پشت همین نیمکت خنده ات را جا گذاشته ام
لطفا رفاقت را کادو پیچ کن
این تایر هی در میرود به سمت...
اگر پیچ گاز را شل نکنی موج میگیرد سونامی
نور را کنار بگذار این بار دیگر زهر خنده ندارد
آیینه ها برای دیدن من نیست بلکه میخواهد یقه ات را بگیرد
خودکارم ویراژ میدهد لای این کاغذ
دکتر هم ویراژ میدهد با کرولا
سر که بالای دار است دیگر سکوت برای چه
جا گذاشته عروسک را لای دستان تو
و جشن آزادی ببرای من
آیناز