پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿119)
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد»
ارزیابی اعمال و درستی رفتار و حقانیت اعتقادات، نیازمند معیاری برای تشخیص است که این مسألۀ اساسی را خداوند در این آیۀ شریف بیان کرده است. همچنین آیۀ فوق از دلائل محکمی است که برای اثبات حقانیت مذهب امامیه و امامت ائمه طاهرین علیهم السلام به آن استناد شده است.
ویژگی های صادقان
قرآن مجید صادقان را با ویژگی هایی معرفی کرده است؛ از جمله :
الف – ایمان به تمام مقدسات و عمل در تمام زمینه ها
«لَّيْسَ الْبِرَّ ... وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ »{بقره :177}
در این آیه، حقیقت نیکوکاری را چنین تفسیر می کند: ایمان به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتب آسمانی و پیامبران، سپس انفاق در راه خدا به نیازمندان و محرومان، و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و وفای به عهد و استقامت برابر مشکلات هنگام جهاد و پس از ذکر همۀ اینها می فرماید: کسانی که این صفات رادارا باشند، صادقان و پرهیزگارانند.
و به این ترتیب، صادق کسی است که دارای ایمان به تمام مقدسات و به دنبال آن، عمل در تمام زمینه ها باشد.
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
ب – متعهد برابر پروردگار
«صدق» مجموعه ای از ایمان و عمل است که در آن، هیچ گونه تردید و تخلفی نباشد.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»{حجرات:15}
«در حقيقت مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند اينانند كه راستكردارند»
در جای دیگر می فرماید:
«لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» {حشر : 8}
در این آیه، مؤمنان محرومی که برخلاف همۀ مشکلات، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود، بیرون رانده شدند و جز رضای خدا و یاری پیامبر صلی الله علیه و آله هدفی نداشتند، «صادقان» معرفی شده اند. از این آیات، بدست می آید که «صادقین» آن هایی هستند که تعهدات خود را برابر ایمان به پروردگار به خوبی انجام می دهند، نه تردیدی به خود راه می دهند، نه عقب نشینی می کنند، نه از انبوه مشکلات می هراسند؛ بلکه با انواع فداکاری ها، صدق ایمان خود را ثابت می کنند.
شک نیست که این صفات مراتبی دارد؛ بعضی ممکن است در قلۀ آن قرار گرفته باشند که آنها را معصومان می نامیم و بعضی در مراحل پایین تر.
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
صادقان چه کسانی هستند؟
در آیۀ فوق، دو دستور داده شده است؛ نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن با صادقان. اگر مفهوم صادقان در عایه عام باشد و همۀ مؤمنان را شامل گردد، باید گفته شود «کونوا من الصادقین» از صادقان باشید، نه اینکه با صادقان باشید. این خود دلیل روشنی است که «صادقان» در آیه به معنای گروه خاصی است. آیا اگر کسی معصوم نباشد، ممکن است بدون قید و شرط، دستور پیروی و همگامی با او صادر شود آیا این خود دلیل بر آن نیست که این گروه تنها معصومانند؟
چون صدق مراتبی دارد، صدق در کلام و صدق در افعال و صدق در اخلاق و صدق در عقاید و از سویی آیه، صادق مطلق را مطرح می کند که در همۀ مراتب صادق باشند؛ زیرا اگر در یک مرتبه صداقت نداشته باشند، پیروی از آنان حرام است و خداوند نیز به حرام دستور نمی دهد؛ پس صادق مطلق در همۀ مراتب مترادف با معصوم است که آنان کسانی جز چهارده معصوم علیهم السلام نیستند.
در روایات شیعه و سنی آمده است که مقصود از «صادِقِینَ»، خاندان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشند.
منظور از همراهی چیست؟
همراهی، فقط همنشینی نیست؛ بلکه همگامی و اطاعت از آنان است. مولا امام رضا علیه السلام در جواب پرسش ها دربارۀ آیۀ مذکور می فرمایند:
«بودن با صادقان به معنای اطاعت از آنان است».
دلالت آیه بر وجود امام معصوم علیه السلام در هر عصر
آیه، همۀ مؤمنان در همۀ روزگاران را شامل می شود. آیندگان نیز مأمور به همراهی و اطاعت از معصوم صادقِ زمانۀ خود می باشند؛ چون همراهی با آنان دستور الهی و یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ پس در هر زمانه باید معصومی بین مردم باشد. آیۀ فوق از آیاتی است که بر وجود معصوم در هر عصر و زمان دلالت می کند؛ چون اگر در هر زمان معصوم نباشد، این آیه در بسیاری از زمان ها مصداق نداشته و کلامی لغو خواهد بود.
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
پیام های این آیۀ شریفه
1 . دوستی، همنشینی و همراهی با راستگویان، یکی از عوامل تربیت و جلوگیری انسان از انحراف است «اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ».
2 . جایگاه صدق تا حدی است که خداوند به جای «معصومین»، «صادقین» به کار برده است و کسانی را که مراحل ایمان و تقوا را پشت سر گذاشته اند، با این عنوان ستایش کرده است «آمَنُواْ ...اتَّقُواْ ... الصَّادِقِينَ».
3 . تکامل جامعه در سایۀ ایمان، تقوا و اطاعت از رهبر معصوم است« آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ ... مَعَ الصَّادِقِينَ».
برگرفته از کتاب تفسیر همراه
پاسخ : صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه
از همۀ عزیزان معذرت میخوام که دیر شد.
شب بیمارستان بودم وقت نکردم تایپ کنم
الان تایپ کردم و اومدم سایت دیدم که خانم کریمی لطف کردن و تفاسیر رو گذاشتن.
ازهمۀ عزیزان ممنون
صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(121)
و هيچ مال كوچك و بزرگي را انفاق نمي كنند و هيچ واديي را نمي پيمايند مگر اينكه به حساب آنان نوشته مي شود تا خدا آنان را به بهتر از آنچه مي كردند پاداش دهد(121)
۞ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا۟ كَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا۟ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا۟ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوٓا۟ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ(122)
و شايسته نيست مؤمنان همگي [براي جهاد] كوچ كنند پس چرا از هر فرقه اي از آنان دسته اي كوچ نمي كنند تا [دسته اي بمانند و] در دين آگاهي پيدا كنند و قوم خود را وقتي به سوي آنان بازگشتند بيم دهند باشد كه آنان [از كيفر الهي] بترسند(122)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَٰتِلُوا۟ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا۟ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(123)
اي كساني كه ايمان آورده ايد با كافراني كه مجاور شما هستند كارزار كنيد و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است(123)
وَإِذَا مَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِۦٓ إِيمَٰنًا فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ فَزَادَتْهُمْ إِيمَٰنًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ(124)
و چون سوره اي نازل شود از ميان آنان كسي است كه مي گويد اين [سوره] ايمان كدام يك از شما را افزود اما كساني كه ايمان آورده اند بر ايمانشان مي افزايد و آنان شادماني مي كنند(124)
وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَيٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا۟ وَهُمْ كَٰفِرُونَ(125)
اما كساني كه در دلهايشان بيماري است پليدي بر پليديشان افزود و در حال كفر درمي گذرند(125)
أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ(126)
آيا نمي بينند كه آنان در هر سال يك يا دو بار آزموده مي شوند باز هم توبه نمي كنند و عبرت نمي گيرند(126)
وَإِذَا مَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَيٰ بَعْضٍ هَلْ يَرَيٰكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا۟ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ(127)
و چون سوره اي نازل شود بعضي از آنان به بعضي ديگر نگاه مي كنند [و مي گويند] آيا كسي شما را مي بيند سپس [مخفيانه از حضور پيامبر] بازمي گردند خدا دلهايشان را [از حق] برگرداند زيرا آنان گروهي هستند كه نمي فهمند(127)
لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(128)
قطعا براي شما پيامبري از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است(128)
فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ(129)
پس اگر روي برتافتند بگو خدا مرا بس است هيچ معبودي جز او نيست بر او توكل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است(129)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الٓر تِلْكَ ءَايَٰتُ الْكِتَٰبِ الْحَكِيمِ(1)
الف لام راء اين است آيات كتاب حكمت آموز(1)
أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَآ إِلَيٰ رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَٰفِرُونَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ مُّبِينٌ(2)
آيا براي مردم شگفت آور است كه به مردي از خودشان وحي كرديم كه مردم را بيم ده و به كساني كه ايمان آورده اند مژده ده كه براي آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است كافران گفتند اين [مرد] قطعا افسونگري آشكار است(2)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 121)
«همچنين هيچ مال كم يا زيادى را در مسير جهاد، انفاق نمىكنند» (وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً).
«و هيچ سرزمينى را (براى رسيدن به ميدان جهاد و يا به هنگام بازگشت) زير پا نمىگذارند، مگر اين كه تمام اين گامها، و آن انفاقها، براى آنها ثبت مىشود» (وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ).
«تا سر انجام خداوند اين اعمال را به عنوان بهترين اعمالشان پاداش دهد» (لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).
(آيه 122)
شأن نزول:
هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به سوى ميدان جهاد حركت مىكرد، همه مسلمانان به استثناى منافقان و معذوران در خدمتش حركت مىكردند، حتى در جنگهايى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا شركت نمىكرد (سريهها) همگى به سوى ميدان مىرفتند و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را تنها مىگذاردند.
آيه نازل شد و اعلام كرد كه در غير مورد ضرورت، شايسته نيست همه مسلمانان به سوى ميدان جنگ بروند.
تفسير:
جهاد با جهل و جهاد با دشمن- اين آيه كه با آيات گذشته در زمينه جهاد پيوند دارد، اشاره به واقعيتى مىكند كه براى مسلمانان جنبه حياتى دارد و آن اين كه: گرچه جهاد بسيار پراهميت است و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى كه ضرورتى ايجاب نمىكند كه همه مؤمنان در ميدان جهاد شركت كنند، مخصوصا در مواقعى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا در مدينه باقى مانده نبايد همه به جهاد بروند بلكه لازم است هر جمعيتى از مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند گروهى فريضه جهاد را انجام دهند، و گروه ديگرى در مدينه بمانند و معارف و احكام اسلام را بياموزند همان گونه كه آيه مىفرمايد: «شايسته نيست مؤمنان همگى به سوى ميدان جهاد كوچ كنند چرا از هر گروهى از آنان، طايفهاى كوچ نمىكند (و طايفهاى در مدينه بماند) تا در دين و معارف و احكام اسلام آگاهى يابند» (وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ).
«و به هنگامى كه ياران مجاهدشان از ميدان بازگشتند احكام و فرمانهاى الهى را به آنها تعليم دهند و از مخالفت آن انذارشان نمايند» (وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ).
«باشد (كه اين برنامه موجب شود) كه آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهيزند» و وظايف خويش را انجام دهند (لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ).
مسأله مهمى كه از آيه مىتوان استفاده كرد، احترام و اهميت خاصى است كه اسلام براى مسأله «تعليم» و «تعلم» قائل شده است، تا آنجا كه مسلمانان را ملزم مىسازد كه همه در ميدان جنگ شركت نكنند، بلكه گروهى بمانند و معارف اسلام را بياموزند.
يعنى جهاد با جهل همانند جهاد با دشمن بر آنها فرض است، و اهميت يكى كمتر از ديگرى نيست، بلكه تا مسلمانان در مسأله جهاد با جهل، پيروز نشوند در جهاد با دشمن پيروز نخواهند شد، زيرا يك ملت جاهل همواره محكوم به شكست است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 123)
دشمنان نزديكتر را دريابيد! به تناسب بحثهايى كه تاكنون پيرامون جهاد در اين سوره ذكر شده در اين آيه به دو دستور ديگر در زمينه اين موضوع مهم اسلام اشاره گرديده است.
نخست روى سخن را به مؤمنان كرده، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با كفارى كه به شما نزديكترند پيكار كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ).
آيه فوق گرچه از «پيكار مسلحانه»، و از «فاصله مكانى» سخن مىگويد، ولى بعيد نيست كه روح آيه در پيكارهاى منطقى و فاصلههاى معنوى نيز حاكم باشد، به اين معنى كه مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبليغاتى با دشمنان، اول بايد به سراغ كسانى بروند كه خطرشان براى جامعه اسلامى بيشتر و نزديكتر است، مثلا در عصر ما كه خطر الحاد و مادّيگرى همه جوامع را تهديد مىكند، بايد مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطله قرار داد، نه اين كه آنها فراموش شوند، بلكه بايد لبه تيز حمله متوجه گروه خطرناكتر گردد، يا مثلا مبارزه با استعمار فكرى و سياسى و اقتصادى بايد در درجه اول قرار گيرد.
دومين دستورى كه در زمينه جهاد، در اين آيه مىخوانيم، دستور شدت عمل است، آيه مىگويد: «دشمنان بايد در شما يك نوع خشونت احساس كنند» (وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً).
بنابراين تنها، وجود قدرت كافى نيست، بلكه بايد در برابر دشمن نمايش قدرت داد.
و در پايان آيه به مسلمانان با اين عبارت نويد پيروزى مىدهد كه: «بدانيد خدا با پرهيزكاران است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ).
اين تعبير ممكن است علاوه بر آنچه گفته شد، اشاره به اين معنى نيز باشد كه توسل به خشونت و شدت عمل بايد توأم با تقوا باشد، و هيچ گاه از حدود انسانى تجاوز نكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 124)
تأثير آيات قرآن بر دلهاى آماده و آلوده: به تناسب بحثهايى كه در باره منافقان و مؤمنان گذشت، در اين آيه و آيه بعد اشاره به يكى از نشانههاى بارز اين دو گروه شده است.
نخست مىگويد: «و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، بعضى از منافقان به يكديگر مىگويند: ايمان كداميك از شما را نزول اين سوره افزون ساخت»؟ (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً).
و با اين سخن مىخواستند عدم تأثير سورههاى قرآن و بىاعتنايى خود را نسبت به آنها بيان كنند.
اما قرآن با لحن قاطعى به آنها پاسخ مىدهد و ضمن تقسيم مردم به دو گروه، مىگويد: «اما كسانى كه ايمان آوردهاند! نزول اين آيات بر ايمانشان افزوده و آنها به فضل و رحمت الهى خوشحالند» (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ).
(آيه 125)
«و اما آنها كه در دلهايشان بيمارى (نفاق و جهل و عناد و حسد) است، پليدى تازهاى بر پليديشان مىافزايد»! (وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ).
چرا كه در برابر هر فرمان تازهاى نافرمانى و عصيان جديدى مىكنند و در مقابل هر حقيقت لجاجت جديدى، و اين سبب تراكم عصيانها و لجاجتها، در وجودشان مىشود، و چنان ريشههاى اين صفات زشت در روح آنان قوى مىگردد «و سر انجام در حال كفر و بىايمانى از دنيا خواهند رفت» (وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ).
قرآن در دو آيه بالا بر اين واقعيت تأكيد مىكند كه تنها وجود برنامهها و تعليمات حياتبخش براى سعادت يك فرد، يا يك گروه كافى نيست، بلكه آمادگى زمينهها نيز بايد به عنوان يك شرط اساسى مورد توجه قرار گيرد.
آيات قرآن مانند دانههاى حياتبخش باران است كه مىدانيم «در باغ، سبزه رويد و در شورهزار، خس!»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html
پاسخ : صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس
(آيه 126)
در اين آيه و آيه بعد نيز سخن را در باره منافقان ادامه مىدهد، و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده مىگويد: «آيا آنها نمىبينند كه در هر سال، يك يا دو بار، مورد آزمايش قرار مىگيرند»! (أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ).
و عجب اين كه با اين همه آزمايشهاى پىدرپى «از راه خلاف باز نمىايستند و توبه نمىكنند و متذكر نمىشوند» (ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ).
از تعبير آيه چنين بر مىآيد كه اين آزمايش غير از آزمايش عمومى است كه همه مردم در زندگى خود با آن رو برو مىشوند. بلكه از آزمايشهايى بوده كه بايد باعث بيدارى اين گروه گردد مثل فاش شدن اعمال سوءشان و ظاهر شدن باطنشان.
(آيه 127)
سپس اشاره به قيافه انكار آميزى كه آنها در برابر آيات الهى به خود مىگرفتند كرده، مىگويد: «و هنگامى كه سورهاى از قرآن نازل مىشود، بعضى از آنها با نظر تحقير و انكار نسبت به آن سوره به بعض ديگر نگاه مىكنند» و با حركات چشم، مراتب نگرانى خود را ظاهر مىسازند (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ).
ناراحتى و نگرانى آنها از اين نظر است كه مبادا نزول آن سوره، رسوايى جديدى برايشان فراهم سازد.
و به هر حال تصميم بر اين مىگيرند كه از مجلس بيرون بروند، تا اين نغمههاى آسمانى را نشنوند، اما از اين بيم دارند كه به هنگام خروج كسى آنها را ببيند، لذا آهسته از يكديگر سؤال مىكنند: آيا كسى متوجه ما نيست «آيا كسى شما را مىبيند»؟! (هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ).
و همين كه اطمينان پيدا مىكنند جمعيت به سخنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مشغولند و متوجه آنها نيستند «از مجلس بيرون مىروند» (ثُمَّ انْصَرَفُوا).
در پايان آيه، به ذكر علت اين موضوع پرداخته و مىگويد: «آنها به اين جهت از شنيدن كلمات خدا ناراحت مىشوند كه «خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و به خاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته (و يك حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پيدا كردهاند) چرا كه آنها افرادى بىفكر و نفهم هستند» (صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ).
منبع :http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html