یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهانمد از بند ملامت
نمایش نسخه قابل چاپ
یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهانمد از بند ملامت
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
مسند خواجگی ومجلس توران شاهی
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هرکسی که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد؟
دانم دلت ببخشد برعجز شب نشینان
گرحال بنده پرسی از باد صبحگاهی
یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلی نشستن
نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمدباز وتو در گل باشی
(مصرع دوم ن داره!!!)
یارب مکن از لطف پریشان مارا / هرچند که هست جرم و عصیان مارا
( عذر می خوام ن اشتباها تایپ شد )
آنکس که اوفتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری
(خواهش میکنم،اشتباه نوشتاری بود دیگه!)
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش / می سپارم به تو از دست حسود چمنش
شب شکست وقاصدک از جان گذشت
بلبل از سر شاخه ایمان گذشت