در كودكي در كدام بازي
راهت ندادند...
كه امروز
اينقدر ديوانه وار...
تشنه بازي كردن با آدم هايي؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
در كودكي در كدام بازي
راهت ندادند...
كه امروز
اينقدر ديوانه وار...
تشنه بازي كردن با آدم هايي؟؟
تنها کسایی تو خیابون یه طرفه به دو طرف خیابون نگاه میکنن که از خودیا بیشتر از غربیه ها خنجر خوردن
به تاوان دلم که شکسته شد
دلهارامیشکنم گناهش پای دلی که دلم راشکست
چوپان راگفتندزندگی چگونه است؟
گفت گوسفندانم راکه پشم چینی کردم بیشترشان گرگ بودن
بدترین اتفاق ممکن
بعد از یک سال موقه دریافت کارت ورود به جلسه کد رهگیریت رو پیدا نکنی[nadidan]
خدایا شبیه بادکنکی شده ام
از بغضهایی که به اجبار فرو داده ام...
التماست میکنم...
فقط یک سوزن!
تکه تکه شدنم باخودم...
من دوستت دارم
و کنار تو پیر خواهم شد !
بگذار کور شود ..
هرکه نمی تواند ترا میان واژه های من ببیند!
رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا
می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام ...!
چخبر شده؟؟؟
چرا دیگر پروانه بال نمی زند؟؟؟
نکند رفته ای...
یاد دارم در غروبی سرد سرد میگذشت از کوچه ما دورهگرد
داد میزد کهنه قالی میخرم دست دوم جنس عالی میخرم
کاسه و ظرف سفالی میخرم گر نداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه زد عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگی است؟
خواهرم بیروسری بیرون دوید گفت آقا سفره خالی میخری؟
یکی بهم گفت ادم نمیتونه از سرنوشتش فرار کنه
ولی من قبول نکردم ، خواستم سرنوشتمو تغییر بدم
نشد و من دیگه خسته شدم
سرنوشت من هم تنها بودن منه
پس خودمو میسپارم به دست سرنوشت
برای همتون آرزوی موفقیت دارم ، همه شما نخبه هستید
امیدوارم شما به توانید هر طور دوست دارید سرنوشت خودتون رو بسازید
دوران ما هم تموم شد
خداحافظ...[golrooz]
شاید روزی بازهم برگشتم
بهترین بهانه...
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم
تابخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست
تا بدانی نبودنت آزارم میدهد
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست
که ازقلبم بر قلم وکاغذ میچکد
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار
لمس کن لحظه هایم راتویی که میدانی من چگونه عاشقت هستم
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن
همیشه عاشقت میمانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام...
یکی پیام مرا
ازین قلمرو ظلمت به آفتاب دهد
که در زمین که اسیر سیاهکاریهاست
و قلبها دگر از آشتی گریزان است
هنوز رهگذری خسته را تواند دید
که با هزار امید
چراغ در کف
در جستجوی انسان است.
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی …
من سوگوار نبودنت نیستم
من شرمسار این همه تحملم !
- - - به روز رسانی شده - - -
شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند ...
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام
زندگي دفتري از خاطرهاست ...
يک نفر در دل شب ،
يک نفر در دل خاک ...
يک نفر همدم خوشبختي هاست ،
يک نفر همسفر سختي هاست ،
چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد...
ما همه همسفريم
من خدایی دارم، که در این نزدیکی هاست
نه در آن بالاها
مهربان، خوب، قشنگ
چهره اش نورانیست
گهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد
او مرا می خواند،
او مرا می خواهد
کاش دهخدا می دانست
دلتنگی...
اشک....
فاصله....
بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"
شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق ها هست زندگی باید کرد،خبری از دل پر درد گل یاس نداشت.باید این جور نوشت...هر گلی هم باشد چه شقایق، چه گل پیچک و یاس،تا نیاید گل نرگس زندگی دشوار است
روحـــم مـی خواهد بــرود یک گوشــه بنشــیند…پشتـــش را بکنـــد به دنیــــا ؛پاهایش را بغــــل کنـــد و بلنـــد بلنـــد بگوید :من دیگر بـــــازی نمـــی کنـــمخستــــــــــــــــــــــ ـــــــه ام….
http://www.upload.tehran98.com/img1/...zn1egw4j5c.jpg
نـــــــ ــــــــــ ـــــــــ ـــــــرو ...دردنـ ـاکـ ـــ تــ ـريـــن " التـ ــمــ ـاس " جــ ـــهـان اسـ ـتـــ ...
ز بازار محبت غم خريدمز
خريدم غم وليكن كم خريدم
همين داغی كه حالا بر دل ماست
ندانم از كدام عالم خريدم
عسل ميجستم از بازار هستی
عدم رخ داد جايش سم خريدم
ز عشق و عاشقی آگه نبودم
غم و درد ترا مبهم خريدم
نبودم واقف از آيينهء دل
كه از جمشيد جام جم خريدم
برای زخم ناسور دل خويش
ز مژگان كسی مرهم خريدم
محبت عشقری راحت ندارد
مجبوری متاع غم خريدم
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کندhttp://www.brotherswithnogame.com/wp.../09/Emosh1.jpg
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …http://www.isati3.com/uploads/admin/...75fe5db1a7.jpg
وقتی همه میخوان که زیر آواره حرف و تهمت و دروغ خاکت کنن
حتی خودی ترین آدما میخوان که از صفحه روزگار پاکت کنن
وقتی که زندگی همه راه ها رو بستو راهی واست به جز مردن نذاشت
وقتی از پا در اومدی میفهمی اصلا ارزش زندگی کردن نداشت
محسن یگانه
اهنگ خسته ام
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
خدا...چرا انقدر اطرافیام مثل گل دارن پژمرده میشن؟؟
چرا هر طرفمو نگاه می کنم همه افسرده و خسته و داغونن؟؟؟
چرا چشم های هرکی که بهش خیره می شم جای اینکه از شادی برق بزنه برقی از گریه های بی امون داره؟؟
خدا چرا دل همه تنگه؟؟گرفتست...خفست...
چرا قلب همه داره له میشه خدا؟؟؟
خدا قب منم از دیدن اینهمه دلتنگی و سختی و ناامیدی و غصه داره له می شه...پودر میشه...خورد میشه!!!!
خدا آدم آفریدی نه شیشه خورده!!!
خدا چرا باید ببینم عزیزانم دارن تو بدبختی ها و ناراحتی ها و دلتنگی های خودشون خفه می شن و من هیچی واسه گفتن ندارم...
هیچ کاری ندارم که بتونم واسه یه ذره آروم کردنشون بکنم!!!
دست خالیه و قلبم پر!!!
پر از گله...پر از اندوه...
خدا کمک کن...کمک کن دلای عزیزای من باز بشه...روشن بشه...شاد بشه!!
خدا دارم دیوونه می شم!!!
دارم دق می کنم!!!....
خدا...
خدا...
آخه...خداااااااااااااااااا ااااااااااااااا................... ..............
ایـــטּ روزها نوازنده خوبی شده ام ...
دلم شور می زند ...
چشمانم تار ...
http://uploadtak.com/images/p7776_vf...w5pvooruv0.jpg
بعضیا هستن که تصــــــــادفی وارد زندگی آدم میشن..!!
تکلیف آینده ات باهاشون روشن نیست...
ولی نفســـــــت به نفســــــــشون بنده...
http://uploadtak.com/images/l9571_hjki.jpg
دلم گرفته برایم بهار بفرستید
ز شهر کودکی ام یادگار بفرستید
دلم گرفته پدر ! روزگار با من نیست
دعای خیر و صدای دوتار بفرستید
اگر چه زحمتتان می شود ولی این بار
برای دخترک خود قرار بفرستید
غم از ستاره تهی کرد آسمانم را
کمی ستاره ی دنباله دار بفرستید
به اعتبار گذشته دو خوشه ی لبخند
در این زمانه ی بی اعتبار بفرستید
تمام روز و شب من پُر از زمستان است
دلم گرفته برایم بهار بفرستید
زنی تمام خدا را به قرص نان می داد
شبی که طفل یتیمش ز درد جان می داد
درون کوچه پر از برف و او می رفت
و سهم سرد خزان را به استخوان می داد
چراغ عاطفه از خانه ای نمی رویید
اگر چه ناله به چشمان خواب جان می داد
سگی ز ناله آن زن دلش به درد آمد
و جای خورده نان را به او نشان می داد
طلوع یک سحر تازه بود و وقت اذان
و بی خبر که زنی شبی اذان می داد
به همه خاطـره هایم گره ی کور زدم
به یکی انگ و دگر وصله ی ناجور زدمتو شدی منکـر ما بودن ما اینهمه سال
همه بر خیل خوش خاطرم هاشور زدمازهمان دم که پرید عطر وجودت ز تنم
مـُـردم و بـر بدنم یکـسـره کافــور زدملب من نوش دگر جز لب تو نوش نکرد
بوسه تنها به لب خمره ی انگور زدمخسته از آن همه روزِ پُرِ نیرنگ و ریا
دل بریدم ز سحر بر شب بی نور زدمرگ خشکیده ی من تیزی تیغی نبرید
من به آن تیغ تـبـر تیزی ساطــور زدمتو تنت را به تن گرم دگر دادی و من
تن سردم به تن یـخ زده ی گـور زدمچشم بر من تو ببستی و منم بر دنیا
باز از پیش خدا چشمکت از دور زدم
دیدمت با دیگری خلوت گرمی داری
کینه در قلب من و عشق در او میکاری
باورم نیست که میثاق شکستی آخر
گرچه رفتی نرود یاد تو هرگز از سر
از همان غروب دلگیر که رفتی ز برم
کاسه های اشک و خون بود دو چشمان ترم
یخ زده زندگیم تیره شده هر روزم
دو سه سالست که پوج و بی هدف میسوزم
خودکشی از غم عشقت آخر این دنیاست
شوق دیدار تو در خواب ابد هم زیباست
رفتنت قشنگ بود اما باورم نمی شود آن حرف های عاشقانه چرند بود باورم نمی شودروز های خوب مرا گرفتی به چه قیمتی تمام نگاهت گزند بود باورم نمی شودلحظه لحظه عاشقت می شدم افسوسغافل از آن دست که چنگ بود باورم نمی شود
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشقعشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیستچه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنیو خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینیو خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنیو باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری...
- - - به روز رسانی شده - - -
آنقدر پیش این و آن از خوبی های نداشته ات گفتم
که وقتی سراغت رامیگیرند خجالت میکشم
بگویم تنهایم گذاشت...
گُـفتـ:בوωـتَت دآرَمـ ...هَرچـﮯ گَـشتَمـ مِث تـو پـﮯدا نـَشُـב... گُـفتمـ:خـوب گَـشتـﮯ؟؟؟ گُـفتـ:آره... گُـفتَـمـ:اگـــﮧ دوستَمـ دآشتـﮯ نمـﮯ گَـشتـﮯ...هِرﮯ...
دل تنگ
دل داده
دل بسته
دل گیر
دل سپرده
دل شکسته
دل شوره
این روزها مدام ، دلم را صرف می کنم ..
هر وعده ، دو قاشق مربا خوری .
http://up.patoghu.com/images/ar4cfck09jnrf7ylnci.jpg
عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی
قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...
زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...
با هرکسی که آشنا شدم بعد از مدتی من رو با زخمی روی قلبم تنها گذاشت ،
تو که اومدی تمام قلبم رو زخمی کردم که دیگه تو نتونی از پیشم بری،
ولی تو هم نموندی و تمام زخم هایم عمیق تر کردی و رفتی چقدر بیرحمانه،
من بعد از تو قلبم رو نابود کردم،
شدم مثل خودت بی رحم،
یه روز دوباره پیدات میکنم،
طعم تنهایی و بی کسی رو بهت میچشونم[golrooz]
روز اول که دیدمت
بهم سلام کردیم
نمیدونم تو این چند وقته چی عوض شد که
زمانی که داشتی میرفتی حتی خداحافظی هم نکردی
فقط رفتی، و به پشت سرت نگاه هم نکردی[golrooz]