-
پاسخ : صفحه ی 348 از قرآن کریم شامل آیات 9 تا 31 از سوره ی انسان و آیات 1 تا 4 از سوره ی مرسلات
سوره مرسلات [77]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 50 آيه است.
محتواى سوره:
بيشترين مطلبى كه در اين سوره مطرح شده، مسائل مربوط به قيامت و تهديد و انذار مكذبان و منكران است.
و از امتيازات اين سوره اين است كه آيه «ويل يومئذ للمكذبين واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» ده بار در آن تكرار شده، و هر بار به دنبال مطلب تازهاى.
بعد از ذكر سوگندهائى، از قيامت و حوادث سنگين و سخت رستاخيز خبر مىدهد.
در مرحله بعد سرگذشت غمانگيز اقوام گنهكار پيشين.
و در مرحله سوم گوشهاى از ويژگيهاى آفرينش انسان.
و در مرحله چهارم قسمتى از مواهب الهى در زمين.
و در مرحله پنجم قسمتهايى از عذاب تكذيب كنندگان را شرح مىدهد.
همچنين در هر مرحله اشارهاى به مطلبى بيدارگر و تكان دهنده كرده، و به دنبال آن اين آيه را تكرار مىكند، و حتى در بخشى از آن به نعمتهاى بهشتى كه نصيب پرهيزكاران شده اشاره نموده تا انذار را با بشارت بياميزد، و تهديد را با تشويق.
و به هر حال اين تكرار، تكرار بعضى از آيات را در سوره «الرحمن» تداعى مىكند، با اين تفاوت كه در آنجا سخن از نعمتها بود، و در اينجا غالبا از عذابهاى انتخاب نام «مرسلات» براى اين سوره به تناسب نخستين آيه اين سوره است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است: «كسى كه اين سوره را بخواند خداوند او را با پيامبر آشنا (و همجوار) مىسازد».
بدون شك اين ثواب و فضيلت از آن كسانى است كه بخوانند و بينديشند و عمل كنند، و لذا در حديثى آمده است: بعضى از ياران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خدمتش عرض كردند: «چه زود آثار پيرى در شما نمايان شده اى رسول خدا»؟! فرمود: «سورههاى هود، واقعه، مرسلات، و عمّ يتسائلون مرا پير كرده»! قابل توجه اين كه در تمام اين سورهها احوال قيامت و مسائل هول انگيز آن دادگاه بزرگ منعكس است، و همينها بوده كه در روح مقدس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اثر گذارده.
بديهى است تلاوت بدون فكر و تصميم بر عمل نمىتواند چنين اثرى بگذارد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 348 از قرآن کریم شامل آیات 9 تا 31 از سوره ی انسان و آیات 1 تا 4 از سوره ی مرسلات
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
در آغاز اين سوره مقدمتا در پنج آيه، پنج سوگند آمده كه در تفسير معنى آنها سخن بسيار است:
مىفرمايد: «سوگند به فرشتگانى كه پى در پى فرستاده مىشوند» (و المرسلات عرفا).
(آيه 2)
«و آنها كه همچون تندباد حركت مىكنند» (فالعاصفات عصفا).
(آيه 3)
«و سوگند به آنها كه (ابرها را) مىگسترانند» (و الناشرات نشرا).
(آيه 4)
«و آنها كه جدا مىكنند» (فالفارقات فرقا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
[golrooz] صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَالْمُلْقِيَٰتِ ذِكْرًا(5)
و القاكننده وحي اند(5)
عُذْرًا أَوْ نُذْرًا(6)
خواه عذري باشد يا هشداري(6)
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَٰقِعٌ(7)
كه آنچه وعده يافته ايد قطعا رخ خواهد داد(7)
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ(8)
پس وقتي كه ستارگان محو شوند(8)
وَإِذَا السَّمَآءُ فُرِجَتْ(9)
و آنگاه كه آسمان بشكافد(9)
وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ(10)
و آنگاه كه كوه ها از جا كنده شوند(10)
وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ(11)
و آنگاه كه پيمبران به ميقات آيند(11)
لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ(12)
براي چه روزي تعيين وقت شده است(12)
لِيَوْمِ الْفَصْلِ(13)
براي روز داوري(13)
وَمَآ أَدْرَيٰكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ(14)
و تو چه داني كه روز داوري چيست(14)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(15)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(15)
أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ(16)
مگر پيشينيان را هلاك نكرديم(16)
ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْءَاخِرِينَ(17)
سپس از پي آنان پسينيان را مي بريم(17)
كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ(18)
با مجرمان چنين مي كنيم(18)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(19)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(19)
أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّآءٍ مَّهِينٍ(20)
مگر شما را از آبي بي مقدار نيافريديم(20)
فَجَعَلْنَٰهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ(21)
پس آن را در جايگاهي استوار نهاديم(21)
إِلَيٰ قَدَرٍ مَّعْلُومٍ(22)
تا مدتي معين(22)
فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَٰدِرُونَ(23)
و توانا آمديم و چه نيك تواناييم(23)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(24)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(24)
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا(25)
مگر زمين را محل اجتماع نگردانيديم(25)
أَحْيَآءً وَأَمْوَٰتًا(26)
چه براي مردگان چه زندگان(26)
وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَٰسِيَ شَٰمِخَٰتٍ وَأَسْقَيْنَٰكُم مَّآءً فُرَاتًا(27)
و كوه هاي بلند در آن نهاديم و به شما آبي گوارا نوشانيديم(27)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(28)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(28)
انطَلِقُوٓا۟ إِلَيٰ مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ(29)
برويد به سوي همان چيزي كه آن را تكذيب مي كرديد(29)
انطَلِقُوٓا۟ إِلَيٰ ظِلٍّ ذِي ثَلَٰثِ شُعَبٍ(30)
برويد به سوي [آن] دود سه شاخه(30)
لَّا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ(31)
نه سايه دار است و نه از شعله [آتش] حفاظت مي كند(31)
إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ(32)
[دوزخ] چون كاخي [بلند] شراره مي افكند(32)
كَأَنَّهُ جِمَٰلَتٌ صُفْرٌ(33)
گويي شتراني زرد رنگند(33)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(34)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(34)
هَٰذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ(35)
اين روزي است كه دم نمي زنند(35)
وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ(36)
و رخصت نمي يابند تا پوزش خواهند(36)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(37)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(37)
هَٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَٰكُمْ وَالْأَوَّلِينَ(38)
اين [همان] روز داوري است شما و [جمله] پيشينيان را گرد مي آوريم(38)
فَإِن كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ(39)
پس اگر حيلتي داريد در برابر من بسگاليد(39)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(40)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(40)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَٰلٍ وَعُيُونٍ(41)
اهل تقوا در زير سايه ها و بر كنار چشمه سارانند(41)
وَفَوَٰكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ(42)
با هر ميوه اي كه خوش داشته باشند(42)
كُلُوا۟ وَاشْرَبُوا۟ هَنِيًٓٔۢا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(43)
به [پاداش] آنچه مي كرديد بخوريد و بياشاميد گواراتان باد(43)
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ(44)
ما نيكوكاران را چنين پاداش مي دهيم(44)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(45)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(45)
كُلُوا۟ وَتَمَتَّعُوا۟ قَلِيلًا إِنَّكُم مُّجْرِمُونَ(46)
[اي كافران] بخوريد و اندكي برخوردار شويد كه شما گناهكاريد(46)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(47)
[ولي] آن روز واي بر تكذيب كنندگان(47)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا۟ لَا يَرْكَعُونَ(48)
و چون به آنان گفته شود ركوع كنيد به ركوع نمي روند(48)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(49)
آن روز واي بر تكذيب كنندگان(49)
فَبِأَيِّ حَدِيثٍۭ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ(50)
پس به كدامين سخن پس از [قرآن] ايمان مي آورند(50)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَمَّ يَتَسَآءَلُونَ(1)
درباره چه چيز از يكديگر مي پرسند(1)
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ(2)
از آن خبر بزرگ(2)
الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ(3)
كه در باره آن با هم اختلاف دارند(3)
كَلَّا سَيَعْلَمُونَ(4)
نه چنان است به زودي خواهند دانست(4)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 5)
«و سوگند به آنها كه آيات بيدارگر (الهى) را (به انبيا) القا مىنمايند» (فالملقيات ذكرا).
(آيه 6)
«براى اتمام حجت يا براى انذار» (عذرا او نذرا).
سوگند اول و دوم ناظر به مسأله «بادها و طوفانها» است، و سوگند سوم و چهارم و پنجم ناظر به نشر آيات حق به وسيله «فرشتگان»، و سپس جدا كردن حق از باطل، و بعد القاء ذكر و دستورهاى الهى به پيامبران، به منظور اتمام حجت و انذار است.
(آيه 7)
حال بايد ديد كه اين سوگندها براى چه منظورى است؟ در اين آيه پرده از روى اين معنى برداشته، مىگويد: «آنچه به شما (در باره قيامت) وعده داده مىشود يقينا واقع شدنى است» (انما توعدون لواقع).
بعث و نشور، ثواب و عقاب، حساب و جزا، همه حق است، و ترديدى در آن نيست.
(آيه 8)
سپس به بيان نشانههاى اين روز موعود پرداخته، مىفرمايد: «در آن هنگام كه ستارگان محو و تاريك شوند» (فاذا النجوم طمست).
(آيه 9)
«و (كرات) آسمان از هم بشكافند» (و اذا السماء فرجت).
(آيه 10)
«و در آن زمان كه كوهها از جا كنده شوند» (و اذا الجبال نسفت).
اصولا از آيات متعددى در قرآن مجيد استفاده مىشود كه پايان اين جهان با يك سلسله حوادث بسيار هول انگيز و كوبنده همراه است، بطورى كه نظام آن را بكلى متلاشى مىسازد، و جهان آخرت با نظامى نوين جايگزين آن مىگردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 17)
«سپس ديگر (مجرمان) را به دنبال آنها مىفرستيم» (ثم نتبعهم الآخرين). چرا كه اين يك سنّت مستمر است و تبعيض و استثنا بر نمىدارد، مگر ممكن است گروهى را به جرمى مجازات كند و همان جرم را براى ديگران بپسندد؟!
(آيه 18)
و لذا در اين آيه مىافزايد: «اين گونه ما با مجرمان رفتار مىكنيم» (كذلك نفعل بالمجرمين).
اين آيه در حقيقت به منزله بيان دليل بر هلاكت «اقوام اولين» و به دنبال آنها هلاكت «اقوام آخرين» است، چرا كه عذابهاى الهى نه جنبه انتقامجوئى دارد، و نه تسويه حساب شخصى است، بلكه تابع اصل استحقاق و مقتضاى حكمت است.
(آيه 19)
و سر انجام نتيجهگيرى كرده، مىافزايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
«يومئذ» در اينجا اشاره به روز رستاخيز است كه مجازات اصلى و مهم آنها مربوط به آن روز است، و اين تكرار براى تأكيد مطلب است.
(آيه 20)
سپس دست آنها را گرفته، به عالم جنين مىبرد، و عظمت و قدرت خداوند، و كثرت مواهب او را در اين جهان اسرار آميز، به آنها نشان مىدهد، تا از يك سو به قدرت خدا بر مسأله رستاخيز و معاد پىببرند، و از سوى ديگر خود را مديون نعمتهاى بىشمارش بدانند، و سر تعظيم بر آستانش فرود آورند.
مىفرمايد: «آيا ما شما را از آبى پست و ناچيز نيافريديم»؟! (ا لم نخلقكم من ماء مهين).
(آيه 21)
«سپس آن را در قرارگاهى محفوظ و آماده قرار داديم» (فجعلناه فى قرار مكين).
قرارگاهى كه تمام شرائط حيات و پرورش و رشد و محافظت نطفه انسان در آن از هر نظر تأمين شده، و آنقدر عجيب و جالب و موزون است كه هر انسانى را در شگفتى فرو مىبرد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 22)
سپس مىافزايد: قرار گرفتن نطفه در آن جايگاه محفوظ «تا مدتى معين» ادامه دارد (الى قدر معلوم).
مدتى كه آن را هيچ كس جز خدا نمىداند، مدتى مملوّ از تغييرات و دگرگونيها و تحولات بسيار كه هر روز لباس تازهاى از حيات و زندگى بر نطفه پوشانيده مىشود، و او را در مسير تكامل در آن مخفيگاه پيش مىبرد.
(آيه 23)
سپس نتيجه گيرى مىكند «ما قدرت بر اين كار داشتيم (كه از نطفه بىارزش و حقير و ناچيزى چنان انسان شريف و كاملى بسازيم) پس ما قدرتمند خوبى هستيم» (فقدرنا فنعم القادرون).
اين همان دليلى است كه قرآن بارها براى اثبات مسأله معاد روى آن تكيه كرده است، از جمله در آيات آغاز سوره حج مىگويد: چگونه در بازگشت مردگان به حيات جديد ترديد مىكنيد با اين كه قدرت او را در آفرينش اين انسان از يك نطفه بىارزش مشاهده مىكنيد كه هر روزش معاد و رستاخيزى است؟! چه تفاوتى ميان خاك و آن نطفه بىارزش است؟
(آيه 24)
در پايان باز همان جمله را تكرار فرموده، مىگويد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
واى بر آنها كه اين همه آثار قدرت او را مىبينند و باز او را انكار مىكنند.
(آيه 25)
در بخش ديگرى از اين آيات به بيان قسمتى از آيات و نشانههاى آفاقى خداوند و نعمتها و مواهب او در جهان بزرگ مىپردازد كه هم دليل بر قدرت و رحمت واسعه اوست، و هم دليلى بر امكان معاد، در حالى كه در آيات گذشته سخن از آيات انفسى و مواهب خداوند در آفرينش خود انسان بود.
مىفرمايد: «آيا ما زمين را مركز اجتماع انسانها قرار نداديم»؟ (ا لم نجعل الارض كفاتا).
(آيه 26)
«هم در حال حياتشان و هم مرگشان» (احياء و امواتا).
منظور اين است كه زمين قرارگاهى است براى همه انسانها، زندگان را روى خود جمع مىكند، و تمام حوائج و نيازهايشان را در اختيارشان مىگذارد، و مردگان آنها را نيز در خود جاى مىدهد، كه اگر زمين، آماده براى دفن مردگان نبود عفونت و بيماريهاى ناشى از آن فاجعهاى براى همه زندگان به وجود مىآورد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 27)
سپس به يكى از نعمتهاى بزرگ الهى در كره زمين اشاره كرده، مىافزايد: «و در آن كوههاى استوار و بلندى قرار داديم» (و جعلنا فيها رواسى شامخات).
اين كوهها كه سر به آسمان كشيده، و ريشههاى آن به يكديگر پيوسته است از يك سو همچون زرهى زمين را در برگرفته، و در برابر فشار داخلى و فشارهاى ناشى از جزر و مد خارجى حفظ مىكند، و از سوى ديگر جلو اصطكاك قشر هوا را با زمين مىگيرد، و پنجه در هوا انداخته و آن را با خود به گردش در مىآورد، و از سوى سوم طوفانها و بادهاى عظيم را كنترل مىكند، و به اين ترتيب از جهات مختلف به اهل زمين آرامش مىبخشد.
و در ذيل همين آيه به يكى ديگر از بركات كوهها اشاره كرده، مىافزايد:
«و آبى گوارا به شما نوشانديم» (و اسقيناكم ماء فراتا).
آبى كه هم براى شما گوارا و مايه حيات است، و هم براى حيوانات شما و زراعتها و باغهايتان.
بسيارى از چشمهها و قناتها از كوهها مىجوشد، و سر چشمه بسيارى از نهرها و شطهاى عظيم از برفهاى متراكمى است كه بر قلههاى كوهها مىنشيند، و مهمترين ذخائر آبى انسانها را تشكيل مىدهد.
(آيه 28)
در پايان اين قسمت باز مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
همان كسانى كه اين همه آيات و نشانههاى قدرت حق را با چشم خود مىبينند، و اين همه نعمتهاى الهى را كه در آن غرقند مشاهده مىكنند باز هم رستاخيز و دادگاه قيامت را كه مظهر عدل و حكمت اوست انكار مىنمايند.
(آيه 29)
در اين جا سرنوشت نهائى تكذيب كنندگان قيامت، و منكران آن دادگاه عدل الهى بيان شده است، بيانى كه به راستى انسان را در وحشتى عميق فرو مىبرد، و ابعاد فاجعه را روشن مىسازد.
مىفرمايد: در آن روز به آنها گفته مىشود: «بىدرنگ به سوى همان چيزى كه پيوسته آن را انكار مىكرديد برويد»! (انطلقوا الى ما كنتم به تكذبون).
رهسپار شويد به سوى جهنم سوزان كه هميشه آن را به باد استهزا مىگرفتيد به سوى انواع عذابها كه با اعمالتان آن را از پيش فراهم ساختهايد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 30)
سپس به توضيح بيشترى در باره اين عذاب پرداخته، مىگويد:
«برويد به سوى سايه سه شاخه» دودهاى خفقان بار و آتش زا! (انطلقوا الى ظل ذى ثلاث شعب).
شاخهاى از بالاسر، و شاخهاى از طرف راست، و شاخهاى از طرف چپ، و به اين ترتيب از هر طرف اين دود غليظ مرگبار آنها را احاطه مىكند، و در كام خود فرو مىبرد.
(آيه 31)
«سايه اى كه نه آرام بخش است، و نه از شعله هاى آتش جلوگيرى مىكند» (لا ظليل و لا يغنى من اللهب). چه اين كه خود برخاسته از آتش است.
(آيه 32)
سپس در توصيف ديگرى از آن آتش سوزان مىافزايد:
«شرارههايى از خود پرتاب مىكند مانند يك كاخ» (انها ترمى بشرر كالقصر).
نه همچون جرقه هاى آتش اين دنيا كه گاه به اندازه سر سوزنى بيش نيست.
(آيه 33)
در اين آيه به توصيف ديگرى از شرارهها و جرقههاى اين آتش سوزان پرداخته، مىفرمايد: «گويى (در سرعت و كثرت) همچون شتران زرد رنگى هستند» كه به هر سو پراكنده مىشوند! (كانه جمالت صفر).
جائى كه جرقه ها اين چنين باشد، پيداست كه خود آن آتش سوزان چگونه است؟ و در كنار آن چه عذابهاى دردناك ديگرى قرار گرفته؟
(آيه 34)
بار ديگر در پايان اين بخش از آيات، همان هشدار را تكرار كرده، مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
(آيه 35)
سپس فصل ديگرى از مشخصات آن روز هولناك را شروع كرده، مىافزايد: «امروز، روزى است كه سخن نمىگويند» و قادر بر دفاع از خويش نيستند (هذا يوم لا ينطقون).
آرى! خداوند در آن روز بر دهان مجرمان و گناهكاران مهر سكوت مىزند همان گونه كه در آيه 65 سوره يس آمده است: «اليوم نختم على افواههم امروز بر دهانشان مهر مىنهيم».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 36)
سپس مىافزايد: «و به آنها اجازه داده نمىشود كه عذرخواهى كنند» (و لا يؤذن لهم فيعتذرون).
نه اجازه سخن گفتن دارند، و نه عذر خواهى و دفاع از خويشتن، چرا كه همه حقايق در آنجا روشن است، و چيزى براى گفتن ندارند، آرى اين زبان پشت هم انداز كه در دنيا از آزادى خود سوء استفاده كرده، به تكذيب انبيا و استهزاء اولياء و باطل كردن حق و حق جلوه دادن باطل، مىپرداخت در آنجا بايد به كيفر آن اعمال قفل شود، و از كار بيفتد، كه اين خود عذاب و شكنجه دردناكى است.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است كه: «خداوند برتر و عادلتر و بزرگتر از آن است كه بندهاش عذر موجهى داشته باشد و به او اجازه عذرخواهى ندهد، بلكه آنها در حقيقت هيچ عذر موجهى ندارند كه مطرح كنند».
(آيه 37)
باز در پايان اين مقطع مىگويد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
(آيه 38)
در مقطع ديگر روى سخن را به مجرمان كرده، به عنوان حكايت از صحنه آن روز، مىگويد: «امروز همان روز جدائى (حق از باطل) است كه همه شما و پيشينيان را در آن جمع كردهايم» (هذا يوم الفصل جمعناكم و الاولين).
امروز همه انسانها را بدون استثنا از اولين گرفته، تا آخرين، همه را براى حسابرسى و فصل خصومت در اين عرصه و دادگاه بزرگ گردآوردهايم.
آرى! امروز روز جدايى حق از باطل و ظالم از مظلوم است.
(آيه 39)
«اكنون اگر چارهاى در برابر من (براى فرار از چنگال مجازات) داريد انجام دهيد» (فان كان لكم كيد فكيدون).
آيا مىتوانيد از قلمرو حكومت من بگريزيد؟ يا توانائى داريد با پرداختن فديهاى آزاد شويد؟ و يا قدرت داريد مأموران حسابرسى را فريب دهيد؟
هر كار از دست شما ساخته است انجام دهيد، ولى بدانيد كارى از شما ساخته نيست.
(آيه 40)
و باز همان جمله تهديدآميز و بيداركننده را تكرار كرده، مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 41)
مىدانيم برنامه قرآن آميختن انذار به بشارت، و تهديد به تشويق است، و همچنين ذكر سرنوشت مؤمنان در برابر سرنوشت، مجرمان تا با قرينه مقابله مسائل بهتر درك شود.
بر اساس همين سنّت، قرآن به دنبال بيان مجازاتهاى گوناگون مجرمان در قيامت، اشاره پر معنى و كوتاهى در باره وضع پرهيزكاران در آن روز كرده، مىفرمايد:
«پرهيزكاران در سايه هاى (درختان بهشتى) و در ميان چشمهها قرار دارند» (ان المتقين فى ظلال و عيون).
(آيه 42)
سپس مىافزايد: «و (آنها) در ميان انواع ميوهها از آنچه مايل باشند» قرار دارند (و فواكه مما يشتهون).
(آيه 43)
جالب اين كه آنها در اين ميهمان سراى الهى به عاليترين وجهى پذيرائى مىشوند، همان گونه كه در اين آيه آمده كه به آنها گفته مىشود: «بخوريد و بنوشيد گوارا، اينها در برابر اعمالى است كه انجام مىداديد»! (كلوا و اشربوا هنيئا بما كنتم تعملون).
تعبير «بما كنتم تعملون» (در مقابل اعمالى كه انجام مىداديد) اشاره به اين است كه اين مواهب را بدون حساب به كسى نمىدهند، و با ادعا و خيال و پندار به دست نمىآيد، تنها به وسيله تقوا، اعمال صالح و احسان و نيكوكارى فراهم مىشود.
«هنىء» هر چيزى است كه مشقتى به دنبال ندارد، و ناراحتى توليد نمىكند، و اين اشاره به آن است كه ميوهها و غذاها و نوشابههاى بهشتى، همانند آب و غذاى دنيا نيست كه گاه آثار سوئى در بدن مىگذارد يا عوارض نامطلوبى به دنبال دارد.
(آيه 44)
در اين آيه باز روى اين مطلب تكيه مىكند كه اين نعمتها بىحساب نيست، مىافزايد: «ما اين گونه، نيكوكاران را پاداش مىدهيم» (انا كذلك نجزى المحسنين).
(آيه 45)
و در پايان اين مقطع باز تكرار مىكند: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
واى بر آنها كه از تمام اين نعمتها و محبتها محروم مىشوند، كه حسرت اين محروميت آزارش كمتر از آتش سوزان دوزخ نيست؟
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
(آيه 46)
و از آنجا كه يكى از عوامل انكار معاد پرداختن به لذات زود گذر دنيا، و تمايل به آزادى بىقيد و شرط براى بهرهگيرى از اين لذات است، در اين آيه روى سخن را به مجرمان كرده، با لحنى تهديد آميز مىفرمايد: «بخوريد و بهره گيريد در اين مدت كم (از زندگى دنيا و بدانيد عذاب الهى در انتظار شماست) چرا كه شما مجرميد» (كلوا و تمتعوا قليلا انكم مجرمون).
جمله «انكم مجرمون» (اين تهديد به خاطر آن است كه شما مجرميد) نشان مىدهد كه سر چشمه عذاب الهى جرم و گناه انسان است كه از بىايمانى يا اسارت در چنگال شهوات ناشى مىشود.
(آيه 47)
سپس اين تهديد را بار ديگر با جمله: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» تكميل مىكند (ويل يومئذ للمكذبين).
همانها كه به زرق و برق دنيا و لذات و شهوات آن مغرور و فريفته شدند، و عذاب الهى را براى خود خريدند.
(آيه 48)
در اين آيه به يكى ديگر از عوامل انحراف و بدبختى و آلودگى آنها اشاره كرده، مىافزايد: «و (چنان از باده غرور سرمستند) هنگامى كه به آنان گفته شود (در برابر پروردگار) ركوع كنيد ركوع نمىكنند» (و اذا قيل لهم اركعوا لا يركعون).
آنها نه فقط از ركوع و سجود ابا دارند بلكه اين روح غرور و نخوت در تمامى افكار و زندگيشان منعكس است نه در برابر خدا تسليمند و نه در برابر دستورات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و نه حقوق مردم را به رسميت مىشناسند.
(آيه 49)
و بعد براى دهمين و آخرين بار در اين سوره مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
(آيه 50)
و در آخرين آيه سوره با لحنى آميخته از عتاب، و مملوّ از سرزنش، به صورت يك استفهام آميخته با تعجب مىفرمايد: اگر آنها به اين قرآن- كه دلائل صدقش از تمام آياتش نمايان است، و حقانيتش در تمام تعبيراتش منعكس مىباشد- ايمان نمىآورند «پس به كدام سخن بعد از آن ايمان مىآورند»؟! (فباى حديث بعده يؤمنون).
كسى كه به قرآنى كه اگر بر كوهها نازل مىشد لرزان و خاشع مىشدند و از هم مىشكافتند ايمان نياورد، در برابر هيچ كتاب آسمانى، و هيچ منطق عقلانى تسليم نخواهد شد، و اين نشانه روح عناد و لجاج است.
«پايان سوره مرسلات»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread545.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
آغاز جزء 30 قرآن مجيد
سوره نبأ [78]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 40 آيه است.
محتواى سوره:
اصولا اكثريت قريب به اتفاق سورههاى جزء آخر قرآن در «مكّه» نازل شده، و بيش از همه چيز روى مسأله مبدأ و معاد، و بشارت و انذار تكيه مىكند.
محتواى اين سوره را مىتوان در چند بخش خلاصه كرد.
1- سؤالى كه در آغاز سوره، از حادثه بزرگ (نبأ عظيم) يعنى روز قيامت مطرح شده است.
2- سپس به بيان نمونههائى از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمين و زندگى انسانها- به عنوان دليلى بر امكان معاد و رستاخيز- مىپردازد.
3- در بخش ديگر قسمتى از نشانههاى آغاز رستاخيز را بيان مىدارد.
4- در بخش ديگرى گوشهاى از عذابهاى دردناك طغيانگران را.
5- به دنبال آن قسمتى از نعمتها و مواهب بهشتى را شرح مىدهد.
6- سر انجام با انذار شديدى از عذاب قريب، و سپس ذكر سرنوشت غمانگيز كافران سوره پايان مىگيرد.
ضمنا نامگذارى اين سوره به خاطر تعبيرى است كه در آيه دوم آن آمده است، و گاه از آن به عنوان سوره «عمّ» به تناسب آيه نخستين آن تعبير مىشود.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله آمده است:
«كسى كه سوره عمّ يتسائلون را بخواند خداوند از نوشيدنى خنك و گواراى بهشتى در قيامت سيرابش مىكند».
و نيز در حديث ديگرى از آن حضرت نقل شده كه فرمود: «كسى كه آن را بخواند و حفظ كند حساب او در روز قيامت (چنان سريع انجام مىگيرد كه) به مقدار خواندن يك نماز خواهد بود».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 349 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 50 از سوره ی مرسلات و آیات 1 تا 4 از سوره ی نباء
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
خبر مهم! در نخستين آيه سوره به عنوان يك استفهام آميخته با تعجب مىفرمايد: «آنها از چه چيز از يكديگر سؤال مىكنند»؟ (عم يتساءلون).
(آيه 2)
سپس بىآنكه در انتظار پاسخ آنها باشد خود به پاسخگوئى پرداخته، مىافزايد: «از خبر بزرگ و پراهميّت» رستاخيز (عن النبا العظيم).
(آيه 3)
«همان خبرى كه پيوسته در آن اختلاف دارند» (الذى هم فيه مختلفون).
در اين كه منظور از اين خبر بزرگ «نبأ عظيم» چيست؟
دقت در مجموع آيات اين سوره مخصوصا تعبيراتى كه در آيات بعد آمده و جمله «انّ يوم الفصل كان ميقاتا» كه بعد از ذكر نشانههاى قدرت خداوند در زمين و آسمان آمده و توجه به اين حقيقت كه شديدترين مخالفت مشركان در مسأله «معاد» بود، روى هم رفته تفسير به روز معاد و رستاخيز را تأييد مىكند.
ولى اين مانع نمىشود كه آيه مصداقهاى ديگرى نيز داشته باشد چرا كه قرآن داراى بطون مختلفى است، يعنى يك آيه ممكن است معانى متعددى داشته باشد كه از ميان آنها يك معنى ظاهر است، و معانى ديگر بطون قرآن است كه به كمك قرائن مختلفى از آن استفاده مىشود، لذا در روايات زيادى كه از طرق اهل بيت عليهم السّلام و بعضى از طرق اهل سنت نقل شده «نبأ عظيم» (خبر بزرگ) به مسأله ولايت و امامت امير مؤمنان على عليه السّلام كه مورد اختلاف و گفتگو از سوى جمعى بود، يا به مسأله ولايت بطور اعم تفسير شده است.
(آيه 4)
سپس مىافزايد: «چنين نيست كه آنها فكر مىكنند و به زودى مىفهمند» (كلا سيعلمون).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
[golrooz] صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ(5)
باز هم نه چنان است بزودي خواهند دانست(5)
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَٰدًا(6)
آيا زمين را گهواره اي نگردانيديم(6)
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا(7)
و كوهها را [چون] ميخهايي [نگذاشتيم](7)
وَخَلَقْنَٰكُمْ أَزْوَٰجًا(8)
و شما را جفت آفريديم(8)
وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا(9)
و خواب شما را [مايه] آسايش گردانيديم(9)
وَجَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاسًا(10)
و شب را [براي شما] پوششي قرار داديم(10)
وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا(11)
و روز را [براي] معاش [شما] نهاديم(11)
وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا(12)
و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم(12)
وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا(13)
و چراغي فروزان گذارديم(13)
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَٰتِ مَآءً ثَجَّاجًا(14)
و از ابرهاي متراكم آبي ريزان فرود آورديم(14)
لِّنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا(15)
تا بدان دانه و گياه برويانيم(15)
وَجَنَّٰتٍ أَلْفَافًا(16)
و باغهاي در هم پيچيده و انبوه(16)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَٰتًا(17)
قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داوري است(17)
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا(18)
روزي كه در صور دميده شود و گروه گروه بياييد(18)
وَفُتِحَتِ السَّمَآءُ فَكَانَتْ أَبْوَٰبًا(19)
و آسمان گشوده و درهايي [پديد] شود(19)
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا(20)
و كوهها را روان كنند و [چون] سرابي گردند(20)
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا(21)
[آري] جهنم [از دير باز] كمينگاهي بوده(21)
لِّلطَّٰغِينَ مََٔابًا(22)
[كه] براي سركشان بازگشتگاهي است(22)
لَّٰبِثِينَ فِيهَآ أَحْقَابًا(23)
روزگاري دراز در آن درنگ كنند(23)
لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا(24)
در آنجا نه خنكي چشند و نه شربتي(24)
إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا(25)
جز آب جوشان و چركابه اي(25)
جَزَآءً وِفَاقًا(26)
كيفري مناسب [با جرم آنها](26)
إِنَّهُمْ كَانُوا۟ لَا يَرْجُونَ حِسَابًا(27)
آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند(27)
وَكَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا كِذَّابًا(28)
و آيات ما را سخت تكذيب مي كردند(28)
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَٰهُ كِتَٰبًا(29)
و حال آنكه هر چيزي را برشمرده [به صورت] كتابي در آورده ايم(29)
فَذُوقُوا۟ فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا(30)
پس بچشيد كه جز عذاب هرگز [چيزي] بر شما نمي افزاييم(30)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا(31)
مسلما پرهيزگاران را رستگاري است(31)
حَدَآئِقَ وَأَعْنَٰبًا(32)
باغچه ها و تاكستانها(32)
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا(33)
و دختراني همسال با سينه هاي برجسته(33)
وَكَأْسًا دِهَاقًا(34)
و پياله هاي لبالب(34)
لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّٰبًا(35)
در آنجا نه بيهوده اي شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند](35)
جَزَآءً مِّن رَّبِّكَ عَطَآءً حِسَابًا(36)
[اين است] پاداشي از پروردگار تو عطايي از روي حساب(36)
رَّبِّ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَٰنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا(37)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است بخشايشگري كه كس را ياراي خطاب با او نيست(37)
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَٰٓئِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا(38)
روزي كه روح و فرشتگان به صف مي ايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسي كه [خداي] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد(38)
ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَآءَ اتَّخَذَ إِلَيٰ رَبِّهِ مََٔابًا(39)
آن [روز] روز حق است پس هر كه خواهد راه بازگشتي به سوي پروردگار خود بجويد(39)
إِنَّآ أَنذَرْنَٰكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَٰلَيْتَنِي كُنتُ تُرَٰبًۢا(40)
ما شما را از عذابي نزديك هشدار داديم روزي كه آدمي آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد كاش من خاك بودم(40)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالنَّٰزِعَٰتِ غَرْقًا(1)
سوگند به فرشتگاني كه [از كافران] به سختي جان ستانند(1)
وَالنَّٰشِطَٰتِ نَشْطًا(2)
و به فرشتگاني كه جان [مؤمنان] را به آرامي گيرند(2)
وَالسَّٰبِحَٰتِ سَبْحًا(3)
و به فرشتگاني كه [در درياي بي مانند] شناكنان شناورند(3)
فَالسَّٰبِقَٰتِ سَبْقًا(4)
پس در پيشي گرفتن [در فرمان خدا] سبقت گيرنده اند(4)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 5)
«باز هم چنين نيست و به زودى مىفهمند» (ثم كلا سيعلمون).
«آن روز با خبر مىشوند كه فرياد وا حسرتاى آنها بلند است، و از تفريط و كوتاهى خود سخت پشيمان مىشوند». (زمر/ 56) آن روز كه امواج عذاب گرداگرد آنها را مىگيرد، و تقاضاى بازگشت به دنيا را مىكنند «آيا راهى به بازگشت وجود دارد». (شورى/ 44) حتى در لحظه مرگ كه حجابها از برابر چشم انسان كنار مىرود و حقايق عالم ديگر در برابر او آشكار مىشود و به برزخ و معاد يقين پيدا مىكند در همان لحظه نيز فريادش بلند مىشود كه:
«مرا بازگردانيد تا عمل صالحى انجام دهم». (مؤمنون/ 99 و 100)
(آيه 6)
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار ...
از اين آيه به بعد در حقيقت پاسخى است به سؤالاتى كه منكران معاد و اختلاف كنندگان در اين نبأ عظيم داشتهاند، زيرا در اين آيات گوشهاى از نظام حكيمانه اين عالم هستى كه نقش بسيار مؤثرى در زندگى انسانها دارد بيان شده است، كه از يك سو دليل روشنى بر قدرت خدا بر همه چيز و از جمله تجديد حيات مردگان است و از سوى ديگر اشاره به اين است كه اين نظام حكيمانه نمىتواند بيهوده و عبث باشد، در حالى كه اگر با پايان اين زندگى مادّى دنيا همه چيز پايان يابد، مسلما طرحى عبث و بيهوده خواهد بود.
و به اين ترتيب از دو جهت، استدلال براى مسأله معاد محسوب مىشود، از طريق «برهان قدرت» و «برهان حكمت».
و در يازده آيه به دوازده نعمت مهم، با تعبيراتى آميخته با لطف و محبت، و توأم با استدلال و تحريك عواطف، اشاره شده است، نخست از زمين شروع كرده، مىفرمايد: «آيات زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم»؟! (ا لم نجعل الارض مهادا).
انتخاب اين تعبير براى زمين، بسيار پر معنى است، چرا كه از يكسو قسمتهاى زيادى از زمين آن چنان نرم و صاف و مرتب است كه انسان به خوبى مىتواند در آن خانه سازى كند، زراعت و باغ احداث نمايد.
از سوى ديگر همه نيازمنديهاى او بر سطح زمين يا در اعماق آن به صورت مواد اوليه و معادن گرانبها نهفته است.
و از سوى سوم مواد زائد او را به خود جذب مىكند و اجساد مردگان با دفن در آن به زودى تجزيه و متلاشى مىشوند و انواع ميكربها به واسطه اثر مرموزى كه دست آفرينش در خاك نهاده است نابود مىگردد.
و از سوى چهارم با حركت نرم و سريع به دور خورشيد و به دور خود، شب و روز و فصول چهارگانه را كه نقش عمدهاى در حيات انسان دارند مىآفريند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 7)
و از آنجا كه ممكن است در برابر نرمى زمينهاى مسطح، اهميت كوهها و نقش حياتى آنها، فراموش شود، در اين آيه مىافزايد: «و (آيا) كوهها را ميخهاى زمين» قرار نداديم؟ (و الجبال اوتادا).
كوهها علاوه بر اين كه ريشههاى عظيمى در اعماق زمين دارند، و همچون زرهى پوسته زمين را در برابر فشار ناشى از مواد مذاب درونى، و تأثير جاذبه جزر و مد آفرين ماه از بيرون حفظ مىكنند، ديوارهاى بلندى در برابر طوفانهاى سخت و سنگين محسوب مىشوند.
و از سوى سوم كانونى هستند براى ذخيره آبها و انواع معادن گرانبها.
علاوه بر همه اينها در اطراف كره زمين قشر عظيمى از هوا وجود دارد كه بر اثر وجود كوهها كه به صورت دندههاى يك چرخ، پنجه در اين قشر عظيم افكندهاند همراه زمين حركت مىكنند، دانشمندان مىگويند: اگر سطح زمين صاف بود، قشر هوا به هنگام حركت زمين روى آن مىلغزيد، و طوفانهاى عظيم ايجاد مىشد، و هم ممكن بود اين اصطكاك دائمى سطح زمين را داغ و سوزان و غير قابل سكونت كند.
(آيه 8)
بعد از بيان اين دو نمونه از مواهب و آيات آفاقى به سراغ مواهب درونى وجودى انسان و آيات انفسى مىرود، مىفرمايد: «و شما را به صورت زوجها آفريديم» (و خلقناكم ازواجا).
«ازواج» جمع «زوج» به معنى جفت، و جنس «مذكر و مؤنث» است، و آفرينش انسان از اين دو جنس علاوه بر اين كه ضامن بقاى نسل اوست، سبب آرامش جسم و جان او محسوب مىشود، چنانكه در آيه 21 سوره روم مىخوانيم: «از نشانههاى (عظمت) خداوند اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش بيابيد، و در ميان شما محبت و رحمت قرار داد.»
(آيه 9)
سپس به پديده «خواب» كه از مواهب بزرگ الهى بر انسان است و نقش عظيمى در سلامت جسم و جان او دارد اشاره كرده، مىافزايد: «و خواب شما را مايه آرامشتان قرار داديم» (و جعلنا نومكم سباتا).
با اين كه يك سوم زندگى انسان را «خواب» فرا گرفته، و هميشه انسان با اين مسأله مواجه بوده، هنوز اسرار خواب به خوبى شناخته نشده است، و حتى اين كه چه عاملى سبب مىشود كه در لحظه معينى بخشى از فعاليتهاى مغزى از كار بيفتد، و سپس پلك چشمها بر هم آمده، و تمام اعضاى تن در سكون و سكوت و استراحت فرو رود، هنوز به درستى روشن نيست! گرچه آيه فوق ناظر به خواب به عنوان يك نعمت الهى است، ولى از آنجا كه «خواب» شباهت به «مرگ» و «بيدارى» شباهتى به «رستاخيز» دارد، مىتواند اشارهاى به اين مطلب نيز باشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 10)
سپس در رابطه با مسأله خواب سخن از موهبت «شب» به ميان آورده، مىفرمايد: «و شب را پوششى (براى شما) قرار داديم» (و جعلنا الليل لباسا).
(آيه 11)
و بلافاصله مىافزايد: «و روز را وسيلهاى براى زندگى و معاش» (و جعلنا النهار معاشا).
مطابق آيات فوق پرده شب لباس و پوششى است بر اندام زمين، و تمام موجودات زندهاى كه روى آن زيست مىكنند، فعاليتهاى خسته كننده زندگى را به حكم اجبار تعطيل مىكند، و تاريكى را كه مايه سكون و آرامش و استراحت است بر همه چيز مسلط مىسازد، تا اندامهاى فرسوده مرمّت گردد و روح خسته تجديد نشاط كند، چرا كه خواب آرام جز در تاريكى ميسّر نيست.
از اين گذشته با فرو افتادن پرده شب، نور آفتاب برچيده مىشود كه اگر بطور مداوم بتابد تمام گياهان و حيوانات را مىسوزاند، و زمين جاى زندگى نخواهد بود! آخرين سخن اين كه آمد و شد شب و روز و نظام دقيق تغييرات تدريجى آنها يكى از آيات خلقت و نشانههاى خداست، به علاوه سر چشمه پيدايش يك تقويم طبيعى براى نظام بندى زمانى زندگى انسانها محسوب مىشود.
(آيه 12)
پس از زمين به «آسمان» پرداخته، مىفرمايد: «و بر فراز شما هفت (آسمان) محكم بنا كرديم» (و بنينا فوقكم سبعا شدادا).
عدد «هفت» در اينجا ممكن است عدد تكثير و اشاره به كرات متعدد آسمان، و مجموعههاى منظومهها و كهكشانها و عوالم متعدد جهان هستى باشد، كه داراى خلقتى محكم و ساختمانى عظيم و قوى هستند و يا عدد تعداد. به اين ترتيب كه آنچه ما از ستارگان مىبينيم همه به حكم آيه 6 سوره صافّات: «ما آسمان پايين را با ستارگان زينت بخشيديم» متعلق به آسمان اول است و ماوراى آن شش عالم و آسمان ديگر وجود دارد كه از دسترس علم بشر بيرون است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 13)
بعد از اشاره اجمالى به آفرينش آسمانها به سراغ نعمت بزرگ آفتاب عالمتاب رفته، مىفرمايد: «و چراغى روشن و حرارتبخش آفريديم» (و جعلنا سراجا وهاجا).
«وهاج» از ماده «وهج» به معنى نور و حرارتى است كه از آتش صادر مىشود بنابر اين، ذكر اين وصف براى اين چراغ پر فروغ آسمانى اشارهاى به دو نعمت بزرگ است كه خمير مايه همه مواهب مادى اين جهان است «نور» و «حرارت».
نور خورشيد نه تنها صحنه زندگى انسان و تمام منظومه شمسى را روشن مىسازد، بلكه تأثير عميقى در پرورش موجودات زنده دارد.
حرارت آن نيز علاوه بر تأثيرى كه در حيات انسان و حيوان و گياه بطور مستقيم دارد، منبع اصلى وجود ابرها، وزش بادها، نزول بارانها و آبيارى سرزمينهاى خشك است.
خورشيد به خاطر اشعه مخصوص «ماوراء بنفش» تأثير فراوانى در كشتن ميكربها دارد، و نورى سالم و مجانى و دائمى و از فاصلهاى مناسب، نه چندان گرم و سوزان، و نه سرد و بىروح، در اختيار همه ما مىگذارد.
(آيه 14)
به دنبال نعمت نور و حرارت از ماده حياتى مهم ديگرى كه ارتباط نزديكى با تابش خورشيد دارد سخن به ميان آورده، مىافزايد: «و از ابرهاى بارانزا آبى فراوان نازل كرديم» (و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا).
(آيه 15)
گرچه نزول باران به خودى خود مايه خير و بركت است، هوا را لطيف مىكند، آلودگيها را مىشويد، كثافات را با خود مىبرد، گرماى هوا را فرو مىنشاند و حتى سرما را تعديل مىكند، از عوامل بيمارى مىكاهد و به انسان روح و نشاط مىدهد، ولى با اين همه در آيات بعد به سه فايده مهم آن اشاره كرده، مىفرمايد: هدف از نزول باران اين است «تا به وسيله آن دانه و گياه بسيار برويانيم» (لنخرج به حبا و نباتا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 16)
«و باغهايى پر درخت» (و جنات الفافا).
در دو آيه فوق به تمام مواد غذائى كه انسان و حيوان از آن استفاده مىكنند، و از زمين مىرويد، اشاره شده است، زيرا قسمت مهمى از آنها را دانههاى غذائى تشكيل مىدهد (حبّا) و قسمت ديگرى سبزيها و ريشههاست (و نباتا) و بخش ديگرى نيز ميوهها مىباشد (و جنات).
(آيه 17)
سر انجام روز موعود فرا مىرسد در آيات قبل اشاراتى به دلايل مختلف معاد آمده بود، در اين آيه به عنوان يك نتيجهگيرى، مىفرمايد: «روز جدائى (روز رستاخيز) ميعاد همگان است» (ان يوم الفصل كان ميقاتا).
تعبير به «يوم الفصل» تعبير بسيار پرمعنائى است كه بيانگر جدائيها در آن روز عظيم است:
جدائى حق از باطل.
جدائى صفوف مؤمنان صالح از مجرمان بدكار.
جدائى پدر و مادر از فرزند، و برادر از برادر.
(آيه 18)
سپس به شرح بعضى از ويژگيها و حوادث آن روز بزرگ پرداخته، مىگويد: «روزى كه در صور دميده مىشود، و شما فوج فوج به (محشر) مىآييد» (يوم ينفخ فى الصور فتأتون افواجا).
از آيات قرآن به خوبى استفاده مىشود كه دو حادثه عظيم به عنوان «نفخ صور» واقع مىشود، در حادثه اول نظام جهان هستى به هم مىريزد، و تمام اهل زمين و همه كسانى كه در آسمانها هستند مىميرند، و در حادثه دوم، جهان نوسازى مىشود، و مردگان به حيات جديد باز مىگردند و رستاخيز بزرگ انجام مىگيرد.
و اين آيه اشاره به نفخ دوم است.
(آيه 19)
و به دنبال آن مىافزايد: «و آسمان گشوده مىشود، و به صورت درهاى متعددى در مىآيد» (و فتحت السماء فكانت ابوابا).
ممكن است منظور از اين «درها» و گشوده شدن آنها اين باشد كه: درهاى عالم «غيب» به عالم «شهود» گشوده مىشود، حجابها كنار مىرود، و عالم فرشتگان به عالم انسان راه مىيابد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 20)
و بالاخره در اين آيه وضع كوهها را در قيامت، منعكس كرده، مىفرمايد: «و كوهها به حركت در مىآيد و به صورت سرابى مىشود»! (و سيرت الجبال فكانت سرابا).
بطورى كه از جمعبندى آيات مختلف قرآن در باره سرنوشت كوهها در قيامت به دست مىآيد، كوهها مراحلى را طى مىكند، نخست كوهها به حركت در مىآيد. (طور/ 10) سپس از جا كنده و سخت در هم كوفته خواهد شد. (حاقّه/ 14) و بعدا به صورت تودهاى از شنهاى متراكم در مىآيد. (مزّمّل/ 14) و بعد به صورت پشم زده شده در مىآيد كه با تندباد حركت مىكند. (قارعه/ 5) و سپس به صورت گرد و غبار در مىآيد كه در فضا پراكنده مىشود. (واقعه/ 5 و 6) و بالاخره چنان كه در آيه مورد بحث آمده تنها اثرى از آن باقى مىماند و همچون سرابى از دورنمايان خواهد شد.
(آيه 21)
جهنم كمينگاه بزرگ! بعد از بيان بعضى از دلايل معاد، و قسمتى از حوادث رستاخيز، به سراغ سرنوشت دوزخيان و بهشتيان مىرود، نخست از دوزخيان شروع كرده، مىفرمايد: «مسلما (در آن روز) جهنم كمينگاهى است بزرگ» (ان جهنم كانت مرصادا).
از اين گذرگاه عمومى احدى از سركشان نمىتوانند بگذرند، يا فرشتگان عذاب آنها را مىربايند، و يا جاذبه شديد جهنم.
(آيه 22)
«و محل بازگشتى براى طغيانگران»! (للطاغين مآبا).
(آيه 23)
«مدتهاى طولانى در آن مىمانند» (لابثين فيها احقابا).
(آيه 24)
سپس به گوشه كوچكى از عذابهاى بزرگ جهنم اشاره كرده، مىافزايد: «در آنجا نه چيز خنكى مىچشند (كه گرماى وحشتناك دوزخ را فرو نشاند) و نه نوشيدنى گوارائى» كه عطش شديد آنها را تسكين بخشد (لا يذوقون فيها بردا و لا شرابا).
(آيه 25)
«جز آبى سوزان و مايعى از چرك و خون» (الا حميما و غساقا).
و جز سايه دودهاى غليظ و داغ و خفقانآور آتش كه در آيه 43 سوره واقعه آمده است «و ظل من يحموم».
اين در حالى است كه بهشتيان از چشمه هاى گواراى شراب طهور به وسيله پروردگارشان سيراب مىشوند. (دهر/ 21)
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 26)
و از آنجا كه ممكن است وجود اين كيفرهاى سخت و شديد در نظر بعضى عجيب آيد، در اين آيه مىافزايد: «اين مجازاتى است موافق و مناسب» اعمالشان (جزاء وفاقا).
چرا چنين نباشد؟ در حالى كه آنها در اين دنيا قلبهاى مظلومان را سوزاندند، روح و جان آنها را به آتش كشيدند و با ظلم و ستم و طغيان خود بر كسى رحم نكردند.
(آيه 27)
سپس به توضيح علت اين مجازات پرداخته، مىفرمايد: «چرا كه آنها هيچ اميدى به حساب (و ترسى از عقاب خداوند) نداشتند» (انهم كانوا لا يرجون حسابا).
و همين بىاعتنائى به حساب و روز جزا مايه طغيان و سركشى و ظلم و ستم آنها شد، و آن ظلم و فساد چنين سرنوشت دردناكى را براى آنان فراهم ساخت.
چرا كه آنها حساب روز قيامت را از برنامه زندگى خود كاملا حذف كرده بودند.
(آيه 28)
و لذا بلافاصله مىافزايد: «و آيات ما را بكلى تكذيب كردند» (و كذبوا بآياتنا كذابا).
هواى نفس آن چنان بر آنها چيره شده بود كه همه آيات بيدارگر الهى را شديدا انكار كردند، تا به هوسهاى سركش خود ادامه دهند، و به خواستهها و تمنيات نامشروع خويش لباس عمل بپوشانند.
(آيه 29)
سپس به عنوان هشدار به اين طغيانگران و هم براى تأكيد بر مسأله وجود موازنه ميان «جرم» و «جريمه» و حاكميت «جزاى وفاق» مىافزايد:
«و ما همه چيز را شمارش و ثبت كردهايم» (و كل شىء احصيناه كتابا). تا گمان نكنيد چيزى از اعمال شما بىحساب و مجازات مىماند و نيز هرگز فكر نكنيد اين كيفرهاى شديد غير عادلانه است.
اين حقيقت در بسيارى از آيات قرآن منعكس است.
در يك جا مىفرمايد: «هر كارى را كه انجام دادند در نامههاى اعمالشان ثبت است و هر عمل كوچك و بزرگى نوشته مىشود». (قمر/ 52 و 53) و در جاى ديگر مىخوانيم: ما آنچه را از پيش فرستادهاند و همچنين تمام آثار آنها را مىنويسيم». (يس/ 12) و لذا هنگامى كه نامه اعمال مجرمان را به دست آنها مىدهند فريادشان بلند مىشود، مىگويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ كار كوچك و بزرگى نيست مگر اين كه آن را ثبت و شماره كرده است»؟! (كهف/ 49) اين اعتقاد مانع بزرگى ميان انسان و گناه ايجاد مىكند و از عوامل مهم تربيت محسوب مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 30)
در اين آيه، لحن سخن را تغيير داده و از «غيبت» به «خطاب» مبدل نموده، آنها را مخاطب ساخته، و ضمن جمله تهديد آميز و خشم آلود و تكان دهندهاى مىفرمايد: «پس بچشيد كه چيزى جز عذاب بر شما نمىافزائيم»! (فذوقوا فلن نزيدكم الا عذابا).
اين جزاى كسانى است كه وقتى در مقابل دعوت پر مهر انبياى الهى به سوى ايمان و تقوا قرار مىگرفتند، مىگفتند: «براى ما يكسان است مىخواهى اندرز ده، يا اندرز مده»! (شعراء/ 136) در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «اين آيه شديدترين آيهاى است كه در قرآن مجيد در باره دوزخيان آمده است»!
(آيه 31)
بخشى از پاداش عظيم پرهيزكاران در آيات پيشين سخن از سرنوشت طغيانگران و قسمتى از كيفرهاى دردناك آنها و علت اين بدبختى بود، در اينجا به شرح نقطه مقابل آنها پرداخته، از مؤمنان راستين و پرهيزكاران و قسمتى از مواهب آنها در قيامت سخن مىگويد، تا در يك مقايسه رويارو ميان اين دو حقايق روشنتر گردد.
نخست مىفرمايد: «براى پرهيزكاران نجات و پيروزى بزرگى است» (ان للمتقين مفازا).
(آيه 32)
سپس به شرح اين فوز و سعادت پرداخته، مىافزايد: «باغهائى سرسبز و (محفوظ با ميوههائى از) انواع انگورها» (حدائق و اعنابا).
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «بهترين ميوههاى شما انگور است».
(آيه 33)
سپس به همسران بهشتى كه يكى ديگر از مواهب پرهيزكاران است اشاره كرده، مىافزايد: «و (براى آنها) حوريانى بسيار جوان و هم سنّ و سال» است (و كواعب اترابا).
(آيه 34)
سپس چهارمين نعمت بهشتى را كه در انتظار پرهيزكاران است چنين شرح مىدهد: «و جامهائى لبريز و پياپى» از شراب طهور! (و كأسا دهاقا).
اما نه شرابى همچون شرابهاى آلوده دنيا كه عقل را مىزدايد، بلكه شرابى كه عقلآور، و نشاط آفرين و جان پرور و روح افزاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 35)
و از آنجا كه سخن از جام و شراب تداعى معنى نامطلوب آن را در دنيا مىكند، در حالى كه شراب بهشتى درست نقطه مقابل شرابهاى شيطانى دنياست بلافاصله مىافزايد: بهشتيان «در آنجا نه سخن لغو و بيهودهاى مىشنوند، و نه دروغى» (لا يسمعون فيها لغوا و لا كذابا).
يكى از مواهب بزرگ معنوى بهشتيان اين است كه در آنجا اثرى از دروغ پردازيها، بيهودهگوييها، تهمتها و افتراها، تكذيب حق و توجيه باطل، و گفتگوهاى ناهنجارى كه قلب پرهيزكاران را در اين دنيا آزار مىدهد وجود نخواهد داشت و به راستى چه زيباست آن محيطى كه اثرى از اين سخنان ناموزون و رنجآور در آن وجود ندارد، و طبق آيه 62 سوره مريم «در آنجا هرگز گفتار لغو و بيهودهاى نمىشنوند و جز سلام در آنجام سخنى نيست».
(آيه 36)
و در پايان ذكر اين نعمتها به نعمت معنوى ديگرى اشاره مىكند كه از همه بالاتر است، مىفرمايد: «اين پاداشى است از سوى پروردگارت، و عطيّهاى است كافى» (جزاء من ربك عطاء حسابا).
چه بشارت و نعمتى از اين برتر و بالاتر كه بنده ضعيف، مورد نوازش و الطاف و محبتهاى مولاى كريم خود قرار گيرد.
و به گفته شاعر:
من كه باشم كه بر آن خاطر عاطر گذرم-----لطفها مىكنى اى خاك درت تاج سرم
(آيه 37)
سپس در اين آيه، مىافزايد: «همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، پروردگار رحمان» (رب السماوات و الارض و ما بينهما الرحمن).
در حقيقت، آيه فوق اشارهاى به اين واقعيت است كه اگر خداوند چنين وعدههائى را به متقين مىدهد گوشهاى از آن را در اين دنيا، به صورت رحمت عامش، به اهل آسمانها و زمين نشان داده است.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و (در آن روز) هيچ كس حق ندارد بىاجازه او سخنى بگويد» يا شفاعتى كند (لا يملكون منه خطابا).
زيرا آن قدر حساب الهى دقيق و عادلانه است كه جائى براى «چون و چرا» باقى نمىماند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 38)
در آيات گذشته قسمتهاى قابل ملاحظهاى از كيفرها و مجازاتهاى طغيانگران و مواهب و پاداشهاى پرهيزكاران در روز رستاخيز بيان شد، در اينجا به معرفى آن روز بزرگ پرداخته، بخشى از اوصاف آن روز و حوادث آن را شرح مىدهد.
مىفرمايد: اينها همه در «روزى (است) كه روح و ملائكه در يك صف مىايستند و هيچ يك، جز به اذن خداوند رحمان سخن نمىگويند و (آنگاه كه مىگويند) درست مىگويند» (يوم يقوم الروح و الملائكة صفا لا يتكلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا).
بدون شك قيام «روح» و «فرشتگان» در آن روز در يك صف، و سخن نگفتن جز به اذن خداوند رحمان، فقط براى اجراى فرمان اوست، آنها در اين جهان نيز «مدبرات امر» و مجرى فرمانهاى او هستند، و در عالم آخرت اين امر آشكارتر و واضحتر و گستردهتر خواهد بود.
و منظور از «روح» در اينجا يكى از فرشتگان بزرگ الهى است كه بر طبق بعضى از روايات حتى از جبرئيل برتر است، چنانكه در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «او فرشتهاى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل»! به هر حال اين مخلوق بزرگ الهى در قيامت همراه ملائكه آماده اطاعت فرمان او هستند، چنان هول و اضطراب محشر، همه را فرا گرفته كه هيچ كس را ياراى سخن گفتن نيست.
در حديثى آمده است كه از امام صادق عليه السّلام در باره اين آيه سؤال كردند، فرمود: «روز قيامت به ما اجازه داده مىشود و سخن مىگوئيم».
راوى سؤال مىكند در آن روز شما چه مىگوئيد؟
فرمود: «تمجيد و ستايش پروردگارمان را مىكنيم، و بر پيامبرمان درود مىفرستيم، و براى پيروانمان شفاعت مىكنيم، و خداوند شفاعت ما را رد نمىكند».
از اين روايت استفاده مىشود كه انبياء و امامان معصوم نيز در صف فرشتگان و روح قرار مىگيرند، و از كسانى كه به آنها اجازه سخن گفتن و مدح و ثناى خداوند و شفاعت داده مىشود آنها هستند.
(آيه 39)
سپس اشاره به اين روز بزرگ- كه هم روز قيامت انسانها و هم فرشتگان و هم يوم الفصل و روز كيفر طاغين و پاداش متقين است- كرده، مىفرمايد: «آن روز حق است» (ذلك اليوم الحق).
«حقّ» به معنى چيزى است كه ثابت است، واقعيت دارد و تحقق مىيابد، و اين معنى در باره قيامت كاملا صادق است بعلاوه روزى است كه «حق» هر كس به او داده مىشود، حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد، و «حقايق» و اسرار درون به ظهور مىپيوندند، بنابر اين روزى است به تمام معنى حق.
و چون توجه به اين واقعيت مىتواند مؤثرترين انگيزه انسان براى حركت به سوى پروردگار، و اطاعت فرمان او گردد، بلافاصله مىافزايد: «پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش بر مىگزيند» و به سوى او باز مىگردد (فمن شاء اتخذ الى ربه مآبا).
يعنى تمام اسباب اين حركت الهى فراهم است، انبيا به قدر كافى ابلاغ فرمان حق كردهاند، عقل انسانى نيز- كه پيامبرى از درون او است- راه او را روشن كرده سرنوشت طاغيان و پرهيزكاران نيز به خوبى تبيين شده، تنها چيزى كه باقى مانده تصميم قاطع انسان است كه با استفاده از اختيارى كه خدا به او داده است راه را برگزيند و پيش رود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
(آيه 40) سپس به عنوان تأكيد روى مسأله مجازات مجرمان، و بيان نزديك بودن آن روز بزرگ در برابر كسانى كه آن را دور يا نسيهاش مىپندارند، مىافزايد:
«و ما شما را از عذاب نزديكى بيم داديم»نا انذرناكم عذابا قريبا).
امير مؤمنان على عليه السّلام مىفرمايد: «هر چيزى كه مىآيد قريب و نزديك است».
چرا نزديك نباشد در حالى كه مايه اصلى عذاب الهى اعمال خود انسانها است كه هميشه با آنهاست «و جهنم هم اكنون كافران را احاطه كرده» (عنكبوت/ 54).
و از آنجا كه در آن روز گروه عظيمى غرق حسرت و اندوه شده، نادم و پشيمان مىگردند، حسرتى كه به حالشان سودى نخواهد داشت و ندامتى كه نتيجهاى ندارد، به دنبال اين هشدار مىافزايد: «اين عذاب در روزى خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دستهاى خود فرستاده مىبيند، و كافر مىگويد: اى كاش خاك بودم» و گرفتار عذاب نمىشدم!وم ينظر المرء ما قدمت يداه و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا).
اصولا يكى از بهترين پاداشهاى نيكوكاران، و يكى از بدترين كيفرهاى بدكاران همين اعمال مجسم آنهاست كه همراهشان خواهد بود.
آرى! كار انسانى كه اشرف مخلوقات است گاه بر اثر كفر و گناه به جائى مىرسد كه آرزو مىكند در صف يكى از موجودات بىروح و پست باشد.
در آيات قرآن مىخوانيم: كفار و مجرمان هنگامى كه صحنه قيامت و دادرسى پروردگار و جزاى اعمال را مشاهده مىكنند، عكس العملهاى مختلفى نشان مىدهند كه همگى حكايت از شدت تأثر و تأسف آنها مىكند.
گاه مىگويند: «واى بر ما از اين حسرت كه در اطاعت فرمان خدا كوتاهى كرديم» (زمر/ 56).
و گاه مىگويند: «خداوندا! ما را به دنيا بازگردان تا عمل صالح انجام دهيم» (الم سجده/ 12).
و گاه مىگويند: «اى كاش خاك بوديم و هرگز زنده نمىشديم» همان گونه كه در آيات مورد بحث آمده است.
«پايان سوره نبأ»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread546-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
سوره نازعات [79]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 46 آيه است.
محتواى سوره:
محتواى اين سوره در شش بخش خلاصه مىشود:
1- نخست با قسمهاى مؤكدى كه ارتباط با مسأله معاد دارد روى تحقق اين روز بزرگ تأكيد مىكند.
2- سپس به قسمتى از مناظر هول انگيز و وحشتناك آن روز اشاره مىنمايد.
3- و بعد اشاره كوتاه و گذرائى به داستان موسى و سرنوشت فرعون طغيانگر دارد كه هم مايه تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان است و هم هشدار به مشركان طغيانگر، و هم اشارهاى است به اين كه انكار معاد انسان را به چه گناهانى آلوده مىكند.
4- در بخش بعد نمونههايى را از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمين كه خود دليلى است براى امكان معاد و حيات بعد از مرگ بر مىشمرد.
5- بار ديگر به شرح قسمتى ديگر از حوادث وحشتناك آن روز بزرگ و سرنوشت طغيانگران و پاداش نيكوكاران مىپردازد.
6- سر انجام در پايان سوره بر اين حقيقت تأكيد مىكند كه: هيچ كس از تاريخ آن روز با خبر نيست، ولى همين اندازه مسلم است كه نزديك است.
انتخاب نام «نازعات» براى اين سوره به خاطر نخستين آيه آن است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «كسى كه سوره نازعات را بخواند توقف و حساب او در روز قيامت تنها به اندازه خواندن يك نماز روزانه است، و بعد از آن وارد بهشت مىشود».
مسلم است كسى كه محتواى اين سوره را كه آيات تكان دهندهاش ارواح خفته را بيدار و متوجه وظائف خود مىسازد در جان خويش پياده كند از چنان پاداشهائى برخوردار خواهد شد، نه آنها كه فقط به خواندن الفاظ قناعت مىكنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 350 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 40 از سوره ی نباء و آیات 1 تا 4 از سوره ی نازعات
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
سوگند به اين فرشتگان پر تلاش! در آغاز سوره به پنج موضوع مهم، قسم ياد شده و هدف از اين سوگندها بيان حقانيت و تحقق مسأله معاد و رستاخيز است.
مىفرمايد: «سوگند به فرشتگانى كه (جان مجرمان را بشدت از بدنهايشان) بر مىكشند» (و النازعات غرقا).
(آيه 2)
«و فرشتگانى كه (روح مؤمنان را) با مدارا و نشاط جدا مىسازند» (و الناشطات نشطا).
(آيه 3)
«و سوگند به فرشتگانى كه (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حركت مىكنند» (و السابحات سبحا).
(آيه 4)
«و سپس بر يكديگر سبقت مىگيرند» (فالسابقات سبقا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
[golrooz] صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَالْمُدَبِّرَٰتِ أَمْرًا(5)
و كار [بندگان] را تدبير مي كنند(5)
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ(6)
آن روز كه لرزنده بلرزد(6)
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ(7)
و از پي آن لرزه اي [دگر] افتد(7)
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ(8)
در آن روز دلهايي سخت هراسانند(8)
أَبْصَٰرُهَا خَٰشِعَةٌ(9)
ديدگان آنها فرو افتاده(9)
يَقُولُونَ أَءِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ(10)
گويند آيا [باز] ما به [مغاك] زمين برمي گرديم(10)
أَءِذَا كُنَّا عِظَٰمًا نَّخِرَةً(11)
آيا وقتي ما استخوان ريزه هاي پوسيده شديم [زندگي را از سر مي گيريم](11)
قَالُوا۟ تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ(12)
[و با خود] گويند در اين صورت اين برگشتي زيان آور است(12)
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَٰحِدَةٌ(13)
و[لي] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس](13)
فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ(14)
و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود(14)
هَلْ أَتَيٰكَ حَدِيثُ مُوسَيٰٓ(15)
آيا سرگذشت موسي بر تو آمد(15)
إِذْ نَادَيٰهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًي(16)
آنگاه كه پروردگارش او را در وادي مقدس طوي ندا درداد(16)
اذْهَبْ إِلَيٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَيٰ(17)
به سوي فرعون برو كه وي سر برداشته است(17)
فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَيٰٓ أَن تَزَكَّيٰ(18)
و بگو آيا سر آن داري كه به پاكيزگي گرايي(18)
وَأَهْدِيَكَ إِلَيٰ رَبِّكَ فَتَخْشَيٰ(19)
و تو را به سوي پروردگارت راه نمايم تا پروا بداري(19)
فَأَرَيٰهُ الْءَايَةَ الْكُبْرَيٰ(20)
پس معجزه بزرگ [خود] را بدو نمود(20)
فَكَذَّبَ وَعَصَيٰ(21)
و[لي فرعون] تكذيب نمود و عصيان كرد(21)
ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَيٰ(22)
سپس پشت كرد [و] به كوشش برخاست(22)
فَحَشَرَ فَنَادَيٰ(23)
و گروهي را فراهم آورد [و] ندا درداد(23)
فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّكُمُ الْأَعْلَيٰ(24)
و گفت پروردگار بزرگتر شما منم(24)
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْءَاخِرَةِ وَالْأُولَيٰٓ(25)
و خدا [هم] او را به كيفر دنيا و آخرت گرفتار كرد(25)
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَيٰٓ(26)
در حقيقت براي هر كس كه [از خدا] بترسد در اين [ماجرا] عبرتي است(26)
ءَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَآءُ بَنَيٰهَا(27)
آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسماني كه [او] آن را برپا كرده است(27)
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّيٰهَا(28)
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد(28)
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَيٰهَا(29)
و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد(29)
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَيٰهَآ(30)
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد(30)
أَخْرَجَ مِنْهَا مَآءَهَا وَمَرْعَيٰهَا(31)
آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد(31)
وَالْجِبَالَ أَرْسَيٰهَا(32)
و كوهها را لنگر آن گردانيد(32)
مَتَٰعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَٰمِكُمْ(33)
[تا وسيله] استفاده براي شما و دامهايتان باشد(33)
فَإِذَا جَآءَتِ الطَّآمَّةُ الْكُبْرَيٰ(34)
پس آنگاه كه آن هنگامه بزرگ دررسد(34)
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَٰنُ مَا سَعَيٰ(35)
[آن] روز است كه انسان آنچه را كه در پي آن كوشيده است به ياد آورد(35)
وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَيٰ(36)
و جهنم براي هر كه بيند آشكار گردد(36)
فَأَمَّا مَن طَغَيٰ(37)
اما هر كه طغيان كرد(37)
وَءَاثَرَ الْحَيَوٰةَ الدُّنْيَا(38)
و زندگي پست دنيا را برگزيد(38)
فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَيٰ(39)
پس جايگاه او همان آتش است(39)
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَيٰ(40)
و اما كسي كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت(40)
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَيٰ(41)
پس جايگاه او همان بهشت است(41)
يَسَْٔلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَيٰهَا(42)
در باره رستاخيز از تو مي پرسند كه فرارسيدنش چه وقت است(42)
فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَيٰهَآ(43)
تو را چه به گفتگو در آن(43)
إِلَيٰ رَبِّكَ مُنتَهَيٰهَآ(44)
علم آن با پروردگار تو است(44)
إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَيٰهَا(45)
تو فقط كسي را كه از آن مي ترسد هشدار مي دهي(45)
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوٓا۟ إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَيٰهَا(46)
روزي كه آن را مي بينند گويي كه آنان جز شبي يا روزي درنگ نكرده اند(46)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَبَسَ وَتَوَلَّى ﴿۱﴾
چهره در هم كشيد و روى گردانيد ﴿۱﴾
أَن جَاءهُ الْأَعْمَى ﴿۲﴾
كه آن مرد نابينا پيش او آمد ﴿۲﴾
وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى ﴿۳﴾
و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد (3)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 5)
«و آنها كه امور را تدبير مىكنند» (فالمدبرات امرا).
منظور از اين سوگندها «فرشتگانى» است كه مأمور قبض ارواح كفار و مجرمانند كه آنها را به شدت از بدنهايشان بر مىكشند، ارواحى كه هرگز حاضر به تسليم در برابر حق نبودند.
و فرشتگانى كه مأمور قبض ارواح مؤمنانند كه با مدارا و نرمش و نشاط آنها را جدا مىسازند.
و فرشتگانى كه در اجراى فرمان الهى با سرعت حركت مىكنند.
سپس بر يكديگر پيشى مىگيرند.
و سر انجام امور جهان را به فرمان او تدبير مىكنند.
(آيه 6)
معاد تنها با يك صيحه عظيم رخ مىدهد! بعد از آن كه با قسمهاى مؤكد وقوع قيامت به عنوان يك امر حتمى در آيات گذشته بيان شد، در اينجا به شرح بعضى از نشانهها و حوادث اين روز بزرگ مىپردازد، مىفرمايد: اين بعث و رستاخيز «در آن روز است كه زلزلههاى وحشتناك همه چيز را به لرزه در مىآورد» (يوم ترجف الراجفة).
(آيه 7)
«و به دنبال آن، حادثه دومين [- صيحه عظيم محشر] رخ مىدهد» (تتبعها الرادفة).
منظور از «راجفه» همان صيحه نخستين يا نفخ صور اول است كه شيپور فناى جهان و زلزله نابودى دنياست و «رادفه» اشاره به صيحه دوم يا نفخ صور ثانى است كه نفخه حيات و رستاخيز و بازگشت به زندگى جديد است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 8)
سپس مىافزايد: «دلهائى در آن روز سخت مضطرب است» (قلوب يومئذ واجفة).
دلهاى مجرمان و گنهكاران و طغيانگران همه بشدت مىلرزد، و نگران حساب و جزا و كيفر است.
(آيه 9)
اين اضطراب درونى به قدرى شديد است كه آثار آن در تمام وجود گنهكاران ظاهر مىشود، لذا در اين آيه مىافزايد: «و چشمهاى آنان از شدت ترس فرو افتاده است» (ابصارها خاشعة).
در آن روز چشمها به گودى مىنشيند، از حركت باز مىايستد و خيره مىشود، و گوئى ديد خود را از شدت ترس از دست مىدهد.
(آيه 10)
آنگاه سخن را از قيامت به دنيا مىكشاند، مىفرمايد: ولى امروز «مىگويند: آيا ما به زندگى مجدد باز مىگرديم»؟! (يقولون أ إنا لمردودون فى الحافرة).
(آيه 11)
اين آيه ادامه سخنان آنها را نقل كرده، مىگويد: «آيا هنگامى كه استخوانهاى پوسيدهاى شديم» ممكن است زنده شويم؟ (أ إذا كنا عظاما نخرة).
اين همان چيزى است كه همواره منكران معاد روى آن تكيه مىكردند، و مىگفتند: باور كردنى نيست كه استخوانهاى پوسيده بار ديگر لباس حيات در تن بپوشد، در حالى كه فراموش كرده بودند در آغاز نيز از همان خاك آفريده شدهاند.
(آيه 12)
منكران معاد به اين هم قناعت نمىكنند، بلكه به استهزاى «معاد» برخاسته و به عنوان مسخره، «مىگويند: اگر قيامتى در كار باشد بازگشتى است زيانبار» و حال ما در آن روز سخت و دردناك خواهد بود! (قالوا تلك اذا كرة خاسرة).
(آيه 13)
در اين آيه بار ديگر به مسأله قيام قيامت و برپاشدن رستاخيز باز مىگردد، و با لحنى قاطع و كوبنده، مىفرمايد: «اين بازگشت تنها با يك صيحه عظيم است» (فانما هى زجرة واحدة).
(آيه 14)
«ناگهان همگى بر عرصه زمين ظاهر مىگردند» (فاذا هم بالساهرة).
اين كار پيچيده و مشكلى نيست، همين كه به فرمان خدا نفخه دوم دميده شود و بانگ حيات و زندگى برخيزد، تمام اين خاكها و استخوانهاى پوسيده يك مرتبه جمع مىشوند و جان مىگيرند، و از قبرها بيرون مىپرند!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 15)
بعد از بيانات نسبتا مشروحى كه در آيات قبل در باره مسأله معاد و انكار و مخالفت مشركان آمد، در اينجا به داستان يكى از طغيانگران بزرگ تاريخ يعنى فرعون و سرنوشت دردناك او اشاره مىكند، تا هم مشركان عرب بدانند كه افراد نيرومندتر از آنها نتوانستند در برابر خشم و عذاب الهى مقاومت كنند، و هم مؤمنان را دلگرم سازد كه از برترى نيروى ظاهرى دشمن هراسى به دل راه ندهند، چرا كه در هم كوبيدن آنها براى خداوند بسيار سهل و آسان است.
نخست از اينجا شروع مىكند: «آيا داستان موسى به تو رسيده است»؟ (هل اتاك حديث موسى).
(آيه 16)
سپس مىافزايد: «در آن هنگام كه پروردگارش او را در سرزمين مقدس طوى ندا داد» (اذ ناداه ربه بالواد المقدس طوى).
«طوى» ممكن است نام سرزمين مقدسى باشد كه در شام در ميان «مدين» و «مصر» قرار داشت، و نخستين جرقه وحى در آن بيابان بر قلب موسى وارد شد.
(آيه 17)
سپس به پيامى كه خداوند به موسى در آن سرزمين مقدس داد، در دو جمله كوتاه و پر معنى، اشاره كرده، مىفرمايد: «به سوى فرعون برو كه طغيان كرده است»! (اذهب الى فرعون انه طغى).
(آيه 18)
«و به او بگو: آيا مىخواهى پاكيزه شوى»؟ (فقل هل لك الى ان تزكى).
(آيه 19)
«و (پس از پاك شدن و لايق لقاى محبوب گشتن) من تو را به سوى پروردگارت هدايت كنم، تا از او بترسى» و گناه نكنى (و اهديك الى ربك فتخشى).
(آيه 20)
و از آنجا كه هر دعوتى بايد آميخته با دليل باشد در اين آيه مىافزايد: موسى «به دنبال اين سخن بزرگترين معجزه را به او نشان داد» (فاراه الآية الكبرى).
اين معجزه خواه معجزه تبديل شدن عصا به مار عظيم باشد، يا يد بيضا، و يا هر دو، از معجزات بزرگ موسى بوده است كه در آغاز دعوتش بر آن تكيه كرده.
اين آيات نشان مىدهد كه يكى از اهداف بزرگ انبيا هدايت طغيانگران يا مبارزه قاطع با آنهاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 21)
اكنون ببينيم فرعون در برابر اين همه لطف و محبت، و اين منطق و بيان زيبا و ارائه آيت كبرى چه عكس العملى نشان داد؟
اين طاغوت خيره سر، هرگز از مركب غرور پياده نشد، چنانكه در اين آيه مىفرمايد: «او (دعوى موسى را) تكذيب، و عصيان كرد» (فكذب و عصى).
اين نشان مىدهد كه تكذيبها مقدمه عصيانهاست، همان گونه كه تصديقها و ايمانها مقدمه طاعتهاست.
(آيه 22)
به اين مقدار هم قناعت نكرد و در برابر دعوت موسى بىتفاوت نماند بلكه: «سپس پشت كرد و پيوسته (براى محو آيين حق) تلاش نمود» (ثم ادبر يسعى).
(آيه 23)
و از آنجا كه معجزه موسى تمام موجوديت طاغوتى او را به خطر مىانداخت، مأموران را به شهرهاى مختلف اعزام كرد «و ساحران را جمع كرد و مردم را دعوت نمود» تا مبارزه ساحران با موسى را مشاهده كنند (فحشر فنادى).
(آيه 24)
باز به اين توطئهها اكتفا نكرد، بلكه بزرگترين ادعا را با بدترين تعبيرات مطرح نمود «و گفت: من پروردگار برتر شما هستم»! (فقال انا ربكم الاعلى).
خودش يكى از بتپرستان بود، ولى در اينجا ادعا مىكند من پروردگار بزرگ شما هستم، يعنى حتى خودش را از معبود خودش نيز بالاتر مىشمرد و اين است بيهودهگوئيهاى طاغوتها!
(آيه 25)
به هر حال فرعون سركشى را به آخرين مرحله رسانده و مستحق دردناكترين عذاب شده و فرمان الهى بايد فرا رسد و او و دستگاه ظلم و فسادش را درهم بكوبد لذا در اين آيه مىفرمايد: «از اين رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنيا گرفتار ساخت» (فاخذه الله نكال الآخرة و الاولى).
در اينجا تفسير ديگرى براى آيه ذكر شده است و آن اين كه منظور از «الاولى» كلمه نخستين است كه فرعون در مسير طغيان گفت و ادعاى الوهيت كرد (قصص/ 38) و «الاخرة» اشاره به آخرين كلمهاى است كه او گفت و آن ادعاى ربوبيت اعلى بود خداوند او را به مجازات اين دو ادعاى كفر آميزش در همين دنيا گرفتار ساخت.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 26)
و سر انجام در اين آيه، از اتمام اين ماجرا نتيجهگيرى كرده، مىفرمايد: «در اين (داستان موسى و فرعون و عاقبت آنان درس) عبرتى است براى كسى كه (از خدا) بترسد» (ان فى ذلك لعبرة لمن يخشى).
اين آيه به خوبى نشان مىدهد كه عبرت گرفتن از اين ماجراها تنها براى كسانى ميسّر است كه بهرهاى از خوف و خشيت و احساس مسؤوليت به دل راه دادهاند و يا به تعبير ديگر داراى چشمى عبرت بينند.
اى خوشا چشمى كه عبرت بين بود----- عبرت از نيك و بدش آيين بود.
(آيه 27)
آفرينش شما مشكلتر است يا آسمانها؟ (دليل ديگرى بر معاد) به دنبال نقل سرگذشت موسى و فرعون به عنوان يك درس عبرت براى همه طغيانگران و تكذيب كنندگان بار ديگر به مسأله معاد و رستاخيز بر مىگردد.
نخست منكران معاد را مخاطب ساخته، و ضمن يك استفهام توبيخى مىفرمايد: «آيا آفرينش شما (و بازگشت به زندگى پس از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاده است» (أ انتم اشد خلقا ام السماء بناها).
اين سخن در حقيقت پاسخى است به گفتار آنها كه در آيات پيشين گذشت كه مىگفتند: «أ إنا لمردودون فى الحافرة آيا ما به حالت اول بازمىگرديم».
اين آيه مىگويد: هر انسانى در هر مرحلهاى از درك و شعور باشد مىداند كه آفرينش اين آسمان بلند، اين همه كرات عظيم و كهكشانهاى بىانتها قابل مقايسه با آفرينش انسان نيست كسى كه اين قدرت را داشته چگونه از بازگرداندن شما به حيات عاجز است؟!
(آيه 28)
سپس به شرح بيشتر در باره اين آفرينش بزرگ پرداخته، مىافزايد: «سقف آسمان را برافراشت و آن را منظم ساخت» (رفع سمكها فسواها).
احتمال دارد كه آيه هم اشاره به ارتفاع آسمان و فاصله بسيار زياد و سرسام آور كرات آسمانى از ما بوده باشد و هم اشاره به سقف محفوظ و قشر عظيم هواى اطراف زمين.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 29)
سپس به يكى از مهمترين نظامات اين عالم بزرگ يعنى نظام نور و ظلمت اشاره كرده، مىفرمايد: «و شبش را تاريك و روزش را آشكار نمود» (و اغطش ليلها و اخرج ضحاها).
كه هر كدام از اين دو در زندگى انسان و ساير موجودات زنده اعم از حيوان و گياه نقش فوق العاده مهمى دارد. نه انسان بدون نور مىتواند زندگى كند كه همه بركات و روزيها و حس و حركت او وابسته به آن است و هم بدون ظلمت و زندگى او ممكن نيست كه رمز آرامش اوست.
(آيه 30)
سپس از آسمان به زمين مىآيد، مىفرمايد: «و زمين را بعد از آن گسترش داد» (و الارض بعد ذلك دحاها).
منظور از «دحو الارض» اين است كه در آغاز تمام سطح زمين را آبهاى حاصل از بارانهاى سيلابى نخستين فرا گرفته بود اين آبها تدريجا در گودالهاى زمين جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند تا به وضع فعلى درآمد- و اين مسأله بعد از آفرينش زمين و آسمان روى داد.
(آيه 31)
بعد از گسترش زمين و آماده شدن براى زندگى و حيات سخن از آب و گياه به ميان آورده، مىفرمايد: «و از آن، آب و چراگاهش را بيرون آورد» (اخرج منها ماءها و مرعاها).
اين تعبير نشان مىدهد كه آب در لابلاى قشر نفوذ پذير زمين پنهان بود، سپس به صورت چشمهها و نهرها جارى شد و حتى دريا و درياچهها را تشكيل داد.
(آيه 32)
ولى از آنجا كه عوامل مختلفى مىتوانست آرامش زمين را بر هم زند- از جمله طوفانهاى عظيم و دائمى و ديگر جزر و مدهائى كه در پوسته زمين بر اثر جاذبه ماه و خورشيد و همچنين لرزههايى كه بر اثر فشار مواد مذاب درونى رخ مىدهد- آن را به وسيله شبكه نيرومندى از كوهها كه سرتاسر روى زمين را فرا گرفته آرام كرد.
و لذا مىفرمايد: «و كوهها را ثابت و محكم نمود» (و الجبال ارساها).
(آيه 33)
و در پايان مىفرمايد: «همه اينها براى بهرهگيرى شما و چهارپايانتان است»! (متاعا لكم و لانعامكم).
تا از مواهب حيات بهره گيريد و به غفلت نخوريد.
اينها از يكسو نشانه هاى قدرت او بر مسأله معاد است و از سوى ديگر دلائل عظمت و نشانه هاى وجود او در مسير توحيد و معرفت است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 34)
بعد از اشاره به بعضى از دلائل معاد، در آيات قبل، در اينجا بار ديگر، به مسأله رستاخيز و سرنوشت خدا ترسان و هوى پرستان در آن روز باز مىگردد، مىفرمايد: «هنگامى كه آن حادثه بزرگ، رخ دهد» نيكوكاران و بدكاران هر كدام به جزاى اعمال خويش مىرسند (فاذا جاءت الطامة الكبرى).
«طامّه» در اينجا اشاره به قيامت است كه مملوّ از حوادث هولناك مىباشد و توصيف آن به «كبرى» تأكيد بيشترى در باره اهميت و عظمت اين حادثه بىنظير است.
(آيه 35)
سپس مىافزايد: «در آن روز انسان به ياد كوششهايش مىافتد» (يوم يتذكر الانسان ما سعى).
اما اين تذكر و يادآورى چه سودى براى او مىتواند داشته باشد.
اگر تقاضاى بازگشت به دنيا و جبران گذشته كند دست ردّ به سينه او مىزنند و در پاسخ اين تقاضا «كلّا» (چنين نيست) مىگويند.
و اگر توبه كند و از اعمالش پوزش طلبد فايدهاى ندارد چرا كه درهاى توبه ديگر بسته شده است.
آرى! در آن روز حجابها از قلب و روح انسان برداشته مىشود و همه حقايق مكنون بارز و آشكار مىشود.
(آيه 36)
و لذا در اين آيه مىافزايد: «و (در آن روز) جهنّم براى هر بينندهاى آشكار مىگردد» (و برزت الجحيم لمن يرى).
جهنم هم اكنون نيز وجود دارد بلكه طبق آيه 54 سوره عنكبوت «كافران را از هر سو احاطه كرده» اما حجابهاى عالم دنيا مانع رؤيت آن است ولى آن روز كه روز ظهور و بروز همه چيز است جهنّم از همه آشكارتر ظهور مىكند.
(آيه 37)
سپس به وضع حال مجرمان و افراد بىايمان در صحنه قيامت اشاره كرده و با چند جمله كوتاه و پر معنى هم سرنوشت آنها را بيان مىكند و هم عوامل گرفتارى آنها را، مىفرمايد: «اما آن كسى كه طغيان كرده» (فاما من طغى).
(آيه 38)
«و زندگى دنيا را (بر همه چيز) مقدم داشته» (و آثر الحياة الدنيا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 39)
«مسلما دوزخ جايگاه اوست» (فان الجحيم هى المأوى).
در جمله اول اشاره به فساد عقيدتى آنها مىكند زيرا طغيان ناشى از خود بزرگ بينى است و خود بزرگ بينى ناشى از عدم معرفة اللّه است.
كسى كه خدا را به عظمت بشناسد خود را بسيار كوچك و ضعيف مىبيند و هرگز پاى خود را از جاده عبوديت بيرون نمىگذارد.
و جمله دوم اشاره به فساد عملى آنهاست چرا كه طغيان سبب مىشود كه انسان لذت زود گذر دنيا و زرق و برق آن را بالاترين ارزش حساب كند و آن را بر همه چيز مقدم بشمرد.
اين دو در حقيقت علت و معلول يكديگرند: طغيان و فساد عقيده سر چشمه فساد عمل و ترجيح زندگى ناپايدار دنيا بر همه چيز است و سر انجام اين دو آتش سوزان دوزخ است كه در جمله سوم به آن اشاره شده.
(آيه 40)
سپس به ذكر اوصاف بهشتيان در دو جمله كوتاه و بسيار پر معنى پرداخته، مىفرمايد: «و آن كسى كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى باز دارد ...» (و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى).
(آيه 41)
«قطعا بهشت جايگاه اوست» (فان الجنة هى المأوى).
آرى! شرط اول بهشتى شدن «خوف» ناشى از «معرفت» است، شناختن مقام پروردگار و ترسيدن از مخالفت فرمان او، شرط دوم كه در حقيقت نتيجه شرط اول و ميوه درخت معرفت و خوف است تسلّط بر هواى نفس و باز داشتن آن از سركشى، چرا كه تمام گناهان و مفاسد و بدبختيها از هواى نفس سر چشمه مىگيرد.
(آيه 42)
تاريخ قيامت را فقط خدا مىداند: در تعقيب مطالبى كه در باره قيامت و سرنوشت نيكان و بدان در آن روز در آيات پيشين آمد، در اينجا به سراغ سؤال هميشگى مشركان و منكران معاد رفته، مىفرمايد: «و از تو در باره قيامت مىپرسند كه در چه زمانى واقع مىشود» (يسئلونك عن الساعة ايان مرساها).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
(آيه 43)
قرآن در پاسخ اين سؤال براى اين كه به آنها بفهماند كه هيچ كس از لحظه وقوع قيامت با خبر نبوده و نخواهد بود، روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىگويد: «تو را با يادآورى اين سخن چه كار»؟! (فيم انت من ذكراها).
يعنى تاريخ وقوع قيامت حتى از تو پنهان است، تا چه رسد به ديگران، اين از آن علم غيبى است كه از مختصات ذات پروردگار مىباشد، و احدى را به آن راهى نيست!
(آيه 44)
سپس مىافزايد: «نهايت آن (قيامت) به سوى پروردگار تو است» و هيچ كس جز خدا از زمانش آگاه نيست (الى ربك منتهاها).
اين همان مطلبى است كه در آيه 34 سوره لقمان نيز آمده است: «علم زمان وقوع قيامت تنها نزد خداست».
(آيه 45)
باز براى توضيح بيشتر مىافزايد: «كار تو فقط بيم دادن كسانى است كه از آن مىترسند» (انما انت منذر من يخشاها).
وظيفه تو همين انذار و هشدار و بيم دادن است و بس، و اما تعيين وقت قيامت از قلمرو وظيفه و آگاهى تو بيرون است.
(آيه 46)
و سر انجام در آخرين آيه اين سوره براى بيان اين واقعيت كه تا قيامت زمان زيادى نيست، مىفرمايد: «آنها در آن روز كه قيام قيامت را مىبينند چنين احساس مىكنند كه گوئى توقفشان (در دنيا و برزخ) جز شامگاهى يا صبح آن بيشتر نبوده است»! (كانهم يوم يرونها لم يلبثوا الا عشية او ضحاها).
به قدرى عمر كوتاه دنيا بسرعت مىگذرد، و دوران برزخ نيز سريع طى مىشود كه به هنگام قيام قيامت آنها فكر مىكنند تمام اين دوران چند ساعتى بيش نبود.
«پايان سوره نازعات»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread547.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
سوره عبس [80]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 42 آيه است.
محتواى سوره:
محتواى اين سوره را مىتوان در پنج موضوع خلاصه كرد:
1- عتاب شديد خداوند نسبت به كسى كه در برابر مرد نابيناى حقيقتجو برخورد مناسبى نداشت.
2- ارزش و اهميت قرآن مجيد.
3- كفران و ناسپاسى انسان در برابر نعمتهاى خداوند.
4- بيان گوشهاى از نعمتهاى او در زمينه تغذيه انسان و حيوانات براى تحريك حس شكرگزارى بشر.
5- اشاره به قسمتهاى تكان دهندهاى از حوادث قيامت و سرنوشت مؤمنان و كفار در آن روز بزرگ.
نامگذارى آن به «عبس» به تناسب نخستين آيه سوره است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله آمده است:
«كسى كه سوره عبس را بخواند روز قيامت در حالى وارد محشر مىشود كه صورتش خندان و بشاش است».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread548.html
-
پاسخ : صفحه ی 351 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 46 از سوره ی نازعات و آیات 1 تا 3 از سوره ی عبس
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
شأن نزول:
ده آيه آغاز سوره اجمالا نشان مىدهد كه خداوند كسى را در آنها مورد عتاب قرار داده به خاطر اين كه فرد يا افراد غنى و ثروتمندى را بر نابيناى حق طلبى مقدم داشته است، اما اين شخص مورد عتاب كيست؟ در آن اختلاف نظر است.
مشهور در ميان مفسران عامه و خاصه اين است كه:
عدهاى از سران قريش مانند عتبة بن ربيعه، ابو جهل، عباس بن عبد المطلب، و جمعى ديگر، خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بودند و آن حضرت مشغول تبليغ و دعوت آنها به سوى اسلام بود و اميد داشت كه اين سخنان در دل آنها مؤثر شود. در اين ميان «عبد اللّه بن ام مكتوم» كه مرد نابينا و ظاهرا فقيرى بود وارد مجلس شد، و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله تقاضا كرد آياتى از قرآن را براى او بخواند و به او تعليم دهد، و پيوسته سخن خود را تكرار مىكرد و آرام نمىگرفت، زيرا دقيقا متوجه نبود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با چه كسانى مشغول صحبت است.
او آنقدر كلام پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را قطع كرد كه حضرت ناراحت شد، و آثار ناخشنودى در چهره مباركش نمايان گشت و در دل گفت: اين سران عرب پيش خود مىگويند: پيروان محمد نابينايان و بردگانند، و لذا از «عبد اللّه» رو برگرداند، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.
در اين هنگام اين آيات نازل شد (و در اين باره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را مورد عتاب قرار داد).
رسول خدا بعد از اين ماجرا «عبد اللّه» را پيوسته گرامى مىداشت.
البته در آيه چيزى كه صريحا دلالت كند كه منظور شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است وجود ندارد و به فرض كه شأن نزول فوق واقعيت داشته باشد اين مطلب در حد ترك اولائى بيش نيست و كارى كه منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمىشود.
تفسير:
عتاب شديد به خاطر بىاعتنائى به نابيناى حق طلب! با توجه به آنچه در شأن نزول آيات گفته شد، به سراغ تفسير آيات مىرويم، نخست مىفرمايد: «چهره درهم كشيد، و روى برتافت» (عبس و تولى).
(آيه 2)
«از اين كه نابينائى به سراغ او آمده بود»! (ان جاءه الاعمى).
(آيه 3)
«تو چه مىدانى شايد او پاكى و تقوا پيشه كند»؟ (و ما يدريك لعله يزكى).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread548.html
-
صفحه ی 352 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 42 از سوره ی عبس و آیات 1 تا 18 از سوره ی تکویر
[golrooz] صفحه ی 352 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 42 از سوره ی عبس و آیات 1 تا 18 از سوره ی تکویر [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى ﴿۴﴾
يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد (۴)
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَيٰ(5)
اما آن كس كه خود را بي نياز مي پندارد(5)
فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّيٰ(6)
تو بدو مي پردازي(6)
وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّيٰ(7)
با آنكه اگر پاك نگردد بر تو [مسؤوليتي] نيست(7)
وَأَمَّا مَن جَآءَكَ يَسْعَيٰ(8)
و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد(8)
وَهُوَ يَخْشَيٰ(9)
در حالي كه [از خدا] مي ترسيد(9)
فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّيٰ(10)
تو از او به ديگران مي پردازي(10)
كَلَّآ إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ(11)
زنهار [چنين مكن] اين [آيات] پندي است(11)
فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ(12)
تا هر كه خواهد از آن پند گيرد(12)
فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ(13)
در صحيفه هايي ارجمند(13)
مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍۭ(14)
والا و پاك شده(14)
بِأَيْدِي سَفَرَةٍ(15)
به دست فرشتگاني(15)
كِرَامٍۭ بَرَرَةٍ(16)
ارجمند و نيكوكار(16)
قُتِلَ الْإِنسَٰنُ مَآ أَكْفَرَهُۥ(17)
كشته باد انسان چه ناسپاس است(17)
مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُۥ(18)
او را از چه چيز آفريده است(18)
مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُۥ(19)
از نطفه اي خلقش كرد و اندازه مقررش بخشيد(19)
ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُۥ(20)
سپس راه را بر او آسان گردانيد(20)
ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُۥ(21)
آنگاه به مرگش رسانيد و در قبرش نهاد(21)
ثُمَّ إِذَا شَآءَ أَنشَرَهُۥ(22)
سپس چون بخواهد او را برانگيزد(22)
كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَآ أَمَرَهُۥ(23)
ولي نه هنوز آنچه را به او دستور داده به جاي نياورده است(23)
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَٰنُ إِلَيٰ طَعَامِهِۦٓ(24)
پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد(24)
أَنَّا صَبَبْنَا الْمَآءَ صَبًّا(25)
كه ما آب را به صورت بارشي فرو ريختيم(25)
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا(26)
آنگاه زمين را با شكافتني [لازم] شكافتيم(26)
فَأَنۢبَتْنَا فِيهَا حَبًّا(27)
پس در آن دانه رويانيديم(27)
وَعِنَبًا وَقَضْبًا(28)
و انگور و سبزي(28)
وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا(29)
و زيتون و درخت خرما(29)
وَحَدَآئِقَ غُلْبًا(30)
و باغهاي انبوه(30)
وَفَٰكِهَةً وَأَبًّا(31)
و ميوه و چراگاه(31)
مَّتَٰعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَٰمِكُمْ(32)
[تا وسيله] استفاده شما و دامهايتان باشد(32)
فَإِذَا جَآءَتِ الصَّآخَّةُ(33)
پس چون فرياد گوش خراش دررسد(33)
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ(34)
روزي كه آدمي از برادرش(34)
وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ(35)
و از مادرش و پدرش(35)
وَصَٰحِبَتِهِ وَبَنِيهِ(36)
و از همسرش و پسرانش مي گريزد(36)
لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ(37)
در آن روز هر كسي از آنان را كاري است كه او را به خود مشغول مي دارد(37)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ(38)
در آن روز چهره هايي درخشانند(38)
ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ(39)
خندان [و] شادانند(39)
وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ(40)
و در آن روز چهره هايي است كه بر آنها غبار نشسته(40)
تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ(41)
[و] آنها را تاريكي پوشانده است(41)
أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ(42)
آنان همان كافران بدكارند(42)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ(1)
آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد(1)
وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ(2)
و آنگه كه ستارگان همي تيره شوند(2)
وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ(3)
و آنگاه كه كوهها به رفتار آيند(3)
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ(4)
وقتي شتران ماده وانهاده شوند(4)
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ(5)
و آنگه كه وحوش را همي گرد آرند(5)
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ(6)
درياها آنگه كه جوشان گردند(6)
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ(7)
و آنگاه كه جانها به هم درپيوندند(7)
وَإِذَا الْمَوْءُۥدَةُ سُئِلَتْ(8)
پرسند چو زان دخترك زنده به گور(8)
بِأَيِّ ذَنۢبٍ قُتِلَتْ(9)
به كدامين گناه كشته شده است(9)
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ(10)
و آنگاه كه نامه ها زهم بگشايند(10)
وَإِذَا السَّمَآءُ كُشِطَتْ(11)
و آنگاه كه آسمان زجا كنده شود(11)
وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ(12)
و آنگه كه جحيم را برافروزانند(12)
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ(13)
و آنگه كه بهشت را فرا پيش آرند(13)
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّآ أَحْضَرَتْ(14)
هر نفس بداند چه فراهم ديده(14)
فَلَآ أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ(15)
نه نه سوگند به اختران گردان(15)
الْجَوَارِ الْكُنَّسِ(16)
[كز ديده] نهان شوند و از نو آيند(16)
وَالَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ(17)
سوگند به شب چون پشت گرداند(17)
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ(18)
سوگند به صبح چون دميدن گيرد(18)
صدق الله العلي العظيم