خودم و خـــــدایم را دوست دارم
از روزی که دریافته
ام
جز خودم و خـــــدایم کسی را ندارم
که
دلداریم بدهد
برایم آواز
بخواند
و با همه ی بدیهایم
ترکم نکند .
از
وقتی خودمــــــان
را دوست دارم
دیگر
تنها
نیستم...
نمایش نسخه قابل چاپ
خودم و خـــــدایم را دوست دارم
از روزی که دریافته
ام
جز خودم و خـــــدایم کسی را ندارم
که
دلداریم بدهد
برایم آواز
بخواند
و با همه ی بدیهایم
ترکم نکند .
از
وقتی خودمــــــان
را دوست دارم
دیگر
تنها
نیستم...
آرام باش عزیز من ... آرام باش
حکایت دریاست ، زندگی
گاهی درخشش آفتاب ، برق و بوی نمک ، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو می رویم ، چشمهایمان را می بندیم ، همه جا تاریکیست
آرام باش عزیز من ... آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می آوریم
و تلالو آفتاب را می بینیم
زیر بوته ای برف
که این دفعه
درست از جائی که تو دوست داری طالع می شود ...
شمس لنگرودی
http://nagsh.ir/images/phocagallery/...agsh-ir-78.jpg
ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ ؛
ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﻓﺖ ﺑﺮﮔﺸﺖ ، ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ !!
ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
« ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ؛ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻟﻪ » ﺑﻌﺪ ﭘﺎ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ
ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ!!!
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺸﻢ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺗﻮﻣﻦ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ؛ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ!!!
ﺟﺎﻟﺐ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻣﯽ ﻫﺎ ﺳﻨﮓ ﺍﻭﻟﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ
ﺣﺎﻓﻆ ﺧﻮﻥ ﺍﻭﻧﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ!!!
ﺍﻭﻧﺎ ﻛﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﻭﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﻣﻲ ﻫﺎ ﻋﻤﺮﺍً ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻧﺸﻮﻧﺪ ...
من شاید دین دار نباشم ولی هیچوقت این مردارو یادم نمیره..یادم نمیره جوون دادن تا ما زندگی کنیم...
تو دوره که عشق بازیچه است
عاشق بشو
نگذار عشق بشود خاطره ای در یادهای
مادربزرگ و پدربزرگها
بلکه جریان پیدا کند در زندگیت
عشق را از رومئو و ژولیت یاد نگیر
از تمام مردها و زنهایی بیاموز
که شانه به شانه هم
در مسیر زندگی به پیش میرن
و تمام مسیر هم را دوست دارند
مثل پدربزرگ و مادربزرگ
آیناز
ما همه طالب ظهور توئيم
هستي ما همه فدات، بيا
تويي امّن يُجيب قبلة راز
به اجابت رسد دعات، بيا
خدایا داغونم این روزا
یه نگاهی به من بنداز داغونم
دیگه نه حوصله حرف زدن دارم نه اعتراضی میکنم نه چیزی
خسته ام از دنیات ازبندهات
بعضی بندهات [narahatish] دل میشکونن با حرفاشون با کاراشون
خدا از این دنیا خسته شدم بریدم
اره بزار همه بگن من دیونه ام ،دیونه ام ،نمیخوام باهیچ کس حرف بزنم ،من کم آوردم
اره من گوشیمو خاموش میکنم ،هیچ سایتی نمیرم ،باهیچکی حرف نمیزنم
جز محبت برای بندهات هیچ کار نکردم اما دیگه نمیکنم
تاالان خیلی ساده بود ساده محبت کردم ساده دوست داشتم ،صادق بودم وفادار بود م
دختر بودم باید خودمو میگرفتم مغرور میشدم اما غرورمو گذاشتم کنار ،دیدی چطور وفادارم
دیگه برام مهم نیست که مردم یا بندهات میخوان چی فکر کنن
مهم اینه تو نیت منو میدونی ،میدونی نخواستم گناهی کنم تو زندگیم
میخوام برای خودم باشم
نه کسی رومیخوام ،نه دیگه کسی برام مهمه
منم ادمم ،منم دخترم ،منم دل دارم
بسه انقدر همه منو ناراحت کردن من سکوت کردم ،گفتم نکنه حرفی بزنم کسی ناراحت بشه ،چجور همه منو ناراحت بکنن من هیچی نگم
کم اوردم خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااا
دلم کمی خدا میخواهد
برایتان دعا میکنم
دستتان در دست کسی که دوستش دارید و دوستتان دارد…
گره بخورد؛
که خود خود خوشبختیست!
سرآغازِ زندگی
بی شک
صدایِ خندیدنِ کسی ست که دوستش داریم ...
می شود بخندی !؟
هوس کرده ام یک دلِ سیر زندگی کنم !
جوانه
جان به تبر می دهد
دلم
به دریغ.