منظور از موقت اینه که برای مدت محدودی این جوش بماند و بعد روی ان چند پاس جحوش دیگر بدهیم راستی منتظر جوابتون هسنم
نمایش نسخه قابل چاپ
منظور از موقت اینه که برای مدت محدودی این جوش بماند و بعد روی ان چند پاس جحوش دیگر بدهیم راستی منتظر جوابتون هسنم
راستی اقای ناظز شما فرمودید الکترود با قطر1.2 یعنی استفاده از فزایند smaw به این دلیل بود که گفتم ریشه رو با این الکترود چنانچه چارهای نبود انجام دهید اما حال این سوال من است چرا این الکترود انتخاب شود؟ایا جز هزینه بیشتر و صرف زمان بیشتر چیر دیگری دراد؟الکترودهای پودر اهن دار مخصوص پر کردن جوش درهمین مواقع اند چون 40میلیمتد ضخامته معقولانه میرسه از این الکترود استفاده کنیم حداقل برای hot pass
چرا باید همچین کاری کرد ؟ مثلاً کجا این جوش مورد استفاده داره؟
دوست من جوشهای شیاری یا cjp هستن که همونظور که قبلاً گفتم جوش شیاری است که که در اتصالی با لبه سازی که کل ضخامت فلز پایه را شامل میشود (یا دارای مقداری پیشانی ریشهroot face است)از ریشه تا گرده لایه به لایه با پاس ریشه و پاسهای پرکننده اجرا میشودو سپس در صورتی که از پشت بند backing استفاده نشده باشد باید بعد از سنگ زدن پاس ریشه از پشت به صورت back weldجوشکاری شود اونوقت یه جوش cjp داریم.نوع دیگری از جوشهای شیاری pjp است که مخفف partial joint peneteration یا جوش با نفوذ ناقص است که لبه سازی در بخشی از ضخامت فلز پایه انجام میشود.استاندارد aws d1.1 جوشی را که با لبه سازی در کل ضخامت فلز پایه انجام شده باشد و از backing یا back weld استفاده نشده باشد pjp محسوب میکند.
چرا قظر 1.2 میلیمتر لزوماً یعنی استفاده از فرایند smaw ؟hot pass یعنی چی؟
فرایند ما همونظور که چند بار تکرار شد جوش گوشه با یک پاس تحت فرایندgmaw با حفاظت گاز co2 است و الکترود با قطر 1.2.
اما جواب رو م تو جداول d1.1 پیدا کردم.محدودیت در ضخامت فلز پایه نیست.مهم ساق جوش گوشه است که خوب زیادم بی ربط به ضخامت فلز پایه نیست . محدودیت استاندارد برای این قطر الکترود برای این فرایند(مستقل از نوع گاز محافظ-هرچی میخواد باشه) و اجرای جوش گوشه با یک پاس 12 میلیمتر است تا دستورالعمل یا wps از پیش پدیرفته یا pre qualified تلقی بشه .در غیر این صورت باید pqr تهیه بشه.
منتظر جواب سئوالام هستم
ممنون
اشتباه نکردم دوست من .الکترودهای در فرایند های جوشکاری با قوس الکتریکی یا مصرفی هستند مانند پروسه های smaw، gmaw ، fcaw، saw که در آنها سیم جوش( filler metal) با عث برقراری قوس میشود یا مصرف نشدنی است مثل gtaw یا همون tig یا جوش تنگستن که برقراری قوس توسط یک الکترود از جنس تنگستن که نقطه ذوبی بالاتر از سیم جوش دارد برقرار میشود پس در جوشکاری با فرایند تیگ الکترود تنگستنی که فقط قوس الکتریکی را برقرار می کند با یک دست و سیم جوش با دست دیگر گرفته میشود. در gmaw یا mig و mag سیم جوش ، الکترود هم است. ضمناً به خاطر شرایط آموزشی و نجربی که در مورد جوش داشته ام بحث های قبل و بعد من با استاندارد aws است .منتظر جواب سئوالم در مورد hot pass هستم.
به پاسی از جوش که بعد از rootزده می شود به اصطلاح در چمد کتاب نام hot passنامبرده شده است در ضمن اقای ناظر عزیز طریف الکارود و سیم جوش به اینگونه است که چنانچه هر سیم و فلزی در مدار الکتریکی قرار بگیرند بنام الکترود و در مدار قرار نگیرد سیم جوش نامیده می شود پس استفاده از نام الکترود برای سیمی که در مدار قرار نمی گیرد مانن میگ ومگ اشتباه است اقای ناظر من قصد ایراد گرفتن تحت هیچ شرایطی ندارم اما احساس می کنم همین جاها باید چیزایی یاد بگیرم مثل من که از شما چیزای زیادی اموختم راستی به سایت منم سر بزنید شایر کمکتوتن کنه راستی منتظر جواب و به نتیجه رسیدن موضوع ستم
http://www.jooshengineer.blogfa.com/
با تعریفتون در باره الکترود و سیم جوش موافقم ولی به نظر شما در میگ مگ قوس چه جوری برقرار میشه؟مدار در این پروسه بین فلز پایه و چی هست .قبل از اینکه پاسخ بدید یه سرچ تو گوگل راجع به gmaw electrode wire بزنین یا یه سر به این لینک بزنین
http://www.weldguru.com/images/fig10-44.gif
در این عکس قابل مشاهده است که سیم جوش یا wire رو به نام consumable electrode نشون داده یعنی الکترود مصرفی که در پست قبل گفتم.امیدوارم که نگین میگ مگ با gas metal arc welding فرق داره.میگ مگ یا mig & mag اصطلاح استانداردهای اروپائی و gmaw اصطلاح آمریکائی پروسه مورد بحث است .mig مخفف metal inert gas است که حفاظت گازی با یک گاز خنثی مثل آرگون یا هلیوم انجام میشه اما mag مخفف metal active gas است که در اون حفاظت گازی توسط گاز فعال مثل co2 انجام میشه. به عکس سمت چپ اینجا هم یه نگاه بندازین:
http://www.plasma-laser.com/new/pictures/Welding%20Method(1).JPG
در gmaw یا mig یا mag قسمتی از تورچ یا نازل به نام contact tubeیا contact tip و فلز پایه به منبع تغذیه وصل شده وسیم جوش که در تماس مستقیم با contact tube است باعث برفراری مدار و تشکیل قوس با فلز پایه میشود .
برای اطلاعات بیشتر:
http://en.wikipedia.org/wiki/MIG_welding
اقای ناظر عزیز هرگز تو این 6سالی که تو این رشته ام اسمی از الکترود در مورد سیم میگ و مگ نشنیدم در استاندارد هم نگاه کنید بنام WIREیاد شده است نه ELECTRODE در ضمنgas metal arc welding چند فرایند
ازجمله تیگ و FCAW و چند نوع دیگر هم شامل می شود امید.وارم بحث به مطالب مهمتری بکشد
دوست من بذاز اول تو مفاهیم اولیه به اشتراک برسیم.
اگه ادامه این بحث براتون جالبه اجازه بدین به صورت علمی بحث کنیم.یعنی با دلیل و مدرک صحبت کنیم. من برای شما لینک گداشتم و تا حدی که بضاعتم هر چند اندک اجازه داد توضیح دادم.شما میگی تو این 6 سالی که تو این رشته بودم نشنیدم!
شما میگی اگه تو استاندارد نگاه کنیم.کدوم استاندارد ؟چه صفحه ای؟ممکنه بنا به موضوع کلمات
FILER METAL,WELDING WIRE ,ELECTROD یا WIREرو توی کتب مختلف ببینیم.اما تنها پروسه ای که بصورت برقراری قوس الکتریکی جوشکاری انجام میشه ودر اون سیم جوش باعث تشکیل مدار الکتریکی برای برقراری قوس نمیشه تیگ یا GTAW است.
اولاً در پاسخ قید بفرمائید که با این موضوع موافق هستین یا نه؟لظفاً حتماً جواب بدین
ثانیاً من پرسیدم در gmaw قوس بین فلز پایه و کدوم قسمت از تجهیزات این پروسه برقرار میشه؟ لظفاً حتماً جواب بدین.
ثالثاً یک منبع یا یک لینک اینجا بدارین که gas metal arc welding شامل چند پروسه tig و fcaw و چند پروسه دیگر میشود.لظفاً حتماً جواب بدین
اگه ممکنه صرفاً جهت معرفی و آشنائی بیشتربه تجارب و آموزش هاتون و 6 سال فعالیتتون در رشته جوش اشاره کنید.