكى از عوامل اصلى تفاخر و تكاثر همان جهل و نادانى نسبت به پاداش كيفر الهى و عدم ايمان به معاد است.
از اين گذشته جهل انسان به ضعفها و آسيب پذيريهايش، به آغاز پيدايش و سر انجامش، از عوامل ديگر اين كبر و غرور و تفاخر است.
عامل ديگر همان احساس ضعف و حقارت ناشى از شكستهاست، كه افراد براى پوشاندن شكستهاى خود پناه به تفاخر و فخر فروشى مىبرند و لذا در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هيچ كس تكبر به فخر فروشى نمىكند مگر به خاطر ذلّتى كه در نفس خود مىيابد».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread586.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 3)
در اين آيه آنها را با اين سخن مورد تهديد شديد قرار داده، مىفرمايد: «چنين نيست كه مىپنداريد به زودى (نتيجه اين تفاخر موهوم خود را) خواهيد دانست» (كلا سوف تعلمون).
(آيه 4)
باز براى تأكيد مىافزايد: «باز چنان نيست كه شما مىپنداريد به زودى خواهيد دانست» (ثم كلا سوف تعلمون).
در حديثى از امير مؤمنان على عليه السّلام آمده است كه فرمود: «گروهى از ما پيوسته در باره عذاب قبر در شك بودند تا اين كه سوره (الهاكم التكاثر) نازل شد، تا آنجا كه فرمود: (كلا سوف تعلمون منظور از آن عذاب قبر است، سپس مىفرمايد: (ثم كلا سوف تعلمون) منظور عذاب قيامت است».
(آيه 5)
سپس مىافزايد: «چنان نيست (كه شما خيال مىكنيد) اگر شما علم اليقين (به آخرت) داشتيد» افزون طلبى شما را از خدا غافل نمىكرد (كلا لو تعلمون علم اليقين).
«يقين» نقطه مقابل «شكّ» است و طبق روايات به مرحله عالى ايمان «يقين» گفته مىشود و براى آن سه مرحله است.
1- علم اليقين و آن اين است كه انسان از دلائل مختلف به چيزى ايمان آورد مانند كسى كه با مشاهده دود، علم به وجود آتش پيدا مىكند.
2- عين اليقين و آن در جائى است كه انسان به مرحله مشاهده مىرسد و با چشم خود مثلا آتش را مشاهده مىكند.
3- حق اليقين و آن همانند كسى است كه وارد آتش شود و سوزش آن را لمس كند، و به صفات آتش متصف گردد، و اين بالاترين مرحله يقين است، كه در حقيقت از دو علم تشكيل يافته: علم به معلوم و علم به اين كه خلاف آن علم محال است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread586.html
-
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 6)
باز براى تأكيد و انذار بيشتر مىافزايد: «قطعا شما جهنم را خواهيد ديد» (لترون الجحيم).
(آيه 7)
«سپس (با ورود در آن) آن را به عين اليقين خواهيد ديد» (ثم لترونها عين اليقين).
(آيه 8)
«سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهائى كه داشتهايد بازپرسى خواهيد شد» (ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم).
بايد در آن روز روشن سازيد كه اين نعمتهاى خداداد را در چه راهى مصرف كردهايد؟ و از آنها براى اطاعت الهى يا معصيتش كمك گرفتهايد، يا نعمتها را ضايع ساخته هرگز حق آن را ادا ننمودهايد؟
«نعيم» يك معنى بسيار گسترده دارد كه همه مواهب الهى را اعم از «معنوى» مانند دين و ايمان و اسلام و قرآن و ولايت، و انواع نعمتهاى «مادى» را اعم از فردى و اجتماعى شامل مىشود، منتها نعمتهايى كه اهميت بيشترى دارند مانند نعمت «ايمان و ولايت» بيشتر از آنها سؤال مىشود كه آيا حق آنها ادا شده يا نه؟
«پايان سوره تكاثر»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread586.html
-
صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش
[golrooz] صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَصْرِ(1)
سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل](1)
إِنَّ الْإِنسَٰنَ لَفِي خُسْرٍ(2)
كه واقعا انسان دستخوش زيان است(2)
إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوْا۟ بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا۟ بِالصَّبْرِ(3)
مگر كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايي توصيه كرده اند(3)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(1)
واي بر هر بدگوي عيبجويي(1)
الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُۥ(2)
كه مالي گرد آورد و برشمردش(2)
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُۥ(3)
پندارد كه مالش او را جاويد كرده(3)
كَلَّا لَيُنۢبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ(4)
ولي نه قطعا در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد(4)
وَمَآ أَدْرَيٰكَ مَا الْحُطَمَةُ(5)
و تو چه داني كه آن آتش خردكننده چيست(5)
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(6)
آتش افروخته خدا[يي] است(6)
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الْأَفِْٔدَةِ(7)
[آتشي] كه به دلها مي رسد(7)
إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ(8)
و [آتشي كه] در ستونهايي دراز آنان را در ميان فرامي گيرد(8)
فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍۭ(9)
و مانند ستونهايي بلند زبانه مي كشد(9)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَٰبِ الْفِيلِ(1)
مگر نديدي پروردگارت با پيلداران چه كرد(1)
أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ(2)
آيا نيرنگشان را بر باد نداد(2)
وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ(3)
و بر سر آنها دسته دسته پرندگاني ا بابيل فرستاد(3)
تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ(4)
[كه] بر آنان سنگهايي از گل [سخت] مي افكندند(4)
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍۭ(5)
و [سرانجام خدا] آنان را مانند كاه جويده شده گردانيد(5)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لِإِيلَٰفِ قُرَيْشٍ(1)
براي الفت دادن قريش(1)
إِۦلَٰفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَآءِ وَالصَّيْفِ(2)
الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان [خدا پيلداران را نابود كرد](2)
فَلْيَعْبُدُوا۟ رَبَّ هَٰذَا الْبَيْتِ(3)
پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند(3)
الَّذِيٓ أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفٍۭ(4)
همان [خدايي] كه در گرسنگي غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسوده خاطرشان كرد(4)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش
سوره عصر [103]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 3 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
جامعيت اين سوره به حدى است كه به گفته بعضى از مفسران تمام علوم و مقاصد قرآن در اين سوره خلاصه شده است.
نخست از سوگند پر معنى به «عصر» شروع مىشود سپس سخن از زيانكار بودن همه انسانها كه در طبيعت زندگى تدريجى نهفته است به ميان مىآورد، بعد فقط يك گروه را از اين اصل كلى جدا مىكند، آنها كه داراى برنامه چهار مادهاى زير هستند:
ايمان، عمل صالح، سفارش يكديگر به حق، و سفارش يكديگر به صبر و اين چهار اصل در واقع برنامههاى اعتقادى و عملى و فردى و اجتماعى اسلام را در بر مىگيرد.
در باره فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم:
«هر كس سوره «و العصر» را در نمازهاى نافله بخواند خداوند او را در قيامت بر مىانگيزد در حالى كه صورتش نورانى، چهرهاش خندان و چشمش (به نعمتهاى الهى) روشن است، تا داخل بهشت شود»!
و معلوم است كه اين همه افتخار و سرور و شادمانى از آن كسى است كه اين اصول چهارگانه را در زندگى خود پياده كند، نه فقط به خواندن قناعت نمايد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread587.html
-
پاسخ : صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
در ابتداى اين سوره با قسم تازهاى رو برو مىشويم، مىفرمايد:
«به عصر سوگند»! (و العصر).
واژه «عصر» در اصل به معنى «فشردن» است، و سپس به وقت عصر اطلاق شده، به خاطر اين كه برنامهها و كارهاى روزانه در آن پيچيده و فشرده مىشود.
سپس اين واژه به معنى مطلق «زمان» و دوران تاريخ بشر و يا بخشى از زمان، مانند عصر ظهور اسلام و قيام پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله، و امثال آن استعمال شده است، و لذا در تفسير اين سوگند، بعضى از مفسران آن را اشاره به سراسر زمان و تاريخ بشريت دانستهاند كه مملو از درسهاى عبرت، و حوادث تكان دهنده و بيدارگر است، و روى همين جهت آن چنان عظمتى دارد كه شايسته سوگند الهى است.
ولى بعضى ديگر روى قسمت خاصى از اين زمان مانند عصر قيام پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله يا عصر قيام حضرت مهدى (عج) كه داراى ويژگى و عظمت خاصى در تاريخ بشر بوده و هست انگشت گذارده، و سوگند را ناظر به آن مىدانند.
ولى مناسبتر همان عصر به معنى زمان و تاريخ بشر است، چرا كه بارها گفتهايم سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبی است كه سوگند به خاطر آن ياد شده، و مسلم است كه خسران انسانها در زندگى نتيجه گذشتن زمان عمر آنهاست.
و يا عصر قيام پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله به خاطر اين كه برنامه چهار مادهاى ذيل سوره در چنين عصرى نازل گرديده.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread587.html
-
پاسخ : صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش
(آيه 2)
در اين آيه اشاره به چيزى مىكند كه اين سوگند مهم براى آن ياد شده است، مىفرمايد: «به يقين انسانها همه در زيانند» (ان الانسان لفى خسر).
سرمايه هاى وجودى خود را چه بخواهند يا نخواهند از دست مىدهند، ساعات و ايام و ماهها و سالهاى عمر بسرعت مىگذرد، نيروهاى معنوى و مادى تحليل مىرود، و توان و قدرت كاسته مىشود.
يك قلب استعداد معينى براى ضربان دارد، وقتى آن استعداد و توان پايان گرفت قلب خود به خود مىايستد، بىآنكه عيب و علت و بيمارى در كار باشد، و اين در صورتى است كه بر اثر بيمارى قبلا از كار نيفتد همچنين ساير دستگاههاى وجودى انسان و سرمايه و استعدادهاى مختلف او.
به هر حال از نظر جهان بينى اسلام دنيا يك بازار تجارت است همان گونه كه در حديثى از امام هادى عليه السّلام مىخوانيم: «دنيا بازارى است كه جمعى در آن سود مىبرند و جمع ديگرى زيان.»
آيه مورد بحث مىگويد: همه در اين بازار بزرگ زيان مىكنند، مگر يك گروه كه برنامه آنها در آيه بعد بيان شده است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread587.html
-
پاسخ : صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش
(آيه 3)
آرى! تنها يك راه براى جلوگيرى از اين خسران عظيم و زيان قهرى و اجبارى وجود دارد، فقط يك راه كه در آخرين آيه اين سوره به آن اشاره شده است، مىفرمايد: «مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و يكديگر را به حق سفارش كرده، و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نمودهاند» (الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر).
برنامه چهار مادهاى خوشبختى!
قرآن براى نجات از آن خسران عظيم برنامه جامعى تنظيم كرده كه در آن بر چهار اصل تكيه شده است:
اصل اول در اين برنامه مسأله «ايمان» است كه زير بناى همه فعاليتهاى انسان را تشكيل مىدهد، چرا كه تلاشهاى عملى انسان از مبانى فكرى و اعتقادى او سر چشمه مىگيرد، نه همچون حيوانات كه حركاتشان به خاطر انگيزههاى غريزى است.
و به تعبير ديگر اعمال انسان تبلورى است از عقائد و افكار او، و به همين دليل تمام انبياى الهى قبل از هر چيز به اصلاح مبانى عقيدتى امتها مىپرداختند، مخصوصا با شرك كه سر چشمه انواع رذائل و بدبختيها و پراكندگيهاست به مبارزه مىپرداختند.
در اصل دوم به ميوه درخت بارور و پرثمره ايمان پرداخته از «اعمال صالح» سخن مىگويد.
آرى «صالحات» همان «اعمال شايسته» نه فقط عبادات، نه تنها انفاق فى سبيل اللّه، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها كسب علم و دانش، بلكه هر كار شايستهاى كه وسيله تكامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الى اللّه و پيشرفت جامعه انسانى در تمام زمينهها شود.
و از آنجا كه ايمان و اعمال صالح هرگز تداوم نمىيابد مگر اين كه حركتى در اجتماع براى دعوت به سوى حق و شناخت و معرفت آن از يكسو، و دعوت به استقامت و صبر در طريق انجام اين دعوت از سوى ديگر صورت پذيرد، به دنبال اين دو اصل، به دو اصل ديگر اشاره مىفرمايد كه در حقيقت ضامن اجراى دو اصل اساسى «ايمان» و «عمل صالح» است.
در اصل سوم به مسأله «تواصى به حق» يعنى دعوت همگانى و عمومى به سوى حق اشاره مىكند تا همگان حق را از باطل به خوبى بشناسند و هرگز آن را فراموش نكنند و در مسير زندگى از آن منحرف نگردند.
در اصل چهارم مسأله شكيبائى و «صبر» و استقامت و سفارش كردن يكديگر به آن مطرح است، چرا كه بعد از مسأله شناخت و آگاهى، هر كس در مسير عمل در هر گام با موانعى رو برو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نمىتواند احقاق حق كند، و عمل صالحى انجام دهد و يا ايمان خود را حفظ كند.
آرى! احقاق حق و اجراى حق، و اداى حق در جامعه جز با يك حركت و تصميم گيرى عمومى و استقامت و ايستادگى در برابر موانع ممكن نيست.
«صبر» در اينجا نيز معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هم صبر بر اطاعت را شامل مىشود، و هم صبر در برابر انگيزههاى معصيت، و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار، و از دست دادن نيروها و سرمايهها و ثمرات.
و به راستى اگر مسلمانان امروز همين اصول چهارگانه را در زندگى فردى و اجتماعى خود اجرا كنند مشكلات و نابسامانيهاى آنها حل مىشود، عقب ماندگيها جبران مىگردد، و ضعفها و شكستها به پيروزى مبدل مىشود، و شر اشرار جهان از آنها قطع مىگردد.
«پايان سوره عصر»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread587.html
-
پاسخ : صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش
سوره همزه [104]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 9 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
در اين سوره از كسانى سخن مىگويد كه تمام همّ خود را متوجه جمع مال كرده، و تمام ارزشهاى وجودى انسان را در آن خلاصه مىكنند، سپس نسبت به كسانى كه دستشان از آن خالى است به ديده حقارت مىنگرند و آنها را به باد استهزا مىگيرند.
و در پايان سوره از سرنوشت دردناك آنها سخن مىگويد كه چگونه به صورت حقارت آميزى در دوزخ پرتاب مىشوند، و آتش سوزان جهنم قبل از هر چيز بر قلب آنها مسلط مىگردد، و روح و جان آنها را به آتش مىكشد.
در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است:
«هر كس اين سوره را تلاوت كند به عدد هر يك از كسانى كه محمد و يارانش را استهزا كردند ده حسنه به او داده مىشود».
و در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس آن را در نماز فريضهاى بخواند فقر از او دور مىشود، روزى به او رو مىآورد، و مرگهاى زشت و بد از او قطع مىگردد».
شأن نزول:
جمعى از مفسران چنين گفتهاند كه آيات اين سوره در باره وليد بن مغيره نازل شده است كه پشت سر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله غيبت مىكرد، و در پيش رو طعن و استهزا مىنمود.
بعضى ديگر آن را در باره افرادى ديگرى از سران شرك و دشمنان كينهتوز و سرشناس اسلام مانند «اخنس بن شريق» و «امية بن خلف» و «عاص بن وائل» دانسته اند.
ولى چنانچه اين شأن نزولها را بپذيريم باز عموميت مفهوم آيات شكسته نمىشود، بلكه شامل تمام كسانى است كه داراى اين صفاتند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread594.html
-
پاسخ : صفحه ی 363 از قرآن کریم شامل سوره های عصر و همزه و فیل و قریش
(آيه 1)
واى بر عيبجويان و غيبت كنندگان! اين سوره با تهديدى كوبنده آغاز مىشود، مىفرمايد: «واى بر هر عيبجوى مسخره كنندهاى!» (ويل لكل همزة لمزة).
آنها كه با نيش زبان و حركات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پيش رو، ديگران را استهزا كرده، يا عيبجوئى و غيبت مىكنند، يا آنها را هدف تيرهاى طعن و تهمت قرار مىدهند.
از مجموع كلمات ارباب لغت استفاده مىشود كه دو واژه «همزه» و «لمزه» به يك معنى است، و مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه عيبجوئى و غيبت و طعن و استهزا به وسيله زبان و علائم و اشارات و سخن چينى و بدگوئى را شامل مىشود.
اصولا آبرو و حيثيت اشخاص از نظر اسلام بسيار محترم است، و هر كارى كه موجب تحقير مردم گردد گناه بزرگى است.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «ذليلترين مردم كسى است كه به مردم توهين كند»! در حديث ديگرى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «من در شب معراج گروهى از دوزخيان را ديدم كه گوشت از پهلويشان جدا مىكردند و به آنها مىخوراندند! از جبرئيل پرسيدم اينها كيانند؟
گفت: اينها عيبجويان و استهزاكنندگان از امت تواند»!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread594.html