گاهی باید کسانی رو از گذشته مون فراموش کنیم ....
به یک دلیل :
اونا به آینده مون تعلق ندارن !!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
گاهی باید کسانی رو از گذشته مون فراموش کنیم ....
به یک دلیل :
اونا به آینده مون تعلق ندارن !!!!
تسبیحی بافته ام ....
نه از سنگ ...
نه از چوب ...
نه از مروارید ...
بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام ...
تا برای شادمانیت دعا کنم ....
دوست دارم دستم به اوني كه دوستش دارم برسه ...
بگيرمش و يه عالمه كتكش بزنم ....
_ يهو وسط كتك زدن _ بزنم زير گريه و بگم :
آخه ديووووونه !!!! دلم واست تنگ ميشه ...
اينقدر ازم دور نباش ....
هراس ....
یعنی ... من باشم !!!!
و ... تو باشی !!!!
و حرفی برای گفتن ............ نباشد!!!
دخترک کنارپنجره ایستاده بود.سیگارمی کشید.
خسته بود...
آن قدر که یادش رفت باید سیگاررا به جای خودش به پایین پرت می کرد...
http://gallery.avazak.ir/albums/user...2810371%29.jpg
حتما نباید کسی پدرت را کشته باشد تا تو از او بیزار باشی. آدم هایی یافت می شوند که راه
رفتنشان، گفتنشان، نگاهشان و حتی لبخندشان، در تو بیزاری می رویاند...
زلال که باشی دیگران سنگ های کف رودخانه ات را می بینند بر میدارند و نشانه میرونددرست سوی خودت
ببین خدا پشت پنجره احساس چشم به راه تو نشسته است!
پنجره را باز کن!
و فقط دستی تکان بده!
تا او با همه عظمتش به سویت بیاید.....!
خاطرت باشد
وقتی که دلت غمگین است
بر دلت بارِ غمی سنگین است
یا تک و تنهائی
چهرهات از غم اندوه کسان پر چین است
بازهم غصه نخور!
عاشقان میدانند
زندگی شیرین است!
عشق همسایهی دیوار به دیوار خداست...
مــهـــم نــیـــســـت چـــقـــدر بـــالایــــی،
مـــهـــم ایـــنـــه که اون بــــالا
لاشــــخــــوری یــــا عقاب . . .http://blogfa.com/images/smileys/24.gif