پاسخ : صفحه ی 107 از قرآن کریم شامل آیات 28 تا 36 از سوره ی توبه
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع)
سال 35 هجری در آغاز خلافت ایراد فرمودند:
...قیامت پیش روی شما و مرگ در پشت سر، شما را می راند.(1) سبکبار شوید تا برسید. همانا آنان که رفتند در انتظار رسیدن شمایند...
"سبکبار شوید تا برسید..."
میبینید چه تعبیر زیبایی؟
1:تعبیری از راندن "با آواز و سرود" (شتر)
صفحه ی 108 از قرآن کریم شامل آیات 37 تا 46 از سوره ی توبه
صفحه ی 108 از قرآن کریم شامل آیات 37 تا 46 از سوره ی توبه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
إِنَّمَا النَّسِيٓءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّيُوَاطُِٔوا۟ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا۟ مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوٓءُ أَعْمَٰلِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَٰفِرِينَ(37)
جز اين نيست كه جابجا كردن [ماههاي حرام] فزوني در كفر است كه كافران به وسيله آن گمراه مي شوند آن را يكسال حلال مي شمارند و يكسال [ديگر] آن را حرام مي دانند تا با شماره ماههايي كه خدا حرام كرده است موافق سازند و در نتيجه آنچه را خدا حرام كرده [بر خود] حلال گردانند زشتي اعمالشان برايشان آراسته شده است و خدا گروه كافران را هدايت نمي كند(37)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَي الْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا مِنَ الْءَاخِرَةِ فَمَا مَتَٰعُ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا فِي الْءَاخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ(38)
اي كساني كه ايمان آورده ايد شما را چه شده است كه چون به شما گفته مي شود در راه خدا بسيج شويد كندي به خرج مي دهيد آيا به جاي آخرت به زندگي دنيا دل خوش كرده ايد متاع زندگي دنيا در برابر آخرت جز اندكي نيست(38)
إِلَّا تَنفِرُوا۟ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَئًْا وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(39)
اگر بسيج نشويد [خدا] شما را به عذابي دردناك عذاب مي كند و گروهي ديگر به جاي شما مي آورد و به او زياني نخواهيد رسانيد و خدا بر هر چيزي تواناست(39)
إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ السُّفْلَيٰ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(40)
اگر او [پيامبر] را ياري نكنيد قطعا خدا او را ياري كرد هنگامي كه كساني كه كفر ورزيدند او را [از مكه] بيرون كردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه كه در غار [ثور] بودند وقتي به همراه خود مي گفت اندوه مدار كه خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهياني كه آنها را نمي ديديد تاييد كرد و كلمه كساني را كه كفر ورزيدند پست تر گردانيد و كلمه خداست كه برتر است و خدا شكست ناپذير حكيم است(40)
انفِرُوا۟ خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَٰهِدُوا۟ بِأَمْوَٰلِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(41)
سبكبار و گرانبار بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد اگر بدانيد اين براي شما بهتر است(41)
لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَّاتَّبَعُوكَ وَلَٰكِنۢ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَٰذِبُونَ(42)
اگر مالي در دسترس و سفري [آسان و] كوتاه بود قطعا از پي تو مي آمدند ولي آن راه پر مشقت بر آنان دور مي نمايد و به زودي به خدا سوگند خواهند خورد كه اگر مي توانستيم حتما با شما بيرون مي آمديم [با سوگند دروغ] خود را به هلاكت مي كشانند و خدا مي داند كه آنان سخت دروغگويند(42)
عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّيٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا۟ وَتَعْلَمَ الْكَٰذِبِينَ(43)
خدايت ببخشايد چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بازشناسي به آنان اجازه دادي(43)
لَا يَسْتَْٔذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ أَن يُجَٰهِدُوا۟ بِأَمْوَٰلِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِالْمُتَّقِينَ(44)
كساني كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند در جهاد با مال و جانشان از تو عذر و اجازه نمي خواهند و خدا به [حال] تقواپيشگان داناست(44)
إِنَّمَا يَسْتَْٔذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ(45)
تنها كساني از تو اجازه مي خواهند [به جهاد نروند] كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان به شك افتاده و در شك خود سرگردانند(45)
۞ وَلَوْ أَرَادُوا۟ الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا۟ لَهُ عُدَّةً وَلَٰكِن كَرِهَ اللَّهُ انۢبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا۟ مَعَ الْقَٰعِدِينَ(46)
و اگر [به راستي] اراده بيرون رفتن داشتند قطعا براي آن ساز و برگي تدارك مي ديدند ولي خداوند راه افتادن آنان را خوش نداشت پس ايشان را منصرف گردانيد و [به آنان] گفته شد با ماندگان بمانيد(46)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 108 از قرآن کریم شامل آیات 37 تا 46 از سوره ی توبه
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾
«[همگی به سوی میدان جنگ]سبكبار و گرانبار بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است»
گاه بر سر راه انسان، موانعی ایجاد می شود که او را از رسیدن به هدف باز می دارد. خداوند در این آیه، به یکی از مهم ترین موانع حضور در صف جهاد اشاره می کند که توجه به آن، لازم و ضروری است.
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای جنگ تبوک اصحاب را فراخواندند، گروهی تعلل کرده و بهانه آوردند، سپس این آیه نازل شد.
موانع حضور در عرصۀ جهاد
«ثقل» کنایه از وجود موانعی است که انسان را از رفتن به جهاد باز می دارد؛ مانند مشاغل دنیوی، علاقۀ فراوان به همسر، فرزند، پدر و مادر یا نداشتن زاد و توشه و اسلحه و مشکلات دیگری که فرد را از حضئر در جهاد بازمی دارد.بنابراین «خِفَافاً»و«ثِقَالاً» یعنی در هر حال و با هر شرایط و وضعیت به هنگام فرمان جهاد باید حرکت کرد و قدم در راه خدا گذاشت.
کسانی همچون ابو ایوب انصاری، مقداد، ابو طلحه، در سن پیری، وقتی آمادۀ جنگ می شدند، به آن ها گفته می شد، شما سالخورده اید! در پاسخ، این آیه را تلاوت می کردند.
پاسخ : صفحه ی 108 از قرآن کریم شامل آیات 37 تا 46 از سوره ی توبه
جهاد فراگیر « بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ »
در برابر دشمن، باید ایستادگی و مقاومت کرد و با چنگ و دندان جنگید.
جهاد، باید همه جانبه و با جان و مال باشد. اگر کسی توانمند بوده و قدرت مالی هم دارد، باید با جان و مال کمک کند؛ اگر فقط توانمند است و ثروت ندارد، باید از جان خود، مایه بگذارد و اگر توان جنگیدن ندارد، یا مانعی برای جهاد او است، باید از مالش در جهت پیشبرد دین استفاده کند.
فقط برای خدا « فِي سَبِيلِ اللّهِ »
باید با اخلاص به جهاد رفت، نه برای کسب عنوان، یا مقام، یا به دست آوردن غنیمت. اگر شرکت در جهاد، با اخلاص باشد، عنایت الهی شامل حال جهادگران خواهد شد.
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» {عنکبوت: 69}
«آن ها که در راه ما[با خلوص نیت] جهاد کنند، قطعا به راه هایمان هدایتشان خواهیم کرد و خداوند، با نیکوکاران است».
سعادت بندگان
خداوند، به همه چیز آگاه است و بر بندگانش رحمت دارد. در هر یک از دستورهای الهی، مصالحی است که مایۀ نجات و سعادت بندگان است. به این ترتیب، بندگان مؤمن، همۀ این دستورات را داروهای شفابخش می دانند و با جان و دل پذیرای آن هستند، گرچه گاه به ظاهر ناخوشایند باشد.
« وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ » {بقره :216}
«چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید».
پاسخ : صفحه ی 108 از قرآن کریم شامل آیات 37 تا 46 از سوره ی توبه
پیام های این آیۀ کریمه
1 . در برابر فرمان بسیج عمومی برای جهاد، هیچ بهانه ای قابل قبول نیست « انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا ».
2 . گاهی بسیج همۀ مردم برابر دشمن، ضروری است؛ گرچه تجهیزات نظامی کم باشد « انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا ».
3 . مکتب، از مال و جان با ارزش تر است؛ همه چیز فدای مکتب است «جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ».
4 . بر فقیران جهاد با جان و بر اغنیا، جهاد با مال و جان واجب است «جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ».
5 . ملاک ارزش اعمال اخلاص است « فِي سَبِيلِ اللّهِ ».
برگرفته از کتاب تفسیرهمراه چاپ اوقاف
پاسخ : صفحه ی 108 از قرآن کریم شامل آیات 37 تا 46 از سوره ی توبه
صفحه ی 109 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 60 از سوره ی توبه
صفحه ی 109 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 60 از سوره ی توبه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
لَوْ خَرَجُوا۟ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَٰلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّٰعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِالظَّٰلِمِينَ(47)
اگر با شما بيرون آمده بودند جز فساد براي شما نمي افزودند و به سرعت خود را ميان شما مي انداختند و در حق شما فتنه جويي مي كردند و در ميان شما جاسوساني دارند [كه] به نفع آنان [اقدام مي كنند] و خدا به [حال] ستمكاران داناست(47)
لَقَدِ ابْتَغَوُا۟ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا۟ لَكَ الْأُمُورَ حَتَّيٰ جَآءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَٰرِهُونَ(48)
در حقيقت پيش از اين [نيز] در صدد فتنه جويي برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشكار شد در حالي كه آنان ناخشنود بودند(48)
وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلَا تَفْتِنِّيٓ أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا۟ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌۢ بِالْكَٰفِرِينَ(49)
و از آنان كسي است كه مي گويد مرا [در ماندن] اجازه ده و به فتنه ام مينداز هش دار كه آنان خود به فتنه افتاده اند و بي ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد(49)
إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا۟ قَدْ أَخَذْنَآ أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّوا۟ وَّهُمْ فَرِحُونَ(50)
اگر نيكي به تو رسد آنان را بدحال مي سازد و اگر پيشامد ناگواري به تو رسد مي گويند ما پيش از اين تصميم خود را گرفته ايم و شادمان روي بر مي تابند(50)
قُل لَّن يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَيٰنَا وَعَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(51)
بگو جز آنچه خدا براي ما مقرر داشته هرگز به ما نمي رسد او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند(51)
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلَّآ إِحْدَي الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِۦٓ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوٓا۟ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ(52)
بگو آيا براي ما جز يكي از اين دو نيكي را انتظار مي بريد در حالي كه ما انتظار مي كشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابي به شما برساند پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم(52)
قُلْ أَنفِقُوا۟ طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَٰسِقِينَ(53)
بگو چه به رغبت چه با بي ميلي انفاق كنيد هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد چرا كه شما گروهي فاسق بوده ايد(53)
وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَٰتُهُمْ إِلَّآ أَنَّهُمْ كَفَرُوا۟ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَوٰةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَيٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَٰرِهُونَ(54)
و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاقهاي آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با [حال] كسالت نماز به جا نمي آورند و جز با كراهت انفاق نمي كنند(54)
فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَٰلُهُمْ وَلَآ أَوْلَٰدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَٰفِرُونَ(55)
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياورد جز اين نيست كه خدا مي خواهد در زندگي دنيا به وسيله اينها عذابشان كند و جانشان در حال كفر بيرون رود(55)
وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ(56)
و به خدا سوگند ياد مي كنند كه آنان قطعا از شمايند در حالي كه از شما نيستند ليكن آنان گروهي هستند كه مي ترسند(56)
لَوْ يَجِدُونَ مَلْجًَٔا أَوْ مَغَٰرَٰتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا۟ إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ(57)
اگر پناهگاه يا غارها يا سوراخي [براي فرار] مي يافتند شتابزده به سوي آن روي مي آوردند(57)
وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَٰتِ فَإِنْ أُعْطُوا۟ مِنْهَا رَضُوا۟ وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا۟ مِنْهَآ إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ(58)
و برخي از آنان در [تقسيم] صدقات بر تو خرده مي گيرند پس اگر از آن [اموال] به ايشان داده شود خشنود مي گردند و اگر از آن به ايشان داده نشود بناگاه به خشم مي آيند(58)
وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا۟ مَآ ءَاتَيٰهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا۟ حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّآ إِلَي اللَّهِ رَٰغِبُونَ(59)
و اگر آنان بدانچه خدا و پيامبرش به ايشان داده اند خشنود مي گشتند و مي گفتند خدا ما را بس است به زودي خدا و پيامبرش از كرم خود به ما مي دهند و ما به خدا مشتاقيم [قطعا براي آنان بهتر بود](59)
۞ إِنَّمَا الصَّدَقَٰتُ لِلْفُقَرَآءِ وَالْمَسَٰكِينِ وَالْعَٰمِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَٰرِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(60)
صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآوري و پخش] آن و كساني كه دلشان به دست آورده مي شود و در [راه آزادي] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناي حكيم است(60)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 109 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 60 از سوره ی توبه
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۵۱﴾
این آیه پاسخی به مشرکان و دیدگاه آنالن نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است که در آیۀ قبل مطرح شده، در آن آیه، به یکی از نشانه های منافقین اشاره کرد، که اگر به پیامبر صلی الله علیه و آله خیری برسد، ناراحت، و اگر مصیبتی برسد، خوشحال می شوند. در آیۀ مورد بحث، خداوند به پیامبرش دستور می دهد که باید پاسخی قاطع و منطقی به آن ها بدهی و آن اینکه بگو : « لَّن يُصِيبَنَا ...».
منافقان همیشه منتظر فرصت هستند، تا در صورت شکستِ ظاهری مسلمانان یا بروز مشکلاتی برای آنات، طعنه زده و به مسلمانان ایراد بگیرند و خود را برتر از آنان جلوه دهند. آیۀ مورد بحث، پاسخ دندان شکنی به آن ها است.
اختیار انسان
برخی چنین پنداشته اند که این آیه نفی اختیار از انسان است حال آن که این آیه، با اختیار انسان تنافی ندارد؛ زیرا اگر چیزی مقدر شود، بدون قید و شرط نیست؛ بلکه با وجود شرایطی است که فراهم کردنِ آن، با اختیار انسان صورت می گیرد.
انسان می تواند با اعمال خیر خود، سبب برطرف شدنِ عذاب شود یا با اعمالِ ناشایستِ خود، سبب سلب نعمت گردد.
« ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ » {انفال: 53}
«این، به سبب آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده است، تغییر نمی دهد، جز آن که خودشان را تغییر دهند».
پاسخ : صفحه ی 109 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 60 از سوره ی توبه
خوشبینی به (تقدیرالهی)
امام رضا (علیه السلام):
أحْسِنِ الظَّنَ بِاللهِ فَإنَّ مَنْ حَسَّنَ ظَنَّهُ بِاللهِ کانَ اللهُ عِنْدَ ظَنِّهِ
به (تقدیر) خداوند خوشبین باش، زیرا هرکه به خداوند خوشبین باشد، خداوند طبق گمانش رفتار خواهد کرد
Have a good opinion of God, for whoever has a good opinion of God He will treat him in the same way.
تحف العقول، ص 472
پاسخ : صفحه ی 109 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 60 از سوره ی توبه
ارتباط « عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ » با اول آیه چیست؟
در ابتدای آیه، بیان شده که: هر حادثه ای برای ما رخ دهد، از جانب خداوندی است که مولای ما است و کسی غیر از خداوند بر مؤمنان ولایت ندارد و نمی تواند به انسان، سود یا ضرری برساند؛ چنانکه در مناجات شعبانیه نیز می خوانیم:
«خدای من! زیاده و نقص و نفع و ضررِ من، همه به دست تو است، نه به دست غیر تو»؛
و در فرازی دیگر می خوانیم:
«خدای من! اگر تو محرومم کنی، چه کسی به من روزی می دهد و اگر تو مرا خوار و ذلیل کنی، چه کسی مرا یاری می کند؟»
حال که خداوند، سرپرستِ انسان است و همه چیز در دستِ با قدرتِ او است، در انتهای آیه می فرماید : «مؤمنان، باید تنها بر خدا توکل کنند».
جالب آن ایت که «علی الله» مقدم شده است و این، انحصار را می فهماند؛ یعنی فقط و فقط باید بر خداوند توکل کرد و توکل بر خداوند، لازمۀ ایمان است.