شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا
بر منت های همت خود کامران شدم
نمایش نسخه قابل چاپ
شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا
بر منت های همت خود کامران شدم
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه می پنداشتیم[golrooz]
موی سپیدم فلک اسان نداد ------------ این رشته رو به نقد جوان داده ام
ما سینه زدیم، بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام ... خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من ... ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گرنه عاشق و معشوق راز دارانند
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا ؟[golrooz]
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خودکام تنگدستان کی زان دهن برآمد