رقصان سوی گردون شوم زانجا سوی بی چون شوم
صبر و قرارم برده ای ای میزبان زودتر بیا
نمایش نسخه قابل چاپ
رقصان سوی گردون شوم زانجا سوی بی چون شوم
صبر و قرارم برده ای ای میزبان زودتر بیا
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
از مه ستاره میبری تو پاره پاره میبری
گه شیرخاره میبری گه میکشانی دایه را
اتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این اتش ندارد نیست باد
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
یک شبی پروانگان جمع آمدند
در مضیفی طالب شمع آمدند
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيم شبی دفع صد بلا بکند
دلا شبها نمی نالی به زاری
سر راحت به بالین نمی گذاری...
یارب سببی ساز که یارم به سلامت / باز آید و برهانمد از بند ملامت
تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای
که امروز سالار و سرپنجه ای[golrooz]